شفاعت
شفاعت: روز قیامت اولیاى الهى، در حقّ گروهى از گنهکاران شفاعت کرده و آنان را از عقاب جهنّم نجات مىدهند.
بنابر تفسیر برخى از شفاعت، اولیاى الهى با شفاعتشان از شخصى سبب ترفیع درجه او مىشوند.
تفاوت ویژگیهای شفاعت در ادیان و مذاهب:
یهود: براى اولیاى خود بدون هیچ قید و شرطى حق شفاعت قایل است که قرآن آنرا باطل مىداند.
وهابیان: تنها مىتوان از خدا طلب شفاعت کرد و اگر کسى از خود شافعان شفاعت طلب کند مشرک است.
عموم مسلمانان: خدا حق شفاعت را برای عدهای قرار داده، ولى بر این اساس که شفاعت حقّ خداست و اولیا بدون اذن او شفاعت نمىکنند.
اجماع امت
علماى اسلام بر مشروعیّت شفاعت و شفیع بودن پیامبر در روز قیامت اجماع کردهاند، (اختلاف در برخی فروعِ شفاعت)
- ابومنصور ماتریدى (ت 333 ه) ذیل آیه «وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى» انبیا/28: اشاره به شفاعت مقبول در اسلام دارد. تأویلات اهلالسنة، 148.
- شیخ مفید (336- 413 ه): «امامیه اتفاقنظر دارند که رسول خداs در روز قیامت براى جماعتى از مرتکبان گناهان کبیره از امت خود، شفاعت مىکند. و نیز امیرالمؤمنین و امامان دیگر: براى صاحبان گناهان کبیره از شیعیان، شفاعت مىکنند. و خداوند بسیارى از خطاکاران را با شفاعت آنان از دوزخ نجات مىدهد.». اوائل المقالات، ص 15.
- ابوحفص نسفى (ت 538 ه): «شفاعت رسولان و خوبان از امّت اسلامى، در حق گنهکاران کبیره، به اخبار مستفیض، ثابت است.» . العقائد النسفیة، ص 148.
- ابنتیمیه حرّانى (ت 728 ه): «پیامبرs در روز قیامت سه نوع شفاعت دارد ... نوع سوّم درباره کسانى است که مستحقّ آتش جهنماند». مجموعة الرسائل الکبرى، ج 1، ص 403.
شفاعت در قرآن کریم
1- آیات نافی شفاعت
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ بقره/254.
آیات دیگر به وجود شفاعت به اذن خداوند متعال صراحت دارد. پس آیه فوق شفاعت بدون اذن را نفى مىکند.
2- ابطال عقیده یهود در شفاعت:
یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَ* وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ؛ . بقره/47- 48.
رد شفاعت باطل یهود: شفیع دارای هیچ شرطی نبوده و از جانب خدا اذنی ندارد.
3- نفى شفاعت از کافران
وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ* حَتَّى أَتانَا الْیَقِینُ* فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ؛ مدثر( 74) آیه 46- 48.
4- نفى صلاحیت شفاعت از بتها:
وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا یَعْلَمُ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا یُشْرِکُونَ؛ یونس( 10) آیه 18.
5- اختصاص شفاعت به خداوند:
قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِیعاً لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ . زمر( 39) آیه 44.
6- شفاعت مشروط براى غیر خدا:
ما مِنْ شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ: یونس/3؛ «هیچ شفیعى جز به اجازه او نخواهد بود». وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ ...سبأ/23؛ «و نفع نمىدهد شفاعت نزد خدا مگر براى کسى که خداوند براى او اذن دهد».
توحید افعالى (مؤثرى بالاصاله در عالم به جز خدا نیست، و هر تأثیرى به اذن و اراده اوست)
برخی آیات: شفاعت تنها برای خداست.
خدا حق اختصاصی خود را به برخی اجازه و اذن میدهد. (شفاعت غیر استقلالی)
ضرورت شفاعت
1- ابتلاى مردم به گناه:
برخى: نجاتدهنده انسان در روز قیامت، عمل صالح است: وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنى. کهف/88.
آیات دیگر: عمل به تنهایى باعث نجات بشر نخواهد بود، مگر این که با رحمت گسترده الهى ضمیمه گردد. نحل/61؛ فاطر/45.
