وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (41)

ترجمه: آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبى به آنها مى‏دهیم؛ و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مى‏دانستند.
•صافی:
•«والذین هاجروا فی الله» برای ادای حق الهی و به خاطر وجه الله (خالصا و مخلصا لوجه الله)
•« مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا»:

1) منظور از این افراد «ما ظُلِمُوا» رسول اللهn و مهاجرین هستند که مورد ظلم قریش قرار گرفتند، در نتیجه برخی از ایشان به حبشه مهاجرت کردند، سپس به مدینه مهاجرت کردند.

2) (بنا بر اینکه عبارت أو باشد نه واو) یا کسانیکه در مکه بعد از هجرت رسولخدا و اصحابش مورد حبس و شکنجه قرار گرفتند.

•« لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً» ایشان را در دنیا در جایگاه نیکویی قرار می‌دهیم، که منظور یعنی پیروزی آنها بر اهل مکه‌ای که به ایشان ظلم کردند و پیروزی آنها بر کل عرب و بر اهل مشرق و مغرب (ایران و روم).
•« وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ » و اجری که خدا در آخرت به ایشان عنایت می‌کند، از آنچه در دنیا به آنها به سرعت داده است، بزرگتر است.
•« لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» اگر می‌دانستند.

الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ (42)
•ترجمه: آنها کسانى هستند که صبر و استقامت پیشه کردند، و تنها بر پروردگارشان توکّل مى‏کنند.
•صافی:
« الَّذِینَ صَبَرُوا» و آن کسانی که بر شکنجه‌ی کفار و دوری از وطن صبر کردند.
« وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ » و بر پروردگار خود توکل کردند. یعنی تمامی امور خود را به خدا واگذار نمودند.

•وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (43)
و پیش از تو، جز مردانى که به آنها وحى مى‏کردیم، نفرستادیم! اگر نمى‏دانید، از آگاهان بپرسید (تا تعجب نکنید از اینکه پیامبر اسلام از میان همین مردان برانگیخته شده است)!
« وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ» و ما نفرستادیم پیش از تو ای پیامبر مگر مردانی را که به ایشان نیز وحی می‌کردیم.

1. این آیه رد (جواب) قول عده‌ای است که می‌گفتند: منزلت خدا عظیم‌تر است از آنکه بخواهد برای ما بشری را مانند خودمان به عنوان رسول بفرستد.

2. شاید اشاره باشد به مثل آن سخن خدا با قسمت بعدی که فرمود: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ: پس از اهل ذکر بپرسید» ، یعنی وجه حکمت (در ارسال رجال به عنوان انبیاء را ) را از اهل ذکر بپرسید.

•« فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»
•فی الکافی و القمّیّ و العیّاشیّ عنهمn فی أخبار کثیرة: رسول اللَّه‏ لذّکر و أهل بیتِه المسئولون و هم‏ أَهْلَ الذِّکْر: ذکر رسول خداست و اهل بیت او که اهل ذکر هستند، مورد سؤال قرار می‌گیرند.
•و زاد فی العیون عن الرضا علیه السلام: قال اللَّه تعالى‏ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ ذِکْراً رَسُولًا یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللَّهِ‏ فالذکر رسول اللَّه و نحن اهله: پس ذکر رسول خداست، و ما اهل رسول (ذکر) هستیم.
•و فی البصائر عن الباقر علیه السلام و الکافی عن الصادق علیه السلام: الذکر القرآن و أهله آل محمّد صلوات اللَّه علیهم‏:‌ ذکر قرآن است و اهل ذکر آل‌محمدD هستند.
•و زاد فی الکافی: أمر اللَّه بسؤالهم و لم یؤمروا بسؤال الجهال و سمّى‏ اللَّه القرآن ذکراً فقال‏ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ‏:‌ امر کرده است خداوند به سؤال از اهل بیتD، و مردم مأمور به سؤال از جهال و افراد نادان نشده‌اند، و خداوند قرآن را ذکر نامیده است، پس فرمود: « وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ‏.»

