لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ» (آل عمران، آیه 28)
- سرخسى حنفى به این آیه بر جواز تقیه استدلال کرده است. المبسوط، ج 24، ص 45.
- مراغی: «علماى اسلام از این آیه جواز تقیه را استنباط کردهاند؛ یعنى اینکه انسان سخنى بگوید یا کارى انجام دهد که برخلاف حقّ باشد، براى جلوگیرى از ضررى که از دشمن به جان یا آبرو و شرف یا مال او وارد مىشود».تفسیر المراغى، ج 3، آیه 136.
- علامه طباطبایی در مورد تقیه:1. دلالت آیه روشن است. 2. روایات اهل بیت علیهم السلام 3. کتاب 4. سنت 5. مؤید عقلی
هدف دین و شارع از تقیه: زنده کردن حق، زیرا گاهی تقیه و به ظاهر طبق خواستهی دشمن عمل کردن مصلحت دین را بهتر تأمین میکند.ترجمه المیزان، ج3، ص 240.
«مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمانِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ.» (نحل، آیه 106)
مفاد آیه: هر کس بعد از ایمان، با اختیار کفر را برگزیند و اظهار کفر کند، مشمول غضب و عذاب الهی خواهد شد. اگر کسانی با اکراه بدین کار برای حفظ جانشان مجبور شوند، در حالی که ایمان دارند، از این قاعده مستثنی هستند.
- شأن نزول آیه: عمار یاسر که برای حفظ جان خود برخلاف عقیده خود خواستهی مشرکان را به زبان آورد و نجات یافت. پیامبر او را برای این کار نه تها او را سرزنش نکرد، بلکه به او فرمود: اگر بار دیگر نیز از تو چنین خواستند انجام بده. مجمع البیان، ج 3، ص 388؛ تفسیر الکشاف، ج 2، ص 430، و تفسیر ابن کثیر، ج 4، ص 228.
این کار شیوهی اقلیتهای مبارز دنیاست، که از استتار استفاده کرده و خود را از نابودی حفظ میکنند.
«وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ ...»(غافر، آیه 28)
مؤمن آل فرعون با مخفی کردن ایمان خود جان خود را حفظ نموده و به حضرت موسی علیه السلام کمک کرده و جان او را از خطر حفظ میکرد و قرآن عمل او را با تکریم یاد میکند.
«تقیه» یا «کتمان عقیده باطنى» به معنى ضعف و ترس و محافظه کارى نیست، بلکه براى مبارزه با ظالمان و برای کشف اسرار دشمن بکار میرود.
- امام صادق علیه السلام: «التقیة دینی و دین آبائی، و لا دین لمن لا تقیة له، و التقیة ترس اللَّه فى الأرض، لأن مؤمن آل فرعون لو أظهر الإسلام لقتل». طبرسی، مجمع البیان، جلد 8، صفحه 521.
دلایل مشروعیّت تقیه
ب) روایات نبوى
1. پیامبر صلى الله علیه و آله : «از امّتم چند چیز برداشته شده است: خطا، نسیان، و آنچه که برآن اکراه شدهاند». فتح البارى، ج 5، ص 160؛ کنزالعمال، ج 4، ص 233، ح 1073.
2. پیامبر صلى الله علیه و آله «بدترین قوم، قومى است که مؤمن در میان آنها با تقیّه و کتمان حرکت نماید».
3. بخارى به سند خود از عایشه نقل مىکند که رسول خدا صلى الله علیه و آله به او فرمود: آیا ندیدى قوم خود را هنگامى که کعبه را بنا کردند بر قواعد ابراهیم اکتفا نمودند؟ عایشه مىگوید: عرض کردم: آیا شما آنها را بر قواعد ابراهیم باز نمىگردانى؟ فرمود: اگر نبود آن که قومت تازه از کفر به اسلام گرویدهاند این کار را انجام مىدادم. صحیح بخارى، ج 2، ص 179، کتاب الحجّ، باب فضل مکه و بنیانها.
4. نسایى در سنن خود از سعید بن جبیر نقل مىکند که گفت: من در عرفات با ابن عباس بودم که فرمود: چه شده که از مردم صداى تلبیه را نمىشنوم؟ در جواب او عرض کردم: مردم از معاویه خوف دارند. آنگاه ابن عباس از خیمه خود بیرون آمد و شروع به تلبیه گفتن کرد و فرمود: مردم سنّت را به جهت بغض با علىّ علیه السلام ترک کردهاند. سنن نسائى، ج 5، ص 253، کتاب المناسک باب التلبیة بعرفة.
اقسام تقیه
اقسام تقیه تقیه خوفى.
تقیه مداراتى.
