نماز تراویح‏

اهل سنت: مشروعیت نماز تراویح را به صاحب شریعت نسبت می‌دهند.
شیعه: ‌نماز تراویح را از بدعت‌های برخی صحابه می‌دانند.

تراویح در لغت و اصطلاح‏

تراویح جمع «ترویحه»: مطلق نشستن
ترویحه در اصطلاح: هر نشستن به جهت استراحت بعد از قرائت چهار رکعت از نمازهاى مستحبى در شب‏هاى ماه رمضان. «المعجم الوسیط، ص 380؛ لسان العرب، ج 2، ص 462»

 

 پایه‌گذار نماز تروایح

مرحوم سید شرف‏الدین (اجتهاد در مقابل نص، ص 254- 255):
«از جمله مسائلى که عمر تشریع کرد و در مقابل‏ نص اجتهاد نمود، نماز تراویح است. زیرا این نوع نماز را پیامبر صلى الله علیه و آله نیاورده و در زمان ابى‏بکر نیز سابقه نداشت. خداوند متعال اجتماع را براى اداى نماز مستحبى به جز نماز باران نخواسته است و تنها نمازهاى واجب است که بر جماعت خواندن آن، بسیار تأکید شده است.
پیامبر اکرمصلى الله علیه و آله نمازهاى مستحبّى ماه رمضان را فرادى‏ به جاى مى‏آورد، و مردم را نیز تشویق مى‏نمود که آن را به جماعت نخوانند.
در زمان ابوبکر نیز تا هنگامى‏که وى از دنیا رفت، اوضاع چنین بود و بعد از به خلافت رسیدن عمربن خطاب در سال اوّل خلافتش نیز وضع بر همین منوال بود؛ تا آن که وى در ماه رمضان سال چهاردهم هجرى با گروهى از صحابه وارد مسجد شد و دید که مردم نمازهاى مستحبى به جاى مى‏آورند، ولى عدّه‏اى در حال قیام، جمعى در حال رکوع، دسته‏اى در حال سجده و گروهى نیز نشسته بودند و جماعتى هم تسبیح مى‏گفتند یا قرآن تلاوت مى‏کردند ....

 

عمر از دیدن این منظره ناخشنود شد، لذا تصمیم گرفت آن را سامان دهد. از همین رو براى آنان نماز تراویح را در اوایل شب‏هاى ماه رمضان قرار داد و اعلان عمومى کرد که همه در آن شرکت کنند. سپس به شهرها و کشورها بخشنامه کرد، و در مدینه دو نفر را قرار داد تا امام جماعت در نماز تراویح باشند: یکى، براى مردان و دیگرى، براى زنان ...».
بخارى در صحیح به سندش از عبدالرحمن بن عبد قارى:
«در یکى از شب‏هاى رمضان با عمر به مسجد رفتیم، دیدیم مردم دسته‏دسته و پراکنده هستند، هر کسى براى خود یا با گروه خود نماز مى‏خواند، عمر گفت: به نظر من اگر اینان به یک امام اقتدا کنند بهتر است، لذا تصمیم خود را گرفته و دستور داد ابى‏بن کعب پیش‏نماز همه باشد. شبى دیگر با وى به مسجد رفتیم، دیدیم مردم نمازهاى مستحبّى شب‏هاى رمضان را به جماعت مى‏خوانند. آن‏گاه عمر گفت: این بدعت خوبى است!»
. صحیح بخارى، ج 2، ص 252؛ موطأ مالک بن انس، ص 73، کنزالعمال، ج 8، ص 408.
تصریح به بدعت گذارى
قسطلانى در شرح خود بر صحیح بخارى در شرح کلام عمر که گفت: «این بدعت خوبى است» مى‏نویسد:

«این‏که آن را بدعت دانست بدان علت است که پیامبر دستور نداده بود تا نمازهاى مستحبّى ماه رمضان را به جماعت بخوانند، در زمان ابوبکر نیز سابقه نداشت، در اولِ شب هم نبود، و این تعداد رکعت هم نداشت.» «ارشاد السارى، ج 5، ص 4»

ابوالولید محمدبن‌شحنه در حوادث 23 هجرى: «... عمر نخستین کسى بود که دستور داد مردم نماز تراویح را به جماعت بخوانند.»
سیوطىدر تاریخ الخلفا از ابى‏هلال عسکری: «عمر نخستین کسى بود که در ماه رمضان دستور داد نماز تراویح را به جماعتبگزارند ...».
محمدبن سعد در جلد سوّم طبقات در بخش عمر: «او نخستین کسى است که دستور داد نمازهاى شب‏هاى ماه رمضان (تراویح) را به جماعت بگزارند و به شهرها و کشورها هم بخشنامه کرد، و این در ماه رمضان سال چهاردهم هجرى بود.»
ابن عبدالبر در شرح حال عمر در الاستیعاب: «اوست که ماه رمضان را با نماز مستحبّىِ دسته‏جمعى نورانى کرد».

