سفارش تبلیغ
صبا ویژن

«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ : 67/ مائده»

 محور اول: مناقشه در اعتبار احادیث نزول آیه درباره امام علیg
 عده‌ای از اهل سنت در سند احادیث آیه تبلیغ تردید کرده و حکم به ضعف داده‌اند، ولی کسی جز ابن تیمیه و پیروانش آن را انکار نکرده‌اند.
 بیانات ابن تیمیه:
 وی ضمن آوردن  بیان علامه حلی در اینکه آیه تبلیغ در شأن امام علی نازل شده و به تفسیر ثعلبی استناد کرده را آورده و اتهاماتی علیه شیعه وارد کرده و آنها را با خوارج سنجیده و خوارج را راستگو و رافضه (شیعه) را دروغگو نامیده است.
 وی آنچه در کتابهای حلی?‌الاولیاء ابونعیم، فضائل خلفا، تفسیر نقاش، ثعلبی و واحدی آمده را احادیث دروغین و جعلی نامیده است.
 و مرجع تشخیص حدیث صحیح از ناصحیح را احمد بن حنبل، اسحاق بن راهویه، ابوزرعه، بخاری، مسلم، نسائی و دانسته است و آنان را در این فن خبره نامیده است.

 

 وی در نهایت احادیث شأن نزول آیه تبلیغ را جعلی دانسته است.
 نقد مناقشه و شبهات ابن تیمیه:
 اگر مراد علامه حلی از عبارت «اتفقوا علی نزولها فی علیّ»:
  اتفاق فی الجمله فریقین باشد، ادعای درستی است، اما اگر اتفاق همه افراد باشد، این ادعا قابل اثبات نیست.
 عدم صحت ادعاهای ابن تیمیه:
 1. طرق گوناگون و تعدد اسانید احادیثی که نزول آیه را درباره امام  علیg می‌داند، ضعف سندهای روایت را جبران می‌کند، و در مقابل این روایات، سایر روایت‌های مقابل ضعفهای متعدد دارند که اهل تسنن نتوانسته‌اند به دیدگاهی یکسان دست یابند.
 2. تنها ابونعیم و ثعلبی این احادیث را نیاورده‌اند، بلکه محدثان فراوانی از  اهل سنت این حدیث را نقل کرده‌اند. (ابن جریر طبری، ابن ابی حاتم رازی، ابن مردویه، حاکم حسکانی)
 3. اگر مرجع شناخت احادیث امثال ابن ابی حاتم هستند، فرزند ابی حاتم حدیث مورد نزول را با سند پدرش از ابوسعید خدری نقل کرده است، پس چگونه می‌گوید افرادی نظیر ابن ابی حاتم این گونه احادیث جعلی را هر گز نقل نمی‌کنند؟
 4. نظر ابن تیمیه درباری ابو نعیم و ثعلبی و دیگران که می‌گوید: «آنان به صحت تمام احادیث که در کتابشان آورده‌اند، باور نداشته، بلکه باور به ضعف آنها دارند»، ادعای بدون دلیل است. زیرا ابونعیم و دیگران چه انگیزه‌ای برای نقل احادیث ضعیف دارند؟
 ابن تیمیه پنداشته دست علامه حلی از روایات شیعه کوتاه بوده که به روایات اهل سنت روی آورده است، حال آنکه علامه حلی تنها برای اتمام حجت و الزام مخالف به روایات اهل سنت استناد کرده است.
 اشکال ابن تیمیه به زمان نزول آیه:
 وی نزول آیه را به اوائل هجرت پیامبر نسبت داده و آن را درباره حکم قصاص نسبت داده که از ناحیه یهودیان استفتا شده است. 
 جواب:
 1. این که آیه درباری بیان حکم رجم و قصاص باشد، ضعفهای جدی داشته و طرفداری ندارد جز  اندکی مثل فخر رازی و بدر الدین عینی با نسبتی که با تعبیر قیل  به برخی داده‌اند.
 2. از میان صحابه و تابعین کسی به این قول قائل نیست، برسد  به ادعای ابن تیمیه که می گویند: اهل علم بدون اختلاف بر این قول متفق‌اند.
 3. حتی یکنفر هم قائل نیست که این آیه در اوائل هجرت نازل شده، بلکه اجماع علمی بر این است که این آیه جزء آخرین آیات نازل شده بر پیامبرn است.
 4. یهود در زمان نزول این آیه در اواخر بعثت در موقعیتی نبودند که به حضرت زیانی برسانند، تا خداوند به پیامبر وعده حفظ دهد.
 
