سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شبهات بنای بر قبور
•شبهات و بررسى ایرادهاى وهابیون‏

شبهه 1- بناى بر قبور از مظاهر شرک یا راهى به سوى شرک است.

جواب:

1. شرک دو رکن دارد: الف) عمل انسان نشانه خضوع برای غیر خدا باشد. ب) اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت آن چیز داشته باشد.

این دو رکن بر اساس آیات و روایات در مورد بنای بر قبور صادق نیست، زیرا بنای بر قبور به قصد تعظیم اولیای الهی با اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت ایشان نیست.

2. دو نوع مقدمه: 1. مطلق مقدمه حرام، حرام نیست. 2. مقدمه موصله حرام است.

 

نتیجه: 1. اگر کسی بنای بر قبور را برای شرک بنا کند، حرام است. 2. اگر کسی برای تعظیم شعائر الهی، بر قبور بنایی بسازد، جایز بلکه مستحب است.

شبهه 2- بناى بر قبور از اعمال مشرکین است. «منهاج السنة، ج 1، ص 474»

جواب:

1. بنای قبور توسط مشرکین جهت تعظیم بزرگانشان به عنوان رب بوده، به همین دلیل اسلام ایشان را سرزنش نموده و این برخلاف بنای بر قبور اولیای الهی است. «ر. ک. مقالات الکوثرى، ص 246 به نقل از شرح صحیح مسلم/ آبى مالکى، ج 2، ص 234»

2. مطلق تشبّه به مشرکین و کفار حرام نیست، مگر در امور اختصاصى و شعائر آنان خصوصاً به قصد احیاى شعائر و آیین کفار...

3- بناى بر قبور بدعت منکر است.

جواب:

بدعت دو رکن دارد: 1. زیاده یا نقیصه در دین 2. نبودِ دلیل عام یا خاص بر امر حادث.

 

 

 

در جواز بناى بر قبور الف) هم دلیل خاص داریم که سنت و سیره سلف از مسلمین است ب) هم دلیل عام.

4- ادعاى اجماع‏

علماى وهابى:«بناى بر قبور اجماعاً ممنوع است؛ به جهت صحت روایاتى که در منع از آن وارد شده است» «جریدة ام القرى، تاریخ 17 شوال 1344»

جواب:

1. اجماعى که ادعا مى‏کنند بی‌اعتبار است.

2. در اجماعى که ادعا شده سه احتمال است:

الف- اجماع تقدیرى: روایاتی که علما به مضمون آن فتوا می‌دهند. این فرض باطل است، زیرا این احتمال فرع صحت حدیث از حیث سند و تمامیّت از حیث دلالت است، که هر دو ناتمام است.

ب- اجماع محقق: همه علما از حیث حدوث و بقا فتوا به تحریم داده‌اند. این احتمال هم باطل است، زیرا:

 1. بحث غالب علما در مورد بنا بر مطلق قبور است در حالى که بحث ما در قبور اولیاى الهى است. ما نیز در قبور غیر اولیا کراهت را قبول داریم. 2. غالب علما قائل به کراهت‏اند نه حرمت و حتى برخى تصریح به عدم کراهت دارند.

 

 

 

ج- اجماع (سیره عملى مسلمین): از زمان وفات پیامبرs تاکنون:مسئله بناى بر قبور از سیره و سنت همیشگى مسلمین بوده است.

قائلین به عدم حرمت‏ (نیازی نیست)

1- عبدالرحمن جزیرى: «کراهت دارد که بر روى قبر، قبه یا بنا ساخته شود.» «الفقه على المذاهب الاربعة، ج 1، ص 421»

2- امام نووى: «بناى بر قبور اگر در ملک بانى باشد مکروه و اگر در مقبره‏اى باشد که راه مردم است حرام است.» «شرح صحیح مسلم، نووى، ج 7، ص 27 کتاب الجنائر»

3- مالک بن انس (رئیس مذهب مالکیه): «کراهت دارم که قبور، گچ مالى شده و بر آن، بنا شود ....» «مقالات الکوثرى، ص 247، به نقل از« المدونة الکبرى ج 1 ص90»

4- شافعى: «دوست دارم که روى قبر بنایى نشود و نیز گچ مالى نگردد، زیرا این عمل زینت کارى است و قبر جاى این امور نیست.» «همان، به نقل از کتاب« الأمّ»، ج 1 ص 246»

5- ابن حزم: «اگر بر روى قبر بنا یا ستونى ساخته شود کراهت ندارد.» «المحلّى، ج 5، ص 133»

6- نووى بناى بر قبور را مکروه مى‏داند ولى مى‏گوید: «به ابوحنیفه نسبت داده شده که کراهت ندارد.» «المجموع، ج 5، ص 298»

 

تمام فتاوای مبتنی بر کراهت در مورد بنا بر قبر فرد عادى است، ولى اگر بنا بر قبر اولیاى الهى باشد از این کراهت مستثناست.

5- استدلال به برخى از احادیث‏

عمده استدلال وهابیون بر حرمت بناى بر قبور روایاتى است که از طریق اهل سنت وارد شده:

1- حدیث ابى‏الهیاج‏

•مسلم از یحیى بن یحیى و ابوبکر بن ابى‏شیبه و زهیر بن حرب از وکیع از سفیان از حبیب بن ابى‏ثابت از ابى‏وائل از ابى‏الهیّاج اسدى نقل مى‏کند که على بن ابى‏طالب7 فرمود: «تو را به مأموریّتى مى‏فرستم که رسول خدا9 به آن فرستاد: این‏که هیچ تمثالى نیابى مگر آن‏که محو کنى و هیچ قبر مشرفى نیابى مگر آن‏که مساوى سازى.» «صحیح مسلم، ج 3، ص 61، کتاب الجنائز».

الف) سند: ضعیف

ب) دلالت: دارای اشکالات متعدد:

•اضطراب در متن و سند: (در حدیثى ابى‏الهیاج مى‏گوید: «قال لى علىّ» و در حدیثى دیگر ابى‏وائل مى‏گوید: «انّ علیاً قال لابى الهیاج» و در حدیث دیگر چنین آمده است: «لأبعثنّک ...». اضطراب سند و متن موجب سقوط حدیث از حجّیت و اعتبار است.

2- حدیث در مور تخریب همه‌ی قبور نبوده، بلکه موارد خاصی بوده که حضرت بدان مأمور بوده و شاید قبور برخی مشرکین بوده که پرستش می‌شده‌اند و این ربطی به قبور اولیای الهی ندارد.

3- اهل لغت و عرف تسویه = صاف کردن (در صورتیکه با قرین مساوی با او ذکر نشود)، مثلا نیامده که آن را با زمین مساوى کنید.

•معنا: هر قبرى که به مانند کوهان شتر است را صاف کن، زیرا در روایات آمده که تمام‏ قبور شهدا همانند کوهان شتر بوده است. «کنز العمال، ج 15، ص 736، حدیث 42932»

4- روایت ربطى به بناى سقف، دیوار و وجوب خراب کردن آن ندارد.