«ر. ک: سید شرف الدین، الاجتهاد و النص»

مخالفت با بدعت

ابن ابى‏شیبه از عبدالرازق: ابن عمر نماز تراویح را به جماعت نمى‏خوانده است.«المصنف، ج 5، ص 264، ح 7742»
مجاهد: «کسى نزد ابن عمر آمد و گفت: آیا در ماه رمضان نماز تراویح را به جماعت بخوانم؟ ابن عمر پرسید: آیا مى‏توانى قرآن بخوانى؟ گفت: آرى. گفت: آیا مى‏خواهى چون درازگوش ساکت باشى؟ در خانه نماز بخوان». «همان، ح 7743»
ربیع: «شافعى نماز تراویح را با مردم نمى‏خواند، بلکه در خانه خود به جاى مى‏آورد.» «تاریخ مدینة دمشق، ج 51، ص 384»

 

لبیب السعید: «مالک، ابویوسف و برخى شافعیان به جاى آوردنِ نماز تراویح را به صورت فرادى‏ و در خانه بهتر مى‏دانستند». «التغنّى بالقرآن، ص 117»
نهىِ پیامبر صلى الله علیه و آله از به جاى آوردن نماز مستحبى به جماعت

روایات بسیارى از پیامبرصلى الله علیه و آله  آمده که مردم نماز نافله را در خانه بجاى آورند، زیرا به اخلاص و قبولى نزدیک‏تر است.

عبداللَّه بن مسعود از پیامبر صلى الله علیه و آله سؤال نمود: نماز مستحبّى را در خانه به جاى آوردن بهتر است یا در مسجد؟ حضرت فرمود:آیا نمى‏بینى که خانه من چقدر به مسجد نزدیک است، با این وصف من دوست دارم که نمازهایم را در خانه‏ام به جاى آورم، مگر این‏که نمازهاى واجب باشد. «الترغیب و الترهیب، ج 1، ص 379، ح 4»
پیامبر صلى الله علیه و آله: «نماز واجب را باید در مسجد خواند و نماز مستحبى را در خانه.» «کنزالعمال، ج 8، ص 384، ح 23363»
پیامبرصلى الله علیه و آله : «بر شما باد به نماز در خانه هایتان، زیرا بهترین نماز انسان، نمازى است که در خانه خوانده شود، مگر نمازهاى واجب.» «صحیح مسلم با شرح نووى، ج 6، ص 39؛ فتح البارى، ج 4، ص 252 و التاج الجامع للاصول، ج 2، ص 67»
این روایات با دستور عمر بن خطاب تخصیص نمی‌خورد، زیرا تخصیص نیازمند دلیل شرعی از جانب معصوم دارد.
بدعت‏

بدعت در لغت: ایجاد چیزى تازه و جدید

بدعت در اصطلاح: ورود عنصرى غیردینى در مجموعه آموزه‏هاى الهى به نام دین مى‏باشد.

رسول خدا صلى الله علیه و آله: «هر بدعتى گمراهى، و هر گمراهى در آتش است.» «کافى، ج 1، ص 57»
عبادات توقیفى است نه اختراعى، و کیفیت انجام آن از جانب شارع صادر مى‏گردد و گرنه دین دچار انحراف می‌شود.
سید مرتضى رحمه الله: «ما نمى‏توانیم بر اساس مصلحت سنجى، در دین نوآورى داشته باشیم، زیرا این کار بدون هیچ اختلافى جایز نبوده و حلال نیست.» «شرح نهج البلاغه، ج 12، ص 283».

1. برخی از علماى اهل سنت: بدعت در کلام عمر به معناى لغوى است.

عدم صحت این توجیه: معنای لغوی شامل احکام دین نمى‏شود، ولی نماز از عبادت‏هاى دینى است و نوآورى در نماز، بدعتِ اصطلاحى است.

2.دسته‏اى دیگر بدعت را به پنج قسم: حرام، مستحب، مباح، مکروه و حرام تقسیم کرده‏اند. بر این اساس، بدعت در نماز تراویح را بدعتِ حسن دانسته‏اند.

این تقسیم نادرست است، زیرا در اصطلاح شرع حکمی که مبنای شرعی نداشته باشد، بدعت نامیده می‌شود که از نظر شارع حرام است.

مرحوم شهید: «بدعت در نزد ما جز بر قسم حرام استعمال نمى‏گردد». «بحارالانوار، ج 71، ص 203»



موضوع :