سوره آل‌عمران

محل نزول و تعداد آیات: مدنی، 200 آیه
فضیلت سوره
ابى بن کعب از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده است که فرمود: « من قرأ سورة آل عمران أعطی بکل آیة منها أمانا على جسر جهنم‏: هر کس سوره آل عمران را بخواند خداوند بهر آیه‏اى امانى براى گذشت از پل دوزخ به او عطا میکند».
ابن عباس میگوید: پیغمبرصلی الله علیه و آله فرمود: « من قرأ سورة آل‌عمران یوم الجمعة صلى الله علیه و ملائکته حتى تجب الشمس‏: هر که سوره آل‌عمران را در روز جمعه بخواند، تا وقتى که خورشید غروب کند، خدا و فرشتگان براى او درود مى‏فرستند».

 

بریدة میگوید: نبى اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: « تعلموا سورة البقرة و سورة آل عمران فإنهما الزهراوان و أنهما تظلان صاحبهما یوم القیامة کأنهما غمامتان أو غیابتان أو فرقان من طیر صواف: سوره بقره و سوره آل عمران را یاد بگیرید زیرا آنها دو نور هستند و در روز قیامت براى کسى که آنها را بداند مانند دو ابر یا دو پرده یا دو صف از پرندگان بر او سایه مى‏اندازند.»
شأن نزول آیه در مجمع‌البیان
هشتاد و چند آیه از اول این سوره درباره طایفه‏اى از نصاراى نجران نازل شده است.
آنان شصت نفر سوار بودند که نزد رسول اکرم اسلام (ص) آمدند. چهارده مرد از بزرگانشان بودند که در میان این چهارده نفر سه نفر سرآمد آنها بودند که کارشان به دست آنها بود.
1. «عاقب» که سرپرست و طرف مشورت آنها بود که نظریاتشان همیشه با موافقت او انجام میگرفت نام وى «عبد المسیح» بود.
2. «سید» که عهده‏دار کارها و اختیاردار تعیین منازل و مسافرت آنها بود و نامش «ایهم» بود.
3. «ابو حارثة بن علقمه» که بزرگترین رهبر روحانى و پیشواى مذهبى آنان و زمام‏دار مدارس آنان و در میانشان بس شریف بود و کتابهاشان را بآنان یاد مى‏داد. سلاطین روم او را بزرگ و آقاى خود مى‏دانستند و بخاطر دانش و کوشش علمى او معابدى برایش درست کرده بود.
این گروه وقتى که پیغمبر اکرمn نماز عصر را خوانده و در مسجد بود، وارد مدینه شدند و داخل مسجد گشتند. لباسهاى زیبا و لباده و عباهاى عالى در قیافه مردان بنى حارث در تن داشتند. وقتى بعضى از یاران رسول اکرمn آنها را دیدند گفتند: ما در میان دسته‏هایى که به دیدن پیامبر اسلامn مى‏آیند، تا کنون مانند اینها ندیده‏ایم. وقت نماز آنان نزدیک شد آنها ناقوس نواخته و مشغول نماز شدند و نماز خود را به طرف شرق مى‏خواندند، بعضى از اصحاب پیغمبر (ص) عرض کردند اینها در مسجد شما چنین مى‏کنند آن حضرت فرمود: بحال خودشان بگذارید تا نمازشان را بخوانند. (بقیه مبحث در آیه 61/ آل‌عمران، بحث مباهله)
بحث رسول اکرم با پیشوایان نصارى‏
پس از نماز «سید و عاقب» نزد پیغمبر آمده به گفتگو پرداختند. آن حضرت فرمود: اسلام بیاورید. نصارى: ما پیش از تو اسلام آورده‏ایم.
پیامبر: دروغ مى‏گویید، چون شما مى‏گویید عیسى (ع) پسر خدا است و صلیب را پرستش مى‏کنید و گوشت خوک مى‏خورید پس اسلام نیاورده‏اید.
نصارى: اگر عیسى (ع) پسر خدا نیست پس پدر او کیست؟ و درباره عیسى (ع) همگى با آن حضرت به سخن پرداختند.
پیامبر: آیا شما باور ندارید که فرزند باید شبیه پدر خویش باشد؟ نصارى: بلى.
پیامبر: آیا قبول ندارید که پروردگار ما براى همیشه زنده است و نمى‏میرد ولى عیسى مى‏میرد؟ نصارى: بلى.
پیامبر: آیا معتقد نیستید که خداوند اختیاردار همه چیز بوده و هر چیزى را حفظ کرده و به همه مردم روزى میدهد؟ نصارى: بلى.