5- حدیث مورد اعراض علما و مسلمین در طول تاریخ بوده که این اعراض سبب وهن روایت خواهد شد.

2- حدیث جابر

مسلم از ابوبکر بن ابى‏شیبه از حفص بن غیاث از ابن جُریح از ابى‏الزبیر از جابر نقل کرده که فرمود: رسول خدا از گچ کارى در قبور و از این‏که بر روى قبور نشسته شود و از بناى بر قبور نهى نموده است. «صحیح مسلم، ج 3، ص 62»

اشکالات:

الف- در تمام احادیث جابر ابن جریح و ابوالزبیر- باهم یا به تنهایى- وجود دارند.

*احادیث ابن جریج ضعیف است. * احادیث ابوالزیبر: تضعیفاتی وارد شده است.

ب- حدیث از حیث متن اضطراب دارد، زیرا با تعبیرهاى گوناگون نقل شده است. برخی: 1. از گچ‏کارى واعتماد بر قبر نهى شده 2. از گچ‏کارى و کتابت و بناى بر قبر و راه رفتن بر آن، 3. تنها از کتابت بر آن 4. دیگر از نشستن و گچ‏کارى کردن و بناء و کتابت بر آن5.  اضافه بر اینها زیاده بر قبر وارد شده

نتیجه: اضطراب متن، روایت را از حجیت ساقط مى‏کند.

 

 

ج- بر فرض صحّت سند روایت و قطع نظر از اضطراب در متن، تنها دلالت بر نهى از بناى بر قبور دارد، ولى دلالت صریح بر حرمت ندارد.

نهى بر دو قسم: 1. نهى کراهتى که استعمال زیادى در کلام شارع دارد 2. نهى تحریمى.

هرچند اصل در نهى حرمت است، ولى علما از این نهى کراهت فهمیده‏اند، لذا ترمذى در صحیح خود این حدیث را تحت عنوان «کراهت بناء بر قبور» آورده است.

•شارح صحیح ابن ماجه، سندى از حاکم نیشابورى: احدى از مسلمین به این نهى عمل نکرده است.

•بر فرض استفاده کراهت از این احادیث مى‏توان به سبب عناوین دیگر هم‏چون اقامه شعائر الهى و عناوین دیگر آن‏را از کراهت خارج کرده و داخل در استحباب نمود. همانند لباس مشکى پوشیدن در سوک اولیاى الهى خصوصاً عزاى امام حسینg.

3- حدیث ابى‏سعید و ام سلمه‏

.1ابى‏سعید خدرى: رسول خداs از بناى بر قبور نهى کرد . «سنن ابن ماجه، ج 1، ص 474»
.2ام سلمه: رسول خداs از بناى بر قبر و گچ کارى کردن قبر نهى کرد.

سند هر دو ضعیف

شبهه 6- زمین بقیع موقوفه است‏.

شبهه: این بناها مخالف با نظر واقف است، لذا باید ولىّ امر مسلمین آنها را خراب کند.

جواب:

1. در هیچ کتابى، حدیثى یا تاریخى اشاره نشده که زمین بقیع موقوفه است.

2. بنا به نقل سمهودى بقعه‏اى که در برگیرنده بدنهای ائمه طاهرین در بقیع است خانه شخصى عقیل بن أبى‏طالب بوده است. لذا سمهودى مى‏گوید: «عباس بن عبدالمطلب کنار قبر فاطمه بنت اسد بن هاشم در اوّل مقابر بنى هاشم در خانه عقیل دفن شد.» «وفاء الوفاء، ج 2، ص96».

آثار سازنده بنای قبور اولیای الهی

•الگو بودن اولیای الهی تا روز قیامت
•زیارت زائر از آثار صدر اسلام موجب تجدید عهد و پیمان با اولیای الهی و راه و رسم ایشان

•اطمینان به پشتوانه‌ی تاریخی اسلام،  برخلاف مسیحیت که در زمانی به وجود مسیح به دلیل عدم آثار وجود آن حضرت شک کردند. 

 



موضوع :


بنای بر قبور

مسلمانان در طول تاریخ بر قبور اولیا بنایی ایجاد کرده و بر جواز و استحباب آن از کتاب و سنت استناد کرده‌اند.
این روش مطابق با منطق عقل و روش عقلاست.
وهابیان در این موضوع با سایر مسلمانان اختلاف داشته و گنبد و بارگاه بر قبور اولیای الهی را بدعت و حرام می‌دانند.
اولین مخالفتها با گنبد و بارگاه از زمان ابن تیمیه آغاز شد و در زمان آل‌سعود اوج گرفت.
پس از آن تخریب گنبدها به دستور وهابی‌ها شروع شد و تنها بارگاه پیامبر از ترس مسلمانان تخریب نشد.
تخریب بارگاه اولیای الهی موجب از بین رفتن آثار اسلامی شد.

 

فتواهاى وهابیون‏

1- ابن تیمیه: «مشاهدى که بر روى قبور انبیا و صالحین از عامه و اهل‏بیت بنا شده همه از بدعت‏هاى حرامى است که در دین اسلام وارد شده است.» «منهاج السنة، ج 2، ص 435- 437»

2- ابن تیمیه:«شیعه مشاهدى را که روى قبور ساخته‏اند تعظیم مى‏کنند، شبیه مشرکین در آن‏ها اعتکاف مى‏کنند، براى آن‏ها حج انجام مى‏دهند همان گونه که حجاج به سوى بیت عتیق حج انجام مى‏دهند.» «کشف الارتیاب، ص 286 از تطهیر الاعتقاد صنعانى»

3- صنعانى: «مشهد به منزله بت است، این‏ها آن چه که مشرکان در عصر جاهلیت بر بت‏هاى خود انجام مى‏دهند، بر قبور اولیاى خود انجام مى‏دهند ....» «همان، ج 1، ص 474- 479»

4- اعضاى استفتاى دائمى وهابیون: «بناى بر قبور بدعت منکر است که در آن غلوّ در تعظیم صاحب قبر و راهى به سوى شرک است و لذا بر ولىّ امر مسلمین یا نایب اوست که امر به تخریب بناهایى کند که روى قبور ساخته شده، و آن‏ها را با زمین یکسان سازد، تا با این بدعت عملًا مقابله شده و راه شرک بسته شود.» «اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والافتاء رفم فتوى 7210»

5- ناصر الدین البانى در پیشنهادش به آل سعود براى تخریب گنبد سبز پیامبر اکرمsمى‏گوید: «از جمله امورى که جاى تأسّف دارد این که مدت زیادى است که بر روى ساختمان قبر پیامبرsگنبدى سبز ساخته شده است ... به اعتقاد من اگر دولت سعودى مى‏خواهد داعى توحید داشته باشد، باید مسجد نبوى را به حالت سابقش برگرداند.» «تحذیر المساجد من اتخاذ القبور مساجد، البانى، ص 68- 69»

1- بناء بر قبور، تعظیم شعائر الهى‏

وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ. حج/32.

