نبوّت‏ 
عدم سهو النبى صلى الله علیه و آله

آیا  پیامبر صلى الله علیه و آله معصوم از سهو و نسیان است؟
انواع عصمت:

1- عصمت در گرفتن وحى؛

2- عصمت در ابلاغ وحى؛

3- عصمت از گناه؛

4- عصمت از سهو ونسیان و خطا در تطبیق شریعت در گفتار و رفتار.

 

 

 

اعتقاد متکلمان شیعه و برخى از علماى اهل سنت(مثل: ابواسحاق اسفراینى): معتقد به سهو نداشتن پیامبر

اعتقاد عالمان سنی:

1. گفتار پیامبر: عدم سهو

 

2. افعال و رفتار: جواز سهو (بنابر التزام به ظواهر برخی روایات، بدون تأویل)

 

شیخ مفید: این افراد «مقلِّد» نامیده شده‏اند، ایشان ملتزم به تقلید در اصول دین‏اند و از آنجا که ظاهر برخى از روایات ناظر به سهو پیامبر صلى الله علیه و آله در مقام عمل است، به آن معتقد شده‏اند.

تأثیر پذیرش عصمت:در فقه،در مقام فتوا. در اعتقادات: تغییر دیدگاه انسان نسبت به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله

الف) عقل و عصمت از سهو و خطا
ادله‌ی عقلی

1- تأمین هدف بعثت با عصمت از سهو وخطا

دلایل عصمت پیامبرصلى الله علیه و آله در مورد دریافت وتبلیغ وحى= دلایل عصمت از سهو و خطا
هدف از بعثت انبیا: هدایت مردم به سعادت (نیازمند کسب اعتماد)
باید انبیا معصوم باشند = عصمت از سهو و خطا
اگر انسان احتمال سهو و خطا در افعال و گفتار پیامبرصلى الله علیه و آله بدهد=عدم اطمینان به پیامبر نرسیدن به هدف بعثت. (رسیدن به کمال از طریق عمل به دستورهاى شریعت)

2- نقض غرض‏

عدم عصمت پیامبر از سهو و خطا = نقض غرض بعثت (محال از سوی خدای حکیم)
هدف از بعثت انبیا: هدایت مردم به مصالح ومفاسد واقعى (با عمل به دستورهاى شرع، موجب رسیدن به کمال)
زمینه‌ی این هدف: عصمت پیامبر از سهو و خطا
تصدیق پیامبر در امور خطا = نقض غرض ارسال پیامبران (خلاف حکمت الهی)
خلاف حکمت از خداوند صادر نمى‏شود.

3- اصلح‏بودن عصمت از سهو و خطا

وجود عصمت در پیامبر ارجح است.
مانع عقلی در عصمت پیامبر نیست.
اقتضای حکمت: وجود عصمت در پیامبر صلى الله علیه و آله

(نبود عصمت: ترجیح امر نامطلوب است، با اینکه مانعی از وجود عصمت وجود ندارد).

4- لزوم یکى از دو محذور

دو احتمال در جواز وقوع خطا و سهو از پیامبر صلى الله علیه و آله:

الف) وجوب پیروى از پیامبر صلى الله علیه و آله: جواز (وجوب) وقوع معصیت    باطل

ب) عدم وجوب پیروی:   عدم سازگاری با نبوت و هدف بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله

 

5- لزوم دور و تسلسل‏
الف) علت نیاز به پیامبر و امام:   زیرا مردم در معرض خطا هستند.
ب) اگر پیامبر و امام نیز در معرض خطا باشند، آنها نیز نیازمند رهبری الهی هستند. (وگرنه ترجیح بلامرجح پیش می‌آید).
نتیجه: احتمال عدم عصمت پیامبر صلى الله علیه و آله از خطا و سهو، مستلزم دور یا تسلسل است.

 

ب) قرآن و عصمت پیامبر از خطا و سهو

1-إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً؛ نساء: 105

 

وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ یُضِلُّوکَ وَ ما یُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَضُرُّونَکَ مِنْ شَیْ‏ءٍ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَ کانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظِیماً؛نساء: 113
شأن نزول: شکایتى را نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آوردند، هر یک از دو متخاصم، سعى داشت که خود را تبرئه کرده و اتهام را به گردن دیگرى بیندازد. یکى از دو طرف رفیقى داشت که در صحبت‏کردن مهارت داشت، مى‏خواست با تحریک عواطف پیامبر، او را بفریبد و در نتیجه پیامبر صلى الله علیه و آله به ناحقّ به نفع رفیقش حکم نماید، که در این هنگام آیات فوق نازل شد. (تفسیر طبرى، ج 5، ص 169)
نکته: خداوند پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را از هرگونه اشتباه و گناه و سهو و خطا مصون داشته است.
چهار جمله در آیه دوّم:

الف) وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ یُضِلُّوکَ وَ ما یُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَضُرُّونَکَ مِنْ شَیْ‏ءٍ

نفس پیامبر صلى الله علیه و آله بدون تأیید و فضل الهى، از اشتباه و سهو و خطا در امان نیست.

