•مسلمانان در طول تاریخ اسلام بر جواز؛ بلکه استحباب سفر براى زیارت قبور اولیاى الهى اجماع داشتهاند.
•ابن تیمیه اولین کسی است که زیارت قبر اولیای الهی را ممنوع و حرام شمرد.
•شاگردان و پیروان ابن تیمیه این نظر را ترویج کرده و تا زمان محمد بن عبدالوهاب و وهابیون این نظریه ادامه دارد.
1- ابنتیمیه: «تمام احادیثى که از پیامبرs درباره زیارت قبرش وارد شده، ضعیف بلکه جعلى است.». «منهاجالسنه، ج 2، ص 441».
•عسقلانى از ابنتیمیه نقل مىکند که او بهطور مطلق از زیارت قبور انبیا و اولیا منع کرده و آنرا حرام نموده است؛ چه با شدّ رحال (بار سفر زیارت بستن) و چه بدون آن. «ارشاد السارى، ج 2، ص 329».
2- عبدالعزیز بن باز: «امّا مردان: براى آنان زیارت قبور و زیارت قبر پیامبرs و دو صاحبش مستحب است، البته بدون شدِّ رحال و قصد حرکت براى زیارت، زیرا پیامبرs فرمود: «قبور را زیارت کنید بهجهت آنکه شما را به یاد آخرت مىاندازد»، ولى شدِّ رحال براى زیارت قبور جایز نیست».«مجموع فتاوى بنباز، ج 2، ص 754 و 755».
3- اعضاى استفتاى دائمى وهّابیون در ضمن فتوایى چنین اعلام کردند: «شدّ رحال براى زیارت قبور انبیا و صالحین و غیرآنان جایز نیست، بلکه این عمل بدعت است». «اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة و الافتا، رقم فتوا 423»
جمع بندی فتاوای وهابیون: اختلاف ایشان در این مسأله
•ابن تیمیه؛ مؤسس وهابیت: حرمت زیارت قبور بهطور مطلق
•متأخرین: حرکت از وطن به قصد زیارت قبور جایز نیست، بلکه بدعت است. آمدن به قصد حج و زیارت قبر پیامبر به طور ضمنی اشکالی ندارد.
قرآن و زیارت قبور
1- خداوند متعال در نهى از حضور پیامبرs در کنار قبور منافقین مىفرماید: وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ؛ توبه/89
•آیه درصدد شکستن شخصیت منافقین + منع پیامبرs از حضور هنگام دفن منافق یا توقف هنگام زیارت قبور،
•منطوق: نهى مربوط به منافقین و کفار است.
•مفهوم: توقف براى زیارت قبر مؤمن و مسلمان، مشروع است. «بیضاوى، انوارالتنزیل، ج 1، ص 416. آلوسى، روحالمعانى، ج 10، ص 155».
2- إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً؛ کهف/21
•پیشنهاد ساختن مسجد= آنان مسلمان و موحّد بودهاند. پیشنهاد مسجد به این جهت است که بهطور مدام بر آن وارد شده تا مرقد اصحاب کهف مزار مردم گردد.
احادیث و زیارت قبور
پیامبر به زیارت قبور رفته و بدان امر مینمود.
الف- مشروعیت زیارت قبور در روایات
سه مرحله را طى نموده است:
1- مرحله اباحه: استمرار حکم به جواز شریعتهای گذشته
2- مرحله منع: در صدر اسلام عدهای با عقاید خاص بر قبر اولیای خود سجده میکردند (به خصوص اهل کتاب)، لذا زیارت قبور در صدر اسلام ممنوع شد.
3- مرحله بازگشت به اباحه: پیامبرs فرمود: «من شما را از زیارت قبور نهى کردم، ولى از این زمان منعى وجود ندارد، قبور را زیارت کنید، ولى چیزى که موجب خشم خدا شود نگویید.». «المعجم الکبیر، طبرانى، ج 11، ص 202، ح 11653».