شعائر: جمع شعیره = دلیل و علامت.

1. شعائر اللَّه: امورى که دلیل و علامت و نشانهبه‏سوى خداست.

 

2. شعائر اللَّه: شعائر دین خدا، برای رهنمون شدن به دین خدا باید اموری را تعظیم نمود که راهنمای اویند.

نمونه شعائر الهی:
.1صفا و مروه:إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ. بقره/158.
.2شتری که برای نحر به منی برده می‌شود. وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ. حج/36. (نشانه دین ابراهیم)
.3مزدلفه: مشعر نامیده شده (علامت دین خدا)
.4مناسک حج (نشانه‏هایى به‏سوى توحید و دین حنیف)
.5وجود انبیا و اولیای الهی (معصوم که سیره و اقوال آنان مطابق با حقّ است.) حفظ آثار ایشان نیز در راستای تعظیم شعائر الهی

2- بناى بر قبور از مصادیق مودّت ذوى‏القربى‏

قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏. شورى/23.

 

بناى بر قبورِ نزدیکان پیامبرsاز مصادیق اظهار محبّت اهل‏بیت است، و آن تنها محبت قلبى و اطاعت نیست. ( تا حدی که نهى صریح از بنای بر آن نشده باشد).

3- بناى بر قبور اولیاى الهى مصداق ترفیع بیوت‏

فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ* رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ. نور/ 36- 37.
استدلال به دو امر:

الف-بیوت خصوص مساجد نیست بلکه اعم از اماکنى است که در آنها یاد خدا مى‏شود، همانند بیوت انبیاء و ائمهD. زیرا بیت به‏معناى بنائى است که داراى چهار دیوار و سقف باشد، همانند بیت اللَّه الحرام هم‏چنین در قرآن آمده: وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ. زخرف/33.

نتیجه: 1. بیتدر لغت عرب به بنایى اطلاق مى‏شود که داراى سقف باشد. 2. مستحب است که مساجد بدون سقف باشد. پس مقصود از بیوت در آیه غیر از مساجد است.

امام باقرg: «مقصود از بیوت در آیه، بیوت انبیا و بیوت علىD است». البرهان، بحرانى، ج 3، ص 137.

 

ب- مقصود از رفع در آیه شریفه دو احتمال است:

1- تعظیم، (ترفیع قدر بیوت = رفع معنوى) وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیًّا. مریم/57.

2- بالا بردن ساختمان قبر = رفع ظاهرى و بناى قبر

زمخشرى: «رفع بیوت، یا بناى بیوت. مثل: وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ ... و یا به معناى تعظیم بیوت و بالا بردن قدر و منزلت بیوت است». کشاف، ج 2، ص 390.

حقی بروسوى : أن تُرفع 1. یا به بنا است 2. یا به تعظیم و بالا بردن قدر و منزلت.»
اگر مراد به رفع:

1. رفع بنا: دلالت صریح بر بناى بر بیوت انبیا و اولیا، بخصوصاینکه مدفن پیامبرsو تعدادى از ائمهDدر خانه‏هایشان بوده است.

 2. رفع معنوى: اذن به تکریم و حفظ بیوت انبیا و اولیاى الهى است که عموم آن شامل بناى بر قبور اولیاى الهى و تعمیر آن نیز مى‏گردد. روح البیان، ج 6، ص 158.

رسول خداsاین آیه را «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ ...» قرائت نمود.
شخصى جلو آمد عرض کرد: این بیوت کدامند؟
حضرتsفرمود: بیوت انبیا.
ابوبکردر این هنگام نزد رسول خداsآمد و خطاب به خانه على و فاطمهsکرده و عرض کرد: اى رسول خدا! آیا این خانه از آن بیوت است که خدا و تو اراده کرده‏اى که تعظیم شود.
پیامبرsفرمود: آرى، از بهترین آن بیوت است.

در المنثور، سیوطى، ج 5، ص 50.

سیره سلف و بناى بر قبور

در تاریخ اسلام بنای بر قبور جزء سیره عملی مسمانان بوده است و با اعتراض هیچیک از صحابه و تابعین واقع نشده است.
وهابیان اولین گروهی بوده‌اند که با این سیره به صورت عملی مخالفت کرده‌اند.

1- مسلمانان بدن پیامبرsرا در خانه‏اى سقف‌دار دفن نمودند وآن مکان  از آن به‏ بعد مورد توجه خاص مسلمانان قرار گرفته است.

2ـ بخاری:«بعد از وفات حسن بن حسن بن علىgهمسر او تا یک سال قبّه‏اى بر قبر او زد و به عزادارى پرداخت». صحیح بخارى، کتاب الجنائز، حدیث 62.

4- سیّد بکرى: «از عدم جواز بناى بر قبور، قبور انبیا و شهدا و صالحین و امثال آن‏ها استثنا مى‏شود.» «اعانة الطالبین، ج 2، ص 120»

5- ابن شبه: عقیل بن ابى‏طالب در خانه خود چاهى کند. در آن هنگام به سنگى برخورد کرد که در آن نوشته بود:« قبر حبیبه دختر صخر بن حرب است، عقیل چاه را پر از خاک کرد و روى آن اتاقى بنا نمود.» «تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 120»

6- سمهودى در توصیف مزار حمزه بن عبدالمطلب مى‏گوید: «بر مزار او قبه‏اى عالى، زیبا و محکم است ... که در ایام خلافت خلیفه عباسى ناصر دین اللَّه، سال 575- 622 ه، ساخته شده است.» «وفاء الوفاء، ج 2»

 

 



موضوع :


زنان و زیارت قبور

وهابیت:

زیارت قبور برای مردان بدون «بار سفر بستن»= مجاز

برای زنان به طور مطلق = غیر مجاز

اعضاى دائمى وهابیون: «زیارت قبور تنها براى مردان‏ مشروع است، آن‏هم بدون شدّ رحال و در شهر خود، ولى براى زنان به‏طور مطلق مشروع نیست». «اللجنة الدائمة، ج 1، ص 288».

اشکال: «زیارت قبور براى زن‏ها جایز نیست، زیرا پیامبر اکرمs زن‏هایى را که به زیارت قبور مى‏روند، لعنت کرده است». «مجموع فتاوى بن‏باز، ج 2، ص 757».

علت حرمت: ««زن‏ها صبرشان کم است گاهى در قبرستان نوحه‏سرایى کرده و چیزى می‌گویند که با صبر منافات دارد».«همان، ص 753 و 754»

جواب: 1. این فتوا خلاف سیره اصحاب پیامبر است. فاطمه زهراh در زمان پیامبر روزهاى جمعه به زیارت قبر حمزه مى‏رفت. بعد از وفات پدرش نیز بر سر قبر پیامبرs رفت، در حالى که پیامبرs و علىg او را نهى نکردند.«المصنف، عبدالرزاق، ج 3، ص 572 و السنن‏الکبرى، ج 4، ص 131».

2. حدیث «لعن اللَّه زائرات القبور» از حیث سند ضعیف است.

