یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ (1) قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً (2) نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً (3) أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً (4) إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً (5) إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِیلاً (6) إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَوِیلاً (7) وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلاً (8) رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلاً (9) وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلاً (10)

آیات 1 ـ 10 سوره مزمل در تفسیرکشاف

´عن رسول‌اللهn:«من قرأ سورة المزمّل دفع اللّه عنه العسر فی الدنیا و الآخرة». 
آیه 1.
 الْمُزَّمِّلُ‏: متزمّل بوده که «تاء» در «زاء» ادغام شده است. المتزمل(مت+زمل)

مزمل کسی است که در لباسش پیچیده شده است، مدثر در متدثر شبیه مزمل است.

´قرائت: « المتزمّل» بنا بر اصل.

«مزمل» به تخفیف «زاء» و فتح «میم»:«مزمَل» اسم مفعول

«مزمِل» کسر «میم» مزمِل: اسم فاعل

 از «زمله» ممکن است دیگری او را پیچیده باشد یا خود او خودش را پیچیده باشد.

 

رسول خداn در شب خوابیده بود، در حالیکه خود را در پارچه‌ی شب پوش پیچیده بود وآماده‌ی سنگینی خواب شده بود، پس آگاهی داده شد و با عتاب خطابشد، مثل کسی که کاری را انجام می‌دهد که برایش اهمیتی نداشته و برای آن شأنی قائل نیست.

´خدا او را به دلیل پوشاندن خود با لباسش سرزنش کرده است، این را برخلاف پوشش و سر در گریبان کردن قرار داد، و امر نمود به اینکه نهایت تلاش خود را به کار گیرد.
´ «تزمل» درخواست انجام آن کار است و تخفیف دادن در عبادت و تلاش در راه خدا است،
´ به ناچار رسول خداn با اصحابش آماده‌ی این کار شد تا حق آن را ادا نماید. ایشان به شب زنده‌داری پرداخته و خواب و استراحت را رها کردند و در راه خدا جهاد کردند تا آنجا که پاهایشان ورم کرد و رنگهایشان زرد شد و نشانه‌های آن در چهره‌هایشان آشکار شد و کار ایشان تا آنجا پیش رفت که پروردگارشان به ´قیل: بر خدیجه داخل شد، در حالیکه پریشان بود و آن اولین باری بود که جبرئیل بر او نازل شده بود و اعضای بالای او (کتف تا گردن) می‌لرزید، پس فرمود: مرا بپوشانید، مرا بپوشانید، و پنداشت که امری بر او عارض شده است، در حالیکه در همین وضعیت بودیم، جبرئیل ندا داد: ای جامه به خود پیچیده.
´عکرمه: ای کسی که در امر بزرگی پیچیده شده‌ای، یعنی آن را حمل می‌کنی.
´«زمل»: حمل و « ازدمله»: آن را بر دوش  کشید. 
´ایشان رحم آورد و به آنها تخفیف داد.
آیه 2. 
قرائت به دو شکل شده:

1. «ضم» میم: « قُمُ»،

2. «فتح» میم: « قُمِ ».

عثمان بن جنی: غرض به این حرکت این است که از التقاء ساکنین فرار شود، پس به هر حرکتی که خوانده شود، غرض حاصل می‌شود.

آیه 3. 
 1. «نِصْفَهُ»‏ بدل از «لیل» است.
´«قَلِیلاً» از نصف استثنا شده: برخیز مگر اندکی از نصف شب را .
´ضمیر در «منه» و «علیه» به «نصف» بر می‌گردد.
´معنا: انتخاب بین دو امر است، بین اینکه برخیزد کمتر از نصف شب را برای نماز خواندن و بین اینکه انتخاب کند یکی از دو امر را که عبارتند از: کمتر از نصف وبیشتر از نصف.
´2. «نصفه» بدل از «قلیلا»

انتخاب بین سه امر می‌شود:

1. بین قیام نصف شب به طور کامل.

2. بین قیام کمتر از نصف شب

3. قیام بیشتر از نصف شب.

و نصف را به کمتر توصیف کرد به نسبت به کل شب.

