إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ (14)

 «لَنْ یَحُورَ »: لن یرجع : بر نمی‌گردد.

مى‏پنداشت که هرگز (به سوى خداوند) باز نخواهد گشت‏.

 

بَلى‏ إِنَّ رَبَّهُ کانَ بِهِ بَصِیراً (15)

بلی: جوابی که بعد از «لن» آمده است.

کافی: امام باقر علیه‌السلام در حدیثی طولانی: و انزل فی‏ إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ‏ وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ فَسَوْفَ یَدْعُوا ثُبُوراً، وَ یَصْلى‏ سَعِیراً، إِنَّهُ کانَ فِی أَهْلِهِ مَسْرُوراً، إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ بَلى‏ فهذا مشرک.

امام باقر علیه‌السلام  فرمودند: این آیات در مورد مشرکان نازل شده است.

قرب الاسناد حمیری: امام صادق علیه‌السلام  از قول پیامبر صلی الله علیه و آله به جبرئیل فرمودند: یا جبرئیل، أرنی کیف یبعث اللّه- تبارک و تعالى- العباد یوم القیامة. قال: نعم. فخرج إلى مقبرة بنی ساعدة، فأتى قبرا فقال له: اخرج بإذن اللّه.فخرج رجل ینفض رأسه من التّراب و هو یقول: وا لهفاه. و «اللّهف» الثّبور. ثمّ قال: ادخل. فدخل. (الحدیث)

ای جبرئیل،‌ به من نشان بده خدا چگونه بندگان را در روز قیامت مبعوث می‌کند؟ جبرئیل گفت: باشد،‌پس به سوی قبرستان بنی ساعده نزد قبری رفت و به او گفت: به اذن خدا خارج شو، مردی خارج شد که سرش را از خاک تکان می‌دهد ، در حالی که می‌گفت: واویلا، (لهف: ثبور، هلاکت)، سپس به او گفت: داخل شو، پس داخل شد.

تفسیرقمی:

 ثبور= ویل «إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ، بَلى‏» می‌پندارد که بعد از اینکه مُرد، بر نمی‌گردد.

فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ (16)

نه، پس سوگند به سرخى مغرب‏

شفق:

1.  سرخی که در افق مغرب بعد از غروب آفتاب پدید می‌آید.

2. قیل: سفیدی که بعد از آن می‌آید، که به دلیل رقتی است که بعد از شفق? می‌آید.

 

وَ اللَّیْلِ وَ ما وَسَقَ (17)

و سوگند به شب و آنچه که جمع‏ آورى کند

مفردات: وسق:

راغب: (وسق: جمع المتفرق)

1. آن‌چه از حیوانات و غیره جمع کرده و فرو می‌پوشاند. (وسقه فاتسق و استوسق:  آن‌را جمع کرد، پس جمع شد).

مستوسقات لو یجدن سائقا: جمع می‌شدند، اگر می‌یافتند سوق دهنده‌ای را.

1.      می‌راند آن‌را به سوی جایش (از وسیق? گرفته شده).

 

وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ (18)

و سوگند به ماه آن گاه که از حال هلالى به تدریج نورش کامل گردد (تا بدر شود).

اتسق: جمع شود و بدر کامل شود.

 

لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ (19) که بى‏ تردید شما حالى را پس از حالى خواهید پیمود.

طبق عن طبق:

1. حالی بعد از حالی که هر یک در سختی مطابق دیگری است، چون هریک مطابق دیگری است به آن حال گفته شده: المطابقه

2. مراتبی بعداز مراتبی از سختی

الف) آن مرگ است و مواطن قیامت و ترس‌های آن

ب) مواطن قیامت و ما قبل آن از امور عظیم، بنا بر این که جمع طبقه باشد.

قرائت ابن کثیر و حمزه و کسائی:

 1. «َلَتَرْکَبـَـــنَّ » به فتح:

بنابر خطاب انسان به اعتبار لفظ: هرآینه حال شریف و مرتبه‌ی عالی را بعد از حال و مرتبه خواهی پیمود.

یا خطاب رسول صلی الله علیه و آله: طبقه‌ای از طبقه‌های آسمان بعد از طبقه‌ای در شب معراج

2. «َلَتَرْکَبـِـــنَّ » به کسر:بنا بر خطاب به نفس

3. «َلَتَرْکَبـیـــنَّ » به یاء غیبت

نقش «طبق عن طبق»:

1. صفت برای «طبقا»: طبقی که این چنین صفت دارد ، بر طبق دیگر است.

2. حال از ضمیر:

الف) مفرد: تجاوز می‌کند از طبقی

ب) جمع: تجاوز می‌کنند.

معنی: هر آینه دچا خواهید شد به طبقاتی در حالی که در حال عبور از طبقات

هستی :                مفرد

هستید :               جمع

تفسیر قمی:

«فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَق‏» سرخی بعد از غروب «وَ اللَّیْلِ وَ ما وَسَق‏»: زمانی که هر چیزی از خلق رانده می‌شود، به گونه‌ای که به آن سرخی هلاک می‌شوند. «وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَق‏» زمانی که جمع شود «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَق‏» حالی بعد از حالی ، می‌گوید: هر آینه خواهید پیمود سنتی از کسانی که قبل از شما بودند، جای پای آنهاپا می‌گذارید ، از جای پای آن‌ها وجبی و نیم متری و یک ونیم متری خطا نمی‌کنید، تا آن‌جا که اگر پیشینیان داخل لانه‌ی سوسماری شده باشند شما قطعا داخل آن خواهید شد، گفتند: یا رسول الله صلی الله علیه و آله آیا منظور شما یهود و مسیحیان هستند؟

فرمود: دستگیره‌های اسلام را یکی یکی از بین می‌برید، پس اولین چیزی را که از دینتان از بین می برید امامت است و آخرین آن نمازتان است.

کمال الدین و تمام النعم?:

امام صادق علیه السلام: همانا برای قائم غیبتی طولانی مدت است، حنان بن سدیر می‌گوید به ایشان گفتم: برای چه یابن رسول الله?، فرمود: برای این که خدا نمی‌خواهدسیره‌ی انبیا در غیبتشان را، در مورد او جاری نسازد. پس ای سدیر به ناچار او باید مدت غیبت‌های ایشان را به اتمام برساند، خدا فرموده: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ » یعنی سیره‌ی کسانی که قبل از شما بوده‌اند.

کافی:

امام باقر علیه السلام در مورد «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ (19)» فرمودند: ای زراره، آیا نگذشت در این امت بعد از پیامبرش طبقه‌ای بعد از طبقه‌ای در مورد فلانی (اولی) و فلانی (دومی).

احتجاج طبرسی:

از امام علی علیه السلام:  در حدیثی طولانی است که می‌فرماید: این‌گونه نیست که هر اقرار کننده ای به شهادتین از اهل قبله مؤمن باشد، اگر منافقین به لا اله الا الله و ان محمد رسول الله شهادت دادند، عهد رسول‌خدا? را رد می‌کنند (برمی‌گردانند، عقب می‌زنند) به آن‌چه از دین الهی و عزائم آن و برهان‌های نبوت در مورد وصیش عهد بستند، و دوست نداشتن این مطلب را پنهان می‌کنند،‌ و عهدی را می‌شکنند که محکم بسته بودند، هنگامی که امکان کاری برای ایشان فراهم شود، در امری که خدا برای نبیش?  بیان کرده بود، مثل قول خدا : «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ » یعنی می‌پیمایند راه کسانی را که قبل از شما از امت‌ها بودند در عذر تراشی نسبت به اوصیاء بعد ازانبیا و این در کتاب خدا بسیار است .

جوامع الجامع:

امام صادق علیه السلام :هر آینه سنت‌های کسانی را که قبل از شما از اولین بودند و احوالشان را می‌پیمایند.

مجمع البیان :

1. خواهی پیمود ای محمد? آسمانی بعد از آسمانی که در آن بالا می‌روی.

2. قیل: سختی بعد از حیات، سپس مرگ، سپس جزاء.

 

فَما لَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (20)

ایشان (به روز قیامت) ایمان نمی‌آورند.

 

وَ إِذا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لا یَسْجُدُونَ (21) {سجده مستحب}

و چون قرآن بر آنها تلاوت شود خضوع نمى‏‌کنند و به سجده نمى‏‌افتند.

لا یسجدون:

 1. خاضع نمی‌شوند.

2. برای تلاوتش سجده نمی‌کنند .

مجمع البیان: خبر مرفوع از ابوهریره، رسول الله? «اذا السماء انشقت» را خواند سپس دوبار سجده کرد.

جوامع الجامع: روایت شده که نبی? روزی «فاسجد و اقترب» را خواند ، سپس او و کسانی مؤمنانی که با او بودند، سجده کردند و قریش بالای سر ایشان کف می‌زدند و صوت می‌کشیدند، پس این آیه نازل شد.

 

بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُکَذِّبُونَ (22)

بلکه کسانى که کفر ورزیده‏اند پیوسته تکذیب مى‏کنند. (قرآن را).

 

وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یُوعُونَ (23)

و خداوند به آنچه (از کفر و دشمنی) در دل خود پنهان مى‏دارند داناتر است‏.

 

فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ (24)

پس آنها را به عذابى دردناک بشارت ده!

ایشان را مسخره کرده است.

 

إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ (25)

مگر کسانى که ایمان آورده و عمل‏هاى شایسته انجام داده‏‌اند، که براى آنها پاداشى بى‏ منّت و بى‏ نهایت است.

1. استثناء منقطع: گروه قبل کافر نبودند.

2. استثناء متصل: از کافران کسانی که توبه کردند و ایمان آوردند.

ممنون‌: مقطوع (قطع نشدنی)

 

بدون منت است با اجری که به ایشان داده می‌شود. (بدون منت: علامه طباطبایی)



موضوع :