3. این حدیث با حدیث عایشه که «قبلًا پیامبر نهى کرده بود، ولى بعداً اجازه داد» معارض است.

4. نهی زنان به دلیل کم صبری ایشان است و چنانچه کم صبری نکنند، زیارت برای ایشان جایز است. زیرا مقدمه‌ی حرام حرام است ولی این قاعده اطلاق ندارد و تنها مقدمه موصله حرام است (اگر کار مباحى قطعاً انسان را به حرام برساند حرام است)

 

•بزرگان اهل سنت زیارت قبور زنان را به‏شرط صبر جایز شمرده‏اند. «سنن‏الکبرى، ج 4، ص 131 و مستدرک حاکم، ج 1، ص 374»

آثار زیارت قبور

1- خشوع و یاد مرگ و آخرت:

پیامبر اکرمs: «به زیارت قبور بروید، زیرا شما را به یاد مرگ مى‏اندازد.» «صحیح مسلم، ج 2، ص 365، ح 106 و مسند احمد، ج 3، ص 186، ح9395 و سنن ابن ماجه، ج 1، ص 501، ح 1572»

2- دعا براى اموات:

پیامبر اکرمs: «شما را از زیارت قبور نهى کردم، ولى از این به‏بعد قبرها را زیارت کنید و براى آنها دعا و استغفار نمایید.» «المعجم‏الکبیر، طبرانى، ج 2، ص94، ح 1419 و مجمع‏الزوائد، ج 3، ص 58».

3- اداى حقوق اموات:

امام رضاg: «همانا براى هر امامى عهدى بر گردن اولیا و شیعیان اوست و از تمام وفاى به‏عهد و حسن اداى آن زیارت قبور آنان است». «تهذیب‏الاحکام، ج 6، ص 78 و 79، ح 3»

فلسفه زیارت قبور اولیاى الهى‏

1- بزرگان دین و اولیاى الهى الگوهایى هستند که با اقتداى به آنان به کمال و سعادتِ دنیا و آخرت خواهیم رسید.

•عباس محمود عقاد: «خواست روزگار این بوده که قافله حسین به‏سوى کربلا سوق داده شود و تا امروز با تاریخ اسلام گره خورده. کربلا امروز حرمى است که مسلمانان به‏جهت عبرت او را زیارت کرده و غیرمسلمانان به‏جهت سیر و سیاحت به‏زیارت او مى‏روند».«ابوالشهداء، عباس محمود عقّاد، ص 129».

2- زیارت از مظاهر حبّ است.

پیامبر اکرمs: «احبّوا أهل بیتی لحبّی؛ اهل‏بیتم را به‏جهت دوستى من دوست بدارید» . «مستدرک حاکم، ج 3، ص 149».

 

 

3- زیارت قبور اولیاى الهى از اهل بیت پیامبرs پرداخت اجر و مزد رسالت است. خداوند متعال مى‏فرماید: قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏. شورى/23.

4- زیارت قبور اولیاى الهى تعبیرى از عمق ارتباط انسان با خط اولیاى خداوند متعال است.

5- زیارت اولیاى الهى درحقیقت تجدید عهدى با آنها است.

 امام رضاg آمده: «همانا براى هر امامى عهدى بر گردن اولیا و شیعیانشان است که وفاى به آن عهد و حسن اداى آن، زیارت قبور آنان است.» «تهذیب الاحکام، ج 6، ص 78 و 79»

6- حضور در کنار قبر اولیاى خدا انسان را از جنبه روحى و معنوى زنده کرده و روح تازه معنوى به انسان می‌دهد.

7- با این عمل اولیاى الهى نیز ما را دوست مى‏دارند که خود سبب نزول برکات بر ما مى‏گردد.

8- زیارت قبور اولیاى الهى، ما را به‏یاد فداکارى‏هاى آنان انداخته و با خداى خود پیمان مى‏بندیم که مثل آنان باشیم.

 

9- زیارت قبور اولیاى الهى اعلان عملى به ادامه دادن راه آن بزرگان و بیزاری از دشمنان آنهاست.

فضیلت زیارت قبر امام حسینg «روایات کامل الزیارات»

1- امام باقرg: «شیعیان ما را به زیارت قبر حسینg امر کنید، زیرا به‏جاى آوردن آن بر هر مؤمنى که اقرار به امامت حسینg  از جانب خداى عزوجل دارد واجب و فرض است.». «ص 131»

2- امام صادقg : «هرکس از شیعیان ما به زیارت قبر حسینg رود بازنمى‏گردد تا این‏که تمام گناهان او بخشوده شود».«ص 145».

3- امام رضاg : «همانا ایام زائرین حسین  جزء عمرشان حساب نمى‏شود.».«ص 147».

4- امام صادقg : «هرکس که مى‏خواهد در جوار پیامبرs و جوار على و فاطمهh باشد هرگز زیارت حسین بن علىg را رها نکند.».

 

 5- امام صادقg : «هرکس به زیارت قبر حسین آید در حالى که عارف به حق اوست، گناهان گذشته و آینده او بخشوده خواهد شد». «ص151»

6- بعضى از اصحاب از امام رضاg درباره ثواب زیارت قبر امام حسینg سؤال کردند، حضرت فرمود: «معادل با عمره است». «ص 167»

7- محمد بن سنان از امام رضاg : «هرکس به زیارت قبر حسینg رود خداوند متعال براى او ثواب حج قبول‏شده خواهد نوشت». «ص170»

8- امام صادقg  : «زیارت قبر حسینg معادل ثواب بیست حجّ است، بلکه افضل از بیست حجّ». «ص 175»

 

•چرا زیارت امام حسینg از زیارت کعبه افضل است؟

ایراد وهابیت: این‏گونه روایات مردم را از حج بازداشته و عقیده آنان را نسبت به حجّ سُست مى‏کند (موجب تفضیل امام حسین بر خدا می شود) و این نوعی غلو است.

جواب:

1- این روایات رمزی است برای توجه مردم به روح عبادات که هر گاه مردم تنها به ظاهر شریعت توجه داشتند، در صورت خطر باید با استقبال از شهادت، روح را در کالبد اسلام بدمند.

2- اگر کعبه احترام دارد به دلیل بنای آن توسط انبیاى الهى به دستور خداست و طبق نص برخى از روایات، موازى عرش الهى و مظهرى از مظاهر ربوبى است، ولى امام کلمةاللَّه و مظهر جامع جمیع صفات جمال و جلال الهى است.

•جامعه کبیره: «مَنْ أَرادَ اللَّه بَدَأَ بِکُمْ، وَمَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ، وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُمْ؛ هرکه خدا را اراده کرده از شما شروع خواهد کرد، و هرکه خدا را به وحدانیت شناخته از شما قبول کند، و هرکس خدا را قصد کرده به شما توجه کند.»
•دعاى ندبه: «أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الّذی‏ إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الأوْلِیاءُ؛ کجاست وجه خدا که اولیا به او توجه کنند.»

