جواب از ادله‏
بخش اوّل؛ پاسخ کلّى‏
•1- برخى از آیات ناظر به برخى دیگر است‏
•بخشى از آیات قرآن ناظر به برخى دیگر است، همان گونه که روایات چنین است.
•از این رو آیاتى که به آنها استدلال نموده‏اند به اطلاقشان نمى‏توان تمسک جست، بلکه باید به ایمان و عمل صالح تا پایان عمر مقید نمود، والّا چگونه تصور کنیم امثال عبداللَّه بن أبى که از سردمداران منافقان است، مورد رضایت الهى است، مجرّد این که از بیعت کنندگان زیر درخت با پیامبر صلى الله علیه و آله در صلح حدیبیّه بوده است.
•مرحوم علامه طباطبایى مى‏فرماید: «اگر خداوند متعال صحابه را در آیه‏هاى قرآن مدح کرده و از آنان اظهار رضایت نموده است، به جهت انقیاد و اطاعت آنها از خداوند در احکام و تعالیم شریعت و کارهاى نیکى است که در گذشته انجام داده‏اند، امّا این رضایت را نمى‏توان به آینده زندگانى و اعمال آنان نیز سرایت داد؛ به این معنا که هر چه مى‏خواهند انجام دهند- هر چند خلاف باشد- خدا از آنان راضى است.»
•خداوند درباره همسران پیامبر صلى الله علیه و آله به جهت انتساب به آن حضرت صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ(احزاب/32)؛ اى همسران پیامبر شما در صورتى که تقوا پیشه کنید، مانند دیگر زنان نیستید. و نیز در جاى دیگر مى‏فرماید: یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ(احزاب/33))؛ اى زنان پیامبر هر کس از شما کار ناروایى را آگاهانه انجام دهد دو برابر دیگران عذاب شود. و این، به خاطر آن است که وابسته به پیامبر صلى الله علیه و آله اند و توقّع بیشترى از آنان بوده و سرمشق دیگران مى‏باشند.
•2- قول به عدالت کل صحابه مخالف قرآن است‏
قرآن کریم گر چه برخى از صحابه را ستایش مى‏کند، ولى عده دیگرى را هم سرزنش و نکوهش مى‏کند.
•آیاتى را که در مذمت برخى از صحابه وارد شده، مى‏توان بر چند بخش تقسیم نمود:
•1- آیاتى که بخشى از صحابه را متّهم به نفاق نموده و با این عنوان آنان را سرزنش‏ کرده است؛ مانند:
•الف- وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلى‏ عَذابٍ عَظِیمٍ(توبه/101)؛ بعضى از اعراب اطراف مدینه و برخى از اهل شهر مدینه هم منافق‏اند و بر نفاق ثابت‏ند شما از نفاقشان آگاه نیستید و ما بر نیّت ناپاک آنان آگاهیم و آنان را دوبار عذاب مى‏کنیم و عاقبت هم به عذاب سخت ابدى دوزخ باز خواهند گشت.
•ب- وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً(احزاب/12)؛ و نیز در آن هنگام منافقان و آنان که در دلهایشان مرض بود با یکدیگر مى‏گفتند آن وعده‏اى که خدا و رسول به ما دادند غرور و فریبى بیش نبود.
•2- کسانى که تصریح به فسق برخى از آنان کرده است؛ از قبیل:
•الف- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ(حجرات/6)؛ اى مؤمنان هر گاه فاسقى براى شما خبرى آورد تحقیق کنید مبادا به سخن چینى فاسق نادانى، به قومى رنجى رسانید و سخت پشیمان گردید. آیه در مورد برخى از اصحاب است.
•ب- أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ‏(سجده/18)؛ آیا آن کس که به خدا ایمان آورده مانند کسى است که کافر بوده است؛ هرگز یکسان نخواهند بود. آیه در مورد برخى از صحابه است.
•ج- وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ‏* یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا؛ و گروهى از مردم [منافق‏] گویند که ایمان آورده‏ایم به خدا و روز قیامت و حال آن که ایمان نیاورده‏اند؛ مى‏خواهند خدا و اهل ایمان (بقره/9)را فریب دهند.
•3- آیاتى که گروهى از صحابه را بدون عنوان مذمت مى‏کند امثال:
•الف. وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ(محمد/16)؛ و این مردم چون تجارتى یا لهو و بازیچه‏اى ببینند بدان شتابند و تو را در نماز تنها گذارند اى رسول ما بگو به خلق که آنچه نزد خداست، براى شما از لهو و تجارت‏هاى دنیا بهتر است و خدا بهترین روزى دهنده خلائق است.
