«شهادت ثالثه»:شهادت به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از شهادت به رسالت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در اذان و اقامه

برخى: وارد کردن شهادت ثالثه در اذان توسط شیعه بدعت و حرام است.
عقیده شیعه امامیه: این عمل نه تنها بدعت نیست، بلکه مستحب بوده و حتی احتیاط واجب در ذکر آن است.
جواب: اگر شهادت ثالثه

1. با قصد جزئیت بیاورد، بدعت و حرام است.

2. بدون قصد جزئیت بیاورد و تنها قصد تبرک باشد، جایز است.

 

فصول اذان نزد امامیه، 18 فصل: اللَّه اکبر (4) أشهد أن لا إله إلّااللَّه(2)، أشهد أنّ محمداً رسول‏اللَّه صلى الله علیه (2)و آله، حىّ على الصلاة(2)، حىّ على الفلاح(2)، حىّ على خیر العمل(2)، اللَّه أکبر(2)، لا إله إلّااللَّه، (2).
فصول اقامه 17 فصل؛ اللَّه اکبر (2) أشهد أن لا إله إلّااللَّه(2)، أشهد أنّ محمداً رسول‏اللَّه صلى الله علیه (2)و آله، حىّ على الصلاة(2)، حىّ على الفلاح(2)، حىّ على خیر العمل(2)،قد قامت الصلاة(2)، اللَّه أکبر(2)، لا إله إلّااللَّه، (1). «کافى ج 3، ص 308- 320؛ تهذیب الاحکام ج 2، ص 64- 69؛ استبصار ج 1، ص 305- 309 و من لا یحضره الفقیه ج 1، ص 289، ح 897».
معناى شهادت به ولایت‏

شهادت؛ 1. قول از علم: انسان با علم به چیزى حرفى را بزند (مثل: پس از دیدن به چیزی شهادت دادن)

2.  با دلیل و برهان به آن یقین و علم پیدا کرده (مثل: شهادت به وحدانیت خداوند متعال و نبوت و امامت و معاد).

ولایت؛ امامت و زعامت و سرپرستى و اولى‏ به تصرف بودن. ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام؛ یعنى اعتقاد به سرپرستى بلا فصل امام علىّ علیه السلام بر مردم بعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله.

شهادت به ولایت على علیه السلام در اذان به قصد تبرک است.

ذکر شهادت ثالثه بدون قصد جزئیت‏

قرآن کریم به ولایت امیر‌المؤمنین علیه السلام تصریح کرده: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ‏؛ .مائده/55. (آیه به اجماع مفسران در شأن امام علی علیه السلام)

تبرک قبل از اذان به عباراتی همچون: «وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً ... »

تبرک بعد از اذان به عباراتی مثل: «الصلاة والسلام علیک یا رسول اللَّه»

بیان این عبارات به قصد تبرک است و کسی قائل به حرمت یا بدعت آن نشده است. (برخی از عامه استدلال به استحباب می‌کنند).
شیعه نیز شهادت به ولایت امیر‌المؤمنین را به قصد تبرک گفته و قصد جزئیت نمی‌کند.

عبدالمحسن عبداللَّه سراوى مستبصر سورى در کتاب «القطوف الدانیة»: شیعه در اذان، شهادت به ولایت را به قصد جزئیت نمى‏گوید، بلکه از زمانى که معاویه لعن بر على بن ابى‏طالب علیه السلام را بر بالاى منبرها علنى کرد، شیعه براى جلوگیرى از این بدعت و مکتوم نشدن ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، شهادت به آن را به قصد تبرک در اذان‏ها اعلام کرد.«القطوف الدانیه، ج 1، ص 57- 58».

 

ب) روایات عام‏

طبرسى از قاسم بن معاویه: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اینها در باب معراج حدیثى نقل مى‏کنند که پیامبر صلى الله علیه و آله هنگام عروج، عرش الهى را دید که بر آن نوشته شده بود: «لا اله الّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه، ابوبکر الصدیق» حضرت علیه السلام فرمود: «سبحان اللَّه!» همه چیز را تغییر دادند حتّى این موضوع را؟ گفتم: آرى. آن گاه فرمود: خداوند عز و جل هنگامى که عرش را خلق کرد بر آن نوشت: «لا اله الّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه، علىّ أمیرالمؤمنین» وهنگامى که آب را خلق کرد در مجراى آن نوشت: «لا اله الّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه، علىّ أمیرالمؤمنین» و زمانى که کرسى را خلق کرد بر پایه هایش نوشت: «لا إله إلّااللَّه، محمّد رسول اللَّه، علىّ أمیرالمؤمنین» آن گاه فرمود: هرگاه یکى از شما گفت: لا إله إلّااللَّه، باید بعد از آن بگوید: علىّ امیرالمؤمنین.»