3- بر هر مسلمانى واجب است احکام شرعى از جمله حج و مسائل آن را فراگرفته و آن‏گاه به حج برود و اعمال آن‏را به‏جا آورد.

•از آن‏جا که امام مبیّن شریعت نبوى است، باید ابتدا به سراغ امام رفته و با التزام به امامت و ولایت تشریعى و تکوینى او سراغ حج و اعمال آن برویم.

4- روایات به افضلیت زیارت امام حسینg با معرفت به حقّ امام، بر حجّ غیر واجب اشاره دارند، نه حج واجب، زیرا هیچ‏گاه فعل مستحبّى از فعل واجب افضل نمى‏شود.

 

 



موضوع :


زیارت قبور

•مسلمانان در طول تاریخ اسلام بر جواز؛ بلکه استحباب سفر براى زیارت قبور اولیاى الهى اجماع داشته‏اند.
•ابن تیمیه اولین کسی است که زیارت قبر اولیای الهی را ممنوع و حرام شمرد.
•شاگردان و پیروان ابن تیمیه این نظر را ترویج کرده و تا زمان محمد بن عبدالوهاب و وهابیون این نظریه ادامه دارد.

فتاواى وهابیون‏

1- ابن‏تیمیه: «تمام احادیثى که از پیامبرs درباره زیارت قبرش وارد شده، ضعیف بلکه جعلى است.». «منهاج‏السنه، ج 2، ص 441».

•عسقلانى از ابن‏تیمیه نقل مى‏کند که او به‏طور مطلق از زیارت قبور انبیا و اولیا منع کرده و آن‏را حرام نموده است؛ چه با شدّ رحال (بار سفر زیارت بستن) و چه بدون آن. «ارشاد السارى، ج 2، ص 329».

 

2- عبدالعزیز بن باز: «امّا مردان: براى آنان زیارت قبور و زیارت قبر پیامبرs و دو صاحبش مستحب است، البته بدون شدِّ رحال و قصد حرکت براى زیارت، زیرا پیامبرs فرمود: «قبور را زیارت کنید به‏جهت آن‏که شما را به یاد آخرت مى‏اندازد»، ولى شدِّ رحال براى زیارت قبور جایز نیست».«مجموع فتاوى بن‏باز، ج 2، ص 754 و 755».

3- اعضاى استفتاى دائمى وهّابیون در ضمن فتوایى چنین اعلام کردند: «شدّ رحال براى زیارت قبور انبیا و صالحین و غیرآنان جایز نیست، بلکه این عمل بدعت است». «اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة و الافتا، رقم فتوا 423»

جمع بندی فتاوای وهابیون: اختلاف ایشان در این مسأله

•ابن تیمیه؛ مؤسس وهابیت: حرمت زیارت قبور به‏طور مطلق
•متأخرین: حرکت از وطن به قصد زیارت قبور جایز نیست، بلکه بدعت است. آمدن به قصد حج و زیارت قبر پیامبر به طور ضمنی اشکالی ندارد.

قرآن و زیارت قبور

1- خداوند متعال در نهى از حضور پیامبرs در کنار قبور منافقین مى‏فرماید: وَ لا تَقُمْ عَلى‏ قَبْرِهِ؛ توبه/89

•آیه درصدد شکستن شخصیت منافقین + منع پیامبرs از حضور هنگام دفن منافق یا توقف هنگام زیارت قبور،
•منطوق: نهى مربوط به منافقین و کفار است.
•مفهوم: توقف براى زیارت قبر مؤمن و مسلمان، مشروع است. «بیضاوى، انوارالتنزیل‏، ج 1، ص 416. آلوسى، روح‏المعانى، ج 10، ص 155».

2- إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً؛  کهف/21

•پیشنهاد ساختن مسجد= آنان مسلمان و موحّد بوده‏اند.   پیشنهاد مسجد به این جهت است که به‏طور مدام بر آن وارد شده تا مرقد اصحاب کهف مزار مردم گردد.

احادیث و زیارت قبور

پیامبر به زیارت قبور رفته و بدان امر می‌نمود.

الف- مشروعیت زیارت قبور در روایات‏

سه مرحله را طى نموده است:

1- مرحله اباحه: استمرار حکم به جواز شریعت‌های گذشته

2- مرحله منع: در صدر اسلام عده‌ای با عقاید خاص بر قبر اولیای خود سجده می‌کردند (به خصوص اهل کتاب)، لذا زیارت قبور در صدر اسلام ممنوع شد.

3- مرحله بازگشت به اباحه: پیامبرs فرمود: «من شما را از زیارت قبور نهى کردم، ولى از این زمان منعى وجود ندارد، قبور را زیارت کنید، ولى چیزى که موجب خشم خدا شود نگویید.». «المعجم الکبیر، طبرانى، ج 11، ص 202، ح 11653».

ب- ممارست پیامبرs به زیارت قبور

1- بریده اسلمى از رسول خداs: «من شما را از زیارت قبور نهى کردم، ولى به محمد اجازه داده شد تا به زیارت قبر مادرش برود، شما نیز قبور را زیارت کنید، زیرا شما را به یاد آخرت مى‏اندازد.». «صحیح مسلم، ج 2، ص 366، ح 107، کتاب‏الجنائز».

2- حاکم نیشابورى از بریده: پیامبرs قبر مادرش را با هزار ملائکه زیارت نمود و هیچ روز مانند آن‏روز آن حضرت را گریان ندیدم. «مستدرک حاکم، ج 1، ص 531، ح 1389»

 3- طلحة بن عبیداللَّه: ما با رسول خداs از مدینه براى زیارت قبور شهدا خارج شدیم، همین‏که به منطقه «حرّ واقم» رسیدیم قبورى را مشاهده نمودیم، عرض کردیم: اى رسول خداs! آیا این قبور برادران ماست؟ فرمود: این قبور اصحاب ماست و هنگامى که به قبور شهدا رسیدیم فرمود: این قبور برادران ماست. «سنن ابى‏داوود، ج 2، ص 218، ح 357، کتاب‏المناسک، باب زیارةالقبور»

4- مسلم از عایشه نقل مى‏کند که پیامبرs شب‏ها آخرشب به‏طرف بقیع مى‏رفت و بر اهل بقیع این‏گونه سلام مى‏کرد: «السلام علیکم دار قوم مؤمنین.».«صحیح مسلم، ج 2، ص 363، ح 102، کتاب‏الجنائز»

5- ابن ابى شیبه نقل مى‏کند: پیامبرs ابتداى هرسال به زیارت قبور شهداى احُد مى‏آمد و به آنان این‏گونه سلام مى‏کرد: «السلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبى‏الدار.».«مستدرک حاکم، ج 1، ص 533، ح 1396».

