سه دیدگاه:
 1. دیدگاه افراطی: تصریح به نام ائمهb در قرآن و برداشتن آنها پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله
 2. دیدگاه تفریطی: عدم بیان نام اهل بیت علیهم السلام در قرآن و عدم بیان مطلق آن در قرآن

 

 3. دیدگاه معتدل: عدم تصریح به نام ائمه علیهم السلام  در قرآن، ولی تبیین آن‌ها از طرف پیامبرصلی الله علیه و آله
1. دیدگاه افراطی
 نام ائمهb در قرآن بطور صریح بوده، ولی پس از وفات پیامبرصلی الله علیه و آله در عصر جمع‌آوری قرآن تحریف گشت و نام اهل بیت ساقط شد.
 دلایل طرفداران اندک شیعه و سنی این نظریه: به استناد روایات مخدوش از نظر سندی و دلالی
 ابن شنبوذ بغدادی (محمد بن احمد المقری، م328ق) از اهل سنت:
 آیه «وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ‏ اللَّهُ‏ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»: بقره/ 123 را این چنین قرائت می کرده: «وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ‏ اللَّهُ‏ بِبَدْرٍ ـ بسیف علی ـ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ»
 اشکال: ابن شنبوذ تأویل آیه را با سبب نزول آیه خلط کرده است.
 محدث نوری (م1320ق) از شیعه، در کتاب فصل الخطاب که در صدد اثبات تحریف قرآن در ساقط نمودن نام ائمه از قرآن نگاشته شده:
 دلیل نهم: «نام اوصیای خاتم پیامبران و دختر ایشان حضرت زهرای مرضیه علیها السلام و برخی از صفات و ویژگی آنان در تمام کتاب‌های آسمان گذشته بوده است... » پس باید نام آنان در قرآن هم وجود داشته باشد.
 اشکال: مخالفت این قول با قرآن، زیرا قرآن بر همه کتاب های آسمان سیطره دارد. «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْه... ‏»: مائده/5     قرآن بر سایر کتب آسمانی سیطره داشته وحقانیت آنها را اثبات می کند، حال آنکه محدث نوری سایر کتب آسمانی را معیار صحت و سقم قرآن قرار می  دهد. دلایل دیگر محدث نوری نیز مخدوش است.
 
2. دیدگاه تفریطی= جمهور اهل تسنن
 نام اهل بیتb در قرآن نیامده، و مقام امامت آنان به طور مطلق در قرآن مطرح نشده است.
 آیاتی که درباره اهل بیتb به طور عام یا خاص (مثلا امام علی علیه السلام) نازل شده، تنها بیان کننده فضایل و مناقب ایشان است، نه بیان کننده امامت ایشان.
 ضعف این دیدگاه: تضییع حق ولایت اهل بیت
 
3. دیدگاه معتدل= جمهور شیعه
 نام اهل بیتb به طور صریح در قرآن نیامده، ولی آیات متعددی در باره‌ی پیشوایی اهل بیت علیهم السلام  نازل شده (به طور عام و خاص «به ویژه امام علی علیه السلام»
 روایات فریقین دال بر دلالت حجم زیادی از قرآن درباره اهل بیت علیهم السلام 
 أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَj: « نَزَلَ الْقُرْآنُ أَثْلَاثاً ثُلُثٌ فِینَا وَ فِی عَدُوِّنَا وَ ثُلُثٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ ثُلُثٌ فَرَائِضُ وَ أَحْکَام‏»کافی، ج2، ص 627، حدیث 2.

 أَبِی جَعْفَرٍ j:« نَزَلَ الْقُرْآنُ أَرْبَعَةَ أَرْبَاعٍ رُبُعٌ فِینَا وَ رُبُعٌ فِی عَدُوِّنَا وَ رُبُعٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ أَحْکَامٌ.» کافی، ج2، ص 628، حدیث 4.