پیامبر: آیا عیسى مالک و اختیاردار یکى از اینها هست؟ نصارى: نه.
پیامبر: آیا قبول ندارید که چیزى از آنچه در آسمان و زمین است بر خدا پوشیده نیست؟ نصارى: بلى پیامبر: آیا عیسى (ع) مانند خداوند دانا است و چیزى بر او پوشیده نیست؟ نصارى: نه.
پیامبر: آیا معتقد نمى‏باشید که خداوند عیسى (ع) را در شکم مادر صورت‏بندى‏ کرد و خدا نمى‏خورد و نمى‏آشامد. نصارى: بلى.
پیامبر: آیا باور ندارید که حضرت عیسى (ع) مانند سایر کودکان در شکم مادر بوده و مادرش او را مانند سایر زنان زایید و عیسى (ع) غذا و آب مى‏خورد؟ نصارى: بلى.
پیامبر: پس چگونه امکان دارد که عیسى آن طور که شما مى‏پندارید باشد؟
پس نصارى ساکت شدند و خداوند هشتاد و چند آیه از اوائل این سوره را در باره آنان نازل نمود.
تفسیر تطبیقی سوره آل عمران
الم (1) اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ (2) نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ (3) مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ (4)
تفسیر کشاف
´3 و 4. فإن قلت: لم قیل‏ (نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ3) (وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ4)؟
´قلت: لأن القرآن نزل منجماً، و نزل الکتابان جملة.
´قرآن پراکنده و تورات و انجیل یکباره نازل شده‌اند.
تفسیر مجمع البیان
´علت تکرار قرآن و فرقان: تعابیر مختلف از قرآن که هر تعبیر یک صفت از صفات آن را بیان کند. مثلا فرقان حالت جدا کردن بین حق و باطل در احکام دینى مورد نیاز را مانند حج و احکام دیگر که همه آنها در قرآن است می‌رساند.
´امام جعفر صادق علیه السلام : «فرقان» آیات محکمى است که در کتاب است و همان است که پیغمبران پیشین را تصدیق مى‏نماید».
´اقوال دیگر
´1. دلیل‌هایى که میان حق و باطل جدایى مى‏اندازد (ابو مسلم)
´2. برهان محکمى که پیغمبر اسلام داشته و با آن با نصارى در مورد عیسى محاجه نمود.
´3. کمک و یارى.
تفسیر کشاف
فإن قلت: ما المراد بالفرقان؟
1ـ قلت: جنس الکتب السماویة، لأن کلها فرقان یفرق بین الحق و الباطل.
2ـ الکتب التی ذکرها، کأنه قال بعد ذکر الکتب الثلاثة: و أنزل ما یفرق به بین الحق و الباطل من کتبه، أو من هذه الکتب.
3ـ أراد الکتاب الرابع و هو الزبور، کما قال: (وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً: نساء 163. إسراء: 55) و هو ظاهر.
4 ـ کرر ذکر القرآن بما هو نعت له و مدح من کونه فارقاً بین الحق و الباطل بعد ما ذکره باسم الجنس، تعظیما لشأنه و إظهاراً لفضله‏ بِآیاتِ اللَّهِ‏ من کتبه المنزلة و غیرها.
تطبیق دو تفسیر: علت بیان قرآن و فرقان
نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ (3) مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ ... (4)
مجمع البیان:

فرقان را تعبیر دیگر قرآن دانسته که طبق بیان امام فرقان «آیه محکم» است. و این روایت امام صادقg تفاسیر دیگر را تأیید می‌کند که قرآن را شامل دلیل‌هایی معرفی می‌کنند که میان حق و باطل جدایی انداخته و یا برهانی که پیامبر از طریق آن با نصاری محاجه نمود.

کشاف:

 فرقان را اعم از سایر کتب آسمانی دانسته، زیرا آنها بین حق و باطل را جدا نموده و یا خود قرآن می‌باشد که بین حق و باطل را جدا می‌کند.

نتیجه: در این آیه قرآن به فرقان اطلاق شده و کشاف آن را اعم از قرآن و شامل هر کتاب آسمانی بیان می‌دارد.