ب) وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ

مصادر حکم و قضاوت پیامبرصلى الله علیه و آله: چیزى جز وحى و تعلیم الهى نیست.

ج) وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ

مصونیّت پیامبر صلى الله علیه و آله از سهو و خطا:

علم کلی به کتاب، انسان را از سهو خطا در حکم حفظ نمی‌کند. در قضاوت و حکم احتیاج به تشخیص موضوعات (حق از باطل) است و این در پیامبر صلى الله علیه و آله تنها با تأیید وفضل الهى‏ حاصل میشود.

د) وَ کانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظِیماً.

این عنایت نسبت به تمام قضایا عمومیّت دارد.

 

2- آیات شهادت:

پیامبر صلى الله علیه و آله شهید وشاهد بر امّت

وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً؛«بقره: 143»

فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِیداً؛ «نساء: 41»

وَ کُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً ما دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهِیدٌ؛«مائده: 117»

الف) در هر امّتى شاهدانی بر اعمال امّت وجود دارد، که رسول خدا صلى الله علیه و آله در رأس آنان است.

ب) اگر شاهد در شهادت خود خطا کند، موجب می‌شود مطیع، عقاب شده و مجرم ثواب داده شود      عقلًا قبیح است.

نتیجه: باید شهادت شاهد از هر خطا و اشتباهى مصون باشد، تا مستلزم قبح عقلى نشود.

 

روایات: اهل‏بیت علیهم السلام مصداق شاهدان امّت معرّفى شده‏اند.

3- آیه تطهیر

إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً؛ «احزاب: 33»در شأن پنج تن اصحاب کساء

رجس: هر چیزى است که موجب نقص در روح و اضطراب در رأى و معصیت گردد.
سهو موجب نقص در روح و اضطراب در رأى = نوعی رجس
بنابر آیه تطهیر «رجس» از اهل‏بیت علیهم السلام (رسول خدا صلى الله علیه و آله) دور است     سهو و خطا نیز بر آنها عارض نمى‏شود. (به‏ویژه حرام، داراى مفاسد واقعى است که به‏همین‏جهت شرعاً حرام شده است).

مثال: شراب حرام است، زیرا ضرر واقعى دارد. (مست‏کردن یا سمّ حرام= کشته شدن)

 سهو گرچه مانع از تکلیف ظاهری است. (تکلیف ظاهری مشروط به علم و قدرت است.)

امّا سهو از اثر وضعىِ حرام جلوگیرى نمى‏کند. اثر حرام مصداق بارز رجس است.

4-لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ؛«نساء: 165»

5-لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ «احزاب: 21»

6- أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ؛«آل‌عمران: 32»

7-قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ؛ «آل‌عمران: 31»

8-إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِینَ؛ «آل‌عمران: 33»

9- وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛ «حشر: 9»

10-عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَداً* إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً* لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ أَحْصى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ عَدَداً«جن: 26ـ28» «داناى نهان است و کسى بر عالم غیب او آگاه نیست، جز پیامبرى که از او خشنود باشد، که براى او از پیش‏رو و پشت‏سرش نگاهبانانى برخواهد گماشت، تا معلوم بدارد که پیام‏هاى پروردگار خود را مى‏فرستند، و خدا به آنچه نزد ایشان است احاطه دارد و هر چیزى را به عدد شماره کرده است.»