ب- ممارست پیامبرs به زیارت قبور
1- بریده اسلمى از رسول خداs: «من شما را از زیارت قبور نهى کردم، ولى به محمد اجازه داده شد تا به زیارت قبر مادرش برود، شما نیز قبور را زیارت کنید، زیرا شما را به یاد آخرت مىاندازد.». «صحیح مسلم، ج 2، ص 366، ح 107، کتابالجنائز».
2- حاکم نیشابورى از بریده: پیامبرs قبر مادرش را با هزار ملائکه زیارت نمود و هیچ روز مانند آنروز آن حضرت را گریان ندیدم. «مستدرک حاکم، ج 1، ص 531، ح 1389»
3- طلحة بن عبیداللَّه: ما با رسول خداs از مدینه براى زیارت قبور شهدا خارج شدیم، همینکه به منطقه «حرّ واقم» رسیدیم قبورى را مشاهده نمودیم، عرض کردیم: اى رسول خداs! آیا این قبور برادران ماست؟ فرمود: این قبور اصحاب ماست و هنگامى که به قبور شهدا رسیدیم فرمود: این قبور برادران ماست. «سنن ابىداوود، ج 2، ص 218، ح 357، کتابالمناسک، باب زیارةالقبور»
4- مسلم از عایشه نقل مىکند که پیامبرs شبها آخرشب بهطرف بقیع مىرفت و بر اهل بقیع اینگونه سلام مىکرد: «السلام علیکم دار قوم مؤمنین.».«صحیح مسلم، ج 2، ص 363، ح 102، کتابالجنائز»
5- ابن ابى شیبه نقل مىکند: پیامبرs ابتداى هرسال به زیارت قبور شهداى احُد مىآمد و به آنان اینگونه سلام مىکرد: «السلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبىالدار.».«مستدرک حاکم، ج 1، ص 533، ح 1396».
ج- زیارت قبور در سیره گذشتگان
1- فاطمه زهرا h: حاکم نیشابورى، فاطمه زهراh در زمان حیات پدرش روزهاى جمعه به زیارت قبر عمویش حمزة بن عبدالمطلب مىرفت و در آنجا نماز مىخواند و گریه مىکرد.«مستدرک حاکم، ج 1، ص 533، ح 1396»
2- عمر: محبّالدین طبرى نقل مىکند که در سفرى عمر با عدهاى از اصحابش به حجّ رفتند، در بین راه پیرمردى به او استغاثه کرد. پس از بازگشت به آن محلّ از احوال آن پیرمرد سؤال نمود. گفتند: از دار دنیا رفته، راوى مىگوید: عمر را دیدم با سرعت بهطرف قبر او آمد و در آنجا نماز خواند و سپس قبر را در بغل گرفت و گریه کرد. «الریاض النضرة، ج 2، ص 330»
3- عایشه: ابن ابىملیکه مىگوید: روزى عایشه وارد قبرستان شد. به او گفتم: به چه جهت وارد قبرستان شدهاى؟ گفت: بهخاطر قبر برادرم عبدالرحمان. گفتم: مگر پیامبرs از زیارت قبور نهى نکرده است؟ گفت: چرا قبلًا نهى کرده بود، ولى سپس به آن امر نمود.«مستدرک حاکم، ج 1، ص 532، ح 1392»
4- امام علىg: خباب بن ارت- که از سابقین در اسلام است- با امام علىg در کوفه بود، بهجهت مرض سختى که داشت با امام علىg در جنگ صفین شرکت نکرد. وقتى امام از صفین برگشت و خبر وفات او را شنید بر سر قبر او حاضر شد و او را زیارت نمود. «اسدالغابه، ج 2، ص 143»
فتاواى علماى اهلسنت
1- ابنادریس شافعى: «زیارت قبور اشکالى ندارد، ولى هنگام زیارت قبور چیزى که موجب غضب پروردگار مىشود نگویید». «معرفةالسنن و الآثار، شافعى، ج 3، ص 203 باب زیارة القبور»
2- حاکم نیشابورى: «زیارت قبور سنت مستحبّ است». «مستدرک حاکم، ج 1، ص 377»
3- شیخ منصور على ناصف: «نزد جمهور اهل سنت زیارت قبور مستحب است». «التاج الجامع للاصول، ج 1، ص 381»
•از ابن حزم و ابوحامد غزالى و عبدالرحمان جزیرى نیز نقل شده است که زیارت قبور اموات، مستحب است. «المحلى، ج 5، ص 160، مسئله 600 و احیاءالعلوم، ج 4، ص 521 و الفقه على المذاهب الاربعة، ج 1، ص 540، خاتمة فی زیارةالقبور»
زیارت قبر پیامبر اکرمs از نظر قرآن
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً؛ نساء/64.