انطباق این خبر بر اذان واقامه: زیرا شامل شهادت به توحید و رسالت است، پس می‌توان بعد از آن، شهادت به ولایت داد.

 

چون دلیل عام است، قابل انطباق بر مورد بحث است «احتجاج طبرسى، ص 158»

قاعده تسامح در ادله سنن‏

علم اصول: براى حکم استحبابى دلیل قطعى معتبر لازم نیست، بلکه در ادله استحباب و سنن تسامح شده است؛ یعنى ولو حدیثى از حیث سند ضعیف باشد، مى‏توان در حکم استحباب به آن استناد نمود.

به دلیل روایات: کسى که برایش خبر ثواب بر عملى برسد و آن را به امید رسیدن و دسترسى به آن ثواب انجام دهد، آن ثواب به او داده خواهد شد، ولو رسول خدا صلى الله علیه و آله آن را نفرموده باشد.

مرحوم محقّق قمى: «از کلمات بزرگان ظاهر مى‏شود که روایاتى درباره‏ شهادت ثالثه وارد شده است، لذا بعید نیست که قائل بر رجحان آن در اذان و اقامه شویم، خصوصاً با در نظر گرفتن مسامحه در ادله سنن ....» «غنائم، ج 2، ص 423»

محقّق نراقى: «بنا بر این در قول به استحباب شهادت ثالثه در اذان و اقامه، بُعدى به جهت تسامح در ادله استحباب نیست.» «مستند الشیعه، ج 4، ص 487».

 

حجیت سنت اهل‏بیت‏

اشکال: در مورد استحباب شهادت ثالثه، روایات (چه خاص و چه عام) همه از طرق شیعه و از اهل‏بیت علیهم السلام بود، اهل سنت این گونه روایات را قبول ندارند.
جواب:

1. برخى از روایات خاص را از مصادر اهل سنت نقل کردیم، مثل روایت سوّم و چهارم.

2. در بحث حجّیت سنت اهل‏بیت علیهم السلام، حجیت قول و فعل و تقریر اهل‏بیت علیهم السلام به اثبات رسیده است و همه مسلمانان مأمورند به روایاتى که از طرق اهل‏بیت علیهم السلام وارد شده عمل نمایند.

 

آیا شهادت ثالثه بدعت نیست؟

1. بدعت، عبارت از اضافه کردن چیزى در دین است، در حالى که دلیلى عام یا خاص بر آن نباشد.

ابن حجر عسقلانى: «هر چه در دین حادث شود و براى آن اصلى در شرع نباشد آن را بدعت گویند، ولى اگر براى او اصلى در شرع باشد که دلالت بر آن کند بدعت محسوب نمى‏شود.» «فتح البارى، ج 13، ص 212»
ابن حجر هیتمى: «بدعت در شرع هر چیزى را گویند که بر خلاف شرع باشد.» «التبیین بشرح الاربعة، ص 221».
علامه مجلسى رحمه الله: «بدعت در شرع هر امرى است که بعد از پیامبر صلى الله علیه و آله حادث شده باشد و نصّى در او به خصوص نرسیده، یا داخل در برخى از عمومات نباشد. یا مورد نهى به خصوص یا عموم باشد ....». «بحار الانوار، ج 71، ص 202- 203»
اما در مورد شهادت ثالثه، شیعه امامیه به قصد جزئیّت نمى‏گوید و فتواهاى علماى امامیه گویاى این مدعاست و یکى از ارکان و مقوّمات بدعت آن است که عملى در دین به قصد جزئیّت وارد شود.

2. شهادت ثالثه به‏عنوان تبرکدر اذان و اقامه گفته مى‏شود، وگفتن آن بدون قصد جزئیّت، دلیلى بر استحباب دارد، به همین دلیل از عنوان «بدعت» خارج است، زیرا بدعت آن است که بر امر حادث دلیل عام یا خاص وجود نداشته باشد.

3. واژه بدعت در مورد «الصلاة خیر من النوم» مناسب است، زیرا اهل سنت آن را جزء اذان صبح مى‏دانند درحالیکه شهادت ثالثه به قصد جزئیت در اذان نمى‏آید.

 



موضوع :