•ب- وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِکَ قالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ(جمعه/16)؛ و برخى از مردم کاملًا به گفتارت گوش مى‏دهند تا وقتى که از حضورت خارج مى‏شوند با اهل علم به تمسخر و اهانت مى‏گویند رسول باز از نو چه گفت؟ اینان هستند که خدا بر دل‏هایشان مهرنهاده پیرو هواى خود گردیده‏اند.
••ج- وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ‏.(توبه/61)؛ و بعضى از آنان دائم پیغمبر را مى‏آزارند و مى‏گویند او شخصى ساده و زود باور است. بگو: زود باورى من به سوى شماست رسول به خدا ایمان آورده است و به مؤمنان هم ایمان دارد و براى مؤمنان حقیقى شما رحمت کامل الهى است. و براى آنان که رسول را مى‏آزارند عذاب دردناک مهیاست.
•د- سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ‏(فتح/11)؛ اعراب بادیه که از حضور در جنگ‏ها در سفر فتح مکه تخلف مى‏ورزند براى عذر و تعلل خود خواهند گفت که ما را محافظت اهل و اموالمان از آمدن در رکابت بازداشت اینک از خدا بر گناه ما آمرزش طلب، این مردم منافق چیزى که به دل هیچ عقیده ندارند به زبان مى‏آورند.
•ر- إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا(آل عمران/155)؛ کسانى از شما که در جنگ احد پشت به جنگ کردند و منهزم شدند شیطان آنها را به سبب نافرمانى و بدکرداریشان به لغزش افکند.
•س- وَ ما لَکُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لِلَّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ(حدید/10)؛ و براى چه در راه خدا انفاق نمى‏کنید در صورتى که وارث آسمان‏ها و زمین، خداست.
••4- آیاتى که صحابه را به عنوان مؤمن و مسلمان مذمت کرده است:
•الف- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ‏* إِلَّا تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلِیماً وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَ لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ(توبه/38ـ39)؛ اى کسانى که ایمان آوردید چرا وقتى مرشود که براى جهاد در راه دین بى‏درنگ آماده شوید به خاک زمین دل بسته‏اید؛ آیا راضى به زندگانى دنیا به جاى آخرت شدید؟ در صورتى که متاع دنیا در برابر عالم آخرت اندک و ناچیز است. بدانید که اگر در راه خدا براى جهاد بیرون نشوید خدا شما را به عذابى دردناک معذب خواهد کرد و قومى دیگر براى جهاد به جاى شما بر مى‏گمارد و شما به خدا زیانى نرسانده‏اید و خدا بر هر چیز تواناست.
••ب- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ‏* کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ(صف/2ـ3). اى کسانى که ایمان آورده‏اید چرا چیزى به زبان مى‏گویید که در مقام عمل خلاف آن مى‏کنید. این که سخنى بگویید و خلاف آن عمل کنید بسیار سخت خدا را به خشم و غضب مى‏آورد.
•ج- یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإِیمانِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ(حجرات/17)؛ آنها بر تو به مسلمان شدن منّت مى‏گذارند بگو شما با اسلام خود بر من منّت نگذارید، بلکه خداوند بر شما منّت دارد که شما را به سوى ایمان هدایت کرده است.
•3- قول به عدالت همه صحابه مخالف سنّت نبوى است‏
با مراجعه به روایاتى که از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله رسیده، عدالت همه صحابه مورد قبول پیامبر صلى الله علیه و آله نبوده است اینک به نقل برخى از روایات مى‏پردازیم:
•1- ابى وائل به نقل از عبداللَّه از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل مى‏کند که فرمود: «من در کنار حوض به انتظار شما مى‏مانم که در این هنگام مردانى از شما را نزد من مى‏آورند، همین که اراده مى‏کنم به آنها نزدیک شوم مانه مى‏شوند. عرض مى‏کنم: پروردگارا! اینان اصحاب من‏ند. خداوند مى‏فرماید: اى پیامبر! نمى‏دانى بعد از تو چه کردند؟.» (البدایة و النهایة، ج 6، ص 207.)
•به این مضمون ده‏ها روایت در معتبرترین کتاب‏هاى اهل سنت موجود است.
•2- امّ سلمه مى‏گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «از میان اصحابم کسانى هستند که بعد از من، نه من آنان را خواهم دید و نه آنان مرا.» (مسند احمد، ج 6، ص 298.)