•برخی آیه را تنها نسبت به زمان حیات پیامبر دانستهاند ولی میتوان آن را به بعد از وفات پیامبر نیز نسبت داد.
•سبکى در شفاءالسقام: «اگرچه آیه مربوط به حال حیات پیامبر است، ولى این رتبه و مقامى است که با موت حضرت قطع نمىشود. لذا مىتوان آنرا به عموم علت به هر موردى که این اوصاف در آن مورد تحقق مىیابد تعمیم داد. لذا علما از آیه، عموم فهمیدهاند، پس مستحب است که هرکس به زیارت قبر او مىآید این آیه را قرائت نماید». «شفاء السقام ص 81 و 82»
•توضیح: علت ارجاع گنهکاران به پیامبرs مسئله شفاعت بوده است.
• بعد از وفات پیامبرs نیز گنهکار احتیاج به شفاعت پیامبر یا اولیاى الهى دارد. لذا بعد از وفات نیز به زیارت قبر پیامبر رفتن و او را واسطه قرار دادن اشکالى ندارد.
•صحابه بعد از فوت پیامبرs نیز سر قبر پیامبر مىآمدند و او را واسطه بخشش گناهان خود مىدانستند.
•سفیان بن عنبر از عتبى (هردو از مشایخ شافعى):
کنار قبر پیامبرs نشسته بودم که اعرابى وارد شد و خطاب به رسول خدا عرض کرد: سلام بر تو اى رسول خداs، خداوند متعال فرمود: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً، من به نزد تو آمدهام و از گناهان خود استغفار مىنمایم و تو را شفیع نزد خداوند آوردهام، آنگاه گریه کرد و اشعارى درباره پیامبرs سرود. «وفاءالوفاء، سمهودى، ج 4، ص 1361» (نقل سمعانى شبیه همین قضیه از امام علىg )
•بیانگر جواز زیارت قبور؛ وگرنه صحابه خصوصاً امام علىg از آن عمل نهی میکردند. «وفاء الوفاء، ج 2 ص 612»
زیارت قبر پیامبرsاز نظر روایات صحیح السند نزد اهل سنت:
1- دارقطنى از عبداللَّه بن عمر از رسول خداs : «هرکس قبر مرا زیارت کند شفاعت من بر او مىشود.». «سنن دارقطنى، ج 2، ص 278، ح 194 و سننالکبرى، بیهقى، ج 5، ص 245»
2- پیامبرs: «هرکس حجّ انجام دهد و آنگاه بعد از وفاتم به زیارت قبر من بیاید، مانند کسى است که مرا در حال حیات زیارت کرده است». «سنن دارقطنى، ج 2، ص 278، ح 192».
3- رسول خداs: «هرکس در یکى از دو حرم- مکه و مدینه- بمیرد روز قیامت در زمره امان یافتگان، محشور مىشود و هرکس مرا در مدینه با اخلاص زیارت کند روز قیامت در جوار من خواهد بود». «التاج الجامع للاصول، ج 2، ص 190».
4- رسول خداs: «هرکس حج خانه خدا را بهجاى آورد، ولى مرا زیارت نکند به من جفا نموده است». وفاءالوفاء، ج 4، ص 1342».
5- رسول خداs: «هرکس مرا بعد از وفاتم زیارت کند مانند آن است که در حال حیاتم زیارت کرده است. و هرکس که قبر مرا زیارت کند شفاعتم در روز قیامت بر او واجب مىشود. و هرکس از متمکّنین از امّتم به زیارت قبر من نیاید عذرى ندارد.». «شفاءالسقام، ص 37».