ج- زیارت قبور در سیره گذشتگان‏

1- فاطمه زهرا h: حاکم نیشابورى، فاطمه زهراh در زمان حیات پدرش روزهاى جمعه به زیارت قبر عمویش حمزة بن عبدالمطلب مى‏رفت و در آن‏جا نماز مى‏خواند و گریه مى‏کرد.«مستدرک حاکم، ج 1، ص 533، ح 1396»

2- عمر: محبّ‏الدین طبرى نقل مى‏کند که در سفرى عمر با عده‏اى از اصحابش به حجّ‏ رفتند، در بین راه پیرمردى به او استغاثه کرد. پس از بازگشت به آن محلّ از احوال آن پیرمرد سؤال نمود. گفتند: از دار دنیا رفته، راوى مى‏گوید: عمر را دیدم با سرعت به‏طرف قبر او آمد و در آن‏جا نماز خواند و سپس قبر را در بغل گرفت و گریه کرد. «الریاض النضرة، ج 2، ص 330»

3- عایشه: ابن ابى‏ملیکه مى‏گوید: روزى عایشه وارد قبرستان شد. به او گفتم: به چه جهت وارد قبرستان شده‏اى؟ گفت: به‏خاطر قبر برادرم عبدالرحمان. گفتم: مگر پیامبرs از زیارت قبور نهى نکرده است؟ گفت: چرا قبلًا نهى کرده بود، ولى سپس به آن امر نمود.«مستدرک حاکم، ج 1، ص 532، ح 1392»

4- امام علىg: خباب بن ارت- که از سابقین در اسلام است- با امام علىg در کوفه بود، به‏جهت مرض سختى که داشت با امام علىg در جنگ صفین شرکت نکرد. وقتى امام از صفین برگشت و خبر وفات او را شنید بر سر قبر او حاضر شد و او را زیارت نمود. «اسدالغابه، ج 2، ص 143»

فتاواى علماى اهل‏سنت‏

1- ابن‏ادریس شافعى: «زیارت قبور اشکالى ندارد، ولى هنگام زیارت قبور چیزى که موجب غضب پروردگار مى‏شود نگویید». «معرفةالسنن و الآثار، شافعى، ج 3، ص 203 باب زیارة القبور»

2- حاکم نیشابورى: «زیارت قبور سنت مستحبّ است». «مستدرک حاکم، ج 1، ص 377»

3- شیخ منصور على ناصف: «نزد جمهور اهل سنت زیارت قبور مستحب است». «التاج الجامع للاصول، ج 1، ص 381»

•از ابن حزم و ابوحامد غزالى و عبدالرحمان جزیرى نیز نقل شده است که زیارت قبور اموات، مستحب است. «المحلى، ج 5، ص 160، مسئله 600 و احیاءالعلوم، ج 4، ص 521 و الفقه على المذاهب الاربعة، ج 1، ص 540، خاتمة فی زیارةالقبور»

زیارت قبر پیامبر اکرمs از نظر قرآن‏

وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً؛ نساء/64.

•برخی آیه را تنها نسبت به زمان حیات پیامبر دانسته‌اند ولی می‌توان آن را به بعد از وفات پیامبر نیز نسبت داد.
•سبکى در شفاءالسقام: «اگرچه آیه مربوط به حال حیات پیامبر است، ولى این رتبه و مقامى است که با موت حضرت قطع نمى‏شود. لذا مى‏توان آن‏را به عموم علت به هر موردى که این اوصاف در آن مورد تحقق مى‏یابد تعمیم داد. لذا علما از آیه، عموم فهمیده‏اند، پس مستحب است که هرکس به زیارت قبر او مى‏آید این آیه را قرائت نماید». «شفاء السقام ص 81 و 82»
•توضیح: علت ارجاع گنهکاران به پیامبرs مسئله شفاعت بوده است.
• بعد از وفات پیامبرs نیز گنهکار احتیاج به شفاعت پیامبر یا اولیاى الهى دارد. لذا بعد از وفات نیز به زیارت قبر پیامبر رفتن و او را واسطه قرار دادن اشکالى ندارد.
•صحابه بعد از فوت پیامبرs نیز سر قبر پیامبر مى‏آمدند و او را واسطه بخشش گناهان خود مى‏دانستند.
•سفیان بن عنبر از عتبى (هردو از مشایخ شافعى):

کنار قبر پیامبرs نشسته بودم که اعرابى وارد شد و خطاب به رسول خدا عرض کرد: سلام بر تو اى رسول خداs، خداوند متعال فرمود: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً، من به نزد تو آمده‏ام و از گناهان خود استغفار مى‏نمایم و تو را شفیع نزد خداوند آورده‏ام، آن‏گاه گریه کرد و اشعارى درباره پیامبرs سرود. «وفاءالوفاء، سمهودى، ج 4، ص 1361» (نقل سمعانى شبیه همین قضیه از امام علىg )

•بیانگر جواز زیارت قبور؛ وگرنه صحابه خصوصاً امام علىg  از آن عمل نهی می‌کردند. «وفاء الوفاء، ج 2 ص 612»

زیارت قبر پیامبرsاز نظر روایات صحیح السند نزد اهل سنت:

1- دارقطنى از عبداللَّه بن عمر از رسول خداs : «هرکس قبر مرا زیارت کند شفاعت من بر او مى‏شود.». «سنن دارقطنى، ج 2، ص 278، ح 194 و سنن‏الکبرى، بیهقى، ج 5، ص 245»

2- پیامبرs: «هرکس حجّ انجام دهد و آن‏گاه بعد از وفاتم به زیارت قبر من بیاید، مانند کسى است که مرا در حال حیات زیارت کرده است». «سنن دارقطنى، ج 2، ص 278، ح 192».

3- رسول خداs: «هرکس در یکى از دو حرم- مکه و مدینه- بمیرد روز قیامت در زمره امان یافتگان، محشور مى‏شود و هرکس مرا در مدینه با اخلاص زیارت کند روز قیامت در جوار من خواهد بود». «التاج الجامع للاصول، ج 2، ص 190».

4- رسول خداs: «هرکس حج خانه خدا را به‏جاى آورد، ولى مرا زیارت نکند به من جفا نموده است». وفاءالوفاء، ج 4، ص 1342».

5- رسول خداs: «هرکس مرا بعد از وفاتم‏ زیارت کند مانند آن است که در حال حیاتم زیارت کرده است. و هرکس که قبر مرا زیارت کند شفاعتم در روز قیامت بر او واجب مى‏شود. و هرکس از متمکّنین از امّتم به زیارت قبر من نیاید عذرى ندارد.». «شفاءالسقام، ص 37».

 

زیارت قبر پیامبرs در سیره صحابه‏

1- فاطمه زهراh:

امام علىg: بعد از دفن رسول خداs فاطمه زهراh در کنار قبر پدر ایستاد و مشتى از خاک قبر را برداشته و بر چشم خود نهاد و گریه کرد، و این شعر را سرود:

ماذا على من شمّ تربة احمد  ان لا یشمّ على الزمان غوالیا

صبّت علىّ مصائب لو انّها  صبّت على الأیّام عدن لیالیا

2- بلال حبشى:

بلال بعد از وفات رسول خداs به شام هجرت نمود. شبى از شب‏ها رسول خدا را در خواب دید که به او فرمود: اى بلال این چه جفایى است که در حق ما نمودى؟ آیا وقتش نشده که به زیارت ما بیایى؟ بلال سراسیمه از خواب بیدار شد و مرکب سوار شده، وارد مدینه شد و مستقیماً بر سر قبر رسول خداs آمد، شروع به گریه کرد و صورت خود را بر قبر مبارک مالید.« اسدالغابه، ج 1، ص 307 و تهذیب‏الکمال، ج 4، ص 289 و مختصر تاریخ دمشق، ج 4، ص 118».

