گویا این جواب کسی است که بپرسد: با چه دلیل و برهانی مبعوث شدهاند.
قرآن ذکر نامیده شده است، زیرا موعظه و باعث یادآوری و آگاهی است.
•« لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ» تا اینکه تبیین کنی برای مردم آنچه را برای ایشان نازل شده است، که عبارت باشد از آن مواردی که به آن امر شدهاند یا از آن نهی شدهاند.
•«وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» آیه نشان میدهد که خدا اراده کرده است که ایشان در قرآن تأمل کنند تا اینکه به معارف و حقایق الهی آگاهی پیدا کنند. •
•ترجمه: آیا توطئهگران از این ایمن گشتند که ممکن است خدا آنها را در زمین فروبرد، و یا مجازات (الهى)، از آن جا که انتظارش را ندارند، به سراغشان آید؟! ... (45)
•صافی:
•«أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ» آیا توطئهگران ایمن هستند که خداوند آنها را به زمین فرو برد، هم چنانکه قارون را فرو برد.
• «أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ» یا از آنجا که انتظارش را ندارند و به طور ناگهانی عذاب به ایشان برسد، همچنانکه خدا با قوم لوط چنین کرد.
أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ (46)
•ترجمه: یا به هنگامى (که براى کسب مال و ثروت افزونتر) در رفت و آمدند، دامانشان را بگیرد در حالى که قادر به فرار نیستند؟! ... (46)
•صافی:
•یا اینکه خداوند ایشان را در حال رفت و آمدشان به سمت کسب و کار خود و اعمال خود، دچار عذاب سازد.
•و ایشان هرگز نمیتوانند خدا را عاجز سازند، یعنی عذاب را از خود دفع نمایند.
أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ (47)
•ترجمه: یا بطور تدریجى، با هشدارهاى خوفانگیز آنان را گرفتار سازد؟! چرا که پروردگار شما، رؤوف و رحیم است. (47)
•صافی:
•در سومین گزینه ای که خداوند برای توطئهگران بیان میکند، این است که:
• خدا ایشان را به عذاب الهی گرفتار کند، در حالیکه آنها میترسند که عذابی که بر اقوام گذشته نازل شده، بر ایشان نیز وارد شود. و در همان حال خوف و ترس عذاب ایشان را فرا میگیرد.
•«عَلى تَخَوُّفٍ: علی تنقص»: منظور از تخوف معنای تنقص باشد، یعنی خداوند نفوس و اموال ایشان را پیدرپی دچار کاهش کند، تا اینکه هلاک شوند. زیرا «تخوف» معنای «تنقص» هم میدهد.
•قمی: «تخوف» به معنی «تیقظ: بیداری» است، یعنی آنها در حال بیداری گرفتار عذاب میشوند. اما این سخن با جملهی «من حیث لا یشعرون» سازگاری ندارد. (منافات دارد).
•در تفسیر عیاشی در ضمن روایتی از امام ششم آمده است که آیه اشاره به دشمنان خدا دارد، در حالی که مسخ میگردند، و رانده و رها میشوند و در زمین به هر طرفی فرار می کنند.
•در روایتی از امام سجادg در کافی آمده است: که در ضمن یکی از فرمایشان حضرت دربارهی نصیحت و زهد در دنیا آمده است:
•از زمرهی افرادی که غافلند و به سوی زرق و برق دنیا روی میآورند نباشید، آن کسانی که توطئه میکنند، (مکر میورزند) به درستی که خداوند متعال در کتابش میآورد «أَ فَأَمِنَ الَّذینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْض»
پس برحذر باشید از آنچه که خداوند شما را به واسطهی آن در کتاب خود ترسانده است، که عبارت باشد از رفتار خدا با ظالمین باشد و خود را ایمن ندانید از اینکه بعضی از آنچه که خدا به ظالمین در کتابش وعده داده به شما نازل شود. به خدا قسم شما را به طور غیر مستقیم و به واسطهی دیگران در کتاب خدا موعظه نمودهاست.
پس به درستی که خوشبخت کسی است که از عاقبت دیگران عبرت بگیرد.
«فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ» خدا رئوف و رحیم است، زیرا در عقوبت ایشان تعجیل نمیکند.
أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْیَمِینِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ (48)
•ترجمه: آیا آنها مخلوقات خدا را ندیدند که سایههایشان از راست و چپ حرکت دارند، و با خضوع براى خدا سجده مىکنند؟! (48)
•مفردات:
•فیء: برگشت به حالت نیکو. (راغب)
•داخر: دَخَرَ الرجلُ کمنع و فرح أی ذل و صغر ( مجمع البحرین) : ذلیل و کوچک شد.
•صافی:
«أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ » آیه استفهام انکاری است. یعنی به تحقیق امثال این آفریدهها را دیدهاند، پس چرا در آن تفکر نمیکنند، تا کمال قدرت و قهر الهی برای ایشان ظاهر شود، در نتیجه از خدا بترسند.