´اشکال: آیا قیام واجب است یا مستحب؟ جواب:

1. بعد از وجوبش، خدا آن را مستحب قرار داده بود. (عایشه)

2. ابتدا واجب بود، قبل از اینکه نمازهای پنجگانه واجب شود، سپس نسخ شد به نمازهای پنجگانه، مگر آنچه را مستحبی انجام می‌دادند. (قیل)

3. نماز یک سوم شب واجب بود و این امر در یک سال بود. (حسن)

4. واجب بود و تخییر در این مقدار بود، سپس نسخ شد بعد از ده سال. (قیل)

5. مردی تا صبح می‌ایستاد از ترس اینکه بین نصف و یک سوم و دو سوم را حفظ نکند. (کلبی)

6. مستحب بود به دلیل اختیار در مقدار آن و به دلیل این قول خداوند متعال: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ: و پاسى از شب را (از خواب برخیز، و) قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافى براى توست». (بعضی)

آیه 4
´ترتیل قرآن: قرائت قرآن به آرامی و ادا کردن همراه با تبیین حروف و اشباع و کامل کردن حرکات.
´قرآن را با سرعت و پشت سر هم نخواند.
´عمر: بدترین حرکت‌ها تند حرکت کردن است و بدترین قرائت‌ها سریع خواندن است،
´از عایشه سؤال شد از کیفیت قرائت رسول‌خداn. گفت: مثل تند خواندن شما نبود، اگر شنونده می‌خواست که حروف آن را بشمارد، می‌توانست آن را بشمارد.
´«تَرْتِیلًا» تأکیدی در جواب بودن امر بدان است و اینکه قاری به ناچار باید اینگونه بخواند.
´1. قتاده از سعد بن هشام: به عایشه گفتم: مرا خبر بده از شب خیزى رسول خداn، گفت: آیا نمیخوانى‏ (یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ) را؟ گفتم: چرا! گفت: خداوند شب خیزى را در اوّل این سوره واجب کرد، پس یک سال پیامبرn و اصحابش به این وظیفه قیام نمودند، و خداوند در آسمان، پایان آن را دوازده ماه قرار داد تا در آخر این سوره تخفیف را نازل فرمود و قیام شب مستحبّ شد بعد از اینکه فریضه بود.
´2. سعید بن جبیر (شاگرد عبد اللَّه بن عبّاس) بوده گوید: بین نزول اوّل این سوره و آخرش ده سال طول کشید.
´3. ابن کیسان و مقاتل گفتند این سوره در مکّه قبل از وجوب نماز یومیّه بوده پس از آن به نماز پنجگانه منسوخ شد.
´4. عبد اللَّه بن عبّاس: وقتى اوّل سوره مزمّل نازل شد مسلمین مانند شب خیزى در ماه رمضان بر میخواستند و بین اوّل و آخر سوره یک سال فاصله شد.
´5. حسن و عکرمه: آخر این سوره اوّل آن را نسخ نموده است،  

در ظاهر آیات چیزى که مقتضى نسخ باشد نیست، پس بهتر این است که کلام بر ظاهر خودش تفسیر شود که قیام شب (به نماز و عبادت) مستحبّ مؤکد و مرغوب فیه است نه واجب.

´3. ترتیل بمعنى ترسل یعنى بآرامى و تأنّى خواندن (مجاهد)
´4. تثبت تثبّتا = محکم بخوان محکم خواندنى.(قتاده )
´و از امیر المؤمنین علىg : «بینه بیانا و لا تهذه هذ الشعر و لا تنثره نثر الرمل و لکن أقرع به القلوب القاسیة و لا یکونن همّ أحدکم آخر السورة:  بیان کن آن را بیان کردنى. نه تند خواندن مانند شعر و نه مثل (بحر رمل) آن را متفرّق و پراکنده نخوان که جملات را جدا جدا اداء نمایى و لیکن بکوب بسبب مرتّب خواندن دلهاى سخت را. و کوشش هیچ کس از شما نباشد  اینکه سوره را زود به آخر رسانى».