 قال الباقر و ... b: «آیات قرآن به چهار گروه نازل شده است: یک چهارم آن درباره ما و یک چهارم درباره دشمنان ما و ...»
 عن ابن عباس: «درباره هیچ کس به اندازه امام علیg آیه نازل نشده است».
 عن ابن عباس: «خداوند خطاب (یا ایها الذین آمنوا) در قرآن را نازل نکرد جز آنکه علیg پیشگام در این خطاب است. خداوند یاران پیامبر را در مواردی متعدد مورد عتاب قرار داد، اما از علی علیه السلام جز به خیر و خوبی یاد نکرده است».
 تأیید این دیدگاه:
 «کلینی با سند صحیح از ابوبصیر: از امام صادقg درباره (أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْر) پرسیدم، فرمود: آیه درباره علی، حسن و حسین علیهما السلام  نازل شده و (و مراد از اولی الامر آنان اند)، گفتم: مردم می گویند: چرا نام امام علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام  او در کتاب خدا نیامده است؟ فرمود: به آنان بگویید: (کلیات) نماز بر رسول خدا نازل شده ولی تعداد سه یا چهار رگعت آن نیامده است، و رسول خداn آن را برای مردم تفسیر کردند.... ( به همین گونه کلیات ولایت به طور عام در قرآن نازل شد و پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله آن را تبیین کردند)».
 امام باقرg:   «فَأَمَرَ اللَّهُ‏ مُحَمَّداً ص أَنْ یُفَسِّرَ لَهُمُ الْوَلَایَةَ کَمَا فَسَّرَ لَهُمُ الصَّلَاةَ وَ الزَّکَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَج‏: خداوند به حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمان داد، ولایت (امام علی) را برای آنان تفسیر کند، همان گونه که احکام نماز و زکات و روزه .. ار تفسیر می کند.» کافی، ج1، ص 289.
 ابن طاووس اینگونه احادیث را از تفسیر ابو العباس بن عقده (که هم اکنون کتاب مفقود است) با سندهای متعدد نقل کرده است.
 استدلال امام صادق به ابوبصیر به وسیله‌ی  (جدال احسن = آنچه مورد قبول خصم است، علیه خود او به کار رفته است):
 آنان پذیرفته‌اند که کلیات نماز و سایر احکام در قرآن آمد و تبیین جزئیات آنها به عهده‌ی پیامبر خداست، درباره نام ائمه و ولایت ایشان نیز امر به همین گونه است.
 نکته‌: به فرض اگر نام ائمه به صراحت در قرآن می‌آمد، معلوم نبود همگان گردن نهند، همانطور که یهودیان نبوت پیامبر را انکار کردند، حال آنکه قرآن میفرمایید: «الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ‏ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَریقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ » بقره/146
 
 آزمون امت، حکمت عدم تصریح
 واگذاری تبیین آیات به عهده پیامبر و دیگر معصومان به دلیل تأثیر این آزمون در سرنوشت امت.
 نکات:
 1. آزمون خدا از همه افراد بشر (به صورت فردی) و تمام امت (به صورت گروهی)
 2. آزمون خدا از افراد و امتها متفاوت است:
 فرشتگان با گل خشکیده،
 یهودیان با ممنوعیت ماهیگیری در روز شنبه،
 امت با حج گزاردن در سرزمین غیر زراعی در کنار خانه‌ای سنگی،
 افرادی با ترس و گرسنگی و نقصان در دارایی و جان‌ها، ...
 3. چگونگی پیروی امت از پیامبر خداn؛ خدا برای جلوگیری از بهانه جویی این مقدمات را فراهم آورد.

 3. چگونگی پیروی امت از پیامبر خداn
 اولا: حرمت رسولn را به مردم نمایاند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون‏* إِنَّ الَّذینَ یَغُضُّونَ‏ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِکَ الَّذینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظیم‏»: توبه /120
 ثانیا: اطاعت محض از پیامبرn را صادر کرد: «فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ‏ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیما»: نساء/65. « ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ‏ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»: حشر/7،مردم نباید از امر رسول اللهn تخلف کرده ، بلکه باید تسلیم وی باشند. «وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتی‏ کُنْتَ عَلَیْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلى‏ عَقِبَیْهِ»: بقره/143. «مَنْ یُطِعِ‏ الرَّسُولَ‏ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه‏»: نساء/80
 خدا چنین کرد تا اهل اطاعت از اهل معصیت شناخته شوند.
 ثالثا: پیامبر بر اطاعت از سنت خود و پیروی از تفسیر قرآن توسط خود تأکید کرده و تخلف امت را پیش بینی کرده است. «لا أعرفن‏ الرجل‏ یأتیه الأمر من أمری مما أمرت به أو نهیت عنه فیقول: ما أدری ما هذا، عندنا کتاب الله لیس هذا فیه: نشناسم (کنایه از اینکه نباید چنین امر رخ دهد) فردی را که امری ازـ دستورات و نواهی ـ من به وی رسد، ولی بگوید: نمی دانم این چیست! نزد ما کتاب خداست، در آن این امر به چشم نمی خورد.»
 
 4. خدا در اطاعت از فرامین الهی و پیامبر، بین امور اعتقادی و غیر اعتقادی تفاوتی قائل نشده است.
 اینکه کسانی قائل شوند که مسئله امامت باید بطور صریح در آیات بیان می شد، نه به صورت کلی و ظاهر  چنین بیانی ناشی از شعار «حسبنا کتاب الله» است.
 مثال: این مسئله مثل نزاع اهل سنت در «خلق قرآن» است.
 آنان قدم قرآن را جزء اعتقادات می شمرده و منکر آن را کافر و مرتد می دانستند، با اینکه در قرآن نیامده و اگر کسی به این عذر منکر آن شود، عذرش را نمی پذیرنند.
 نمونه: محمد ابن اسماعیل بخاری، مؤلف صحیح بخاری در اواخر عمر خود به دلیل عدم قبول قدم قرآن، مردم از اطرافش پراکنده شدند و در غربت از دنیا رفت.
 دلیل: اطلاق پیروی از خدا و رسول، مرزبندی بین امور اعتقادی و غیر اعتقادی، ظاهر و صریح نمی شناسد و اطاعت در احکام فرعی همچون احکام اصلی می باشد. 
 


موضوع :