نقد دلایل مخالفان
•استدلال علماى اهل‏سنت بر جواز وقوع سهو و خطا از پیامبر صلى الله علیه و آله:

الف) آیات‏

1. وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ‏ غَیْرِهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ. انعام: 68.

•جواب:

 اوّلًا: نسیان در آیه فوق از پیامبر صلى الله علیه و آله صادر نشده، بلکه آیه در صدد جعل تکلیف بر سایر مؤمنان است.

 خطاب‏هاى قرآنى از قبیل «إیاک أعنی وإسمعی یاجاره: به در مى‏گویند تا دیوار بشنود» است، (ابن‏عباس)

ثانیاً: إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ؛ «همانا تو (شیطان) بر بندگان من سلطه ندارى.» «حجر:42» بنابراین شیطان به پیامبر تسلط ندارد و خطاب آیه 68 انعام به پیامبر نیست.

•علامه طباطبایى رحمه الله ذیل آیه شریفه:
•«این آیه مکّى است و در حدّ تعبیر عرب «ایاک اعنى واسمعى یاجاره» وارد شده است، به دلیل قول خداوند متعال: وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ ...؛ «نساء:140»

الف) آیه اشاره به حکمى دارد که قبلًا نازل شده و آیه‏اى غیر از آیه مورد نظر نیست. 

ب) آیه 68 انعام که‏ مورد استدلال اهل سنت است: متعرض نهى از نشستن با کسانى است که خوض در آیات خدا مى‏کنند). «المیزان، ذیل آیه شریفه».

•ثالثاً: ممکن است معناى آیه استدلال شده این باشد: «هرگاه چیزى را فراموش کردى پس ننشستن با آنان رافراموش مکن، بعد از آن‏که حرمتش بر تو بیان شد
•دلالت بر اهمیت جزا: بدون توجه به وقوع یا احتمال و جواز وقوع شرط و جزا در آن.

 

•آیه دلالت بر وقوع نسیان از پیامبر صلى الله علیه و آله حتى در غیر نماز ندارد.
•آیه دوّم:

وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْ‏ءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً (23) إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ وَ قُلْ عَسى‏ أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً (24): کهف

و [اى رسول ما] هرگز مگو که من این کار را فردا خواهم کرد مگر آن‏که بگوئى اگر خدا بخواهد و خدا را لحظه‏اى فراموش مکن و به خلق بگو که امید است خداى من، مرا به حقایقى بهتر و علومى برتر از این [قصه‏] هدایت فرماید.»

•جواب از استدلال به این آیه همانند جواب از استدلال به آیه قبل است.

 1. نسیان مربوط به پیامبر نیست، بلکه جعل تکلیف بر سایر مؤمنان است.(إیاک أعنی وإسمعی یاجاره)

2. شیطان بر پیامبر تسلط ندارد. «حجر:42»

3. دلالت بر اهمیت جزا: بدون توجه به وقوع یا احتمال و جواز وقوع شرط و جزا در آن.

•آیه سوّم؛

سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسى‏* إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما یَخْفى‏ «اعلی: 6-7»

•اشکال: آیه ظهور در امکان نسیان پیامبر صلى الله علیه و آله دارد.
•جواب: گاهى «الّا ما شاء اللَّه» براى بیان قدرت خداوند می‌آید؛ یعنی عنایت ما در حق پیامبر، قدرت خدا را محدود نمی‌کند و خدا می‌تواند این حالت را از پیامبر بگیرد.
•نتیجه: آیه دلالت بر وقوع نسیان ندارد.

وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ؛ «هود: 108»

•کسى که وارد بهشت شود از آنجا خارج نمى‏گردد، استثناء به‏ «إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ»‏ بیانگر قدرت خداوند متعال است. (اگر خداوند بخواهد مى‏تواند حتى اهل بهشت را از آنجا بیرون کند).
•آیه چهارم:

اشکال: در مورد حضرت یوسف علیه السلام: فَأَنْساهُ الشَّیْطانُ ذِکْرَ رَبِّهِ؛

جواب: تکمیل مقصود آیه بعد از شنیدن تمام آیه: «وَ قالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ فَأَنْساهُ الشَّیْطانُ ذِکْرَ رَبِّهِ» «یوسف:42»

•بر اساس ظاهر آیه، مراد از ضمیر در «فأنساه» شخصى است که در او گمان نجات مى‏رفت، نه حضرت یوسف علیه السلام و نیز مقصود از ضمیر «ربّ» در هر دو مورد، «مصاحب» اوست.
•آیه پنجم:

ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها ...؛ «بقره: 106»

اشکال: مقصود از نسا، عارض کردن نسیان بر پیامبر صلى الله علیه و آله است.

