حکمت عدم تصریح نام ائمه در قرآن

پیشینه این پرسش در عصر ائمه

.1دیدگاه افراطی: نام اهل بیت و مقام پیشوایی آنان در قرآن به طور صریح بوده ولی بعد از وفات پیامبر و در عصر جمع‌آوری قرآن و تدوین آن تحریف شده و نام اهل بیت از قرآن افتاد.

طرفداراناین دیدگاه در فریقین بسیار اندک بودهو تنها به روایات استناد می‌کنند که از لحاظ سند و دلالت بی‌اعتبارند. از قبیل:

ابن شنبوذ بغدادی (محمد بن احمد المقری: د.328) از اهل سنت

 

وی ذیل آیه:‌ «وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون‏»: آل‌عمران/123 را چنین قرائت کرده: «وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ ـ بسیف علی ـ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ» ابن نبوذ تأویل و نزول آن را خلط کرده، بدون اینکه بر توهم خود دلیلی اقامه کند.

 محدث نوری (م.1320ق): فصل الخطاب

انگیزه وی اثبات این ادعاست که نام اهل بیت در قرآن بوده و به تحریف ساقط شده است.
دلیل ایشان: «نام اوصیای خاتم پیامبران و دختر ایشان حضرت زهرا و برخی از صفات و ویژگی آنان در تمام کتاهاای آسمانی گذشته بوده است، پس باید نام آنان در قرآن نیز که بر کتابهای پیشین سیطره دارد و کتاب جاودانه است، وجود داشته باشد...».
محدث نوری با این قول، ناخواسته با قرآن مخالفت می‌کند؛ زیرا اگر قرآن سمت سیطره بر کتابهای آسمانی پیشین را دارد «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ... » باید قرآن معیار صحت و سقم محتوای کتابها پیشین باشد، اما محدث نوری معیار صحت و سقم آیات قرآن را کتابهای آسمانی قبلی دانسته و تکلیف قرآن را با انها روشن می‌کند و حکم به تحریف قرآن کرده و می‌گوید: نام ائمه از قرآن افتاده است.

 

دلایل دیگر محدث نوری نیز از دیدگاه محققان از نظر سند و دلالتمخدوش است.

2. دیدگاه تفریطی: نظر جمهور اهل سنت

نه تنها نام اهل بیت در قرآن نیامده، بلکه هرگز مقام پیشوایی و امامت آنان به طور مطلق در قرآن مطرح نشده است.

هر آیه‌ای که درباره اهل بیت به طور عام یا امام علی به طور خاص نازل شده باشد. تنها بیان کننده فضائل ایشان است نه آنکه خدوند از امامت آنان سخنی گفته باشد.

ضعف این دیدگاه در بررسی تطبیقی آیات ولایت اهل بیت آشکار خواهد شد.

 

3. دیدگاه معتدل: نظر جمهور متکلمان، مفسران و محدثان شیعه

هر چند نام اهل بیت به طور صریح در قرآن نیامده، لیکن خداوند آیاتی درباره پیشوایی اهل بیت به طور خاص (به ویژه امام علی) و مناقب آنان به طور عام نازل کرده و پیامبر خدا  به عنوان مبین آیات الهی آنها را برای امت بیان کرده است.

با بررسی تبیین معقول احادیث به این نتیجه می‌رسیم که: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام: قَالَ لَوْ قَدْ قُرِئَ الْقُرْآنُ کَمَا أُنْزِلَ لَأَلْفَیْتَنَا فِیهِ مُسَمَّیْن‏:‌ اگر قرآن را همان گونه که نازل شده، بخوانند ما را با نام می‌یابند». تفسیر عیاشی، ج1، ص 13، ح4.

وجود روایات در منابع فریقین بر وجود حجم عظیمی از آیات قرآن درباره اهل بیت:

«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: نَزَلَ الْقُرْآنُ أَرْبَعَةَ أَرْبَاعٍ رُبُعٌ فِینَا وَ رُبُعٌ فِی عَدُوِّنَا وَ رُبُعٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ أَحْکَامٌ» :

آیات قرآن به چهار گروه نازل شده است: یک چهارم آن درباری ما، یک چهارم آن درباره دانشمندان، یک چهارم درباره سنن و یک چهارم درباره فرائض و احکام. «کافی، ج2، ص 628».