 

تفسیر تطبیقی آیه 7 آل عمران:

هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (7)

لغت:
محکمات: یقینها، محکمها از إحکام به معناى اتقان و استوارى است.
ام الکتاب: اصل کتاب و به مکه «ام القرى» مى‏گویند و به پرچم لشکر نیز «ام» گویند.
متشابهات: از ماده «شبه»، چیزهایى که با یکدیگر مشتبه شده و مشکل مى‏گردند زیغ: کجى و انحراف.
ابتغاء: طلب کردن.
فتنه: فساد، اصل آن بمعناى آزمایش است، همانطور که مى‏گویند: «فتنت الذهب بالنار» یعنى (طلا را با آتش آزمایش کردم) و بعضى مى‏گویند به معناى خلاصى است یعنى طلا را از آتش رهایى دادم.
تأویل: تفسیر و اصل آن بازگشت به چیزى است.
راسخون فى العلم: ثابتان و ریشه داران در علم.
«هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ» اوست خدایى که بر تو قرآن را نازل کرده که بعضى از آنها محکمات هستند که آنها اصل کتاب مى‏باشند و قسمتى از آنها متشابهات‏اند.
نقش در مجمع البیان
«مِنْهُ آیاتٌ» جمله: مبتدا و خبر ، حال در موضع نصب
«هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ» جمله، صفت آیات، در موضع رفع
«کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا» مبتدا و خبر
«یَقُولُونَ»: حال در موضع نصب، تقدیره: قائلین‏ «آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا»
نقش و قرائت در کشاف
نقش
وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْم‏ (یَقُولُونَ) آمَنَّا بِه‏، نقش «یقولون»: حال از راسخین
قرائات:
عبد اللَّه: إن تأویله إلا عند اللَّه.
أبىّ: و یقول الراسخون.
تعریف محکم و متشابه در مجمع البیان
1- محکم آن است که از ظاهرش بدون احتیاج بدون قرینه‌ای که همراه آن باشد، مراد آن روشن باشد. و در مقابل آن متشابه است که بدون قرینه، مراد و مقصود از ظاهر آن معلوم نیست.
2- محکم، آیاتى است که آیات دیگر را نسخ مى‏کند و متشابه آیات نسخ شده است (ابن عباس)
3- محکم، آیاتى است که تنها یک معنا مى‏توان از آن بدست آورد ولى «متشابه» آیاتى است که دو معنا یا بیشتر مى‏تواند داشته باشد. (از محمد بن جعفر بن زبیر و ابو على جبائى). - «محکم» آیاتى است که عبارات آنها تکرار نشده باشد و «متشابه» آیاتى‏ است که الفاظ آنها تکرار شده باشد مثل داستان حضرت موسى7 و ... (ابن زید).
4- محکم آن است که تفسیر و تأویل آن معین و معلوم است و «متشابه» آیاتى است که تفسیر و تأویل آنها معین نیست مانند «قیام ساعت» (از جابر بن عبد اللَّه)
تعریف محکم و متشابه در کشاف
محکم: آن که عباراتش محکم باشد به اینکه از احتمال و اشتباه مصون باشد.
متشابهات: مشتبهاتی که در آن احتمالاتی برود.
علت پیروی از متشابهات در مجمع البیان 
به علت گمراهى خود و نیز براى گمراه کردن و فاسد کردن دین مردم براى هدف و دین نادرست خویش به متشابهات استدلال و احتجاج مى‏کنند.
اقوال دیگر:
1- از این جهت که براى مردم کم فهم و ضعیف مطلب را مشتبه گردانند (مجاهد)
2- براى بدست آوردن شرافت و ثروت چنین مى‏کنند بنا بر این که مقصود از کلمه «فتنه» مال و ثروت باشد. چنان که در موارد زیادى در قرآن، خداوند از ثروت به فتنه تعبیر کرده است.
3- منظور از «فتنه» کفر است و این معنا از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است و ربیع و سدى نیز همین را گفته‏اند.

چرا کل قرآن محکم نشد؟ در کشاف

اگر تمامی قرآن محکم می‌شد، مردم به آسانی آنرا گرفته و به دنبال جستجو و تأمل برای نظر و استدلال نمی‌رفتند، و اگر چنین می‌کردند، راهی که انسان را به مغفرت الهی و توحید می‌رساند، تعطیل می‌شد.
در متشابهات زمینه‌ی امتحان و تشخیص بین حق ثابت و غیر آن وجود دارد. به دلیل مناظره علما  و شکوفا شدن استعداد آن‌ها در استخراج معانی و برگرداندن آنها به محکمات، ... زیرا مؤمن معتقد می‌داند که در کلام خدا تناقضی نیست و هنگامی که در ظاهر آن تناقض می‌بیند، همت خود را برای ایجاد توافق به‌کار می‌گماشته و خدا به او توفیق هماهنگی بین متشابه و محکم را عنایت می‌دارد. بنابراین آرامش او نسبت به اعتقاداتش افزایش یافته

«وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ» در مجمع البیان

1ـ بر خلاف حق آن را تفسیر نمایند.
2ـ براى بدست آوردن سرانجام کار محمد به حساب «جمل» و شاهد این که تأویل گاهى بمعناى عاقبت و سرانجام است آیه کریمه: «ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا» (نساء/58)
3ـ طلب نمودن تأویل آنها این است که مى‏خواستند برانگیختن و زنده شدن خود را بفهمند. از این رو خداوند به آنها اعلام مى‏دارد که‏ غیر از خدا کسى آن را نمیداند و گواه آن، این آیه کریمه است: «هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ» (نساء/58) مگر جز انجام گرفتن آن (معاد و قیامت) انتظارى دارند؟ (زجاج)
«وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ» در کشاف
می‌خواهند آن را به گونه‌ای که میل دارند، تأویل نمایند.
گروهی که از متشابهات پیروی می کنند: (مجمع البیان)
1ـ نصارای نجران (ربیع)
2ـ یهود که از طریق حساب جمل می خواستند، پایان زندگی امت مسلمان را محاسبه کنند.(کلبی)
3ـ منافقان (ابن جریح).
4ـ هر کس برای مقاصد باطل از متشابهات پیروی کند. شامل خوارج و سبائیه. (قتاده).
نوع واو در راسخون « وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» مجمع البیان
1- واو عاطفه: یعنی تفسیر متشابهات را جز خدا و راسخان در علم کسى نمى‏داند و راسخان هستند که آنها را دانسته‏اند. (امام باقر، ابن عباس، ربیع، محمد بن جعفر بن زبیر و ابومسلم).
2ـ واو مستأنفه: یعنی تفسیر متشابهات را جز خدا کسى نمى‏داند و کلمه راسخون اول کلام و مبتداء و جمله بعدى (یقولون ...) خبر آن است. (از عائشه،عروة بن زبیر، حسن، مالک، کسایى، فراء،جبائى). نتیجه: راسخون در علم نیز تفسیر متشابهات را نمى‏دانند، ولی می گویند: ما به آنها ایمان داریم.
نوع واو در راسخون « وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» کشاف
1ـواو عاطفه: به جز خدا و بندگان راسخ در علم به سوی تأویل حق آن (که واجب است بدان حمل شود) هدایت نمی‌شوند؛ یعنی در آن علم ثابت هستند و از آن بهره‌مند شده و با قاطعیت بدان چنگ زدند.
2ـ واو مستأنفه: وقف بر «إِلَّا اللَّهُ» و آغاز کلام از «وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ».
تفسیر متشابه: آنچه را خدا با علمش برگزیده و به شناخت حکمت در آیات متشابه، مثل تعداد زبانیه و امثال آن. ولی قول اول بهتر است.
ب) کلام مستأنفه در موضع حال راسخین: «هؤلاء العالمون بالتأویل‏ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ»: این عالمان به تأویل می‌گویند ما به متشابه ایمان آوردیم، همه‌ی اینها از جانب پروردگارمان است و به محکمات هم ایمان آوردیم.
یا به تمامی کتاب اعم از محکم و متشابه ایمان آوردیم که از جانب خداوند حکیمی است که در کتابش تناقض و اختلافی نیست. 

تأویل آنچه را جز خدا نمی داند: (مجمع البیان)

مدت زندگى این امت و وقت رستاخیز و قیام ساعت و فانى شدن دنیا و زمانى که خورشید از مغرب طلوع میکند و موقع نزول عیسى (ع) و خروج دجال و مانند آنها از امورى که علم آنها مخصوص خداوند عالم است.

تأویل آنچه را جز خدا نمی داند: (کشاف)

مثل زبانیه و امثال آن


موضوع :