 

´امّ سلمه: رسول خداn در موقع قرائت آیه آیه را قطع می‌فرمود یعنى در هر آیه وقف میفرمود.
´انس: حضرت رسولn صداى مبارکش را در موقع قرائت قرآن می‌کشید.
´عبد اللَّه بن عمر: رسول خداn: «یقال لصاحب القرآن اقرأ و ارق و رتل کما کنت ترتل فی الدنیا فإن منزلتک‏ عند آخر آیة تقرؤها: در قیامت به قارى قرآن گفته می‌شود: بخوان و بالا برو و مرتّب بخوان، چنانچه در دنیا مرتّب میخواندى و به درستى که منزل تو در آخر آیه‏اى است که می‌خوانى».

 

آیه 5.

´آیه معترضه
´ مراد از «قول ثقیل: گفتار سنگین» قرآن است و امر و نهی‌هایی که در آن است که همان تکالیف سختی و سنگینی است که بر مکلفین بار شده است. به خصوص بر رسول‌خداn که خود بر دوش کشیده و محمل (بردوش کشنده‌ِی) بار امتش بود، پس بر ایشان سنگین‌تر و سخت‌تر بود.
´اراده جمله معترضه: نماز شب را بر او تکلیف کرده است که از جمله تکالیف سنگینی است که قرآن آورده است، به این دلیل است که وقت استراحت و راحتی و سکونت شب است، پس به ناچار برای کسی که شب‌زنده‌داری می‌کند مخالفت با طبع و مبارزه با نفس است.
´ابن عباس: زمانیکه وحی نازل شد روز خیلی سردی بود، وقتی که وحی از پیامبرn قطع شد، از پیشانی ایشان عرق می‌ریخت.
´«ثَقِیلاً» 1. حسن: سنگینی در میزان.

2. بر منافقین سنگین است.

´ کلامی دارای وزن است (آهنگین) و برتری است و سست نیست.

 

آیه 6.

´«ناشِئَةَ اللَّیْلِ‏» نفسی که در شب از بسترش به سوی عبادت ناشی می‌شود ، ‌یعنی برمی‌خیزد و بلند می‌شود.

« ناشِئَةَ» از «نشأت السحاب?» گرفته شده یعنی بالا می‌رود. «نشأ من مکانه و نشز» یعنی برمی‌خیزد.

´«قیام اللیل» بنا بر این که «الناشئ?» مصدر باشد از «نشأ» یعنی قیام کرد و برخاست بر وزن «فاعل?» مثل «عاقب?».
´دلالت عبید بن عمیر: گفتم به عایشه:

1. مردی برخاست از اول شب، آیا می‌گویید به او که شب خیز بوده؟ گفت: نه، شب خیز کسی است که بعد از خوابیدن بر می‌خیزد. پس ناشئ? اللیل تفسیر شده به برخاستن از رختخواب یا عبادتی که در شب ناشی می‌شود، یعنی ایجاد می‌کنی و بلند می‌شوی.

2. قیل: تمام ساعات شب، برای اینکه یکی بعد از دیگری حادث و ایجاد می‌شود.

3. قیل: ساعات اولی شب است. 

 

´علی بن الحسینg بین مغرب و عشا نماز می‌خواند و می‌فرمود: آیا نشنیدید قول خداوند متعال را که فرمود: «إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ» این ناشئ? اللیل است
´«هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً» این خاص شب است، نه قیام روز.
´أَشَدُّ وَطْئاً:

 1. نفس: «محکم‌تر و پایدارتر است برای هماهنگی قلب با زبان».

2. «هماهنگ باشد در شب قلب قیام کننده با زبانش». قیام یا عبادت یا ساعت‌ها.

3. موافقت آن بیشتر است برای آنچه از خشوع و اخلاص اراده شده است.

4. موافقت بیشتری با سر و آشکار دارد، به این دلیل که از دیدن بندگان دور است. (حسن)

´قرائت شده: «أشد وَطأ:‌ به فتحه و وِطأ: به کسره»
´معنا: 1. از حیث ثبات قدم محکمتر و از لغزش دورتر است.

2. یا سنگین‌تر و استوارتر است بر نماز‌گزار از نماز روز.

پیامبرn: « اللهم اشدد وطأتک على مضر: خدایا کارت را بر مضر محکمتر گردان».

