بسم الله الرحمن الرحیم
اسباب نزول در تفسیر مجمع البیان
تفسیر شریف مجمع البیان، از تفسیرهای عمده ومهم شیعه است که در اواسط قرن ششم هجری قمری(536) به نگارش در آمدهاست. مجمع البیان که همزمان با تفسیر کشّاف زمخشری تدوین یافته است، از نظر اصابت رأی واصابت عقل فراتر از تفسیر کشاف مینماید. محمّد حسین ذهبی، مؤلف التفسیر والمفسّرون در بارة نویسنده این تفسیر گرانسنگ مینویسد:
«مؤلف مجمع البیان ، دردید اصحاب خود، ابوعلی، الفضل بن الحسن بن الفضل الطبرسی المشهدی، دانشمندی در خور ستایش ، مفسر ، محدّث، فقیه، جلیل، ثقه، کامل و زیرک است».
ترسیم چهره علمی مرحوم طبرسی وبیان تمامی ویژگیهای تفسیر وی، کاری فراتر از این نگاه کوتاه است و مابی این که مدّعی چنان ادعایی باشیم، در حد ارائه نمایی کلّی، به توضیح ویژگیهای« مجمع البیان» میپردازیم.
مجمع البیان، در نگاه نویسنده آن
مرحوم طبرسی، در مقدمه مجمع البیان، پس از بیان مطالبی دربارة سیر تحوّل تفسیر در بین عامّه و خاصّه و تعریف و تمجید ازمرحوم شیخ طوسی دربارة تفسیر خود، چنین مینویسد:
« این تفسیر ، بسیار خلاصه و پیراسته ودارای نظم و ترتیبی شایسته است، اقسام دانشهای قرآنی و فنون مربوط به آن را در این کتاب آورده ایم، مطالب اصلی و فرعی این علوم را بیان داشتهایم که عبارتند از:
علم قراءت ، اعراب و لغات قرآن ، پیچیدگی ومشکلات آن، مفاهیم و جهات آن ، نزول و اخبار آن، قصص وروایات مربوط به آن، حدود واحکام آن، حلال و حرام آن.
علاوه براینها اشکالات مبطلین رابیان کرده و نظر اصحاب خودمان رامتذکر شدهایم واستدلال آنان را در مورد زیادی در بارة اصول و فروع و معقول و منقول ، به صورت عادلانه و اختصار فوق ایجاز آوردهایم...».
ترتیب مطالب درتفسیر مجمع البیان
1. اشاره به مکّی و مدنی بودن سوره وآیات وموارد اختلاف آن.
2. بیان تعداد آیات سوره و ذکر اقوال در این زمینه .
3. وجه تسمیه سوره ها ومناسب آنها با محتوای سوره.
4. ذکر فضایل تلاوت سوره واحادیث مربوط به آن.
5. بیان اختلاف قراءت، تحت عنوان «القرائة» .
6. تشریح مفردات کلمات، تحت عنوان « الإعراب».
7. ذکر معانی و لغات مشکله آیات، تحت عنوان«اللغة».
8. بیان علل و اسباب نزول آیات تحت عنوان «النزول».
9. تفسیر و تأویلات آیه.
10. بیان مناسبت وارتباط آیه با آیات قبل و بعد تحت عنوان « النظم».
11. بیان قصص، تحت عنوان « القصه» .
12. طرح احکام مربوط به آیه.
استفاده از عقل و نقل
تفسیر مجمع البیان، با این که در تفسیر آیات واسباب نزوب از عقل بهره بردهاست، در عین حال در بسیاری از موارد، فراتر از عقل گام برداشته و از روایات معصومین(ع) استفاده کرده است، چنانکه برخی محققان در این باره آورده اند:
« ... از ویژگیهای آن (مجمع البیان) اکتفا نکردن به عقل واعتنا کردن به احادیث است که با یک روحیه متوازن و متعادل هم از منابع عامه و هم از خاصه نقل کرده است.»
طبرسی خود در مقدمه تفسیرش در این باره چنین مینویسد:
« ابن عباس ازپیامبر(ص) نقل کرده است: کسی که بدون علم دربارهی قرآن چیزی بگوید، خداوند نشیمنگاهش را پر ازآتش گرداند.»
