شبهه پنجم: عمومیت عترت
جواب
1- عترت در لغت به معناى مطلق خویشاوندان نیست، بلکه تنها شامل نزدیکان و خواص از خویشاوندان مىشود.
عتر: عترت شخص، نسل و قوم نزدیک او است. «جوهری: صحاح اللغة، فیروزآبادی: تاج العروس، زبیدی: قاموس المحیط» عترت شخص، اخصّ خویشاوندان او را گویند.«ابن اثیر: النهایة»
2- دلالت حدیث ثقلین: عترتى که عدل کتاب است از هرگونه خطا وگناه معصوم مىباشد. در نتیجه شامل تمام نزدیکان پیامبر صلى الله علیه و آله نمىشود.
4- احادیث دوازده خلیفه، مصداق عترت و اهل بیت پیامبرند که پیامبر صلى الله علیه و آله در ذیل آن مىفرماید: همه آنان از قریشاند.
بنابر نقل قندوزى: همه آنان از بنى هاشماند از همین رو سبط بن جوزى حدیث ثقلین را با عنوان «ذکر الائمه» آورده است. «تذکرة الخواص، ص 322»
امام حسن مجتبى علیه السلام: «... ما حزب خداییم که رستگار شدهاند، و ما عترت رسول او هستیم که از هر رجس و پلید پاک شده است. و ما اهل بیت طیب و طاهر او و یکى از دو ثقل اوییم که رسول خدا صلى الله علیه و آله در میان شما به ودیعت گذاشته است ....» «همان، ص 198»
در ذیل برخى از احادیث ثقلین: «عمر بن خطاب- با حالت غضب- از جا بلند شد و گفت: اى رسول خدا! آیا به تمام اهل بیت تو تمسک نماییم؟ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: خیر، بلکه به اوصیاىِ اهل بیتم: اول آنها برادر و وزیر و وارث و خلیفهام در میان امّت و آن کسى که ولىّ هر مؤمنى است. پس از او فرزندم حسن، و بعد از او فرزندم حسین است. آنگاه نُه نفر از فرزندان حسین، یکى پس از دیگرى ....» «فرائد السمطین، ج 1، ص 317»
5- در میان نزدیکان و اقوام پیامبر صلى الله علیه و آله افرادى جاهل، معصیت کار و خطاکار بودهاند، با این حال چگونه ممکن است که پیامبر صلى الله علیه و آله در این حدیث بهطور مطلق به تمسک آنان امر کرده باشد؟ «رشفة الصادى، ص 72».
شبهه ششم: تذکر نه تمسک
ابن تیمیه مىگوید: «حدیث در صحیح مسلم فقط دلالت بر امر به تمسک به کتاب خدا دارد، ولى در حقّ عترت تنها به تذکر دادن به اهلبیت خود اکتفا کرده است، لذا سه بار مىفرماید: «أذکّرکم اللَّه فی أهلبیتی» و به تمسک آنها امر نکرده است.» «منهاج السنه، ج 4، ص 104»
جواب
1- مسلم، حدیث را از زید بن ارقم نقل کرده است و او از عبداللَّه بن زیاد مىترسید، حدیث را کامل نقل نکرده بلکه امر به تمسک به عترت را از آن حذف کرده است. دلیل: زید بن ارقم در موارد دیگر حدیث را بهطریق مشهور آورده که در آن به تمسک به عترت امر شده است و لی مسلم، حدیث زید بن ارقم نیاورده است.
فهم علماى اهلسنت از حدیث ثقلین
الف: سندی در شرح روایت مسلم: پیامبر از قرآن و اهل بیت به ثقلین تعبیر کرده، یعنی اهل بیت مثل قرآن، افراد ارزشمندی هستند که باید حفظ شوند. عمده اوصاف در قرآن و اهل بیت به دلیل علوم الهی و احکام شرعی میباشد به دلیل سفارش پیامبر که کتاب و عترت با به عنوان جانشین خود در معارف الهی و احکام شرعی وصیت نکرده است. «دراسات اللبیب فى الاسوة الحسنة بالحبیب، ص 231- 237».
ب: تفتازانى بعد از نقل حدیث: «از این حدیث استفاده مىشود که اهلبیت بر تمام مردم برترى دارند ... آیا نمىبینى که چگونه پیامبر صلى الله علیه و آله آنان را به کتاب خداوند متعال مقرون ساخته در این که تمسک به آن دو، انسان را از ضلالت نجات خواهد داد». «شرح المقاصد، ج 2، ص 221»
ج: شوکانى نیز در ردّ کسانى که معتقدند آل پیامبر صلى الله علیه و آله همه امّتاند، مىگوید: «از حدیث ثقلین خلاف این مطلب استفاده مىشود، زیرا اگر مقصود از آن تمام امّت باشد لازم مىآید که مردم به خود تمسک کنند که این معنا قطعاً باطل است». «نیل الاوطار، ج 2، ص 328».
د: محب الدین طبرى بابى را در «ذخائر العقبى» با عنوان «باب فضل اهل البیت والحثّ على التمسک بهم وبکتاب اللَّه عزّ وجلّ والخلف فیهما بخیر» مطرح کرده و در ذیل آن، حدیث ثقلین را از سنن ترمذى و صحیح مسلم نقل کرده است. «ذخائر العقبى، ص 16»
شبهه هفتم: تفسیر زید بن ارقم
در ذیل حدیث ثقلین- که مسلم آن را نقل کرده- از زید بن ارقم سؤال شده که اهل بیت و عترت پیامبر صلى الله علیه و آله کیست؟ او در جواب مىگوید: هر کسى که صدقه بر او حرام باشد.