جواب: اگر مراد از «آیَةٍ»:

1. آیه قرآن: مراد انساء پیامبر صلى الله علیه و آله نیست، زیرا خداوند در شأن او فرمود: سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسى «اعلی: 6»

2. معجزات و دلائل نبوت پیامبر صلى الله علیه و آله:

معناى آیه: «اگر ما از یکى از معجزات اعراض کردیم یا به فراموشى انداختیم، بهتر از آن را براى مردم مى‏آوریم، که دلالت بیشترى بر نبوّت داشته باشد.   مربوط به امّت‏هاى پیشین است.

•آیه ششم:
•خطاب خداوند به پیامبر صلى الله علیه و آله: قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ‏ «کهف: 110»
•پیامبر: سُبْحانَ رَبِّی هَلْ کُنْتُ إِلَّا بَشَراً رَسُولًا؛ «اسراء: 93»
•اشکال: پیامبر صلى الله علیه و آله جائزالسهو والخطاست؛ زیرا او مثل مردم است.
•جواب:

1. مساوات رسول با بشر اقتضا ندارد که پیامبر در همه‌ی امور شبیه مردم باشد.

2. هیچکس معتقد به گناه کردن و کفر ورزیدن پیامبر نیست.

3. آیه در صدد ردّ کسانى است که او را فرشته دانسته و بعید مى‏دانستند که پیامبر غذا بخورد و در بازارها راه برود، آنها می‌گفتند: «وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْواقِ»؛ «فرقان: 7»

 

•ب) روایات: دلائل روایی اهل سنت به سهو النبی

الف) خبر ذى‏الشمالین (ذوالیدین): بخارى و مسلم به سند خود از ابوهریره:

•«شبى رسول خدا صلى الله علیه و آله دو رکعت از نماز عشا را با ما به‏جاى آورد و نماز را سلام داد، و به حیاط مسجد رفته و بر تکه چوبى نشست.
•مردم با سرعت از مسجد بیرون آمدند و رو به حضرت علیه السلام کرده عرض کردند: اى رسول خدا! آیا نمازها قصر شده است؟ در میان جمعیت ابوبکر و عمر بودند، ولى هیبت پیامبر صلى الله علیه و آله مانع مى‏شد که از پیامبر صلى الله علیه و آله سؤال کنند.
•در میان جمعیّت، کسى بود که دستان درازى داشت که به او ذوالیدین مى‏گفتند، او گفت: اى رسول خدا! آیا فراموش کردى و نسیان بر تو عارض شده، یا آن‏که حکم نماز تغییر پیدا کرده و اتمام تبدیل به قصر شده است؟
•پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: من فراموش نکرده‏ام و نماز چهار رکعتى نیز حکمش تبدیل به قصر نشده است.
•آن‏گاه از مردم سؤال کرد: آیا حرف ذوالیدین صحیح است؟ همه گفتند: آرى.
•پیامبر صلى الله علیه و آله برخواست و بقیه نماز را تدارک کرد و پس از سلام نماز سجده سهو به‏جاى آورد.

«صحیح بخارى، ج 1، ص 129 کتاب الصلاة، باب تشبیک الأصابع فی المسجد؛ صحیح مسلم، ج 1، ص 403، کتاب المساجد و مواضع الصلاة، باب 15، باب السهو فى الصلاة والسجود، حدیث 97».

 

•مناقشات حدیث:

1- طبق حدیث، ابوهریره در نماز پیامبر حاضر بوده و تذکر ذوالیدین را مشاهده کرده است.

•طبق بیان مورخان ذوالیدین (ذوالشمالین) در جنگ بدر به شهادت رسیده است. «ر. ک: طبقات الکبرى، ج 3، ص 167 ترجمه ذى‏الیدین؛ الاصابه، ج 2، ص 233؛ ترجمه خرباق سلمى، رقم 2243؛ استیعاب، ج 2، ص 458، ترجمه خرباق، رقم 686»
•شهادت ذوالیدین پنج سال قبل از اسلام ابوهریره اتفاق افتاده است.
•قائلین به شهادت ذوالیدین (ذوالشمالین) در جنگ بدر مورد قبول علمای بسیاری از اهل سنت است. مالک«موطأ، ج 1، ص 93، کتاب الصلاة، باب 15»، نسائى«سنن نسائى، ج 3، ص 20، کتاب الصلاة»، دارمى‏«سنن دارمى، ج 1، ص 419، کتاب الصلاة، باب 175» و دیگران.