 

•العیّاشیّ عن الباقر علیه السلام، قیل له: إن من عندنا یزعمون أنّ قول اللَّه‏ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ أنهم الیهود و النصارى قال إِذاً یدعونکم إلى دینهِم ثمّ ضرب بیده إلى صدره و قال نحن‏ أَهْلَ الذِّکْرِ و نحن المسئولون: به امام گفته شد: به درستیکه افرادی که در نزد ما هستند، گمان می‌کنند منظور از قول خداوند عزوجل از اهل ذکر یهود و نصاری هستند، حضرت فرمود: اگر چنین باشد، پس آنها شما را به دین خودشان دعوت می‌کنند، پس با دست به سینه‌ی مبارک زد و فرمود: ما اهل ذکر هستیم، و ماییم آنانی که دیگران باید از ما سؤال کنند.
•و فی العیون عن الرضا علیه السلام مثله و زاد العیّاشیّ قال: و قال: الذکر القرآن.
•و فی الکافی عن السّجّاد علیه السلام: على الأئمّة من الفرض ما لیس على شیعتهم و على شیعتِنا ما لیس علینا أمرهم اللَّه أن یسألونا قال‏ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‏ فأمرهم أن یسألونا و لیس علینَا الجواب إن شئنا أجبنا و إن شئنا أمسکنا و مثله عن الباقر و الرضا علیهما السلام‏:‌ بر ائمه اموری واجب شده که بر شیعیان واجب نشده است، و بر شیعیان ما اموری واجب شده است که بر ما واجب نشده است. خداوند شیعیان را امر نموده که از ما سؤال کنند، در ایه « فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» پس خدا ایشان را به سؤال از ما امر نموده، اما جواب دادن را بر ما واجب نکرده است. اگر بخواهیم جواب می‌دهیم، و اگر بخواهیم جواب نمی‌دهیم. (خوداری می‌کنیم).
•نظر فیض کاشانی در مورد تفسیر این آیه:
•اقول: آنچه که از این روایات استفاده می‌گردد این است که مخاطبین سؤال مؤمنین هستند، نه مشرکین.

موارد مورد سؤال هم تمام آن اموری است که بر ایشان مشکل است، نه فقط صرف سؤالی که در آیه قبل مطرح می‌شود و آن اینکه رسولان رجال هستند. این نظریه در سه صورت می‌تواند درست باشد.

1. جمله‌ی « و ما ارسلنا» در خصوص پاسخ مشرکین نباشد، بلکه عام بوده و عمومیت داشته باشد.

2. «فسئلوا» کلام استینافیه باشد.

3. آیه از آن مواردی باشد که در آن تغییر نظم صورت گرفته باشد، خصوصا زمانی که جمله‌ی آیه‌ی بعد «بالبینات و الزبر» را به کلمه‌ی «ارسلنا» معلق کنیم. که در این صورت آیه‌ی فسئلوا بین این دو آیه 42 و 44 یک جمله‌ی معترضه‌ای است.

•اما در صورتی که آیه را معترضه ندانیم و «ارسلنا» را رد مشرکین بدانیم، امر کردن مشرکین به اینکه از اهل بیتg درباره‌ی این سؤال کنند که آیا رسولان قبلی رجال بوده‌اند و نه ملائکه، در صورتی که آنان به خدا و رسول ایمان ندارند، توجیه منطقی ندارد. مگر اینکه بگوییم مشرکین از اهل بیت درباره‌ی فلسفه و حکمت رجال بودن رسولان سؤال  کنند که این سخن هم خالی از اشکال نیست.

 

 بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (44)

ترجمه: (از آنها بپرسید که) از دلایل روشن و کتب (پیامبران پیشین آگاهند!) و ما این ذکر [قرآن‏] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى؛ و شاید اندیشه کنند! (44)

•صافی:
•« بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ» یعنی انبیا را به همراه معجزات و کتابها فرستادیم

 گویا این جواب کسی است که بپرسد: با چه دلیل و برهانی مبعوث شده‌اند.

•« وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ» ما قرآن را به سوی تو نازل کردیم، ذکر = قرآن

قرآن ذکر نامیده شده است، زیرا موعظه و باعث یاد‌آوری و آگاهی است.

•« لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ» تا اینکه تبیین کنی برای مردم آنچه را برای ایشان نازل شده است، که عبارت باشد از آن مواردی که به آن امر شده‌اند یا از آن نهی شده‌اند.
•«وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» آیه نشان می‌دهد که خدا اراده کرده است که ایشان در قرآن تأمل کنند تا اینکه به معارف و حقایق الهی آگاهی پیدا کنند.  •
أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ (45)
•ترجمه: آیا توطئه‏گران از این ایمن گشتند که ممکن است خدا آنها را در زمین فروبرد، و یا مجازات (الهى)، از آن جا که انتظارش را ندارند، به سراغشان آید؟! ... (45)
•صافی:
•«أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ» آیا توطئه‌گران ایمن هستند که خداوند آنها را به زمین فرو برد، هم چنانکه قارون را فرو برد.
• «أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ» یا از آنجا که انتظارش را ندارند و به طور ناگهانی عذاب به ایشان برسد، همچنانکه خدا با قوم لوط چنین کرد.
أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ (46)
•ترجمه: یا به هنگامى (که براى کسب مال و ثروت افزونتر) در رفت و آمدند، دامانشان را بگیرد در حالى که قادر به فرار نیستند؟! ... (46)
•صافی:
•یا اینکه خداوند ایشان را در حال رفت و آمدشان به سمت کسب و کار خود و اعمال خود، دچار عذاب سازد.
•و ایشان هرگز نمی‌توانند خدا را عاجز سازند، یعنی عذاب را از خود دفع نمایند.
أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلى‏ تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ (47)
•ترجمه: یا بطور تدریجى، با هشدارهاى خوف‏انگیز آنان را گرفتار سازد؟! چرا که پروردگار شما، رؤوف و رحیم است. (47) 
•صافی:
•در سومین گزینه ای که خداوند برای توطئه‌گران  بیان می‌کند، این است که:
• خدا ایشان را به عذاب الهی گرفتار کند، در حالیکه آنها می‌ترسند که عذابی که بر اقوام گذشته نازل شده، بر ایشان نیز وارد شود. و در همان حال خوف و ترس عذاب ایشان را فرا می‌گیرد.
•«عَلى‏ تَخَوُّفٍ: علی تنقص»: منظور از تخوف معنای تنقص باشد، یعنی خداوند نفوس و اموال ایشان را پی‌در‌پی دچار کاهش کند، تا اینکه هلاک شوند. زیرا «تخوف» معنای «تنقص» هم می‌دهد.
•قمی: «تخوف» به معنی «تیقظ: بیداری» است، یعنی آنها در حال بیداری گرفتار عذاب می‌شوند. اما این سخن با جمله‌ی «من حیث لا یشعرون» سازگاری ندارد. (منافات دارد).
•در تفسیر عیاشی در ضمن روایتی از امام ششم آمده است که آیه اشاره به  دشمنان خدا دارد، در حالی که مسخ می‌گردند، و رانده و رها می‌شوند و در زمین به هر طرفی فرار می کنند.
•در روایتی از امام سجادg در کافی آمده است: که در ضمن یکی از فرمایشان حضرت درباره‌ی نصیحت و زهد در دنیا آمده است:
•از زمره‌ی افرادی که غافلند و به سوی زرق و برق دنیا روی می‌آورند نباشید، آن کسانی که توطئه می‌کنند، (مکر می‌ورزند) به درستی که خداوند متعال در کتابش می‌آورد «أَ فَأَمِنَ الَّذینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ‏ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْض‏»

پس برحذر باشید از آنچه که خداوند شما را به واسطه‌ی آن در کتاب خود ترسانده است، که عبارت باشد از رفتار خدا با ظالمین باشد و خود را ایمن ندانید از اینکه بعضی از آنچه که خدا به ظالمین در کتابش وعده داده به شما نازل شود. به خدا قسم شما را به طور غیر مستقیم و به واسطه‌ی دیگران در کتاب خدا موعظه نموده‌است.

پس به درستی که خوشبخت کسی است که از عاقبت دیگران عبرت بگیرد.

«فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ» خدا رئوف و رحیم است، زیرا در عقوبت ایشان تعجیل نمی‌کند.

أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلى‏ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْ‏ءٍ یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْیَمِینِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ (48)
ترجمه: آیا آنها مخلوقات خدا را ندیدند که سایه‏هایشان از راست و چپ حرکت دارند، و با خضوع براى خدا سجده مى‏کنند؟! (48)
مفردات:
•فیء: برگشت به حالت نیکو. (راغب)
•داخر: دَخَرَ الرجلُ کمنع و فرح أی ذل و صغر ( مجمع البحرین) : ذلیل و کوچک شد.
•صافی:
 «أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلى‏ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْ‏ءٍ » آیه استفهام انکاری است. یعنی به تحقیق امثال این آفریده‌ها را دیده‌اند، پس چرا در آن تفکر نمی‌کنند، تا کمال قدرت و قهر الهی برای ایشان ظاهر شود، در نتیجه از خدا بترسند.
•قرائت: 1. «أَ وَ لَمْ یَرَوْا» قرائت به یاء 2. «او لم تروا» به تاء هم قرائت شده.
• «یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ» : حرکت سایه از راست و چپ آن شیء» ، یعنی به مخلوقاتی که دارای سایه‌های حرکت کننده هستند، نظر نمی‌کنند.
•قرائت: 1. «یَتَفَیَّؤُا» به یاء 2. «یتَفَیَّؤُا» به تاء
• «عَنِ الْیَمِینِ وَ الشَّمائِلِ» از راستشان و چپشان، مفرد آوردن «یمین» و جمع آوردن «شمائل» به اعتبار لفظ « ما خَلَقَ اللَّهُ»  است که باعث شده یمین مفرد آورده شود و شمائل به اعتبار معنای « ما خَلَقَ اللَّهُ»  است که تمام موجودات سایه‌دار را در بر می‌گیرد.
•« سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ» در حالی که تسلیم امر الهی و منقاد و مطیع او هستند، و در برابر افعال الهی حقیر و ناچیزند.
•تفسیر قمی: چرخیدن هر سایه‌ای که خدا آن را افریده است، سجود آن در مقابل خداست.
•(وقتی که شیء در برابر آفتاب قرار می‌گیرد، نسبت به موقعیت آفتاب سایه‌ی آن به سمت راست و چپ حرکت می‌کند، آنگاه که سایه به سمت راست می‌چرخد، گویا به زمین افتاده و سجده می‌کند؛ سپس بلند می‌شود و دو مرتبه از سمت  روبرو شروع می‌شود که گویا دو مرتبه به سجده افتاده و بلند می‌شود.
•قیل:  جایز است که گفته شود که مراد از « وَ هُمْ داخِرُونَ» این است که خود نفس اجرام نیز در برابر خداوند بی‌مقدار و ناچیز بوده و در مورد آنچه خدا با آنها انجام می‌دهد، مطیع و منقاد هستند.
•داخرون با «ون» جمع بسته شده، چون «دخور» از اوصاف ذوی العقول است.
وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِکَةُ وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ (49)
•ترجمه: (نه تنها سایه‏ها، بلکه) تمام آنچه در آسمانها و زمین از جنبندگان وجود دارد، و همچنین فرشتگان، براى خدا سجده مى‏کنند و تکبّر نمى‏ورزند. (49)
•مفردات:
•الدَّبُ‏ و الدَّبِیبُ‏: مشی خفیف، و یستعمل ذلک فی الحیوان، و فی الحشرات أکثر، (مفردات راغب)
•صافی:
•« وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» مطیع می‌شوند، «مِنْ دابَّةٍ» بیان برای دو «ما» در آیه است. زیرا دبیب حرکت جسمانی است، خواه در آسمان باشد یا در زمین،
•«وَ الْمَلائِکَةُ»: ( و سجده می‌کنند نیز) موجوداتی که دارای مکان نیستند.
•تفسیر قمی: ملائکه بر هر آن چیزی می‌گذرند که خدا برایشان مقدر کرده ( خواه در آسمان و یا زمین)
• «وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ» از عبادت و پرستش خدا استکبار نمی‌ورزند.
یَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ (50)
•ترجمه: آنها (تنها) از (مخالفت) پروردگارشان، که حاکم بر آنهاست، مى‏ترسند؛ و آنچه را مأموریت دارند انجام مى‏دهند. (50)
•مفردات:
•تَرْعَدُ فَرَائِصُهَا: أی ترجف و تضطرب من الخوف‏ (مجمع البحرین)
•صافی:
• و می ترسند از خدا در حالیکه خداوند با قهر وغلبه بر آنان برتری دارد. (بر آنها نظارت دارد). 
•و آنان آنچه مأمور شده اند به انجام می رسانند.
•مجمع ذیل روایت صحیحی از پیامبرn: «خداوند در آسمان هفتم فرشتگانی را آفریده است، که از ابتدای خلقت تا روز قیامت در حال سجده هستند و از خوف او دائما در لرزه و اضطرابند، قطره‌ی اشکی از چشمانشان نمی‌ریزد، مگر اینکه تبدیل به فرشته می‌گردد. پس هنگامی که قیامت فرا رسد، سرهایشان را بلند کرده می‌گویند: خدایا ما تو را آنگونه که شایسته است، پرستش نکردیم».
بیان اهل معرفت:
همانا این گونه آیات دلالت دارد که همه‌ی عالم در مقام شهود و حضور در عبادت پروردگار هستند. و همانا به درستی که هر مخلوقی دارای قوه‌ی تفکر است و قوه‌ی تفکر خصوص نفوس ناطقه‌ی انسان و حیوان از حیث وجود نفسی ایشان نیست. بلکه وجود خارجی و اجسام ایشان نیز مانند بقیه‌ی موجودات عالم در تسبیح و سجود هستند. پس تمامی اعضای بدن به تسبیح الهی گویا هستند. آیا نمی‌دانی که در روز قیامت پوست انسان دست و پا و زبان ، چشم و گوش و تمام قوای او در روز قیامت بر نفوسی که در اختیار ایشان قرار گرفته است، شهادت می‌دهند.
پس حکم مخصوص خداوند تبارک و تعالی است. 
 


موضوع :