درس دوم: مرگ و معاد ـ حیات برزخى
حیات برزخی مورد اختلاف بین مسلمین و وهابیون
1- بن باز: «به ضرورت دین و ادله شرعى دانسته شده که رسول خدا صلى الله علیه و آله در هر مکانى موجود نیست و فقط جسم او در قبرش در مدینه منوره است، ولى روحش در جایگاه اعلى در بهشت است ...».«بن باز مجموع فتاوا، ج 1، ص 408»
«کثیرى از اهل سنت قائل به حیات برزخى در قبر براى امواتند، ولى این بدان معنا نیست که علم غیب مىدانند، یا از امور اهل دنیا اطلاع دارند، بلکه این امور با مرگ از آنها منقطع گردیده است». «بن باز مجموع فتاوا، ج 1، ص 417»
«... اینکه پیامبر صلى الله علیه و آله مىبیند کسى را که بر او سلام مىکند این اصل و مدرکى ندارد، و در آیات و احادیث شاهدى بر آن موجود نیست».«بن باز مجموع فتاوا، ج 2، ص 765».
2- ناصرالدین البانى محدّث وهابى: «... بعد از آن که اهمیت موضوع بحث، براى تعدادى از اهل علم روشن شد، خصوصاً کسانیکه در باتلاقهاى جاهلیت زندگى مىکنند، اهمیت بحث در مباحثى از قبیل: استغاثه به غیر خدا، استعانت از ارواح انبیا و صالحین و غیر اینها، به توهّم این که آنان صدایشان را مىشنوند ... روشن مىشود». «نعمان آلوسى، مقدمه الآیات البیّنات فى عدم سماع الاموات».
دلایل متکلمین در ترکیب انسان از روح و جسم
1- هر انسانى افعال خود را به حقیقتى به اسم «من» نسبت مىدهد؛ این من، همان نفس و روح است.
2- حس مشترک انسانها این است که شخصیتش ثابت بوده و با وجود تغییراتی که در بدن رخ میدهد، شخصیت (روح و نفس) او ثابت است. (انسان خاطرات کودکی تا بزرگسالی را یکجا بالوجدان نزد خود مییابد).
3- گاه انسان با غفلت از هر چیز حتّى بدن و اعضایش از خودیت خود غافل نیست، این همان نفس و روح اوست.
استمرار حیات بعد از انتقال از دنیا
1- گرفتن نفس وقت خواب و روح وقت مرگ: «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»؛«زمر: آیه 42».
الف) اگر شهدا نزد خدا زندهاند و روزى مىخورند.
ب) پس هر کس مطیع خدا و رسول است او نیز با شهداست، (رسول تابع دستورات رسالت خویش و جزء شهداست).
اشکال: اینان زندهاند ولى در بهشت نزد خداوند متعالاند و از احوال دنیا بیاطلاعند.
جواب:
اشاره روایات:
وجود ارتباط بین حیات برزخى و حیات مادّى بنابر آیات و روایات
الف) آیات:
1- خداوند متعال در مورد قوم صالح: «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دارِهِمْ جاثِمِینَ فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لکِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ؛ «پس زلزلهاى بر آنان آغاز گردید تا آن که همه در خانه هایشان از پاى در آمدند. صالح از آنان روى گردانید و گفت: اى قوم من از خداى خود ابلاغ رسالت کردم و شما را اندرز دادم ولکن شما ناصحان را دوست نمىدارید». «اعراف: 78- 79».
2- درباره قوم شعیب نیز شبیه این گفت و گو آمده است. «اعراف: آیات 91- 93.»
3- وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ؛ «از رسولانى که پیش از تو فرستادیم باز پرس که آیا ما جز خداى یکتاى مهربان خداى دیگرى را هم معبود مردم قرار دادیم؟».«زخرف: 45»
4- در آیاتى سلام بر انبیاى گذشته کرده و مىفرماید: «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ، سَلامٌ عَلى إِبْراهِیمَ، سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ، سَلامٌ عَلى إِلْیاسِینَ و سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ».