•3- طلحة بن عبیداللَّه و ابن عباس و جابر بن عبداللَّه مى‏گویند: رسول خدا صلى الله علیه و آله بر کشتگان مسلمانان احد نماز گذارد، آن گاه فرمود: من بر آنان شاهدم. ابوبکر عرض کرد:
•اى رسول خدا! آیا اینان برادران ما نیستند، اسلام آورده و همانند ما جهاد ننمودند؟
•پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: بلى، ولى آنان از اجرهایشان استفاده نبردند. نمى‏دانم که شما بعد از من چه مى‏کنید؟ ...» (مغازى واقدى، ج 1، ص 410.)
•4- ابو الدر داء مى‏گوید: به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم: شنیده‏ام که فرموده‏اید گروه‏هاى بعد، مرتّد خواهند شاد؟ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: بلى، ولى تو از آنان نیستى. (البدایة و النهایة، ج 6، ص 207)
•5- ثعلبة بن حاطب بن عمر بن امیه از جمله کسانى است که در جنگ بدر و احد شرکت کرده است، ولى به خاطر امتناع از پرداخت زکات آیه‏اى در مذمت او وارد شده:
•وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ‏* فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ(توبه/75)؛ و بعضى از آنها این گونه با خدا عهد بستند که اگر نعمت و رحمتى نصیب ما شد البته تو را تصدیق کرده از نیکان مى‏شویم و با این عهد باز چون فضل و نعمت خدا نصیب آنها گشت بر آن بخل ورزیدند و از دین روى گردانیده از حق اعراض کردند.
••6- نسایى در سنن خود از ابن عباس، در شأن نزول آیه شریفه: وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ(حجر/24)، نقل مى‏کند که زنى بود بسیار زیبا که در نماز بر پیامبر صلى الله علیه و آله اقتدا مى‏کرد، برخى از صحابه براى این که چشمانشان به آن زن نیفتد از صف زنان دور شده و در صف مقدم جماعت قرار مى‏گرفتند، ولکن برخى دیگر بر عکس در صف آخر قرار مى‏گرفتند تا در حالت رکوع، از زیر بغل، آن زن را تماشا کنند، که این آیه نازل شد.
•7- ام الدرداء مى‏گوید: ابو الدرداء در حالى که غضبناک بود بر من وارد شد. به او گفتم: چه چیز شما را به خشمگین کرده است؟ گفت: به خدا سوگند که از امّت محمّد صلى الله علیه و آله چیزى نمى‏شناسم مگر این که مشاهده مى‏کنم که همه نماز مى‏خوانند.(صحیح بخارى، ج 1، ص 159.)
••8- در جریان صلح حدیبه بعد از آن که پیامبر صلى الله علیه و آله از مصالحه با کفار فارغ شد، به اصحاب خود فرمود: بیایید و شترهاى خود را قربانى کنید و سپس سرهاى خود را بتراشید. راوى مى‏گوید: به خدا سوگند که هیچ کس از جاى خود بلند نشد تا آن که رسول خدا صلى الله علیه و آله این جمله را سه بار تکرار فرمود و در هر سه بار امر او را امتنال نکردند.
•رسول خدا صلى الله علیه و آله با احدى سخن نگفت و مستقیماً به سراغ شتر خود آمد و آن را قربانى کرد. و نیز آرایشگر را دعوت نمود تا سرش را بتراشد. صحابه بعد از مشاهده این عمل شتران خود را ذبح کرده و سر یکدیگر را تراشیدند، ولى برخى از شدّت غضب به جهت این که پیامبر صلى الله علیه و آله با کفار صلح کرده است نزدیک بود که یکدیگر را با تبع بکشند. (سنن نسایى، ج 2، ص 122)
•9- اسامه مى‏گوید: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از دور نگاهى به خانه‏هاى مدینه کرد، آن گاه فرمود: آیا آنچه من مى‏بینم شما نیز مى‏بینید؟ مى‏بینم که چگونه فتنه‏ها در جاى جاى خانه‏هاى شما رسوخ کرده است. (صحیح بخارى، رقم حدیث 1779، کتاب فضائل المدینه)
•10- عقبة بن عامر از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: همانا من پیشتاز شما در روز قیامتم و من بر شما شاهدم، به خدا سوگند که من الآن نظر مى‏کنم به حوضم، به من کلیدهاى خزینه‏هاى زمین داده شده است. نمى‏ترسم از این که بعد از من مشرک شوید، بلکه از نزاع و اختلاف در خلافت بر شما ترس دارم. (صحیح بخارى، رقم حدیث 1279، کتاب الجنائز.)
