.3شیطان.
الف. هوای نفس
عوامل سبب ضعف ایمانتحت عنوان عامِّ «هوای نفس» قرار میگیرد که دل آدمی را میرباید و اجازه برای ورود ایمان نمیدهد.
•دربارهیبلعم باعورا:
بلعم باعورا علم داشت، ولی از هوای خویش پیروی کرد؛ سبب انحراف او شد که از هوای خویش پیروی کرد.
ووَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوینَ (175)
و خبر آن کس را که آیات خود را به او داده بودیم براى آنان بخوان که از آن عارى گشت؛ آن گاه شیطان، او را دنبال کرد و از گمراهان شد. (175)
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (176)؛
و اگر مىخواستیم، قدر او را به وسیله آن [آیات] بالا مىبردیم، امّا او به زمین [دنیا] گرایید و از هواى نَفْس خود پیروى کرد. از این رو داستانش چون داستان سگ است [که] اگر بر آن حملهور شوى زبان از کام برآورد، و اگر آن را رها کنى [باز هم] زبان از کام برآوَرَد. این، مَثَل آن گروهى است که آیات ما را تکذیب کردند. پس این داستان را [براى آنان] حکایت کن، شاید که آنان بیندیشند. (176)
1. پیروی از هوای نفس ولو با داشتن علم
•وَلاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا؛(کهف/28) :و پیروی مکن از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل ساختهایم و از هوای خود فرمان میبرد و کار او از حد گذشته است.
•فَلاَ یَصُدَّنَّکَ عَنْهَا مَنْ لاَ یُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى؛(طه/16)
پس تو را از آن [= قیامت] باز ندارد آن کس که به آن باور ندارد و در پیِ هوای خویش بوده است که هلاک خواهی شد.
2. هوای نفس «اله» برخی:
•أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلاً؛(فرقان/43)
•أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلاَ تَذَکَّرُونَ؛(جاثیه/23)
3. پیروی از هوای نفس سبب گمراهی
•فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ؛(ص/26)
•فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُبِغَیْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ؛(قصص/50)
4. تلازم هوای نفس با طبع دل
•أُوْلَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ؛(محمد/16)
•إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى؛(نجم/23)
5. تعارض هوای نفس و پذیرش هدایت الهی
•أَفَکُلَّمَا جَاءکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقاً تَقْتُلُونَ؛(بقره/87)
•وَإِن یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَیَقُولُوا سِحرٌ مُّسْتَمِرٌّ * وَکَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ وَکُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ؛(قمر/2-3)
•وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى؛(نازعات/70-41)
•بیم از خدا، نهی از هوا و استقرار در بهشت
•وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ؛(مؤمنون/71)
•تعبیر شهوات به جای «هوی»
•وَاللّهُ یُرِیدُ أَن یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَیُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِیلُواْ مَیْلاً عَظِیمًا؛(نساء/27)
•فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیّاً؛(مریم/19)
عوامل سقوط اخلاقی
توضیح هوای نفس
•در کتب اخلاقی به دو امر سفارش شده است: 1. پیروی از عقل 2. مبارزه با هوای نفس
•دل انسان بین نفس و عقل در ستیز است.
•نفس = خواستهی آن. نفس در اینگونه موارد با مفهوم ارزشی منفی همراه است.
•مفاهیم نفس
1. خود فرد:
عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ؛(مائده/105) مواظب خودتان باشید.
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً؛(فجر/27-28) ای نفس آرامشیافته! بازگرد به سوی پروردگارت در حالیکه [از او] راضی [و در نزد او] مرضی هستی.
وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ؛(قیامه/2) و نه! سوگند به نفس سرزنشگر!
2. روح: در اصطلاحات فلسفی
•نفس در قرآن تنها مفهوم لغوی دارد: شخص، من
•به تناسب موارد مختلف، ویژگیهایی به نفسافزوده میشود که به لحاظ آن، بار ارزشیِ مثبت یا منفی مییابد.
•نفس برحسب ویژگیهای موردی و کاربردی، گاه «بد» است و گاه «خوب»
•علت خوب یا بد معرفی شدن نفس:
زیراخداوند دو نوع گرایش در نفسقرار داده است: گرایش به خوبیو بدی
نه اینکه خیر و شر در نفس باشند، بلکه گرایش فطرت و غریزه به سوی اموری است که برخی منطبق بر خیر و برخی منطبق بر شر میشوند.
نفس و عقل
•نفس، موضوع اخلاق و دستورهای اخلاقی است.
•وجود گرایشهای مختلف در نفس ضروری است، زیرا انسان با آنها به کمال میرسد.
•کسی که زمامش به نفس اماره باشد و غرایز او را رهبری کنند؛ همواره پیرو هوای نفس خواهد ماند.
•أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ؛(اعراف/176) به زندگی مادی میچسبد و از خواستههایش پیروی میکند.
تفاوت پیروی از هوای نفس و عدم پیروی از آن
.1پیروی از هوای نفس= پیروی از امیال غریزی و تأمین لذات آنی
.2عدم پیروی از هوای نفس و بکار گرفتن عقل = توجه به تأثیر پیروی از خواستهی دل و تأثیر آن در روح و توجه به رابطه با خدا (همراه با رسیدن به خواستهی غریزه) این عمل چون تنها بر اساس غریزه نیست و همراه با محاسبه و آیندهنگری است، پیروی از هوای نفس محسوب نمیشود.
ملاک هوای نفس: ارضای کور غریزه
نقطهی مقابل ارضای غریزه: پیروی از عقل
عقل: نیروی حسابگر که تأثیر کار را بر سرنوشت و آخرت میسنجد و با تصمیمگیری در پی نتیجهی مطلوب است.
غریزه: کششی مبهم (مثل جاذبه مغناطیسی) که بدون در نظر گرفتن عواقب کار، انسان را به سویی میکشد.
نتیجه:
•باید به دانستهها (علم) ایمان آورد.
•از هوای نفس آزاد شد.
•بر اساس بینش صحیح و آیندهنگری تصمیم گرفت.
مبارزه با هوای نفس
•باید در مقابل انگیزههای شیطانی، انگیزههای رحمانی را بیدار کرد.
•انگیزههااعم از شیطانی یا رحمانی، فطریِهستند.
•عوامل خارجی سبب میشوند تعدادی از انگیزهها فعّال و گاه یکّهتاز میدان نفس شوند.
•وظیفه ما:
.1جلوگیری از تاختوتاز آنها.
.2ایجاد نیروی دیگر و تقویت انگیزهی دیگر
•مناجات شعبانیه:
•اِلهی لَمْ یَکُنْ لی حَوْلٌ فَاَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ اِلاّ فی وَقْت اَیْقَظْتَنیلِمَحَبَّتِکَ؛(مفاتیح الجنان)
خداوندا، توانی در من نیست تا بِدان از عصیان و سرپیچی تو روی گردانم، مگر به هنگامی که برای محبّت خود، بیدار و هشیارم کرده باشی.
راههای مبارزه با هوای نفس
•تنها محبت خداست که میتواند انسان را هنگام غلبهی هوای نفس از معصیت بازدارد.
•چه عاملی میتواند میلهای خفته را بیدار سازد؟ فکر و ادراکْ،عامل شوق
•اندیشیدن دربارهی اصول دین:توحید، نبوّت و معاد
•اندیشیدن در آثار ایمان: برای توجه به نتایج خوب آن در نفس = به دست آوردن اختیاری ایمان
•اندیشیدن در آثار نامطلوب کفر: برای بازدارندگی