ولایت تکوینى اهل‏ بیت علیهم السلام‏

ولایت در لغت:

قرب، نصرت «مصباح المنیر»، قرب و نزدیک شدن، هرکس امر شخصى را متکفّل شود و از عهده آن بر آید، وِلایت: سلطان، ِوَلایت: نصرت،«صحاح اللغه» الولى حصول الثانى بعد الأوّل من غیر فصل، وَلِىَ الشى‏ء و علیه وِلایة و وَلایة: یعنى مالک امر آن شده و بر آن قیام کرد. ِوَلایت: امارت و سلطنت «اقرب الموارد» لوَلاء والتوالى أن یحصل شیئان فصاعداً حصولًا لیس بینهما ما لیس منهما» «مفردات راغب»«علامه طباطبایی: ولایت، آخرین درجه کمال انسان است و آخرین منظور و مقصود از تشریع شریعت حقّ خداوندى است.»«یادنامه، ص 251».

ولایت در اصطلاح:

افراد بر اثر پیمودن راه‏بندگى آن چنان کمال و قرب معنوى پیدا کند که به اذن الهى بتواند در جهان و انسان تصرف کند.

کمال معنوى است که در سایه عمل به نوامیس خدایى و قوانین شرع درون انسان پدید مى‏آید و سرچشمه مجموعه‏اى از کارهاى خارق العاده مى‏گردد.

 

واقعیّتى اکتسابى و موهبت خداوندى است که پس از تحصیل برخی زمینه‏ها، به خواست خدا به دست می آید.

 

توجه به باطن و اثر بندگی خدا

انسان دارای جسم و روح است. روح دارای محدودیت نیست، و هرگاه از لذایذ جسمانی بکاهد می تواند نیروهایا نهفته باطنی خود را آشکار سازد.
انسان دارای زندگی ظاهری و باطنی است.
حیات ظاهری: زندگی حیوانی است که اسلام برنامه خاصی برای آن تنظیم کرده که مینه حیات معنوی نیز در آن فراهم آید.
حیات معنوی: از اعمال و نیت انسان سرچشمه می گیرد. رفتار بشر سازنده حیات معنوی و قدرت روحی است که نتیجه آن سعادت یا شقاوت است.

 

اطاعت خدا مایه ی قرب الهی و مخالفت با خدا موجب دوری از خدا می شود.
قرب الهی
قرب الهی از نظر مکان نیست، زیرا خداوند دارای جسم و مکان نیست. اما وی از رگ گردن نیز به انسانها نزدیکتر است. «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِید.ق/16».
خدا کمال مطلق است و رهروان راه عبودیت در سایه کمالات به دست آورده، به کمال می رسند و هر کس به تناسب کمال وجود خویش مقرب تر خواهد بود.
خدا از حیث صفات جمال (علم، قدرت، حیات و اراده) مطلق و نامتناهی است.
هر بنده‌ای کمال وجودی بیشتری یابد از کمالات بیشتری بهره‌مند می‌شود.
پیامبرصلی الله علیه و آله:«مَا تَقَرَّبَ‏ إِلَیَ‏ عَبْدٌ بِشَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُه‏».کافى، ج 2، ص 352.
با اطاعت از خدا: انسان به حدی می‌رسد که نداهایی را می‌شنود که با نیروى عادى قادر به شنیدن آن نیست. صورتهایی را مى‏بیند که با دیدگان عادى دیده نمی‌شود.   خداوند چشم و گوش او مى‏گردد، یعنی دیده‏اش در پرتو قدرت الهى نافذتر و گوشش شنواتر و قدرتش گسترده مى‏گردد.
مصباح الشریعه، حدیث اوّل: «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة: بندگى و پیمودن راه قرب به خدا، گوهرى است که نتیجه آن ربوبیت و کسب قدرت و توانایى بیشتر است».
مقصود از «ربوبیّت» خدایى کردن نیست، بلکه مقصود کسب کمالات بیشتر و قدرت و نیروهاى بالاتر است.
آثار قرب الهى

1- تسلط بر نفس‏

إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ.عنکبوت/45.
کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‏.بقره/183.

2 - بینش خاص‏

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً.انفال/29.
«فرقان» بینش خاصّى است که سبب مى‏گردد انسان حقّ و باطل را خوب بشناسد.
وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا.عنکبوت/69.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ‏.حدید/28.

3- نفى خواطر

سالک الی الله به واسطه تکامل در سایه بندگی، دارای تمرکز فکری و حضور قلب شده و از غیر خدا غافل می‌شوند.
ابوعلى سینا: «عبادت، نوعى ورزش براى قواى فکرى است که بر اثر تکرار و عادت به حضور در محضر خدا، فکر را از توجه به مسائلى مربوط به طبیعت و ماده به سوى تصورات ملکوتى مى‏کشاند. قواى فکرى تسلیم باطن و فطرت خداجوى انسان مى‏گردد و مطیع او مى‏شوند.».اشارات، ج 3، ص 370.

4- خلع نفس‏

روح و بدن به یکدیگر نیاز دارند، روح بر بدن علاقه تدبیری دارد. روح نیز نیازمند بدن استتا ببیند و بشنود و ...

اما روح در اثر کمال از جانب قرب الهی، گاهی از استخدام بدن بی‌نیاز شده و می‌تواند خود را از بدن خلع کند.