ب) روایات:
1- پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله: «هر مسلمانى بر قبر برادر مؤمنش عبور کند، در حالى که او را در دنیا مىشناخته و از او سؤال کند، خداوند روحش را برمىانگیزد تا جواب او را بدهد.» «الروح، ص 9»
2- از پیامبر صلى الله علیه و آله به ثبوت رسیده است که مردگان صداى کفش تشییع کنندگان را مىشنوند. «الروح، ص 9»
3- ابن قیّم جوزیه: «سلف بر این مطلب اجماع کرده و به تواتر رسیده است که شخص مرده، کسانى را که به زیارتش مىآیند مىشناسد و از آمدنشان مسرور مىشود». «الروح، ص 9»
4- ابن ابى الدنیا از عایشه از رسول خدا صلى الله علیه و آله : «هر کس به زیارت قبر برادر مؤمنش رود و نزد قبرش بنشیند، مرده با او انس مىگیرد، و جواب سلامش را مىدهد تا هنگامى که برخیزد و برود». «القبور»
5- از ابى هریره از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله: «هر کس بر قبر شخصى عبور کرده و بر صاحب آن درود فرستد، صاحب قبر، او را شناخته و سلامش را جواب مىدهد». «فیض القدیر، ج 5، ص 487»
6- بیهقى از سعید بن مسیّب: ما با على بن ابى طالب علیه السلام داخل قبرستان مدینه شدیم. حضرت علیه السلام ندا داد:
7- بخارى و مسلم: «هر گاه مرده داخل قبر گذارده شود صداى کفش تشییع کنندگان را مىشنود».«فتح البارى، ج 3، ص 205»
8- ابو هریره: پیامبر صلى الله علیه و آله هر گاه به قبرستان مىرفت با اهل قبور این چنین سخن مىگفت: «السلام علیکم اهل الدیار من المؤمنین و المسلمین، و انّا ان شاء اللَّه بکم لاحقون، اسأل اللَّه لنا و لکم العافیة». «تلخیص الحبیر، ج 2، ص 137».
9- ابن عباس: «یکى از اصحاب بر سر قبرى خیمه زد، در حالى که نمىدانست آن جا قبر مردهاى است، ناگهان صداى قرائت سوره ملک به گوش او رسید تا این که سوره را ختم کرد. نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد: اى رسول خدا! من بر قبرى خیمه زدم، در حالى که نمىدانستم قبر است، ناگهان صداى سوره ملک را از آنجا شنیدم. حضرت صلى الله علیه و آله فرمود: این سوره مانع از عذاب و نجات دهنده انسان از عذاب قبر است». «صحیح ترمذى، کتاب فضائل القرآن».
کتابهاى حدیثى اهل سنت
1- انس بن مالک از رسول خدا صلى الله علیه و آله: «انبیا در قبرهایشان زندهاند و نماز مىگذارند.» «مجمع الزوائد، ج 8، ص 211. فیض القدیر، ج 3، ص 184. سلسلة الاحادیث الصحیحة، ح 621».
2- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله : «علم من بعد از مرگم همانند علم من در حال حیاتم است». «کنزالعمال، ج 1، ص 507، رقم 2242.»
3- امام على علیه السلام: «عربى بیابانى کنار قبر پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد: اى رسول خدا! برایم استغفار کن. از داخل قبر سه بار صدا آمد! خداوند تو را آمرزید». «همان، ص 506»
4- سعید بن عبدالعزیز وقت نماز را به سبب همهمهاى که از قبر پیامبر صلى الله علیه و آله مىشنید، مىشناخت. «سنن دارمى، ج 1، ص 56- 57، رقم 93»
5- دارمى از سعید بن مسیب: در ایام حرّه صداى اذان را در وقتهاى نماز از قبر رسول خدا صلى الله علیه و آله مىشنیدم، در حالى که مسجد از جمعیّت خالى بود. «موسى محمّد على حقیقة التوسل و الوسیله، ص 271»
6- حافظ هیثمى به سند صحیح از ابوهریره از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله: «قسم به کسى که جان ابىالقاسم به دست اوست عیسى بن مریم به عنوان امام عمل کننده به قسط و حَکَمِ عادل فرود مىآید؛ وصلیب را مىشکند، خوک را مىکشد، اصلاح ذات البین مىکند، کینه و عداوت را از بین مىبرد و مال عرضه مىکند، ولى کسى قبول نمىکند. و اگر بر قبر من عبور کند و بگوید: اى محمّد! من او را جواب گویم». «مجمع الزوائد، ج 8، ص 211».
حکم قرائت قرآن بر مردگان
جمهور سلف و سه نفر از ائمه فقه قائلند به این که ثواب قرائت قرآن به مرده مىرسد، بر خلاف امام شافعى که با این مسئله مخالفت کرده است؛ به دلیل این که قرآن مىفرماید: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى.
1. آیه منسوخ است به «وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ»؛ زیرا فرزندان به تبع پدران وارد بهشت مىشوند.
2. آیه مخصوصِ قوم ابراهیم و قوم موسى علیه السلام است.
3. مراد از انسان در آیه کافر است، امّا مؤمن آنچه کوشش کرده و آنچه برایش فرستاده مىشود، به او مىرسد.
4. مقصود آیه این است: به عدالت نیست براى انسان مگر آنچه سعى و کوشش کرده، ولى ممکن است خداوند متعال از باب تفضل از راههاى دیگر به مرده عنایت کند.
5. لامدر «للانسان» به معناى «عَلى» است، که شامل ضرر مىشود نه نفع.«شفاء الصدور بشرح حال الموتى و القبور، ص 402- 406»
6. هرگونه تلاوت قرآن و عمل خیری که دیگران به انسان بعد از مرگش میرسانند، میتوان جزئی از سعی و تلاش آن شخص به حساب آورد. هدایای خیر دیگران برای میت، غالباً ریشه در ایمان، کرامت، سخاوت، محبت و اخلاق خوش و ... خود شخص دارد. (ح.ا)
موضوع :