2- ظاهر روایت: پیامبر صلى الله علیه و آله صورت نماز را بر هم زده و باز بقیه نماز را دنبال کرده‏اند، حال آنکه بهم خوردن صورت نماز موجب، بطلان آن است.

•ابن‏رشد: «اجماع است بر این‏که نمازگزار اگر به غیر قبله منصرف شود از نماز خارج شده است.» «بدایة المجتهد، ج 1، ص 183»
•سیوطى: «قبول سهو از پیامبر صلى الله علیه و آله دشوار است، زیرا این احتمال با حالات پیامبر صلى الله علیه و آله سازگارى ندارد.» «شرح سنن نسائى، ج 3، ص 22».

3- در متن روایت اضطراب زیادى است که سبب وهن روایت مى‏شود.

4- «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»؛ «ماعون: 105» آیه سهو را صفت نقص بیان‌ کرده و دارنده‌ی آن را توبیخ می‌کند، آیا شایسته است پیامبررا به این صفت متصف نماییم.

5- خداوند کسانى‏را مذمت کرده‏ که به‏قول خودعمل نمى‏کنند.

•«لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ»؛ «صف: 2»
•«أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ‏» «بقره: 44»
•پیامبر صلى الله علیه و آله: «دو رکعت نماز با توجه بهتر است از آن‏که یک شب را تا به صبح زنده بداریم درحالى‏که قلب در سهو و شک است.» «کنزالعمال، ج 4، ص 230»
•شخصى به پیامبر عرض کرد: اى رسول خدا! من نماز گزارده‏ام ولى نمى‏دانم که دو رکعت بوده یا یک رکعت؟ حضرت فرمود: «مواظب باشید که شیطان با شما بازى نکند.»
o‏چگونه ممکن است که پیامبر خود به این سفارشات عمل نکند و در نماز سهو نماید؟ «مسند احمد، ج 1، ص 63»

6- نقل اهل‏سنت از پیامبر صلى الله علیه و آله :

پیامبر صلى الله علیه و آله چشمانش ‏به خواب مى‏رود ولى قلب او بیدار است.

آیا ممکن است پیامبر صلى الله علیه و آله در حال خواب قلبش بیدار باشد، ولى در حال بیدارى در نماز سهو کند؟

7- وقوع سهو از انبیا منافى حکمت بعثت است.

8- سنن پیامبر صلى الله علیه و آله  (قول و فعل و تقریر) حجت است و سهو با حجیّت سنت‏ پیامبر صلى الله علیه و آله  منافات دارد.

9- شیخ مفید رحمه الله: «حدیث سهوالنّبى در نماز، از اخبار آحاد است و نمى‏توان در باب اعتقادات به خبر واحد تمسک نمود، چون مفید ظنّ است، نه قطع و آنچه قطعى است این‏که پیامبر صلى الله علیه و آله شخصى است کامل، معصوم، کسى که خداوند متعال در تمام حالات او را از خطا و سهو محافظت نموده است.»

ب) روایت ابوهریره:

•بخارى از ابوهریره:

«نماز برپاشد، صفوف جماعت مستقیم، همگى در حال قیام، منتظرند که رسول خدا صلى الله علیه و آله به مسجد بیاید و نماز را با آنان به‏جاى‏آورد، رسول‏خدا صلى الله علیه و آله وارد مسجد شد و مستقیماً به محراب رفت، ناگهان یادش آمد که جنب است. رو به مردم کرده فرمود: شما سر جاى خود بایستید تا من غسل کنم و دوباره بازگردم. ما مدّتى ایستادیم، پیامبر صلى الله علیه و آله غسل‏کرده و به مسجد بازگشت درحالى‏که از سر آن‏حضرت آب مى‏چکید. تکبیر گفت و نماز خوانده ما نیز به او اقتدا نمودیم». «صحیح بخارى، ج 1، ص 74، باب« من تذکر انّه جنب رجع واغتسل»؛ صحیح مسلم، ج 1، ص 227؛ سنن ابى‏داود، باب الجنب یصلى بالقوم وهو ناسٍ»