زیارت قبر پیامبرs در سیره صحابه
1- فاطمه زهراh:
امام علىg: بعد از دفن رسول خداs فاطمه زهراh در کنار قبر پدر ایستاد و مشتى از خاک قبر را برداشته و بر چشم خود نهاد و گریه کرد، و این شعر را سرود:
ماذا على من شمّ تربة احمد ان لا یشمّ على الزمان غوالیا
صبّت علىّ مصائب لو انّها صبّت على الأیّام عدن لیالیا
2- بلال حبشى:
بلال بعد از وفات رسول خداs به شام هجرت نمود. شبى از شبها رسول خدا را در خواب دید که به او فرمود: اى بلال این چه جفایى است که در حق ما نمودى؟ آیا وقتش نشده که به زیارت ما بیایى؟ بلال سراسیمه از خواب بیدار شد و مرکب سوار شده، وارد مدینه شد و مستقیماً بر سر قبر رسول خداs آمد، شروع به گریه کرد و صورت خود را بر قبر مبارک مالید.« اسدالغابه، ج 1، ص 307 و تهذیبالکمال، ج 4، ص 289 و مختصر تاریخ دمشق، ج 4، ص 118».
3- عبداللَّه بن عمر:
سمهودى: هرگاه عبداللَّه بن عمر از سفرى بازمىگشت نزد قبر پیامبرs مىآمد و به آن حضرت سلام مىداد. «بحارالانوار، ج98، ص 5».
4- ابوایوب انصارى:
حاکم نیشابورى: مروان روزى به بقعه رسول خداs وارد شد، مشاهده کرد شخصى صورت خود را بر قبر رسول خداs نهاده است، مروان گردن او را گرفت و بلند نمود و به او گفت: آیا مىدانى چه مىکنى؟ ناگهان مشاهده کرد که او ابوایوب انصارى از صحابه بزرگوار پیامبر است. در جواب فرمود: آرى، من به جهت این سنگ نیامدهام، بلکه بهجهت رسول خداs آمدهام.
استحباب زیارت قبور امامان
1- شیخ طوسى از امام رضاg: «همانا براى هر امامى عهدى بر گردن اولیا و شیعیان آنان است، از تمام وفا و حسن اداء به این عهد، زیارت قبور آنان است.» «صحیح مسلم، ج 2، ص 366، ح 107، کتابالجنائز و صحیح ترمذى، ج 3، ص 370».
2- محمد بن مسلم از امام باقرg : «شیعیان ما را به زیارت حسین بن على سفارش نمایید، زیرا بهجاى آوردن آن بر هر مؤمنى که اقرار به امامت حسین از جانب خداوند عز و جل دارد واجب است.» «بحارالانوار، ج98، ص 3 و امالى صدوق، ص 126».
3- على بن میمون از امام صادقg: «اگر کسى از شما هزار حج انجام دهد، ولى به زیارت قبر امام حسینg نرود، حقى از حقوق خداوند را ترک کرده است.» از علت آن سؤال شد؟ حضرت فرمود: «حقّ حسینg بر هر مسلمانى واجب است». «بحارالانوار، ج98، ص 5».
متأخرین وهابیون: عدم مشروعیت یا بدعت بودن سفر براى زیارت قبور (حتى قبر پیامبر) (ابن تیمیه: تحریم مطلق زیارت)
زیارت قبور و مشروعیت سفر بهسوى آن
1- وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ ...: نساء/64 که لفظ «مجىء» برآمدن از راه دور و نزدیک هردو صدق مىکند.
2- پیامبرs: «من زار قبری ...»، لفظ زیارت شامل آمدن از راه دور و نزدیک؛ + روایت ابنالسکن: «من جاءنی زائراً» ظهور در سفر
3- استفاده از برخى روایات به وضوح یا ضمنى جواز یا استحباب زیارت قبور؛ حتى با بستن بار سفر و بهقصد زیارت
•مسلم و دیگران به سند صحیح از بریده اسلمى از پیامبرs: «من شما را از زیارت قبور نهى کردم، ولى به محمد اذن داده شد تا قبر مادرش را زیارت نماید، شما نیز قبور را زیارت کنید که شما را بهیاد آخرت مىاندازد».