طبرسی وسیله هدایت مردم را دو چیز میداند: کتاب الهی(قرآن) وعترت پیامبر(ص) .
وی در این زمینه چنین مینویسد:
« روایت صحیح از عامه و خاصه نقل شده است که پیامبر(ص) فرموده: من دو چیز را میان شما به امانت میگذارم که در صورت تمسک و چنگ زدن به آن دو، هرگز گمراه نخواهید شد. یکی کتاب خداوند و دیگر عترت واهل بیت من است واین دو از هم جدا نمیشوند تا این که به من باز گردند.»
نقل این گونه روایات از یک سو و پایبندی عملی مرحوم طبرسی به نقل روایات از سوی دیگر، مینماید که تفسیر مجمع البیان ، به روایات اهمیت ویژهای میدهد.
اهتمام به سند روایات
مرحوم طبرسی ، به صحت خبر و بررسی دقیق احوال راوی توجه زیاد دارد و معتقد است که تفسیر قرآن کریم جز به اخبار صحیح و نص صریح ، جایز نیست.
وی در این باره مینویسد:
« واعلم ان الخبر قد صح عن النبی(ص) وعن الأئمة القائمین مقام(ع) ان التفسیر القرآن لایجوز الابالاثر الصحیح والنص الصریح... .»
روی همین مبناست که ایشان در تفسیر آیات تنها به روایاتی استشهاد کرده که به نظر وی از صحّت سند برخوردار بوده است، از این رو از تفسیر امام حسن عسکری(ع) روایتی نقل نکرده است، زیرا استناد این تفسیر به امام(ع) به نظر ایشان درست نیامده است. هرچند ممکن است این تفسیر در دسترس ایشان نبوده، ولی احتمال عدم اعتبار ، قویتر است.
اعتبار عمومیت نص
مرحوم معتقد است که سبب نزول آیات، موجب محدودیت مفهوم آیات در همان موارد خاص نمیشود و آیات قرآن فراتر از شأن نزول آیات است و عمومیت دارد، چه این که قرآن کریم برای هدایت تمام انسانها، در هر عصر و زمان میباشد.
نمونه:
«ان الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورا»( انسان / 5 – 6)
مرحوم طبرسی در شأن نزول این آیه مینویسد:
«از ابن عباس، مجاهد و ابی صالح، نقل شده است که این آیات درباره علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) نازل شده است.»
ایشان پس از ذکر داستان نذر این خانواده، چنین ادامه میدهد:
«خداوند این آیات را درباره علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) نازل کرده است ولی این آیات شامل تمام مؤمنانی که چنین عملی را انجام دهند نیز میشود.»
اهتمام به اسباب نزول
مرحوم طبرسی نسبت به اسباب نزول و نقل آن، توجهی خاص داشته و در تفسیر خود، جایگاه ویژهای برای آن در نظر گرفته است.
در مقدمه مجمع البیان، از اسباب نزول به عنوان یکی از مطالب ضروری که باید در تفسیر قرآن کریم، مورد توجه باشد، یاد میکند و یاد آور میشود:
«در تمام سورههای قرآن، ابتدا مکی و مدنی بودن آیات را متذکر شده و سپس به موارد اختلاف در عدد آیات رو آورده و پس از آن به نقل اسباب نزول پرداختهام ...»
و نیز در متن تفسیر، برای اسباب نزول عنوان مشخصی تحت عنوان «النزول» گشوده است و این نشانگر اهتمام وی به اسباب نزول است.
با این همه، حجم اندک تفسیر و جامع بودن آن باعث شده است که صاحب مجمع، به شکل گسترده اسباب نزول را ثبت نکند، چه این که مجموع اسباب نزول، در این تفسیر بیش از 259 مورد نمیباشد، در حالی که اسباب نزول بسیار بیشتر از این است.
ملاک نقد و تحلیل اسباب نزول
از مجموع نقل اسباب نزول، تنها 35 مورد آن به صورت نقد و تحلیل است.
ملاک ایشان در نقد و تحلیل، روایات، ضرورت فقهی، ظاهر آیه و تاریخ بوده و سبب نزولی که مورد تأیید و یا قبول ایشان نبوده، با این ملاکها رد گردیده است.