2- گستره رحمت الهى
رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً ...؛ « . غافر( 40) آیه 7.
فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ؛ . انعام( 6) آیه 147.
شفاعت از مصادیق رحمت الهى است.
3- نجات، اصل اوّلى در انسان:
بر اساس تجربه و برهان عقلى اصل اوّلى در انسان، سلامت از هرگونه عذاب دنیوى و اخروى است و توقف در برزخ، و مراحل مختلف روز قیامت و ورود در جهنّم براى آن است که انسان پاک شده و به جوهر اصلى خود بازگردد، و شفاعت نیز در همین راستاست.
دو نظر: 1- شفاعت بمعناى از بینرفتن گناهان و عقاب 2- شفاعت یعنى زیادى ثواب و ترفیع درجات.
بیشتر مسلمانان معتقد به قول اوّلاند. ولى معتزله قول دوّم را پذیرفتهاند
حقّ با قول اول است، به چند دلیل:
1. اعتقاد به شفاعت بین یهود و بتپرستان قبل از اسلام رایج بوده، مبتنی بر شفاعت مطلق انبیا و پدرانشان در ریزش گناهان و آمرزش.
اصلاحیه اسلام: شفاعت مشروط به اذن الهی است. مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ . بقره/255. وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى . انبیاء/28.
2- روایات شیعه و اهل سنت دلالت بر عمومیت شفاعت دارد.
پیامبر اکرمs: «ادّخرت شفاعتى لأهل الکبائر من امّتى»؛ . سنن ابنماجه، ج 2، ص 1441.
درخواست شفاعت از شفاعتکنندگان
شبهه 1- طلب شفاعت از شفیع به منزله خواندن غیر است و این شرک در عبادت است، زیرا خداوند متعال مىفرماید: فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً: جن/18؛
پاسخ:
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً؛ نساء/64
شبهه 2- خداوند مشرکانِ عصر رسالت را به دلیل طلب شفاعت از غیر خدا مشرک دانسته است: وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ؛ یونس/18.
پاسخ:
شبهه 3- قرآن کریم شفاعت را حقّ ویژه خداوند دانسته است: قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِیعاً؛ زمر/44
پاسخ:
شبهه 4- طلب شفاعت اگرچه دعا محسوب مىشود، ولى درخواست آن از میّت بىفایده است، زیرا او در عالم برزخ نمىشنود و حیاتى ندارد.
پاسخ:
شبهه 1- شفاعت محرّک معصیّت است!
اعتقاد به شفاعت موجب جرأت گنهکاران شده و این امر با شریعت اسلامی سازگاری ندارد.
پاسخ:
الف- اگر چنین باشد، «توبه: بخشایش گناهان» نیز مایه تشویق به انجام گناه است، درحالىکه توبه از اعتقادات اصیل اسلامى و مورد اتفاق مسلمانان است.
ب- وعده شفاعت در صورتی موجب گناه است که شامل همه مجرمان شود و در همهی عقوبتها جاری شود، ولی اگر شفاعت نامعین باشد که شامل چه کسانی است و چه زمانی اجرا میشود، موجب تشویق به گناه نخواهد شد. «المیزان، ج 1، ص 165».
ج- شفاعت شرایط ویژه دارد.
یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلًا؛ طه/101
ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ؛ غافر/18
قال الصادقg: «إنَّ شَفاعَتَنا لن تنال مُستَخِفّاً بالصّلاة»؛ بحارالانوار، ج 82، ص 235.
این شرایط نه تنها تشویق به انجام گناه نمیکند، بلکه انسان را به تلاش وامیدارد.
د- شفاعت باعث امیدوارى گنهکار به آینده مىگردد که مىتواند سرنوشت خود را دگرگون سازد.
گنهکار ناامید نمیشود که کردار گذشتهی او سرنوشتی شوم برای او پدید آورده است.
اعتقاد به شفاعت نهتنها مایه گستاخى نیست، بلکه باعث مىشود با امید بازگشت به سوى خداوند از اولیای الهی طلب شفاعت کرده و از ایشان یاری جویند.
2- شفاعت واسطهگرى است!
شفاعت نوعى پارتى بازى و واسطه گرى است که موجب ضایع شدن حقّ عدّهاى و سبب لوث شدن قانون است.