مفهوم از قول پیامبرs: «به محمد اذن داده شد تا قبر مادرش را زیارت کند.» حرکت از مکانى تنها بهقصد زیارت اشکالى ندارد. «صحیح مسلم، ج 2، ص 366، ح 107، کتابالجنائز و صحیح ترمذى، ج 3، ص 370».
4- اجماع مسلمین در طول تاریخ بر سفر به جهت زیارت قبور اولیاى الهى بوده است، که با مراجعه به تاریخ مسلمین بهخوبى روشن مىشود.
5- اهل سنت در صحاح خود روایات بسیارى از پیامبر اکرمs نقل کردهاند: «کسى که براى رفتن به مسجد قدم برمىدارد، به هر قدمش ترفیع درجهاى و گناهى از او بخشوده خواهد شد». «ر. ک: صحیح مسلم».
این ثواب از باب مقدمیت گام برداشتن برای تقرب الی الله است که وقوف در مسجد است.
سفر به عنوان مقدمه زیارت اولیاى الهى نیز مستحب است.
دلیل وهابیون بر حرمت زیارت قبور
•ابىهریره از رسول خداs: «لا تشدّ الرحال إلا إلى ثلاثة: المسجد الحرام، و المسجد الأقصى، و مسجدی هذا: بار سفر بستن جایز نیست، مگر بهسوى سه مسجد: مسجدالنبىّ، مسجدالحرام و مسجدالاقصى».«صحیح بخارى، ج 2، ص 136، کتابالصلاة و صحیح مسلم، ج 4، ص 126، کتابالحجّ»
•مستثنا منه این حدیث دو احتمال:
1. «مسجدٌ من المساجد» «لا تشدّ الرحال إلى مسجد من المساجد إلّا إلى ثلاثة مساجد». دلیلی بر حرمت زیارت قبر پیامبر نیست، زیرا قبر پیامبر مسجد نیست.
2. «مکان من الامکنة» «لا تشدّ الرحال إلى مکان من الأمکنة إلّا إلى ثلاثة مساجد». نمیتوان عمومیت آن را عمل نمود، زیرا لازمه آن حرمت هر نوع سفری است. (هیچکس آن را قبول ندارد).
•نهی ارشادی است نه تحریمی. (ضرورتی ندارد که از مسجد شهر خود عدول کرده به مسجد شهر دیگر سفر کرد).
•این امر منافاتی با سفر برای زیارت قبور اولیای الهی ندارد.
•غزالى: «مسافرت عبادى مستحب است؛ از جمله مسافرت به جهت زیارت قبور انبیا، صحابه، تابعین و سایر علما و اولیا. پس بهطور کلى هرکس که در حال حیات به او تبرک جسته مىشود، در حال ممات نیز مىتوان بهزیارتش تبرک جست. لذا شدّ رحال براى تحقق این غرض جایز مىگردد. این موضوع با حدیث پیامبرs: «لا تشدّ الرحال إلّاإلى ثلاثة مساجد» منافات و تعارض ندارد، زیرا حدیث مربوط به مساجد است و مساجد از آنجا که همه در فضیلت یکساناند، ترجیحى در سفر براى آنها نیست، مگر این سه مسجد که بهجهت خصوصیتى که دارند سفر بهخاطر آنها اشکالى ندارد و این مسئله غیر از سفر براى زیارت قبور اولیاى الهى است».«احیاءالعلوم، غزالى، ج 2، ص 247، کتاب آدابالسفر»
•دکتر عبدالملک سعدى: «نهى از شدّ رحال به مساجد دیگر به جهت آن است که زحمتى بىفایده است، زیرا ثواب مساجد یکسان است، مگر سه مسجد». «البدعة، دکتر عبدالملک سعدى، ص 60».