•قرائت: 1. «أَ وَ لَمْ یَرَوْا» قرائت به یاء 2. «او لم تروا» به تاء هم قرائت شده.
• «یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ» : حرکت سایه از راست و چپ آن شیء» ، یعنی به مخلوقاتی که دارای سایههای حرکت کننده هستند، نظر نمیکنند.
•قرائت: 1. «یَتَفَیَّؤُا» به یاء 2. «یتَفَیَّؤُا» به تاء
• «عَنِ الْیَمِینِ وَ الشَّمائِلِ» از راستشان و چپشان، مفرد آوردن «یمین» و جمع آوردن «شمائل» به اعتبار لفظ « ما خَلَقَ اللَّهُ» است که باعث شده یمین مفرد آورده شود و شمائل به اعتبار معنای « ما خَلَقَ اللَّهُ» است که تمام موجودات سایهدار را در بر میگیرد.
•« سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ» در حالی که تسلیم امر الهی و منقاد و مطیع او هستند، و در برابر افعال الهی حقیر و ناچیزند.
•تفسیر قمی: چرخیدن هر سایهای که خدا آن را افریده است، سجود آن در مقابل خداست.
•(وقتی که شیء در برابر آفتاب قرار میگیرد، نسبت به موقعیت آفتاب سایهی آن به سمت راست و چپ حرکت میکند، آنگاه که سایه به سمت راست میچرخد، گویا به زمین افتاده و سجده میکند؛ سپس بلند میشود و دو مرتبه از سمت روبرو شروع میشود که گویا دو مرتبه به سجده افتاده و بلند میشود.
•قیل: جایز است که گفته شود که مراد از « وَ هُمْ داخِرُونَ» این است که خود نفس اجرام نیز در برابر خداوند بیمقدار و ناچیز بوده و در مورد آنچه خدا با آنها انجام میدهد، مطیع و منقاد هستند.
•داخرون با «ون» جمع بسته شده، چون «دخور» از اوصاف ذوی العقول است.
وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِکَةُ وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ (49)
•ترجمه: (نه تنها سایهها، بلکه) تمام آنچه در آسمانها و زمین از جنبندگان وجود دارد، و همچنین فرشتگان، براى خدا سجده مىکنند و تکبّر نمىورزند. (49)
•مفردات:
•الدَّبُ و الدَّبِیبُ: مشی خفیف، و یستعمل ذلک فی الحیوان، و فی الحشرات أکثر، (مفردات راغب)
•صافی:
•« وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» مطیع میشوند، «مِنْ دابَّةٍ» بیان برای دو «ما» در آیه است. زیرا دبیب حرکت جسمانی است، خواه در آسمان باشد یا در زمین،
•«وَ الْمَلائِکَةُ»: ( و سجده میکنند نیز) موجوداتی که دارای مکان نیستند.
•تفسیر قمی: ملائکه بر هر آن چیزی میگذرند که خدا برایشان مقدر کرده ( خواه در آسمان و یا زمین)
• «وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ» از عبادت و پرستش خدا استکبار نمیورزند.
یَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ (50)
•ترجمه: آنها (تنها) از (مخالفت) پروردگارشان، که حاکم بر آنهاست، مىترسند؛ و آنچه را مأموریت دارند انجام مىدهند. (50)
•مفردات:
•تَرْعَدُ فَرَائِصُهَا: أی ترجف و تضطرب من الخوف (مجمع البحرین)
•صافی:
• و می ترسند از خدا در حالیکه خداوند با قهر وغلبه بر آنان برتری دارد. (بر آنها نظارت دارد).
•و آنان آنچه مأمور شده اند به انجام می رسانند.
•مجمع ذیل روایت صحیحی از پیامبرn: «خداوند در آسمان هفتم فرشتگانی را آفریده است، که از ابتدای خلقت تا روز قیامت در حال سجده هستند و از خوف او دائما در لرزه و اضطرابند، قطرهی اشکی از چشمانشان نمیریزد، مگر اینکه تبدیل به فرشته میگردد. پس هنگامی که قیامت فرا رسد، سرهایشان را بلند کرده میگویند: خدایا ما تو را آنگونه که شایسته است، پرستش نکردیم».
•بیان اهل معرفت:
•همانا این گونه آیات دلالت دارد که همهی عالم در مقام شهود و حضور در عبادت پروردگار هستند. و همانا به درستی که هر مخلوقی دارای قوهی تفکر است و قوهی تفکر خصوص نفوس ناطقهی انسان و حیوان از حیث وجود نفسی ایشان نیست. بلکه وجود خارجی و اجسام ایشان نیز مانند بقیهی موجودات عالم در تسبیح و سجود هستند. پس تمامی اعضای بدن به تسبیح الهی گویا هستند. آیا نمیدانی که در روز قیامت پوست انسان دست و پا و زبان ، چشم و گوش و تمام قوای او در روز قیامت بر نفوسی که در اختیار ایشان قرار گرفته است، شهادت میدهند.
•پس حکم مخصوص خداوند تبارک و تعالی است.