5- تصرف در جهان طبیعت‏

در پرتو عبادت جهان طبیعت به اذن الهی مطیع انسان شده و انسان می تواند در عالم تصرف نماید.

قرآن و ولایت تکوینى اولیاى الهى
شواهدى ولایت تکوینى اولیا

1- خداوند متعال از قول حضرت یوسف علیه السلام خطاب به برادرانش نقل مى‏کند: اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هذا فَأَلْقُوهُ عَلى‏ وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیراً؛.یوسف/93. فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلى‏ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً؛.یوسف/96.

تأثیر اراده و خواست و قدرت روحى حضرت یوسف علیه السلام در بازگردانیدن بینایى پدر خویش.

2ـوَ إِذِ اسْتَسْقى‏ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ‏؛بقره/60.

3ـ دستور سلیمان به حاضران در مورد تخت بلقیس: یا أَیُّهَا الْمَلَؤُا أَیُّکُمْ‏ یَأْتِینِی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِین. نمل/38. ک نفر از حاضران در مجلس گفت: أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ وَ إِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِین. نمل/39.

 

«آصف بن برخیا» اعلام کرد که در یک چشم به‏هم زدن مى‏تواند آن را بیاورد: قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی‏.نمل/40

4- کارهای حضرت مسیح از نیروى باطنى و اراده خلاق او سرچشمه مى‏گرفت: أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ‏. آل عمران/49.
5- یکى از تصرفات تکوینى حضرت محمّد صلى الله علیه و آله: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ.قمر/1 و 2.
مشرکان به پیامبر صلى الله علیه و آله گفتند: اگر در ادعاى خود راست‏گویى، ماه را براى ما دو نیم کن.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: آیا اگر این کار را انجام دهم، ایمان مى‏آورید؟ گفتند: آرى.
پیامبرصلى الله علیه و آله از خدا درخواست کرد تا خواسته‏شان را به او عطا کند. سپس ماه به دو نیم شد. «طبرسى، مجمع البیان، ج 9 و 10، ص 237».

 

«انْشَقَّ الْقَمَرُ» در آیه نخست، معجزه و تصرف تکوینى پیامبر صلى الله علیه و آله در انشقاق (دو نیم شدن) ماه است.
قراین بر دو نیم شدن ماه در دنیا نه روز قیامت:

الف) مراد از «وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا» معجزه است نه آیات قرآنی، زیرا قران برای معجزات از لفظ «آیه و بینه» استفاده می‌کند. و اگر اینجا مراد معجزه نبود باید به جای «یروا» عبارت «ان سمعوا» یا «ان نزلت آیة» می‌آمد.

ب) مراد از «وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ» معجزه پیامبر است نه انشقاق ماه در رستاخیز، زیرا قیامت عرضه ظهور تمام حقایق است و سخن باطل در آن راه ندارد.

 نتیجه: با توجه به قرائن و شأن نزول آیات نخستین سوره قمر بیانگر ولایت تکوینی پیامبر است. 

ولایت تکوینى امام علیه السلام‏
مقدمات

1. طبق آیه «قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ» ‏.نمل/40.  آصف بن برخیا در نظام تکوین تصرف کرد.

بنابراین اگر کسى به کتاب خدا عالم باشد، قدرت تصرّف در کائنات را دارد که همان ولایت تکوینى است.

2.«قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُالْکِتابِ»‏.رعد/43.

خدا و گروهی که عالم به کتابند، بین پیامبر و مردم شاهد بوده و شهادت خواهند داد.

 بنابراین جماعتی عالم به کل کتابند. زیرا:

الف) «مَنْ»: اسم موصول ـ دلالت بر عموم

ب) «عِلْمُ»: مصدر ـ مصدر مضاف در علم اصول مفید عموم است.

ج) «الْکِتابِ»: مفرد محلی به «الـ» دلالت بر عموم دارد.

3. «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ* فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ* لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ‏».واقعه/77- 79.

«لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»:

الف) مس ظاهری: با اجزای بدن + طهارت ظاهری

ب) مس باطنی: با قلب+ طهارت باطنی

دلایل بر مس ظاهری و باطنی و طهارت ظاهری و باطنی در آیات قرآن وجود دارد.

الف) مسّ ظاهرى: «قالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ». آل عمران/47.

ب) مسّ باطنى: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا».اعراف/201.

الف) طهارت ظاهرى: «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ»؛. مدّثر( 74) آیه 4.

ب) طهارت باطنى: «یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِینَ‏». آل عمران/42.

 

 

4. مصداق مطهران: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»؛.احزاب/33.

اهل‏بیت پیامبر صلى الله علیه و آله

5. تشخیص مصداق اهل‏بیت از طریق روایات به دلیل: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»‏.نحل/ 44.

6. بر اساس روایات فریقین: مقصود از اهل‏بیت در آیه شریفه، پیامبر اکرم، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام

حصر در آیه‏ اضافى است (در مقابل همسران پیامبر صلى الله علیه و آله و بقیه صحابه)؛ در نتیجه آیه تطهیر شامل بقیه اهل‏بیت علیهم السلام از دوازده امام نیز مى‏شود.
+ روایات ذیل آیه تطهیر که اختصاص به پنج تن دارد.

از مجموع این مقدمات استفاده مى‏شود که اهل‏بیت علیهم السلام ولایت تکوینى دارند.

 

 


 



موضوع :