پاسخ:
تفاوت پارتیبازی مردم با شفاعت شافعان:
1- در پارتیبازی دنیوی، گنهکار از واسطه میخواهد که با ارتباط با سرپرست از تقصیر او گذشته و از اجرای قانون چشمپوشی کند؛ ولی در شفاعت اسلامی خدا شفیع را برمیانگیزاند و خداست که به دلیل جایگاه شفیع حق شفاعت را به او داده و عفو قانونی را شامل حال گنهکاران میکند.
2- در شفاعت، شفیع از مقام ربوبى تأثیر مىپذیرد و شفاعت الهی در علم و اراده خدا هیچ تغییری ایجاد نمیکند، ولى در پارتیبازی دنیوی سخنان شفیع اثرگذار است و به خواستههای خلافکار تن میدهد و حاکم را به انجام کاری وادار میکند. «المیزان، ج 1، ذیل آیه 48 بقره».
3- پارتیبازی دنیوی بر اساس تبعیض در قانون است که واسطه بر مجریان قانون اثر میگذارد، بنابراین قانون تنها در مورد افراد ناتوان اجرا میشود.
ولی در شفاعت هیچ قدرتی بر خدا تحمیل نشده و کسی نمیتواند از اجرای قانون جلوگیری کند. شفاعت رحمت گستردهی الهی برای افرادی است که شایستگی شفاعت را دارا هستند. بنابر این کسانی که از شفاعت محروم شدهاند، مشمول رحمت الهی نمیباشند، وگرنه در قانون خدا تبعیض وجود ندارد.
4- شفاعت شونده باید داراى شرایطى باشد:
الف- خدا از او راضى باشد و او هم نسبت به خدا بیمناک باشد «وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ». انبیاء/28.
ب- نزد خدا پیمانى داشته باشد. (ایمان به خدا، اقرار به یگانگی او، تصدیق نبوت و ولایت و داراى کردار شایسته): «لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً». مریم/87
ج- ستمکار نباشد: «ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ». مؤمن/18
د- نماز را سبک نشمارد. امام صادقg فرمود: «إنّ شفاعَتَنا لا تَنَالُ مُستَخَفّاً بِالصَلوة». بحارالانوار، ج 11، ص 105.
آثار سازندهی شفاعت
1- امیدآفرینى: غلبهی هوای نفس موجب انجام گناه میشود و هنگام ناامیدی موجب آلودگی بیشتر در گناهان میشود، در مقابل امید به شفاعت اولیای الهی عامل بازدارنده از گناهان در صورت اصلاح اعمال از طریق شفاعت نیکان است.
2- برقرارى پیوند معنوى با اولیاى الهى: امید به شفاعت موجب میشود که انسان کاری را که مورد رضای شفاعت کننده است انجام داده و پیوند دوستی را با او قطع نکند.
3- تلاش براى به دست آوردن شرایط شفاعت: چون شفاعت نیازمند زمینهی مناسب است، فرد گنهکار در اعمال خود تجدید نظر کرده و اعمال بهتری انجام میدهد.
نتیجه: شفاعت نوعى تفضّل است که از یک سو بهخاطر زمینههاى مناسبِ «شفاعتشونده» و از سوى دیگر بهخاطر آبرو و احترام و اعمال صالح «شفاعتکننده» است.
3- نیازمندی به شفیع
چرا خداوند بهطور مستقیم، گناهان بندگان را نمىبخشد و چه نیازى به وجود واسطه و شفیع است؟
پاسخ:
1- خداوند متعال، جهان آفرینش را به بهترین وجه آفریده است: الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ؛سجده/7
2- حکمت دیگرِ «شفاعت»: تکریم اولیای الهی از طریق اعطای منزلت شفاعت به ایشان و پذیرش درخواست آنها.
شبهه:
1- باید خدا را غیرعادل دانست، که قطعاً باطل است.
2- بگوییم خداوند عادل است، ولى علم و آگاهیش نارسا بوده است، که اینک از رهگذر یادآور شدن شفیع، تغییر پیدا کرده است. در نتیجه حکم جدید عادلانه است.
پاسخ:
1. مجرم بدون شفاعت؛ که شایستهی دریافت رحمت نیست.
2. مجرم با شفاعت؛ که شایستگی دریافت رحمت را کسب کرده است.
موضوع :