سَأُصْلِیهِ سَقَرَ (26)
بدل از «سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً (17)»
تفسیر قمی:
أبی عبد اللّه علیه السّلام فی قوله: «ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً» قال: «الوحید» ولد الزّنا، و هو عمر.
«وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً» : فرمود: اجل تا مدتی.
«وَ بَنِینَ شُهُوداً»: اصحابی که با او شهادت دادند که رسولخدا ارث به جا نمیگذارد.
«وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیداً»: او را مالک ملکی کردم، ملکی را که مالک شد.
«ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ، کَلَّا إِنَّهُ کانَ لِآیاتِنا عَنِیداً» او منکر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و دشمن رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.
«سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً، إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ» در مورد امر ولایت فکر کرد و نقشه کشید که وقتی رسول خدا9از دنیا رفت، کار را تسلیم امیرالمؤمنینعلیه السلام نکند، بنابر بیعتی که در عهد رسول خداصلی الله علیه و آله بسته است.
ادامه تفسیر قمی
«فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ، ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ» امام علیه السلام فرمود: عذابی بعد از عذاب، که امام زمان عج الله تعالی فرجه او را عذاب میکند.
«ثُمَّ نَظَرَ» سپس نگاهی به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و أمیر المؤمنین علیه السلام کرد، سپس«عَبَسَ وَ بَسَرَ» از امری که به او شده بود چهره در هم کشید و روی ترش کرد.
«ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَکْبَرَ، فَقالَ إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ»
عمر گفت: همانا پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مردم را به علیعلیه السلام سحر کرد «إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَر» این جز گفتهی بشر نیست: یعنی این وحی از طرف خدا نیست!
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ (إلى آخر الآیة) : پس آیه در مورد عمر نازل شده است.
وَ ما أَدْراکَ ما سَقَرُ (27)
بزرگداشت شأن و جایگاه سقر
لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ (28)
1. بیان برای سقر
2. حال از سقر
- عامل در بیان و حال معنای تعظیم است.
معنی: چیزی را باقی نمیگذارد که با آن ملاقات کند و او را رها نمیکند تا او را هلاک کند.
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ (29)
1. سیاه کنندهی روی پوست است.
2. دگرگون کنندهی مردم است.
قرائت: به نصب «لَوَّاحَةً»: بنابر اختصاص (مراد اختصاص نحوی نیست، زیرا شرایط اختصاص را ندارد بلکه منظور اختصاص این عذاب به پوست یا بشر است.
تأویل الایات الظاهره فی شرح الایات الباهره در ادامه حدیث سابق (حبتر):
اهل مشرق حبتر را می بینند، هم چنان که اهل مغرب او را می بینند و زمانی که او در سقر است اهالی شرق و غرب او را دیده و حال او روشن میشود.
معنای تمام آیات در حبتر است.
عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَرَ (30)
1) 19 ملک
2) 19 صنف از ملائکه که امر را سرپرستی میکنند.
قیل:
1. مخصص این عدد تفاوت نفوس بشری در نظر (فکر) و عمل است، زیرا قوای حیوانی 12تاست؛
7تای بقیه:
الف) قوای طبیعی 7 تاست. 19=12+7
ب) جهنم هفت درک دارد که 6 تابرای اصناف کفار است و هر صنفی به واسطهی ترک اعتقاد و اقرار و عمل به عذابی متناسب آن عذاب میشود. و بر هر نوعی ملکی است یا صنفی که سرپرست آن است و یک در برای گناهکاران امت است که در آن به واسطهی ترک عمل متناسب با عمل عذاب میشوند.
2. ساعات 24 تایند، 5تای آنها برای نماز مصرف میشود، 19 تای آن صرف مواردی میشود که به انواع عذاب مؤاخذه میشود. که عهدهدار آن زبانیه است.
1( 19 ملک
2( 19 صنف از ملائکه که امر را سرپرستی میکنند
قیل:
1. مخصص این عدد تفاوت نفوس بشری در نظر (فکر) و عمل است، زیرا قوای حیوانی 12تاست= 7تای بقیه:
الف) قوای طبیعی 7 تاست. 19=12+7
ب) جهنم هفت درک دارد که 6تابرای اصناف کفار است و هر صنفی به واسطهی ترک اعتقاد و اقرار و عمل به عذابی متناسب آن عذاب میشود. و بر هر نوعی ملکی است یا صنفی که سرپرست آن است و یک در برای گناهکاران امت است که در آن به واسطهی ترک عمل متناسب با عمل عذاب میشوند.