نقل گزارشی اسباب نزول
شیوه طبرسی در نقل اسباب نزول به صورت گزارشی بوده و کمتر به تحلیل و بررسی آن پرداخته است. از مجموع 259 مورد بیان اسباب نزول در تفسیر مجمع البیان 246 مورد آن به صورت گزارشی است.
گزارش اسباب نزول در تفسیر مجمع البیان به صورت تفصیلی و مستند است و از مجموع اسباب نزول، 236 مورد آن، تفصیلی و بقیه اجمالاً بیان شده است. محققان در این باره، چنین یاد آور شدهاند:
«شیخ طبرسی در بسیاری از موارد، دو یا چند قول مختلف را نقل میکند، لکن به نقد و جرح آنها نمیپردازد و صحیح را از سقیم باز نمیشناساند، بلکه داوری آن را به خواننده واگذار میکند ... گاه در مواردی که یکی از اقوال بکلی خطا و فاسد بوده، باز هم سکوت کرده است، چنانکه در بحث از شأن نزول آیه: « وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ ...» (بقره / 114) دومین قولی را که نقل میکند، این است که آیه مربوط به خراب کردن بیت المقدس به وسیله بخت النصر و یاری نصاراست، در حالی که این قول بکلی خطا و خلاف واقع است، زیرا بخت النصر، قرنها پیش از حضرت عیسی(ع) و پیدایش نصارا میزیسته، و طبرسی خود نیز این نکته را میدانسته است، چنانکه در سوره بنی اسرائیل بعد از تفسیر آیه « وَقَضَیْنَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ ...» این موضوع را متذکر میشود.»
اینک به چند نمونه از موارد نقل گزارشی مجمع البیان اشاره میکنیم:
« أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم ...» (بقره / 214)
«گفته شده، در روز جنگ خندق، هنگامی که ترس و وحشت بر مسلمانان غلبه پیدا کرد و آنان در مدینه، در محاصره دشمن قرار گرفتند، این آیه نازل شد و خداوند مسلمانان را به صبر و استقامت فرا خواند و به آنان وعده پیروزی داد. و نیز گفته شده: این آیه در جنگ احد نازل شده است، هنگامی که عبدالله بن ابی به اصحاب پیامبر(ص) گفت: تا چه وقت خود را به کشتن میدهید، اگر محمد نبی بود، خداوند هرگز قتل و اسارت را مقدّر نمیکرد.
و نیز گفته شده: این آیه درباره مهاجرین از اصحاب پیامبر(ص) نازل شده که آنان به سوی مدینه هجرت کردند، خانهها و داراییهای خود را رها کردند و خسارت بسیار بر آنان وارد شد».
همان گونه که ملاحظه میشود، مرحوم طبرسی در این موارد به صورت گزارشی و نقل اقوال با روایات اسباب نزول مواجه شده و هیچ گونه اظهار نظری نکرده است. در بحث تفسیری آیات، آنجا که مطلبی به نظر ایشان حق جلوه میکند، روی آن پافشاری دارد، و آیات و روایاتی در تأیید قول منتخب میآورد.
گزارش غیر مستند اسباب نزول
مرحوم طبرسی در بسیاری موارد، اسباب نزول را به گونهای مستند ثبت کرده است، به این معنا که نقل کنندگان سبب نزول را بیان میکند (از ابن عباس، قتاده، ضحاک و مجاهد و ...) در مواردی هم غیرمستند بیان میکند؛ یعنی نقل کنندگان اسباب نزول را نمیآورند. بدون این که نامی از ناقل ببرد، تنها به ذکر سبب نزول اکتفا میکند.
نمونهها:
* « یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ ...» (بقره / 215)، ذیل این آیه درباره سبب نزول، چنین مینویسد:
«این آیه درباره عمرو بن جموح نازل شده است. وی پیر مرد بزرگواری بود و ثروت زیادی داشت، از پیامبر(ص) سؤال نمود: ای رسول خدا ! چگونه صدقه بدهم و به چه کسی صدقه بدهم؟ خداوند این آیه را نازل نمود.»
* « أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ ...» (آل عمران / 162)، ذیل این آیه چنین مینویسد:
«هنگامی که پیامبر(ص) دستور داد که به سوی احد خارج شوند، جماعتی از منافقان مخالفت کرده، از دستور پیامبر(ص) سرپیچی نمودند. در این امر، عدهای از مؤمنان از آنان پیروی کردند و دستور پیامبر(ص) را اطاعت نکردند، خداوند این آیه را نازل کرد.»
در این گونه موارد، تنها به گزارش اسباب نزول اکتفا کرده و این که ناقل آن چه کسی میباشد، بیان نشده است.
جایگاه نقل اسباب نزول
طبرسی، اسباب نزول را به صورت جداگانه و مستقل مورد بحث و بررسی قرار داده است، چنانکه برای قصه و نظم جایگاه ویژهای در نظر گرفته است، ولی گاه مشاهده میشود که هر دو یا هر سه عنوان را در یک جا بیان کرده است؛ از آن جمله:
* « وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِی الْیَتَامَى فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم ...» (نساء / 3)، طبرسی در ذیل این آیه مینویسد:
« [النزول و النظم] در سبب نزول و کیفیت نظم حاصل از این آیه و اتصال فصلهای آن، اختلاف شده است ...»
* « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ » (المائده / 87.) ذیل این آیه شریفه، در سبب نزول آن تحت عنوان [النزول و القصه] چنین بیان داشته است:
«مفسّران گفتهاند: روزی رسول خدا(ص) درباره رستاخیز و وضع قیامت، با مردم، بیاناتی فرمود. این سخنان مردم را تکان داد و به گریستن وا داشت. در پی آن، ده نفر از یاران پیامبر(ص) که عبارت بودند از : علی، ابوبکر، عبدالله بن مسعود، ابوذر غفاری، سالم مولی ابی حذیفة، عبدالله بن عمر، مقدادبن اسود کندی، سلمان فارسی و معقل بن مقرن، در منزل عثمان بن مظعون اجتماع کردند.
در این جلسه، تصمیم گرفتند پارهای از لذایذ دنیا را بر خود حرام کنند و به جای آن به عبادت پردازند ... علی(ع) سوگند یاد کرد که تمام شبها را نخوابد، مگر این که خدا بخواهد. بلال سوگند یاد کرد که همه روزه، روزه باشد و عثمان بن مظعون قسم یاد کرد آمیزش جنسی با همسرش را ترک گوید و به عبادت پردازد، این آیه نازل شد.»
استفاده از اسباب نزول در تفسیر آیه
مرحوم طبرسی در بسیاری از موارد، در تفسیر آیات از اسباب نزول به عنوان مؤیّد استفاده کرده است.
در بحث تفسیری آیات، ابتدا مطلبی را که مورد نظر ایشان است بیان میکند و برای اثبات مدعای خویش از آیات و روایات دلیل میآورد و در مواردی اسباب نزول آیات را شاهد بر مدعای خویش بیان میکند. از جمله:
* « وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِی الْمَحِیضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ » (بقره / 222)
در تفسیر جمله « وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ» این که منظور کدام پاکی است، چنین مینویسد: «در معنای متطهرین، گفتهاند: منظور طهارت و پاکی با آب میباشد. این نظریه را جماعتی از امامیه بیان کردهاند و نیز شأن نزول آیه دلالت بر این مطلب دارد. بعضی گفتهاند: مرادطهارت از گناه میباشد ...»
. ذهبی، محمد حسین؛ التفسیر و المفسرون، (چاپ دوم: بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1396 ھ– 1976 م)، 2/99.
. طبرسی، مجمع البیان، (چاپ دوم : تهران، انتشارات ناصر خسرو، بی تا )، 1/ 76
. بهاء الدین خرمشاهی، تفسیر و تفاسیر جدید، ( چاپ اول: تهران، انتشارات کیهان، زمستان 64 ) 34.
. طبرسی، مجمع البیان، 1/75.
. طبرسی، مجمع البیان، 1/75.
. طبرسی، مجمع البیان، 1/80.
. طبرسی، مجمع البیان، 1/ 612.
. 1 طبرسی، مجمع البیان، /77.
. طبرسی، مجمع البیان، 2/170.
. طبرسی، مجمع البیان، 2/546.
. طبرسی، مجمع البیان، 2/547.
. طبرسی، مجمع البیان، 2/874.
موضوع :