3- عبداللَّه بن عمر:

سمهودى: هرگاه عبداللَّه بن عمر از سفرى بازمى‏گشت نزد قبر پیامبرs مى‏آمد و به آن حضرت سلام مى‏داد. «بحارالانوار، ج98، ص 5».

4- ابوایوب انصارى:

حاکم نیشابورى: مروان روزى به بقعه رسول خداs وارد شد، مشاهده کرد شخصى صورت خود را بر قبر رسول خداs نهاده است، مروان گردن او را گرفت و بلند نمود و به او گفت: آیا مى‏دانى چه مى‏کنى؟ ناگهان مشاهده کرد که او ابوایوب انصارى از صحابه بزرگوار پیامبر است. در جواب فرمود: آرى، من به جهت این سنگ نیامده‏ام، بلکه به‏جهت رسول خداs آمده‏ام.

استحباب زیارت قبور امامان‏

1- شیخ طوسى از امام رضاg: «همانا براى هر امامى عهدى بر گردن اولیا و شیعیان آنان است، از تمام وفا و حسن اداء به این عهد، زیارت قبور آنان است.» «صحیح مسلم، ج 2، ص 366، ح 107، کتاب‏الجنائز و صحیح ترمذى، ج 3، ص 370».

2- محمد بن مسلم از امام باقرg : «شیعیان ما را به زیارت حسین بن على سفارش نمایید، زیرا به‏جاى آوردن آن بر هر مؤمنى که اقرار به امامت حسین از جانب خداوند عز و جل دارد واجب است.» «بحارالانوار، ج98، ص 3 و امالى صدوق، ص 126».

3- على بن میمون از امام صادقg: «اگر کسى از شما هزار حج انجام دهد، ولى به زیارت قبر امام حسینg نرود، حقى از حقوق خداوند را ترک کرده است.» از علت آن سؤال شد؟ حضرت فرمود: «حقّ حسینg بر هر مسلمانى واجب است». «بحارالانوار، ج98، ص 5».

 

متأخرین وهابیون: عدم مشروعیت یا بدعت بودن سفر براى زیارت قبور (حتى قبر پیامبر) (ابن تیمیه: تحریم مطلق زیارت)

زیارت قبور و مشروعیت سفر به‏سوى آن‏

1- وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ ...: نساء/64 که لفظ «مجى‏ء» برآمدن از راه دور و نزدیک هردو صدق مى‏کند.

2- پیامبرs: «من زار قبری ...»، لفظ زیارت شامل آمدن از راه دور و نزدیک؛ + روایت ابن‏السکن: «من جاءنی زائراً» ظهور در سفر

3- استفاده از برخى روایات به وضوح یا ضمنى جواز یا استحباب زیارت قبور؛ حتى با بستن بار سفر و به‏قصد زیارت

•مسلم و دیگران به سند صحیح از بریده اسلمى از پیامبرs: «من شما را از زیارت قبور نهى کردم، ولى به محمد اذن داده شد تا قبر مادرش را زیارت نماید، شما نیز قبور را زیارت کنید که شما را به‏یاد آخرت مى‏اندازد».
مفهوم از قول پیامبرs: «به محمد اذن داده شد تا قبر مادرش را زیارت کند.» حرکت از مکانى تنها به‏قصد زیارت اشکالى ندارد. «صحیح مسلم، ج 2، ص 366، ح 107، کتاب‏الجنائز و صحیح ترمذى، ج 3، ص 370».

4- اجماع مسلمین در طول تاریخ بر سفر به جهت زیارت قبور اولیاى الهى بوده است، که با مراجعه به تاریخ مسلمین به‏خوبى روشن مى‏شود.

5- اهل سنت در صحاح خود روایات بسیارى از پیامبر اکرمs نقل کرده‏اند: «کسى که براى رفتن به مسجد قدم برمى‏دارد، به هر قدمش ترفیع درجه‏اى و گناهى از او بخشوده خواهد شد». «ر. ک: صحیح مسلم».

این ثواب از باب مقدمیت گام برداشتن برای تقرب الی الله است که وقوف در مسجد است.

سفر به عنوان مقدمه زیارت اولیاى الهى نیز مستحب است.

دلیل وهابیون بر حرمت زیارت قبور

•ابى‏هریره از رسول خداs: «لا تشدّ الرحال‏ إلا إلى ثلاثة: المسجد الحرام، و المسجد الأقصى، و مسجدی هذا: بار سفر بستن جایز نیست، مگر به‏سوى سه مسجد: مسجدالنبىّ، مسجدالحرام و مسجدالاقصى».«صحیح بخارى، ج 2، ص 136، کتاب‏الصلاة و صحیح مسلم، ج 4، ص 126، کتاب‏الحجّ»
•مستثنا منه این حدیث دو احتمال:

1. «مسجدٌ من المساجد»   «لا تشدّ الرحال إلى مسجد من المساجد إلّا إلى ثلاثة مساجد».  دلیلی بر حرمت زیارت قبر پیامبر نیست، زیرا قبر پیامبر مسجد نیست.

2. «مکان من الامکنة»   «لا تشدّ الرحال إلى مکان من الأمکنة إلّا إلى ثلاثة مساجد».  نمی‌توان عمومیت آن را عمل نمود، زیرا لازمه آن حرمت هر نوع سفری است. (هیچکس آن را قبول ندارد).

•نهی ارشادی است نه تحریمی. (ضرورتی ندارد که از مسجد شهر خود عدول کرده به مسجد شهر دیگر سفر کرد).
•این امر منافاتی با سفر برای زیارت قبور اولیای الهی ندارد.
•غزالى: «مسافرت عبادى مستحب است؛ از جمله مسافرت به جهت زیارت قبور انبیا، صحابه، تابعین و سایر علما و اولیا. پس به‏طور کلى هرکس که در حال حیات به او تبرک جسته مى‏شود، در حال ممات نیز مى‏توان به‏زیارتش تبرک جست. لذا شدّ رحال براى تحقق این غرض جایز مى‏گردد. این موضوع با حدیث پیامبرs: «لا تشدّ الرحال إلّاإلى ثلاثة مساجد» منافات و تعارض ندارد، زیرا حدیث مربوط به مساجد است و مساجد از آن‏جا که همه در فضیلت یکسان‏اند، ترجیحى در سفر براى آنها نیست، مگر این سه مسجد که به‏جهت خصوصیتى که دارند سفر به‏خاطر آنها اشکالى ندارد و این مسئله غیر از سفر براى زیارت قبور اولیاى الهى است».«احیاءالعلوم، غزالى، ج 2، ص 247، کتاب آداب‏السفر»
•دکتر عبدالملک سعدى: «نهى از شدّ رحال به مساجد دیگر به جهت آن است که زحمتى بى‏فایده است، زیرا ثواب مساجد یکسان است، مگر سه مسجد». «البدعة، دکتر عبدالملک سعدى، ص 60».
 