11-أُولئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ؛«انعام: 90»

12-أُولئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّیَّةِ إِبْراهِیمَ وَ إِسْرائِیلَ وَ مِمَّنْ هَدَیْنا وَ اجْتَبَیْنا إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا؛«مریم: 58»

 

13-وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ؛«نساء: 64»

ج) اجماع امامیه و ضرورت مذهب

اتفاق امامیه بر مصونیت پیامبر از هر گونه سهو و خطا: (ادعای ضرورت مذهب)

 (غیر از شیخ صدوق و استادش ابن‏الولید)

1- شیخ مفید:

«همه امامان که بر جاى انبیاء تکیه زده‏اند در تنفیذ احکام، اقامه حدود، حفظ شرایع و تربیت مردم معصومند همانگونه که انبیامعصومند، و هرگز هیچ نوع سهو در دین از آنان صادر نمى‏شود، و نیز هیچ حکمى از احکام الهى را فراموش نمى‏کنند.» (أوائل المقالات، ص 35)

شیخ مفید رساله‏اى مستقل در ردّ نظر شیخ صدوق و استادش ابن‏الولید، به اسم «عدم سهوالنبىّ» تألیف کرده است.

2- شیخ طوسىرحمه الله بعد از نقل خبرى که مى‏گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله هرگز سجده سهو بجاى نیاورده، مى‏فرماید:

 

«من به مضمون این خبر فتوا مى‏دهم. و امّا اخبارى که نشان مى‏دهد پیامبر صلى الله علیه و آله سهو کرده و سجده سهو به‏جاى‏آورده‏است، با نظر عامه سازگار است ....» (میزان‏الاعتدال، رقم 6908)

3- محقّق حلّى رحمه الله :

«حقّ آن است که منصب امامت از سهو در عبادات به دور است.» «صحیح بخارى ج 1 ص 111، باب 26 و 35، صحیح مسلم ج 5 ص 136»
به طریق اولى منصب نبوت نیز از سهو در عبادات به دور است.

4- خواجه نصیرالدین طوسى رحمه الله:

«عصمت پیامبر، براى حصول اطمینان به او واجب است، هم‏چنان که مصونیت او از سهو نیز واجب است.»

5- علامه حلّى رحمه الله در شرح این عبارت :

«صحیح نیست که پیامبر صلى الله علیه و آله سهو کند، تا این‏که برخى از تکالیفى که مأمور به ابلاغ آنهاست، فراموش نکند.» «الاعتصام ج 2 ص 176»
«خبر ذوالیدین (که دلالت بر سهو و خطاى پیامبر صلى الله علیه و آله در نماز دارد) نزد ما باطل است، زیرا پیامبر صلى الله علیه و آله معصوم است و سهو بر او جایز نیست.» «میزان‏الاعتدال، رقم 6908».

 

«ابن عدى، حدثنا أبو یعلى، حدثنا یحیى بن معین، حدثنا سعید بن أبى مریم، حدثنا اللیث، عن عبدالله بن وهب، عن العمرى، عن نافع، عن ابن عمر: أن رسول الله صلى الله علیه وسلم لم یسجد یوم ذى الیدین سجدتی السهو.» «میزان الاعتدال، ذهبی، ج2، 522»
«مخالف، به روایت ابوهریره تمسک کرده است که پیامبر صلى الله علیه و آله در موردى بعد از تکبیر آخر، سجده سهو به جاى آورد. ولى جواب آن است که: حدیث ابوهریره نزد ما باطل است، زیرا محال است که پیامبر صلى الله علیه و آله سهو کند.» «منتهى المطلب، ج 1، ص 418 و 419»
«مسلمانان در این مسئله اختلاف کرده‏اند. 1. گروهى معتقدند که جایز نیست از پیامبر صلى الله علیه و آله سهو و خطا صادر شود. 2. و گروهى دیگر آن‏را جایز مى‏دانند ... آن‏گاه مى‏گوید: این نظر(2) در نهایت پستى است. و قول اوّل(1) حق است، زیرا اگر سهو و خطا بر پیامبر صلى الله علیه و آله جایز باشد، احتمال آن در تمام گفتار و افعال او داده مى‏شود و در نتیجه اطمینانى به خبرهاى او از خداوند، پیدا نمى‏شود، زیرا احتمال دارد که از روى سهو یا خطا در آنها کم یا زیاد کرده باشد و در نتیجه بعثت بى‏فایده مى‏شود.» «رساله سعدیه، ص 76»

6- فاضل مقداد: «علماى امامیه، نقل مى‏کند که همه علما قائل به عصمت پیامبر صلى الله علیه و آله و امام از هرگونه سهو در اقسام چهارگانه عصمت‏اند.» «شرح نهج المسترشدین، ص 150»

7- شهید اوّل :

«خبر ذوالیدین دلالت امامیه متروک است، زیرا دلیل عقلى دلالت بر عصمت پیامبر از سهو دارد.» «ذکرى الشیعة، ص 21»





موضوع :