•آیا آنها ندانستند که خداوند روزى را براى هر کس بخواهد گسترده یا تنگ مىسازد؟! در این، آیات و نشانههایى است براى گروهى که ایمان مىآورند. (52)
•أَ وَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ: خداوند روزى را وسعت و گشایش مىدهد به آن که بخواهد و روزى را تنگ مىکند به آن که بخواهد به جهت آن چه از مصالح مردم مىداند.
•لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ: توحید خداوند را قبول و تصدیق مىکنند، چه این که از آن سود مىبرند.
•در مصحف (عبد اللَّه) آیه یاد شده به این صورت آمده (ان اللَّه یغفر الذنوب جمیعا لمن یشاء)،
•شأن نزول:
•قیل: این آیه درباره «وحشى» قاتل «حمزه» نازل شده آن هنگام که خواست مسلمان شود ولى ترسید توبه او قبول نشود و چون این آیه نازل شد اسلام آورد و مسلمان شد.
•به رسول خداn گفته شد، آیا این آیه مخصوص (وحشى) است یا شامل همه مسلمانان مىباشد؟ حضرت فرمود: بلکه براى همه مسلمانان است.
•نظر شیخ طبرسی در مورد این شأن نزول:
•عدم صحت نزول این آیه درباره «وحشى»، زیرا نزول این آیه در مکه بوده و وحشى پس از سالیان دراز اسلام آورده است، ولى در پاسخ باید گفت: ممکن است این آیه بر او خوانده شده و باعث اسلام او گشته است، پس این آیه به عموم خود حمل مىشود، و خداوند ناچار همه گناهان را بر توبه کننده مىآمرزد، پس موحد یعنى اهل توحید اگر قبل از توبه کردن بمیرد، در مشیت خداوند است؛ اگر بخواهد بر اساس عدالت خود عذاب میکند و اگر بخواهد بر اساس فضل و رحمت خود مىآمرزد، چنان که خدا فرماید: (وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ)، «مىآمرزد خداوند بغیر از شرک از هر که بخواهد»
وَ أَنِیبُوا إِلى رَبِّکُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (54)
•و به درگاه پروردگارتان بازگردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید، سپس از سوى هیچ کس یارى نشوید! (54)
وَ أَنِیبُوا إِلى رَبِّکُمْ: بازگردید از شرک و گناهان بسوى خداوند و توحید کنید او را
•وَ أَسْلِمُوا لَهُ:
1. سر فرود آورید به اطاعت او در آن چه شما را امر مىکند.
2. خودتان را خالص براى خداوند قرار دهید .
•نکته: خداوند با این آیه مردم را سوق به سوى توبه مىدهد تا انسان به گناه آلوده نشده و توبه را به امید آیه سابق ترک نکند.
• مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ: موقعى که عذاب به شما نازل شود.
•و از بهترین دستورهایى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پیروى کنید پیش از آنکه عذاب (الهى) ناگهان به سراغ شما آید در حالى که از آن خبر ندارید!» (55)
•وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ:
1. از حلال و حرام و امر و نهى و و وعده و وعید، پس کسى که انجام دهد آن چه امر شده و ترک کند آن چه نهى شده، پس حقیقتا تابع نیکوتر شده است.«ابن عباس»
2. از نیکوتر و احسن اراده شده ، ناسخ بغیر از منسوخ. «جبائى»
•«على بن عیسى» گوید: این گفتار نادرست است زیرا به منسوخ عمل نمىشود تا حسن و نیکو باشد، و ناسخ احسن و نیکوتر، پس منسوخ قبیح است و ناسخ نمىتواند نیکوتر و احسن از قبیح و زشت باشد،
جواب: جایز است منسوخ حسن و نیکو باشد مگر این که عمل کردن به ناسخ اصلح و احسن مىباشد.
•مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً: ناگهان در وقتى که متوقع و منتظر نبودید.
•وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ : نمىدانید که عذاب چه وقتى بر شما نازل مىشود.
•(این دستورها براى آن است که) مبادا کسى روز قیامت بگوید: «افسوس بر من از کوتاهیهایى که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخرهکنندگان (آیات او) بودم!» (56)
•
خداوند مردم را به تبعیت از طاعات و پرهیز از زشتیها امر کرد تا از عقوبت گناهان در امان باشند، غرض از این کار را به این نحو بیان فرمود که:
•أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ:
1. خوف أن تقول: از ترس اینکه گوید.
2. حذرا من أن تقول: به پرهیز از اینکه گوید. معنى: کراهت دارید در حالتى قرار گیرید که در آن گوئید:
•یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ :
1. دریغا از پشیمانى من بر آنچه از ثواب کردن براى خداوند ضایع کردم. «ابن عباس»
2. اى دریغ بر آنچه در امر خداوند کوتاه آمدم. «مجاهد» و «سدى»
3. جنب خداوند: طاعت خداوند است. «حسن»
4. جنب: قرب و نزدیکى، قرب و جوار خداوند منظور مىباشد «فراء»، مثلا : فلانى در جنب فلانى زندگى میکند یعنى در جنب و جوار او زندگى میکند.
معنى: کسى گوید اى دریغ بر آنچه کوتاه آمدم در جنب خدا یعنى در طلب قرب و جوار خدا که آن بهشت است.
5. منظور از جنب، طریق و راه «زجاج»: اى دریغ از اینکه کوتاه آمدم در راهى که آن راه خداوند است، پس جنب به معنى جانب خواهد بود، یعنى اى دریغ از اینکه کوتاه آمدم در جانبى که منتهى به رضایت خداوند مىشد.
•«عیاشى» از «ابى جارود» از امام باقرg نقل کرده: (نحن جنب اللَّه) یعنى ما جنب و کنار خداوند هستیم.
•وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ:
1. من از مسخره کنندگان پیغمبر (ص) بودم و مومنان و قرآن را در دنیا مسخره مىکردم . «قتاده» و «سدى»
2. من مسخره می کردم آن را که مرا بسوى ایمان دعوت میکرد.
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ (57)
•یا بگوید: «اگر خداوند مرا هدایت مىکرد، از پرهیزگاران بودم!» (57)
• أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ
1. این کار را انجام داده و آیات خود را آوردیم تا کسى نتواند بگوید اگر خداوند مرا هدایت میکرد، از کسانى میشدم که بخاطر ترس از عذاب الهى از گناهان پرهیز مىکردم.
2. چون مردم کافر در دلایل الهى نظر نکردند و از قرآن رویگردان شده و مشغول به دنیا و امور باطل شدند، گمان کردند که خداوند متعال آنان را هدایت نکرده است و این سخن را با گمان خود میگویند.
أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ (58)
•یا هنگامى که عذاب را مىبیند بگوید: «اى کاش بار دیگر (به دنیا) بازمىگشتم و از نیکوکاران بودم!» (58)
•أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ:
• اگر من بازگشتى به دنیا داشتم از اهل توحید شده و خداى را اطاعت مىکردم.
بَلى قَدْ جاءَتْکَ آیاتِی فَکَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَکْبَرْتَ وَ کُنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ (59)
•آرى، آیات من به سراغ تو آمد، امّا آن را تکذیب کردى و تکبّر نمودى و از کافران بودى! (59)
جواب خداوند متعال: بَلى قَدْ جاءَتْکَ آیاتِی
•کسى گوید اگر خداوند مرا بسوى نجات هدایت میکرد، و به حال اختیار و تکلیف برمیگرداند، در آن موقع من از کسانى میشدم که هدایت یافته و از معاصى و گناهان دورى مى کردم.«جبائى»
•دلیل این سخن آن که مردم کافر در روز قیامت مىدانند که خداوند وسیله هدایت را بر ایشان فراهم کرده است، پس فقط درخواست و اشکال ایشان در بازگشت به دنیا و حال تکلیف مىباشد.
•خداوند در انکار سخن این شخص مىگوید:
•بَلى: این چنین نیست که تو مىگویى
•قَدْ جاءَتْکَ آیاتِی: یعنى حجتها و دلالتها و نشانههاى من.
•فَکَذَّبْتَ بِها: دورى کردى از پیروى آنها، چه این که خدا مىگوید:
•وَ اسْتَکْبَرْتَ وَ کُنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ
•بحث ادبى
•اشکال: چرا لفظ (جاءتک) به فتح کاف که علامت مذکر مىباشد به کار برده شده است با این که (نفس) مؤنث مىباشد؟
•جواب: مراد از نفس در اینجا انسان مىباشد و آن هم مذکر است.
•نکته قرائت: در برخى از قرائتهاى نادر و قلیل که از: «عاصم» و «جحدرى» و «یحیى بن یعمر» روایت شده براى مطابقت با تأنیث (نفس)، کاف و تمامى (تا) هاى مخاطب این آیه مکسور که علامت تأنیث مىباشد خوانده شده است و اینچنین مىشود: (بلى قد جاءتک آیاتى فکذبت بها و استکبرت و کنت من الکافرین)
وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَى الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَکَبِّرِینَ (60)
•ترجمه: و روز قیامت کسانى را که بر خدا دروغ بستند مىبینى که صورتهایشان سیاه است؛ آیا در جهنّم جایگاهى براى متکبّران نیست؟! (60)
•وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَى الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى اللَّهِ: و گمان کردند که براى خداوند شریکى و فرزندى مىباشد
•وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَکَبِّرِینَ: آنهایى که از ایمان آوردن به خداوند تکبر ورزیدند.
•استفهام تثبیتی و تقریری: یعنى حتما در جهنم جایگاه و مقام آنها مىباشد.
•نتیجه تکذیب امام
•«عیاشى» از «خثیمه» روایت کرده که گفت از حضرت «صادق» (ع) شنیدم فرمود:
• کسى که حدیثى از ما بگوید ما روزى را از او سؤال خواهیم کرد، اگر راست گفته و ما را تصدیق کند همانا بر خدا و رسول خدا (ص) راست گفته است و اگر ما را تکذیب کند همانا بر خدا و رسول خدا دروغ گفته و تکذیب کرده است، زیرا چون ما سخن مىگوئیم، نمىگوئیم این شخص و آن شخص گفته است، همانا مىگوئیم خدا و رسول خدا (ص) چنین گفتهاند،
•سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود: (وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَى الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى ...) در این هنگام خثیمه به دو گوش خود اشاره کرده و گفت: کر شود این دو گوش من اگر آن را نشنیدم (یعنى معتقد به آن نباشم)
•از «سودة بن کلیب» نقل شده که گفت از این آیه (وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ تَرَى ...) از حضرت باقر (ع) سؤال کردم فرمود: این آیه درباره آن کسى مىباشد که خود را امام بداند بدون آن که از جانب خداوند باشد، گفتم اگر چه آن شخص علوى باشد؟ فرمود: آرى!، گفتم اگر چه فاطمى باشد فرمود: آرى؟