جواب: مثل حدیث اول

•اشکال: قصد پیامبر صلى الله علیه و آله از این رفتار بیان احکام از راه عمل است، که تأثیر بیشترى نسبت به قول دارد.
•جواب: برعکس، برخلاف قول، در فعل احتمال خصوصیت است. خصوصاً آن‏که در حال جنابت نیز وارد مسجد شده است.
•این‏گونه احادیث جعلى است.
•سرّ جعل آن هم: بزرگان اهل سنت، اهل سهو و نسیان بوده‏اند، لذا با نسبت‏دادن این امور به پیامبر صلى الله علیه و آله از قبح آن بکاهند، همان‏گونه که تهمت ایستاده بول‏کردن را به پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت دادند. «ر. ک: صحیح بخارى، باب بول‏النّبى قائماً»
•متقى هندى: «عمر با مردم نماز مغرب را به‏جاى آورد و قرائت را به‏جاى نیاورد تا آن‏که نماز را سلام داد. به او گفتند در نماز قرائت را به‏جاى نیاوردى، اینگونه عذرخواهى کرد: هنگام نماز فکرم به آن‏جا منتقل شد که قافله‏اى را تجهیز و آماده کردم، آن را به طرف شام حرکت مى‏دادم، تا این‏که به شام رسیدم، اموال آن را به فروش رساندم، و لذا حواسم پرت شد، و قرائت از من فوت شد. «کنزالعمال، ج 4، ص 213»
•روایات فراوان بر عدم سهو النبىّ صلى الله علیه و آله، (تعداد بیشتر و سند قوى‏تر):

1- شیخ طوسى رحمه الله به سند خود از امام صادق علیه السلام: «رسول خدا صلى الله علیه و آله سهو کرد و بعد از نماز دو سجده سهو به‏جاى آورد ....» «تهذیب‏الاحکام، ج 2، ص 180»

2- امام صادق علیه السلام: «على علیه السلام بدون طهارت با مردم نماز ظهر به‏جاى آورد ... منادى حضرت وارد شد و صدا داد: امیرالمؤمنین نماز را بدون طهارت به‏جاى‏آورده، نمازهاى خود را اعاده کنید ....» «استبصار، ج 1، ص 433»

3- کلینى رحمه الله به سند خود از سماعة بن مهران نقل مى‏کند که از امام علیه السلام درباره شخصى پرسیدم که نماز صبح را فراموش نمود تا این‏که فجر طلوع کرد؟ حضرت علیه السلام فرمود: هرگاه یادش آمد نمازش را به‏جاى آورد. آن‏گاه فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله در وقتى نماز صبح از او فوت شد تا این‏که خورشید طلوع کرد، بعد از بیدار شدن از خواب، نمازش را قضا نمود. «کافى، ج 3، ص 194»

4- ابن‏بابویه به سند خود از عبدالسلام بن صالح هروى نقل مى‏کند که به امام رضا علیه السلام عرض کردم: در اطراف کوفه کسانى هستند که گمان مى‏کنند: پیامبر صلى الله علیه و آله در نمازش سهو نمى‏کرده است. حضرت علیه السلام فرمود: دروغ مى‏گویند، خدا آنان را لعنت کند، تنها کسى که سهو نمى‏کند خداوندى است که جز او معبودى نیست ... «عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 203»

•جواب:

الف) این روایات معارض با ظواهر قرآن است. آیاتى که قبلًا به آن اشاره شد. و خود اهل‏بیت علیهم السلام دستور داده‏اند که روایات ما را به قرآن عرضه بدارید، آنچه را که موافق با قرآن است عمل کرده و مخالف با آن را ترک نمایید.

ب) این روایات مخالف با اجماع و اتفاق شیعه است و مخالف معلوم‏النسب ضررى به اجماع وارد نمى‏کند.

ج) سندهاى اکثر روایات سهوالنبى صلى الله علیه و آله ضعیف است.

د) معارض با احکام عقلى است.

ه) در متن روایاتِ سهوالنبى صلى الله علیه و آله اضطراب و تناقض فراوان وجود دارد.

 

 

 

و) بسیارى از راویان این‏گونه احادیث، از کسانى هستند که عقیده‏اى فاسد دارند.

•ز) این‏گونه روایات مخالف احادیث صحیح‏السندى است که با اجماع امامیه تقویت شده است؛ روایاتى که دلالت بر نفى سهو از پیامبر صلى الله علیه و آله دارد:
•شیخ طوسى به سند خود از محمّد بن على بن محبوب، از احمد بن محمّد، از حسن بن محبوب، از عبداللَّه بن بکیر، از زراره نقل مى‏کند: «از امام باقر علیه السلام سؤال کردم: آیا رسول خدا صلى الله علیه و آله سجده سهو به‏جاى‏آورد؟ فرمود: خیر ....» «وسائل، ج 5، باب 3 از ابواب خلل در نماز، حدیث 13»

 

•ح) روایات سهوالنبىّ موافق با احادیث عامه است و مطابق دستور اهل‏بیت علیهم السلام هرگاه دو دسته روایت با یکدیگر تعارض کردند به روایاتى عمل مى‏کنیم که مخالف با عامه است.


موضوع :