1. با قصد جزئیت بیاورد، بدعت و حرام است.
2. بدون قصد جزئیت بیاورد و تنها قصد تبرک باشد، جایز است.
شهادت؛ 1. قول از علم: انسان با علم به چیزى حرفى را بزند (مثل: پس از دیدن به چیزی شهادت دادن)
2. با دلیل و برهان به آن یقین و علم پیدا کرده (مثل: شهادت به وحدانیت خداوند متعال و نبوت و امامت و معاد).
ولایت؛ امامت و زعامت و سرپرستى و اولى به تصرف بودن. ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام؛ یعنى اعتقاد به سرپرستى بلا فصل امام علىّ علیه السلام بر مردم بعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله.
ذکر شهادت ثالثه بدون قصد جزئیت
قرآن کریم به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام تصریح کرده: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ؛ .مائده/55. (آیه به اجماع مفسران در شأن امام علی علیه السلام)
تبرک قبل از اذان به عباراتی همچون: «وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً ... »
تبرک بعد از اذان به عباراتی مثل: «الصلاة والسلام علیک یا رسول اللَّه»
عبدالمحسن عبداللَّه سراوى مستبصر سورى در کتاب «القطوف الدانیة»: شیعه در اذان، شهادت به ولایت را به قصد جزئیت نمىگوید، بلکه از زمانى که معاویه لعن بر على بن ابىطالب علیه السلام را بر بالاى منبرها علنى کرد، شیعه براى جلوگیرى از این بدعت و مکتوم نشدن ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، شهادت به آن را به قصد تبرک در اذانها اعلام کرد.«القطوف الدانیه، ج 1، ص 57- 58».
طبرسى از قاسم بن معاویه: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اینها در باب معراج حدیثى نقل مىکنند که پیامبر صلى الله علیه و آله هنگام عروج، عرش الهى را دید که بر آن نوشته شده بود: «لا اله الّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه، ابوبکر الصدیق» حضرت علیه السلام فرمود: «سبحان اللَّه!» همه چیز را تغییر دادند حتّى این موضوع را؟ گفتم: آرى. آن گاه فرمود: خداوند عز و جل هنگامى که عرش را خلق کرد بر آن نوشت: «لا اله الّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه، علىّ أمیرالمؤمنین» وهنگامى که آب را خلق کرد در مجراى آن نوشت: «لا اله الّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه، علىّ أمیرالمؤمنین» و زمانى که کرسى را خلق کرد بر پایه هایش نوشت: «لا إله إلّااللَّه، محمّد رسول اللَّه، علىّ أمیرالمؤمنین» آن گاه فرمود: هرگاه یکى از شما گفت: لا إله إلّااللَّه، باید بعد از آن بگوید: علىّ امیرالمؤمنین.»
قاعده تسامح در ادله سنن
علم اصول: براى حکم استحبابى دلیل قطعى معتبر لازم نیست، بلکه در ادله استحباب و سنن تسامح شده است؛ یعنى ولو حدیثى از حیث سند ضعیف باشد، مىتوان در حکم استحباب به آن استناد نمود.
به دلیل روایات: کسى که برایش خبر ثواب بر عملى برسد و آن را به امید رسیدن و دسترسى به آن ثواب انجام دهد، آن ثواب به او داده خواهد شد، ولو رسول خدا صلى الله علیه و آله آن را نفرموده باشد.
مرحوم محقّق قمى: «از کلمات بزرگان ظاهر مىشود که روایاتى درباره شهادت ثالثه وارد شده است، لذا بعید نیست که قائل بر رجحان آن در اذان و اقامه شویم، خصوصاً با در نظر گرفتن مسامحه در ادله سنن ....» «غنائم، ج 2، ص 423»
محقّق نراقى: «بنا بر این در قول به استحباب شهادت ثالثه در اذان و اقامه، بُعدى به جهت تسامح در ادله استحباب نیست.» «مستند الشیعه، ج 4، ص 487».
حجیت سنت اهلبیت
1. برخى از روایات خاص را از مصادر اهل سنت نقل کردیم، مثل روایت سوّم و چهارم.
2. در بحث حجّیت سنت اهلبیت علیهم السلام، حجیت قول و فعل و تقریر اهلبیت علیهم السلام به اثبات رسیده است و همه مسلمانان مأمورند به روایاتى که از طرق اهلبیت علیهم السلام وارد شده عمل نمایند.
آیا شهادت ثالثه بدعت نیست؟
1. بدعت، عبارت از اضافه کردن چیزى در دین است، در حالى که دلیلى عام یا خاص بر آن نباشد.
2. شهادت ثالثه بهعنوان تبرکدر اذان و اقامه گفته مىشود، وگفتن آن بدون قصد جزئیّت، دلیلى بر استحباب دارد، به همین دلیل از عنوان «بدعت» خارج است، زیرا بدعت آن است که بر امر حادث دلیل عام یا خاص وجود نداشته باشد.
3. واژه بدعت در مورد «الصلاة خیر من النوم» مناسب است، زیرا اهل سنت آن را جزء اذان صبح مىدانند درحالیکه شهادت ثالثه به قصد جزئیت در اذان نمىآید.
موضوع :