•11- ابن عباس مى‏گوید: خداوند متعال هیچ گاه‏ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا. نازل نکرد مگر آن که على علیه السلام امیر و شریف آن بود. خداوند در جاى جاى قرآن اصحاب محمّد صلى الله علیه و آله را عتاب کرده در حالى که على علیه السلام را جز به خیر یاد نکرده است.(صواعق المحروقه، ص 125.)
•12- رسول خدا صلى الله علیه و آله به على علیه السلام خطاب کرده فرمود: «همانا امّتم بعد از من به تو ظلم خواهند کرد». (مستدرک حاکم، جج 3، ص 150، ح 4676.)

•4- تعارض قول به عدالت کل صحابه با حقایق تاریخى‏
•با مراجعه به تاریخ صحابه نیز درمى یابیم که عدالت همه صحابه خلاف واقعیت‏هاى تاریخى است.
•1- ابن عباس مى‏گوید: هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله درخواست قلم و دوات نمود تا وصیت خود را بنویسد برخى از صحابه به او جسارت کرده و نسبت هذیان دادند.(صحیح بخارى، حدیث 2888.)
•2- جابر مى‏گوید: ما با پیامبر صلى الله علیه و آله نماز مى‏خواندیم که قافله‏اى با کالایشان از شام وارد مدینه شد، همه نماز گزاران پیامبر صلى الله علیه و آله را رها کرده و به سراغ قافله رفتند مگر دوازده نفر، که در این موقع آیه‏اى در مذمت آنان وارد شد: وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً.(صحیح بخارى، حدیث 1953؛ صحیح مسلم، ج 6، ص 150)
•3- آیا مى‏توان ولید بن عقبه را به نص قرآن فاسق نامیده شده و در عصر عثمان شراب نوشید و در حالت مستى امام جماعت شد، عادل بنامیم.(الاصابة، ج 3، ص 228؛ اسد الغابة، ج 4، ص 199)
•5- آیا مى‏توان نعمان را که سه بار به جهت شرب خمر حدّ خورده و بار چهارم عمر از پیامبر صلى الله علیه و آله درخواست قتل او را کرده، عادل دانست. در حالى که در تمام معرکه‏ها شرکت‏ کرده است. (صحیح بخارى، ج 8، ص 196)
•6- خالدین ولید، مگر مالک بن نویره را به خاطر این که زکات مالش را به او نداد، نکشت و همان شب با همسر او زنا نکرد. آیا او عادل است؟ (تاریخ طبرى، ج 2، ص 502؛ الاصابة، ج 1، ص 337؛ اسد الغابة، ج 4، ص 295)
•7- آیا معاویه بن ابى سفیان کسى نبود که درحضور مردم علناً شراب مى‏نوشید. (مسند احمد، ج 6، ص 476، ج 22432) و ربا خوارى مى‏کرد (صحیح مسلم، ص 5، ص 43؛ موطأ مالک، ج 2، ص 59). و دشنام و لعن بر على بن ابى طالب علیه السلام را علنى کرد(صحیح مسلم، ج 7، ص 120 باب فضائل على( ع)؛ تاریخ ابن عساکر، ج 2، ص 47؛ مستدرک حاکم، ج 1، ص 385؛ صحیح ترمذى، ج 5، ص 301) و مگر او نبود که به حسن بن على علیه السلام سمّ داد و او را به قتل رساند(الاستیعاب، ج 1، ص 141؛ تاریخ ابن عساکر، ج 4، ص 229).
••5- قول به عدالت همه صحابه با روح اسلام سازگارى ندارد.
•خداوند متعال انسان را مختار آفریده است و از طرفى، هیچ پیامبرى در طول تاریخ بشریّت مردم خود را نکویناً متحوّل نکرده است، بلکه از راه تبلیغ و ارشاد آنها را به راه راست هدایت فرموده، که دسته‏اى این هدایت را پذیرفته و سعادت یافتند، و دسته‏اى دیگر به خاطر عدم پذیرش هدایت، به گمراهى افتادند. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نیز از این قاعده استثنا نشده است، زیرا گر چه آن حضرت صلى الله علیه و آله نهایت سعى و کوشش فراوانى در راه سعادت اصحابش نمود، ولى برخى تا به آخر راه، در مسیر مستقیم باقى نماندند.


موضوع :