«درباره هیچکس به اندازه امام علی آیه نازل نشده است». مناقب، ابن مردویه؛ ص 218. الصواعق المحرقة، 127،ابن حجر.(اهل سنت)

ابن عباس: «خداوند خطاب «یا ایها الذین أمنوا را در قرآن نازل نکرد جز آنکه علی علیه السلام پیشگام در این خطاب است. خداوند یاران پیامبر را در مواردی متعدد مورد عتاب قرار داد، اما از علی علیه السلام جز خیر و خوبی یاد نکرده است.» مناقب، ابن مردویه؛ ص 219 (اهل سنت)

احادیثی بیانگر آنند که ولایت امام علی علیه السلام در تمام کتابهای انبیا آمده است.

عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلامقَالَ: وَلَایَةُ عَلِیٍّ ع مَکْتُوبَةٌ فِی جَمِیعِ صُحُفِ الْأَنْبِیَاءِ وَ لَنْ یَبْعَثَ اللَّهُ رَسُولًا إِلَّا بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ ص وَ وَصِیِّهِ عَلِیٍّ ع. «ولایت علی بن ابی طالب در تمام کتابهای انبیا آمده است و خداوند هیچ پیامبری را به رسالت مبعوث نکرد جز آنکه بر نبوت حضرت محمد و ولایت علی ـوصی او ـ (اقرار گرفت)».

 

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ‏» فَقَالَ نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ فَمَا لَهُ لَمْ یُسَمِّ عَلِیّاً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ ع فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فَقَالَ قُولُوا لَهُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَزَلَتْ عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ لَمْ یُسَمِّ اللَّه‏. لَهُمْ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً حَتَّى کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص هُوَ الَّذِی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُم‏ ...

ابا بصیر از امام صادق علیه السلام: درباره آیه «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» پرسید، امام فرمود: آیه درباره علی و حسن و حسین نازل شده ( و مراد از اولی الامر آنانند). گفتم: مردم می‌گویند: چرا نام امام علی و اهل بیت او در کتاب خدا نیامده است؟ فرمود: به آنان بگویید: (کلیات) نماز بر رسول خدا نازل شده ولی تعداد سه یا چهار رکعت آن نامیده نشده است و رسول خدا آن را برای مردم تفسیر کردند ... ( به همین گونه کلیات ولایت به طور عام در قآن نازل شد و پیامبر اکرم آن را تبیین کردند). کافی، ج1ُ ص 286 ـ287

عن ابی جعفر علیه‌السلام: «... فَأَمَرَ اللَّهُ مُحَمَّداً ص أَنْ یُفَسِّرَ لَهُمُ الْوَلَایَةَ کَمَا فَسَّرَ لَهُمُ الصَّلَاةَ وَ الزَّکَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَج‏...: خداوند به حضرت محمد فرمان داد، ولایت (امام علی) را برای آنان تفسر کند، همان گونه که احکام نماز و زکات و روزه و حج را تفسیر می‌کند...». کافی، ج1، ص289، ح4

ابن طاووس این حدیث را با سندهای متعدد نقل کرده است.

در مصادر اهل سنت نیز از این نمونه احادیث به چشم می‌خورد که تبیین ولایت به عهده رسول خدا نهاده شده است.

پاسخ امام صادق علیه‌السلام به ابابصیر در آن روایت بر اساس جدال احسن است. (آنچه مورد قبول خصم می‌باشد. مقدمه برای احتجاج علیه او به کار رفته).

مطلب مورد قبول اهل سنت: کلیات نماز و سایر احکام در قرآن آمده ولی شرح و تبیین جزئیات، شروط و قیود آنها به عهده پیامبر خداست.

بنابراین: نام ائمه و ولایت آنان نیز به عهده پیامبر است.

آزمون امت، حکمت عدم تصریح

نکات:

.1آزمون الهی از تمام بشر (فردی) و تمام امت (جمعی) قطعی است و آیات متعدد قرآن بر آن دلالت دارد.
.2شیوه آزمون خداوند از افراد و امتها متفاوت است. (با گل خشکیده، با ممنوعیت ماهی‌گیری در شنبه، رفتن به سرزمین غیر زراعی در کنار خانه‌ای سنگی برای حج، ترس و گرسنگی و نقصان در دارایی های و جانها و...)
.3چگونگی پیروی از پیامبر خدا، دارای مقدماتی است:

الف) حرمت و منزلت رسولش را به امت نمایاند. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ * إِنَّ الَّذینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِکَ الَّذینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظیم‏»2ـ 3/ حجرات

ب) دستور به اطاعت محض از پیامبر را صادر نمود. «ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِه‏...» 120/ توبه

تسلیم قلبی از پیامبر نشانه‌ی ایمان افراد:

«فَلا وَ رَبِّکَ‏ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیما»: نساء/65

پیروی مطلق و بدون قید و شرط در تمام اوامر و نواهی:

«وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»: حشر/7

ماجرای تغییر قبله از مصادیق این اطاعت:

«وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتی‏ کُنْتَ عَلَیْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلى‏ عَقِبَیْهِ»: بقره/143

جمع بندی کلی قرآنی: اطاعت از خدا اطاعت رسول است.

«مَنْ‏ یُطِعِ‏ الرَّسُولَ‏ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفیظاً»: نساء/80

 

روایات بیانگرآزمون الهی از طریق پیروی از پیامبر خدا:

کافی در باب «التفویض الی رسول الله و الی الائمة فی امر الدین» با سند صحیح.

پیام این روایات:

خداوند پیامبرش را به نیکوترین شکل بر اساس محبت خود تأدیب کرد و ادب را در آن وجود به حد کامل رساند و فرمود: «وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیم‏»: قلم/4 و سپس امور خلق را (در امور دین) به ایشان سپرد تا بداند مردم چگونه از ایشان پیروی می‌کنند؛ مانند روایت زراره از قول امام باقر و صادق علیهما السلام:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَى نَبِیِّهِ ص أَمْرَ خَلْقِهِ لِیَنْظُرَ کَیْفَ طَاعَتُهُمْ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ- ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا.»

خداوند چنین کرد تا اهل طاعت از اهل معصیت شناخته شوند، از این رو بر بندگان واجب است تسلیم امر رسول خدا شوند، همانگونه که تسلیم خدا می‌شوند.

ادامه 3. چگونگی پیروی از پیامبر خدا، دارای مقدماتی است:

الف) حرمت و منزلت رسولش را به امت نمایاند.

ب) دستور به اطاعت محض از پیامبر را صادر نمود.

ج) پیامبر بر مشروعیت اطاعت از سنت خود و پیروی از تبیین و تفسیرشان از قرآن در همه عصرها تأکید کرده‌اند.

پیامبر وقوع تخلف را در امت پیش‌بینی کرده و از آن برحذر داشته است.

«لا أعرفنّ الرجل یأتیه الامر من أمری، إما أمرت به و إما نهیت عنه، فیقول: ما ندری ما هذا، عندنا کتاب الله لیس هذا فیه » مستدرک، حاکم نیسابوری، ج1، ص 108ـ109.

4. اطاعت مطلق از اوامر نبی: خداوند تفاوتی بین امور اعتقادی و غیر اعتقادی نگذاشته است. (کسی نمی‌تواند بگوید: این امر اعتقادی و مربوط به امامت است و باید در قرآن به صورت نص بیان می‌شد.)

اینگونه عذرها، رسوبات تفکر «حسبنا کتاب الله» است. اطلاق پیروی از رسول خدا این مرزبندی را در هم می‌شکند.

 

اشکال: این امامت اعتقادی و جزء اعتقادات شیعه است و ما آن را قبول نداریم.

جواب: در میان اهل سنت نیز بر سر مباحث اعتقادی نزاع است، مثلا ایشان درباره «خلق قرآن» که اعتقادی است اختلاف کرده و هر کس که قدم قرآن را منکر شود، کافر و مرتد می‌دانند با اینکه این امر در قرآن نیامده است. کسی که به این عذر آن را منکر شود، عذرش نزد آنان پذیرفتنی نیست.

بعید است آیات و روایات فراوان در وجوب اطاعت مطلق از پیامبر تنها مربوط به احکام باشد و شامل اعتقادات نشود.
زیرا در احکام فرعی نمی‌توان تنها به قرآن تمسک نمود، زیرا قرآن جزئیات آنها را بیان نکرده است.
نتیجه: خدا نام ائمه را به صورت صریح در قرآن نیاورد و تبیین مفاهیم کلی درباره مقام ولایت، عصمت و ... را به عهده پیامبر گذاشت تا یکی از راه‌های آزمون این امت باشد. و پیامبر نیز در این زمینه کوتاهی نکرد.
 




موضوع :