جواب
1- این تفسیر تنها از جانب زید بن ارقم است، نه پیامبر صلى الله علیه و آله؛
2- زید بن ارقم از آن جهت که از (عبدالله بن زیاد) زیاد بن ابیه خوف داشته، نه تنها حقّ را بیان نکرده، بلکه تصریح به خلاف حقّ نموده است؛
3- از زید بن ارقم این گونه تفسیرهاى خلاف حقّ و باطل بعید به نظر نمىرسد، زیرا او از جمله کسانى است که شهادت به حدیث غدیر را- هنگامى که امیر المؤمنین على علیه السلام از وى خواست- کتمان کردتا جایى که خداوند متعال اورا در دنیا به مرض مبتلا کرد؛
4- حافظ گنجى شافعى بعد از نقل حدیث زید بن ارقم مىگوید:
«تفسیر زید بن ارقم، در مورد اهل بیت- به کسانى که صدقه بر آنان حرام است- پسندیده نیست، بلکه صحیح آناست که مقصود از اهل بیت در این حدیث خصوص على و فاطمه و حسن و حسین است؛
همان گونه که مسلم به سند خود از عایشه نقل مىکند که رسول خدا صلى الله علیه و آله صبح هنگامى از حجره خارج شد و در حالى که پارچهاى از موى سیاه بر تن داشت، حسن بن علىّ، حسین بن على، فاطمه، و على هر کدام بر حضرت وارد شدند و یک یک آنها را داخل در کساء نمود؛ آنگاه این آیه را بر آنان منطبق نمود: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً و این دلیل بر آن است که مقصود از اهل بیت خصوص پنج تن آل کساءاند. هم چنین رسول خدا صلى الله علیه و آله بعد از نزول آیه مباهله، على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را دعوت کرده عرض کرد: بار خدایا! اینها اهل بیت مناند». «کفایة الطالب، ص 54»
شبهه هشتم: تضعیف ذیل حدیث
جواب
1- ظاهر عبارت ابن تیمیه آن است که ذیل حدیث را فقط ترمذى نقل کرده، در حالى که چنین نیست، عدهاى از بزرگان اهلسنت، از قبیل: ابن اسحاق، احمد بن حنبل، ترمذى، بزار، نسائى، ابو یعلى، طبرى، اسفرائینى، بغوى، ابن الانبارى، ابن عقده، جعابى، طبرانى، ذهبى، حاکم نیشابورى، ثعلبى، ابو نعیم، ابن عساکر، ضیاء مقدسى و برخى دیگر نیز نقل کردهاند.
2- اینکه مىگوید: عدهاى ذیل حدیث را تضعیف کردهاند، دروغ است، زیرا اگر این چنین بود، چرا ابن تیمیه اسامى آنان را نقل نمىکند، اگر او اسم یک نفر از آنان را نقل مىکرد، مابا مراجعه به کتاب او به صحّت و سقم آن پىمىبردیم.
شبهه نهم: تعارض با حدیث کتاباللَّه و سنتى
جواب
1- ضعف سند
2- سنت عِدل قرآن نیست
وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ؛ «نحل:44»
3- امکان جمع بین دو روایت
4- تقدّم حدیث متواتر بر واحد:
بر فرض وقوع تعارض بین این دو، حدیث «کتاباللَّه و عترتى» مقدم است، زیرا:
1. دارای سندهای صحیح + متواتر است.
2. «کتاباللَّه و سنتى»، خبر واحد است و هنگام تعارض بین خبر متواتر و خبر واحد، خبر متواتر مقدم است (مفید قطع).
حسن بن على سقّاف شافعى: «از من درباره حدیث ثقلین سؤال شده که به لفظ «کتاباللَّه و عترتى» است یا «کتاباللَّه و سنتى»؟
در جواب مىگویم: حدیث ثابت صحیح به لفظ «کتاباللَّه و عترتى اهلبیتى» است و روایتى که در آن لفظ «و سنتى» است از حیث سند و متن باطل است، زیرا حدیث «کتاباللَّه و عترتى» را مسلم و ترمذى و دیگرانبه سند صحیح نقل کردهاند، ولى بىشک حدیث «کتاباللَّه و سنتى» به دلیل ضعف سند و سستى آن موضوع و مجعول است و شکى نیست که بنىامیّه در جعل آن دست داشتهاند.» «صحیح صفة صلاة النبىّ صلى الله علیه و آله، ص 289- 293»
«و امّا حدیث: «ترکت فیکم ما إن تمسکتم بهما لن تضلّوا بعدى أبداً، کتاباللَّه و سنّتى» که در السنه مردم جارى است و خطیبان نیز در منبرها قرائت مىکنند، حدیثى است جعلى و دروغ که اموىها و متابعین شان آن را جعل کردهاند؛ تا مردم را از حدیث صحیح «کتاب اللَّه و عترتى» باز دارند ....». «صحیح شرح العقیدة الطحاویة، ص 654».
موضوع :