موضوع :


بهره‏ مندى اموات‏

1- آیات‏

•الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ؛ غافر/7 «فرشتگان که عرش با عظمت الهى را بر دوش گرفته و آنان که پیرامون عرشند به تسبیح و ستایش حقّ مشغولند و هم خود به خدا ایمان دارند و هم براى اهل ایمان از خدا آمرزش مى‏طلبند که اى پروردگار، علم و رحمت بى منتهایت همه اهل عالم را فرا گرفته است، تو به لطف و کرم گناه آنان که توبه کرده راه رضاى تو پیموده‏اند ببخش و آنان را از عذاب دوزخ محفوظ بدار».
•تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَ الْمَلائِکَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ ...؛ شوری/5 «نزدیک است که آسمان‏ها از فراز شکافته شود و فرشتگان به ستایش خداى خود تسبیح گویند و براى اهل زمین آمرزش طلبند».
•وَ الَّذِینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالْإِیمانِ ...؛ حشر/10 «و آنان که پس از مهاجران و انصار آمدند دائم در دعا به درگاه خدا عرض مى‏کنند، پروردگارا بر ما و برادران دینى ما که در ایمان پیش از ما شتافتند ببخش».

 

ب- روایات‏

بهره‌مندی اموات از اعمال خیر زندگان

•بخارى و مسلم از عایشه از رسول خداs: «هر کس بمیرد و برعهده‏اش روزه باشد، ولیّش از طرف او روزه بگیرد». صحیح مسلم، ج 3، ص 155- 156، باب قضاء الصیام عن المیّت.
•عطاء بن رباح: شخصى به رسول خداs عرض کرد: یا رسول اللَّه! آیا مى‏توانم از طرف مادرم- که از دنیا رفته است- بنده آزاد کنم؟ حضرتs فرمود: آرى، سپس سؤال کرد: آیا از این عتق نفع مى‏برد؟ فرمود: آرى.
•سعد بن عباده به رسول خداs عرض کرد: مادرم نذرى به عهده داشته و از دنیا رفته است، آیا مى‏توانم آن نذر را ادا کنم؟ حضرتs فرمود: آرى، عرض کردم: آیا از آن نفع مى‏برد؟ فرمود: آرى
•ابوهریره نقل مى‏کند که شخصى نزد رسول خداs آمد و عرض کرد: پدرم از دنیا رفته و اموالى به جاى گذارده، ولى وصیت نکرده است، اگر از طرف او صدقه دهم کفاره گناهانش مى‏شود؟ حضرتs فرمود: آرى. آنگاه پیامبرs فرمود: سوره یس را بر اموات خود بخوانید ....
بررسى اشکالات وهابیان
اشکال اول‏
پیامبرs: «هرگاه انسان بمیرد عملش منقطع مى‏گردد، مگر از سه چیز: صدقه جاریه، علمى که از آن نفع برده شود و فرزند صالحى که براى او دعا کند.» تمسک به این حدیث؛ یعنى اعتقاد به این که اموات ارتباطشان با این عالم قطع مى‏شود، برکتى به آنها از دنیا نمى‏رسد و آنان تصرفى در این عالم انجام نمى‏دهند.
پاسخ:

1. دلالت حدیث: عمل انسان با مرگش قطع می‌شود، مگر در سه مورد (نه اینکه از غیر این سه تا نفعی نبرد).

2. این حدیث اتصال عمل در غیر این سه مورد را نفی می‌کند، ولی ادعای مخالفین را اثبات نمی‌کند (مبنی بر عدم ارتباط میت با عالم و نرسیدن عمل خیر به او).

حدیث اعمالی را بیان می‌کند که قوام آن به خود انسان است، این اعمال با مرگ قطع می‌شوند ولی عملی که قوام آن به خود انسان نیست و استمرار دارد می‌تواند بعد از مرگ به انسان نفع برساند، هر چند غیر از این سه مورد باشد.

 

اشکال دوم‏: بنابر ظاهر برخى  آیات،اموات چیزى نمى‏شنوند.

فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ؛ روم/52 «پس تو اى رسول ما این مردم دل مرده را نتوانى با سخن حقّ بشنوانى، و دعوت خود را به گوش این کران که عمداً روى‏گردانند برسانى».
وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لَا الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ؛ فاطر/22«و ابداً زندگان با مردگان مساوى نیستند. خدا هر که را خواهد شنوا سازد و توآن کس را که در گورستان است شنوا نتوانى کرد».

جواب:

1. ممکن است که آیه ناظر به اجسادى باشد که در قبرهاست، زیرا آنها تبدیل به خاک مى‏شوند و چیزى درک نمى‏کنند.

2. نفى سماع = نفى انتفاع؛ یعنى این مشرکان آیات تو را مى‏شنوند، ولى از آنها نفع نمى‏برند، همان گونه که اهل قبور کلام شما را مى‏شنوند، ولى از آن نفع نمى‏برند، زیرا وقتش گذشته است.

توضیح علمای اهل سنت:
ابن قیم جوزیه«وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ»: «آیه دلالت دارد بر کافرى که قلبش مرده است به نحوى که نمى‏توانى حقایق را به او برسانى تا از آن بهره‏مند شود، همان گونه که نمى‏توانى به کسانى که در قبرند چیزى بشنوانى به حدّى که نفع برند».
إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ‏: «مراد از آیه نفى اهلیّت سماع است؛ به این معنى که قلب‏هاى مشرکان از آن جا که مرده است، تو نمى‏توانى حقایق را به آنان برسانى، همان گونه که در اموات نیز چنین است.» «الروح، ص 45- 46».
حسن بن على سقاف شافعى: «وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ» : «آیه دلیل بر آن است که کفارى که بر باطل اصرار دارند، از موعظه تو نفع نمى‏برند، همانند امواتى که در قبرند و از موعظه تو سودى نمى‏برند. آن گاه از تفسیر صابونى نقل مى‏کند که مقصود از آیه این است: «همان گونه که امواتِ کفار از هدایت و دعوت پیامبرsبى بهره‏اند؛ مشرکان نیز که اهل شقاوت‏اند از هدایت تو سودى نمى‏برند. «مختصر تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 145».
إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏: اى پیامبرsتو نمى‏توانى حقّ را به کسانى برسانى، که قلبشان بر باطل مهر خورده، در صورتى که خود آنها از حق اعراض کرده‏اند.«الاستغاثة»
بنابراین منظور از سمع می‌تواند منظور قابلیت برای پذیرش هدایت باشد که در بسیاری از افراد موجود نیست، و قرآن از ایشان تعبیر به مردگان می‌کند.
 


موضوع :


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز