فَأَصابَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِینَ (51)

•سپس بدیهاى اعمالشان به آنها رسید؛ و ظالمان این گروه [اهل مکّه‏] نیز بزودى گرفتار بدیهاى اعمالى که انجام داده‏اند خواهند شد، و هرگز نمى‏توانند از چنگال عذاب الهى بگریزند. (51)
خبر از حال کافران:
•فَأَصابَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا:

1. به ایشان عقاب زشتیهایشان رسید.

•حذف مضاف در اینجا بخاطر دلالت کلام بر این مفهوم است. «عقاب سیئاتهم»

2. به این خاطر (عقاب سیئات) گفته مى‏شود که این کلام با دو کلمه‏اش جفت و قرین است، مثل: (جَزاءُ سَیِّئَةٍ، سَیِّئَةٌ مِثْلُها).

وَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ: از کافران قوم تو اى محمدn

سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِینَ:

1. آنان نمى‏توانند از خداوند ربوده شوند.

2. آنها نمى‏توانند خدا را عاجز کرده و از قدرت او خارج شوند.

 أَ وَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (52)
•آیا آنها ندانستند که خداوند روزى را براى هر کس بخواهد گسترده یا تنگ مى‏سازد؟! در این، آیات و نشانه‏هایى است براى گروهى که ایمان مى‏آورند. (52)
•أَ وَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ: خداوند روزى را وسعت و گشایش مى‏دهد به آن که بخواهد و روزى را تنگ مى‏کند به آن که بخواهد به جهت آن چه از مصالح مردم مى‏داند.
•إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ‏: نشانه‏هاى واضح و روشن‏
•لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ: توحید خداوند را قبول و تصدیق مى‏کنند، چه این که از آن سود مى‏برند.

 قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (53)
•بگو: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. (53)
مغفرت کلى‏
•قُلْ‏:  اى محمد
•یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ‏: با مرتکب و آلوده شدن گناهان‏
•لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ‏:مأیوس نشوید از آمرزش خداوند.
•إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‏
•از «ثوبان» غلام رسول خداn نقل شده: دوست ندارم دنیا و آن چه در اوست به جاى این آیه براى من باشد.
•امیر المؤمنینg : در قرآن آیه‏اى گسترده‏تر از آیه‏ (یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا ...) نمى‏باشد.
•در مصحف (عبد اللَّه) آیه یاد شده به این صورت آمده (ان اللَّه یغفر الذنوب جمیعا لمن یشاء)،
•شأن نزول:
•قیل: این آیه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» نازل شده آن هنگام که خواست مسلمان شود ولى ترسید توبه او قبول نشود و چون این آیه نازل شد اسلام آورد و مسلمان شد.
•به رسول خداn گفته شد، آیا این آیه مخصوص (وحشى) است یا شامل همه مسلمانان مى‏باشد؟ حضرت فرمود: بلکه براى همه مسلمانان است.
•نظر شیخ طبرسی در مورد این شأن نزول:
•عدم صحت نزول این آیه درباره «وحشى»، زیرا نزول این آیه در مکه بوده و وحشى پس از سالیان دراز اسلام آورده است، ولى در پاسخ باید گفت: ممکن است این آیه بر او خوانده شده و باعث اسلام او گشته است، پس این آیه به عموم خود حمل مى‏شود، و خداوند ناچار همه گناهان را بر توبه کننده مى‏آمرزد، پس موحد یعنى اهل توحید اگر قبل از توبه کردن بمیرد، در مشیت خداوند است؛ اگر بخواهد بر اساس عدالت خود عذاب میکند و اگر بخواهد بر اساس فضل و رحمت خود مى‏آمرزد، چنان که خدا فرماید: (وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ)، «مى‏آمرزد خداوند بغیر از شرک از هر که بخواهد»
وَ أَنِیبُوا إِلى‏ رَبِّکُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (54)
•و به درگاه پروردگارتان بازگردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید، سپس از سوى هیچ کس یارى نشوید! (54)
وَ أَنِیبُوا إِلى‏ رَبِّکُمْ‏: بازگردید از شرک و گناهان بسوى خداوند و توحید کنید او را
•وَ أَسْلِمُوا لَهُ‏:

1. سر فرود آورید به اطاعت او در آن چه شما را امر مى‏کند.

2. خودتان را خالص براى خداوند قرار دهید .

•نکته: خداوند با این آیه مردم را سوق به سوى توبه مى‏دهد تا انسان به گناه آلوده نشده و توبه را به امید آیه سابق ترک نکند.
• مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ‏: موقعى که عذاب به شما نازل شود. 

 وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (55)
•و از بهترین دستورهایى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پیروى کنید پیش از آنکه عذاب (الهى) ناگهان به سراغ شما آید در حالى که از آن خبر ندارید!» (55)
•وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ‏:

1. از حلال و حرام و امر و نهى و و وعده و وعید، پس کسى که انجام دهد آن چه امر شده و ترک کند آن چه نهى شده، پس حقیقتا تابع نیکوتر شده است.«ابن عباس»

2. از نیکوتر و احسن اراده شده ، ناسخ بغیر از منسوخ. «جبائى»

•«على بن عیسى» گوید: این گفتار نادرست است زیرا به منسوخ عمل نمى‏شود تا حسن و نیکو باشد، و ناسخ احسن و نیکوتر، پس منسوخ قبیح است و ناسخ نمى‏تواند نیکوتر و احسن از قبیح و زشت باشد،

جواب: جایز است منسوخ حسن و نیکو باشد مگر این که عمل کردن به ناسخ اصلح و احسن مى‏باشد.

•مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً: ناگهان در وقتى که متوقع و منتظر نبودید.
•وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ‏ : نمى‏دانید که عذاب چه وقتى بر شما نازل مى‏شود.

أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ (56)
•(این دستورها براى آن است که) مبادا کسى روز قیامت بگوید: «افسوس بر من از کوتاهیهایى که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره‏کنندگان (آیات او) بودم!» (56)

خداوند مردم را به تبعیت از طاعات و پرهیز از زشتیها امر کرد تا از عقوبت گناهان در امان باشند، غرض از این کار را به این نحو بیان فرمود که:
•أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ‏:

1. خوف أن تقول: از ترس اینکه گوید.

2. حذرا من أن تقول:  به پرهیز از اینکه گوید. معنى: کراهت دارید در حالتى قرار گیرید که در آن گوئید:

•یا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ‏ :

1. دریغا از پشیمانى من بر آنچه از ثواب کردن براى خداوند ضایع کردم.  «ابن عباس»

2.  اى دریغ بر آنچه در امر خداوند کوتاه آمدم. «مجاهد» و «سدى»

3. جنب خداوند: طاعت خداوند است. «حسن»

4. جنب: قرب و نزدیکى، قرب و جوار خداوند منظور مى‏باشد «فراء»، مثلا : فلانى در جنب فلانى زندگى میکند یعنى در جنب و جوار او زندگى میکند.

معنى: کسى گوید اى دریغ بر آنچه کوتاه آمدم در جنب خدا یعنى در طلب قرب و جوار خدا که آن بهشت است.

5. منظور از جنب، طریق و راه «زجاج»: اى دریغ از اینکه کوتاه آمدم در راهى که آن راه خداوند است، پس جنب به‏ معنى جانب خواهد بود، یعنى اى دریغ از اینکه کوتاه آمدم در جانبى که منتهى به رضایت خداوند مى‏شد.

•«عیاشى» از «ابى جارود» از امام باقرg نقل کرده: (نحن جنب اللَّه) یعنى ما جنب و کنار خداوند هستیم.
•وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ‏:

1. من از مسخره کنندگان پیغمبر (ص) بودم و مومنان و قرآن را در دنیا مسخره مى‏کردم . «قتاده» و «سدى»

2. من مسخره می کردم آن را که مرا بسوى ایمان دعوت میکرد.

 أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ (57)
یا بگوید: «اگر خداوند مرا هدایت مى‏کرد، از پرهیزگاران بودم!» (57)
• أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ

1. این کار را انجام داده و آیات خود را آوردیم تا کسى نتواند بگوید اگر خداوند مرا هدایت میکرد، از کسانى میشدم که بخاطر ترس از عذاب الهى از گناهان پرهیز مى‏کردم.

2. چون مردم کافر در دلایل الهى نظر نکردند و از قرآن رویگردان شده و مشغول به دنیا و امور باطل شدند، گمان کردند که خداوند متعال آنان را هدایت نکرده است و این سخن را با گمان خود میگویند.

 أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ (58)
•یا هنگامى که عذاب را مى‏بیند بگوید: «اى کاش بار دیگر (به دنیا) بازمى‏گشتم و از نیکوکاران بودم!» (58)
•أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ‏:
• اگر من بازگشتى به دنیا داشتم از اهل توحید شده و خداى را اطاعت مى‏کردم.
 بَلى‏ قَدْ جاءَتْکَ آیاتِی فَکَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَکْبَرْتَ وَ کُنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ (59)
•آرى، آیات من به سراغ تو آمد، امّا آن را تکذیب کردى و تکبّر نمودى و از کافران بودى! (59)
جواب خداوند متعال: بَلى‏ قَدْ جاءَتْکَ آیاتِی
•کسى گوید اگر خداوند مرا بسوى نجات هدایت میکرد، و به حال اختیار و تکلیف برمیگرداند، در آن موقع من از کسانى میشدم که هدایت یافته و از معاصى و گناهان دورى مى کردم.«جبائى»
•دلیل این سخن آن که مردم کافر در روز قیامت مى‏دانند که خداوند وسیله هدایت را بر ایشان فراهم کرده است، پس فقط درخواست و اشکال ایشان در بازگشت به دنیا و حال تکلیف‏ مى‏باشد.
•خداوند در انکار سخن این شخص مى‏گوید:
•بَلى‏: این چنین نیست که تو مى‏گویى‏
•قَدْ جاءَتْکَ آیاتِی: یعنى حجت‏ها و دلالت‏ها و نشانه‏هاى من.
•فَکَذَّبْتَ بِها: دورى کردى از پیروى آنها، چه این که خدا مى‏گوید:
•وَ اسْتَکْبَرْتَ وَ کُنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ
•بحث ادبى
•اشکال: چرا لفظ (جاءتک) به فتح کاف که علامت مذکر مى‏باشد به کار برده شده است با این که (نفس) مؤنث مى‏باشد؟
•جواب: مراد از نفس در اینجا انسان مى‏باشد و آن هم مذکر است.
•نکته قرائت: در برخى از قرائتهاى نادر و قلیل که از: «عاصم» و «جحدرى» و «یحیى بن یعمر» روایت شده براى مطابقت با تأنیث (نفس)، کاف و تمامى (تا) هاى مخاطب این آیه مکسور که علامت تأنیث مى‏باشد خوانده شده است و اینچنین مى‏شود: (بلى قد جاءتک آیاتى فکذبت بها و استکبرت و کنت من الکافرین)
وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَى الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَکَبِّرِینَ (60)
•ترجمه: و روز قیامت کسانى را که بر خدا دروغ بستند مى‏بینى که صورتهایشان سیاه است؛ آیا در جهنّم جایگاهى براى متکبّران نیست؟! (60)
•وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَى الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى اللَّهِ‏: و گمان کردند که براى خداوند شریکى و فرزندى مى‌باشد 
•وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَکَبِّرِینَ‏: آنهایى که از ایمان آوردن به خداوند تکبر ورزیدند.
•استفهام تثبیتی و تقریری: یعنى حتما در جهنم جایگاه و مقام آنها مى‏باشد.
•نتیجه تکذیب امام
•«عیاشى» از «خثیمه» روایت کرده که گفت از حضرت «صادق» (ع) شنیدم فرمود:
• کسى که حدیثى از ما بگوید ما روزى را از او سؤال خواهیم کرد، اگر راست گفته و ما را تصدیق کند همانا بر خدا و رسول خدا (ص) راست گفته است و اگر ما را تکذیب کند همانا بر خدا و رسول خدا دروغ گفته و تکذیب کرده است، زیرا چون ما سخن مى‏گوئیم، نمى‏گوئیم این شخص و آن شخص گفته است، همانا مى‏گوئیم خدا و رسول خدا (ص) چنین گفته‏اند،
•سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود: (وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَى الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى ...) در این هنگام خثیمه به دو گوش خود اشاره کرده و گفت: کر شود این دو گوش من اگر آن را نشنیدم (یعنى معتقد به آن نباشم)
•از «سودة بن کلیب» نقل شده که گفت از این آیه‏ (وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَى ...) از حضرت باقر (ع) سؤال کردم فرمود: این آیه درباره آن کسى مى‏باشد که خود را امام بداند بدون آن که از جانب خداوند باشد، گفتم اگر چه آن شخص علوى باشد؟ فرمود: آرى!، گفتم اگر چه فاطمى باشد فرمود: آرى؟
 


موضوع :