2. ساعات 24 تایند، 5تای آنها برای نماز مصرف میشود، 19 تای آن صرف مواردی میشود که به انواع عذاب مؤاخذه میشود. که عهدهدار آن زبانیه است.
قرائت:
1. «تِسْعَةَ عْشَرَ»: به سکون «عین»، زیرا توالی حرکت ناخوشایند است، این کلمه مثل یک اسم است.
2. «تِسْعَةَ أعّشَرَ »:
الف) جمع «عشیر» مثل «یمین:مفرد» و «ایمن: جمع» 9تا از سران قبائل
ب) «أعَشَرَ» : جمع «عشر» 90 =9×10 جمع آن نود میشود.
31. وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِکَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ وَ یَزْدادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیماناً وَ لا یَرْتابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْکافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلاَّ هُوَ وَ ما هِیَ إِلاَّ ذِکْرى لِلْبَشَرِ(31)
«وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِکَةً»
علت قرار دادن محافظان جهنم از جنس ملائکه:
1. تا جنس عذاب شوندگان متفاوت با محافظان بوده و بر آنان دلسوزی نکنند.
2. ملائکه از حیث عذاب و غضب شدیدتر و قویتر میباشند.
شأن نزول:
تفسیر بیضاوی، ج2، ص 115: نقل شده ابوجهل وقتی روایت 19 ملائکه را شنید، به قریش گفت آیا تعجب است که هریک از 10نفر شما به یک نفر از ایشان حمله کند؟ این آیه نازل شد.
وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ
تعبیر فتنه به جای عدد19:
این تعداد برای آزمایش ایشان قرار داده شد.
تعبیر اثر (فتنه) به جای مؤثر (عدد 19: تأثیر گذار) آمده، برای اعلام اینکه این تأثیر از ایشان جدا نمیشود. و آزمایش ایشان به این عدد، استقلال کافران در این امر و تمسخر ایشان است که این تعداد کم عهدهدار عذاب اکثر انس و جن میشود.
مراد از جعلنا:
شاید برای حسن تعلیل بوده، «لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتاب» : تا به نبوت پیامبر9 کسب یقین کنند و هنگامی که قرآن را موافق با کتاب خود یافتند، آن را تصدیق کنند.
وَ یَزْدادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیماناً وَ لا یَرْتابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ
«وَ یَزْدادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیماناً»
1. به جعل عدد
2. به تصدیق اهل کتاب
«وَ لا یَرْتابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ»
1. به نبوت پیامبر و صدق قرآن شک نکنند.
2. تأکید: برای طلب یقین و افزایش ایمان.
3. نفی شک و شبهه در کسانی که یقین دارند.
«وَ لِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْکافِرُونَ»
- مراد از مرض:
1. شک
2. نفاق
- پیشگویی قرآن در مکه از آنچه به زودی در مدینه پیش خواهد آمد.
«الْکافِرُونَ»: کسانی که در تکذیب کردن قاطعند.
«ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاء»
«ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً»
1. خدا با این عدد عجیب و غریب چه چیزی را اراده کرده است. (خواسته با یک مثل عجیب آزمایش کند).
2.قیل: چون آن را بعید میشمردند، فکر کردند مَثَل است.
«کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاء»
خدا با این مثال از گمراهی و خواری و هدایت و توفیق، کافرین را گمراه کرده و مؤمنین را هدایت میکند.
«وَ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلاَّ هُوَ وَ ما هِیَ إِلاَّ ذِکْرى لِلْبَشَرِ»
و لشکریان پروردگارت را جز او کسى نمىداند، و این جز هشدار و تذکّرى براى انسانها نیست!
«وَ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ »
1. لشکریان و آفریدههای خدا را جز خدا کسی نمیداند. «إِلاَّ هُوَ »
2. راهی برای کشف ممکنات و اطلاع بر حقایق و صفات ایشان نیست.
«وَ ما هِیَ»: و نیست
1. سقر
2. تعداد خزنه
3. سوره
«إِلاَّ ذِکْرى لِلْبَشَرِ»: مگر تذکری برای ایشان
موضوع :