•موارد تقیه خوفى: خطر و ضرر بر
1- عرض و آبرو یا مال خود شخص
2- جان یا عرض یا مال مؤمنان دیگر و بستگان خویش
3- اسلام و مذهب
•نکته:
1. تقیهی خوفی در مورد دعوت انبیاء و ابلاغ رسالت به دلیل آیه ی ذیل منتفى است: الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ (احزاب، 39)
2. در احادیثى که از تقیه به عنوان سپر و سنگ (جُنّه و تُرس) یاد شده، تقیه خوفى مراد است.
موارد تقیه مداراتى
انسان با تقیهی مداراتی بهتر مىتواند مسئولیت دینى را در هدایت دیگران و تقویت وحدت اسلامى انجام دهد.
روایاتى که به حسن معاشرت و التزام به اعمال پسندیده سفارش کرده بیشتر با تقیه مداراتى مناسبت دارد.
هدف از تقیه مداراتی:
1. جلب نظر مخالفان تشیع 2. برای حفظ جان شیعیان
اقسام تقیه مداراتی
الف) «تقیه تحبیبى»: گاه انسان براى جلب محبت طرف مقابل عقیده خود را پنهان میکند تا بتواند نظر او را براى همکارى در اهداف مشترک جلب کند.
ب) «تقیه پوششى»: براى رسیدن به هدف، نقشهها و مقدمات را پنهان کرده، مانع از خنثی کردن آن توسط دشمن میشود. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،ج 17، ص 330.
روایت:
•هشام الکندی قال سمعت أبا عبد اللَّه علیه السلام: یقول إیاکم أن تعملوا عملا یعیرونا به فإن ولد السوء یعیر والده بعمله، کونوا لمن انقطعتم إلیه زینا و لا تکونوا علیه شینا، صلوا فی عشائرکم و عودوا مرضاهم- و اشهدوا جنائزهم و لا یسبقوکم إلى شیء من الخیر فأنتم أولى به منهم- و اللَّه ما عبد اللَّه بشیء أحب إلیه من الخباء قلت و ما الخباء قال التقیة. فیض کاشانی، الوافی، ج5، ص: 689
•هشام بن حکم از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: «از انجام کارى بپرهیزید که به واسطه آن ما را سرزنش مىکنند، زیرا فرزند ناخلف کارهایى مىکند که پدرش به واسطه آن ملامت مىشود، براى آن کس که خود را به او وابستهاید (ائمه اهلبیت علیهم السلام) مایه زینت بوده و مایه عیب و زشتى نباشید. با جماعتهاى آنان نماز بگزارید، بیمارانشان را عیادت کنید، جنازههایشان را تشییع کنید. در هیچ کار خیرى آنان بر شما پیشى نگیرند». سپس فرمود: «و اللَّه ما عبداللَّه بشىء أحبّ الیه من الخباء؛ به خدا سوگند! خداوند به چیزى که نزد او از «خباء» محبوبتر باشد عبادت نشده است.» هشام پرسید: «خباء» چیست؟ امام علیه السلام فرمود: «التقیة».وسائل الشیعه، کتاب امر به معروف و نهى از منکر، باب 26، ح 2.
مستثنیات تقیه
•تقیه اصلى ثانوى است
•غرض: حفظ جان و شرف و مال و حفظ دین و شریعت
•نکته: اگر حفظ امور یاد شده متوقف بر تقیه باشد، آن تقیه واجب بوده و اگر تقیه نتیجهاى بر خلاف غرض مزبور داشته باشد، حرام خواهد بود.
- امام خمینى: «در برخى از محرمات و واجباتى که در نظر شارع و متشرعه اهمیت ویژهاى دارند، تقیه جایز نیست؛ مانند ویران کردن کعبه معظمه و مشاهد مشرّفه، ردّ کردن اسلام و قرآن، و تفسیر آن به گونهاى که حقیقت دین تحریف گردیده، و مانند مذاهب الحادى معرفى گردد.و نیز هرگاه تقیه کننده از موقعیّت ویژهاى در میان مسلمانان برخوردار است که ارتکاب فعل حرامى یا ترک واجبى از روى تقیه موجب وهن مذهب و شکستن حرمت دین گردد، تقیه بر چنین فردى جایز نیست. و شاید به همین جهت است که امام صادق علیه السلام فرموده است: «در شرب خمر تقیه نخواهم کرد.» و نیز هرگاه اصلى از اصول اسلام، یا یکى از ضروریات دین در معرض خطر باشد، تقیه در مورد آن جایز نیست، همانند اینکه حاکمان جائر تصمیم بگیرند که احکام مربوط به ارث یا طلاق یا نماز یا حج را تغییر دهند».خمینی، روح الله؛ الرسائل، ص 177- 178.