´«وَ أَقْوَمُ قِیلًا»  پابرجا تر است از حیث گفتار و ثابت‌تر است از حیث قرائت به دلیل ادا کردن صداها.
´انس: «و أصوب قیلا: گفتار آن درست‌تر است». به او گفته شد: ای ابا حمز?، آن «و اقوم» است، او گفت: همانا «اقوم و اصوب و أهیأ» یکی هستند.
´روایت شده ابو زید انصاری از ابو سرار غنوی قرائت می‌کرد:

«فحاسوا» حاء بدون نقطه، به او گفته شد: آن «فجاسوا» با جیم است، و گفت: «و جاسوا» و «و حاسوا» یکی است.

 

آیه 7. 
´«سَبْحاً» تصرف و رفت و آمد در امور مهم و مشغولیت‌هایت.
´ فارغ نمی‌شوی مگر در شب، پس بر توست مناجات خداوند در زمانی که فراغت بال و آسودگی خاطر داری و از مشغولیت‌هایت جدا شده‌ای.
´قرائت به خاء: «سبخا» استعاره از «سبخ الصوف: پشم زدن» است: که همان زدنِ پشم و پراکنده کردن اجزای آن است، به دلیل پراکنده شدن همّ و جدا شدن قلب از دل مشغولی‌ها.
´او را به برخاستن در شب مکلف کرد.
´حکمت: شب به استواری و محکم شدن قرائت کمک می‌کند ، برای هدایت فرد و پنهان کردن صدا، و این امر قلب را جمع کرده و پراکندگی‌ها روز را به هم پیوند می‌دهد، زیرا آن وقتی است که همت‌ها پراکنده می‌شوند و اندیشه‌ها و رفت‌و‌آمد برای نیازمندی‌های دنیا و آخرت پخش می‌شوند.
´قیل: آسودگی و گشایش برای خوابت و تصرف تو در نیازمندیهایت.
´قیل: اگر در شب چیزی از تو فوت شد و از دست رفت، بر توست در روز فراغتی که تو را قادر می سازد که در آن تدارک و جبران نمایی.
آیه 8. 
´« وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ: یاد کن نام پروردگارت را»
´ادامه بده به ذکر در روز و شب، و بر آن حریص باش، و خدا را یاد کن که می‌رسد آنچه از ذکر است: تسبیح، لاإله إلا الله گفتن، تمجید و بزرگداشت خدا، توحید، نماز، تلاوت قرآن، پژوهش علم، و غیر اینها از آنچه رسول‌خداn تمام ساعت‌های شب و روزش را بدان مشغول بود.
´«وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ‏» جدا شو به سوی آن.
´اشکال: چرا «تَبْتِیلا‏» به جای «تبتلا» فرمود؟
´جواب: برای اینکه معنای تبتل= بتل نفسه است، و برای رعایت حق فواصل آیات «تبتیل» آمده است.
آیه 9. 
´«رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ»‏

1. مرفوع بنابر مدح خوانده شده.

2. مجرور بنابر بدل بودن از «ربک»

ابن عباس: تقدیر گرفتن قسم، «اللّه لأفعلنّ: به خدا قسم این را انجام می‌دهم» و جواب آن«لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» است،

´قرائت ابن عباس: رب المشارق و المغارب‏ «فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا» سبب آن بنابر لا إله إلا الله گفتن است. برای اینکه تنها خداست که به دلیل یگانه بودنش در ربوبیت باید در امور به او توکل شود.
´گفته شده: «وَکِیلًا» یعنی کفیل و ضامن است به آنچه به تو وعده داده است از یاری و اظهار کردن.
آیه 10. 
´هجر جمیل:
´این که از ایشان با قلب و دلش کناره گرفته و دوری کند، و با ایشان همراه با اخلاق و مدارا و چشم پوشی و ترک مجازات مخالفت کند.
´ابی الدرداء: ما در صورت گروهی لبخند می‌زدیم و به ایشان می‌خندیدیم، اگرچه قلب‌های ما از ایشان غضبناک و خشمگین بود.
´قیل: این آیه به آیه شمشیر و جنگ منسوخ شده است.


موضوع :