  شبهه نزول آیه درباره عیب جویی یهود:
 رسول‌خدا تا پیش از نزول این آیه از یهود عیب‌جویی نمی‌کرد، ولی پس از نزول این آیه سکوت خود را شکست، دلیل این قول سیاق آیات است.
 جواب:
 1. سیاق در صورتی قرینه است که پیوستگی آیات قبل و بعد ثابت شده باشد، که هیچ دلیلی وجود ندارد. + سیاق در صورتی اعتبار دارد که قرینه‌ای برخلاف آن نباشد که در اینجا روایات و قرائن برخلاف این سیاق وجود دارند.
 2. چگونه ممکن است هنگام نزول سوره مائده که پس از درهم شکستن شوکت یهود در جنگها، ترک وطن و .. است، باز هم پیامبر از  ایشان ترس داشته باشد؟
 3. هیچ روایتی از صحابه و تابعین این قول را تأیید نمی‌کند، تنها مقاتل بن سلیمان از تابعین این قول را گفته که استنباط خود اوست نه روایتی از پیامبر یا ...
 محور دوم: مناقشه در معنای پیشوا برای «مَولی»
 جمهور اهل سنت در این معنا تردید کرده و معنای «مَولی» را به معنای زعامت و پیشوایی امام علیg نگرفته، بلکه آن را به معنای محبوب، یاور، ... گرفته‌اند.
 جواب: ادله اثبات معنای پیشوا برای «مَولی»
 هر چند کلمه «مَولی» بر معانی گوناگونی دلالت دارد، ولی با توجه به شواهد و قرائن در اینجا جز معنای « پیشوا و امام» صحیح نیست.
 الف)  ارتباط نزول آیه با ابلاغ ولایت امام علی علیه السلام:
اگر روایات مربوط به نزول را به معنای پیشوا نگیرند، مجبورند، واژه «مَولی» در کلام پیامبر را به معنای پیشوا بگیرند، زیرا
 1) آیه پیامبر را تهدید می‌کند که «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»
 2) خدا تضمین می‌کند: «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»، در حالیکه اعلان دوستی نیاز به تضمین خداوند ندارد.
 ب) دل نگرانی پیامبر با مسأله اعلان دوستی تناسبی ندارد!
 ج) پیوند غدیر با جریان بریده اسلمی:
 بریده در سفر به یمن همراه امام علیg بود و به گمان خود از امام علیg جفایی دیده و به پیامبرn شکایت می‌کند، پیامبرn به وی می‌فرماید: «یا بریده! من کنت مولاه فعلی مولاه».
 1. گرچه پیوندی بین نزول آیه تبلیغ و این داستان نیست، ولی انگیزه برای نقل این پیوند بوده، زیرا در این روایت کلمه‌ی «ولی» آمده است.
 2. پیامبرn با این تعبیر به بریده گوشزد می‌کند که امام علی ولی و زعیم شماست و جای اعتراض ندارد، پس مسأله‌ی پیشوایی را گوشزد نموده نه تنها محبوب بودن ایشان، که با قرینه «بعدی (أو من بعدی)» فهمیده می‌شود. «.. فان علیا منی و انا منه و هذا ولیکم بعدی»، بنابر این پیامبرn به بریده و امثال او ابتدا به طور خاص و سپس در غدیر خم به طور رسمی اعلان زعامت و سرپرستی نموده است.
 د) واژه «ولی» به جای «مولی» در حدیث غدیر:
 در احادیث متعددی در متن به جای کلمه‌ی «مولی» کلمه‌ی «ولی» آمده است: « ان الله مولای و انا ولی کل مؤمن ثم أخذ بید علی فقال: من کنت ولیه فهذا ولیه...» ولی = سرپرست و امام  حاضران از کلمه‌ی «مولی» «ولی » را فهمیده‌اند یا خود حضرت «ولی» را به کار برده است.
 
 هـ) تعبیر « ألست أولی بکم من انفسکم» در صدر اعلان ولایت
 پیامبرn درباره اولویت داشتن خود بر جان و مال مردم به خودشان از مردم اقرار می‌گیرد، «أیها الناس! من ولیکم؟ قالوا: الله و رسوله ثلاثا، ثم أخذ بید علی فاقامه، ثم قال: من کان الله و رسوله ولیه فهذا ولیه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»
 این تعابیر زمینه‌سازی برای اعلان ولایت امام علیg است و شواهدی بر اینکه مراد از ولایت امام علیg همگون با آیه « انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلو? و یؤتون الزکو? و هم راکعون: مائده/55» همسان با ولایت خدا و رسولn به معنای متصرف در امور و پیشوایی می‌باشد.
 و) پیوند جریان غدیر با حدیث ثقلین
 برخی نصوص جریان غدیر گزارش‌گر سفارش پیامبرn به تمسک به ثقلین دیده می‌شود. که بلافاصله ولایت علی‌بن ابیطالبg مطرح شده: « إن الله مولای و أنا ولی کل مؤمن؛ ثم أخذ بید علی، فقال: من کنت ولیه فهذا ولیه ( من کنت مولاه فهذا علی مولاه)». بنابر این مراد از ولایت امام علیg در حدیث غدیر سرپرستی و پیشوایی است.
 ز) ارتباط آیه عصمت با آیات ولایت و اولی الامر
 آیه اولی الامر: 59/ نساء: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ... » دال بر وجوب اطاعت
 ایه تبلیغ: 67/ مائده: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ... » وجوب ابلاغ
 نتیجه: هنگام دل نگرانی پیامبرn، خدا از یکسو تهدید و از سوی دیگر تضمین کرد تا پیامبnر آن امر را ابلاغ نماید، پس غدیر ابلاغ همان اطاعت بود که همسان با ولایت خدا و رسول بود.
 بنابر این «مولی» جز معنای پیشوایی و رهبری نیست، و اگر طبق نظر اهل سنت در غدیر اعلان دوستی و یاری امام علیg باشد، قبلا این اعلان در آیه «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ‏ راکِعُونَ‏: 55/ مائده» صورت گرفته بود و نیازی به تکرار ان در غدیر نبود.
 ح) پیوند آیه عصمت با آیه اکمال
 شیعه بدون استثنا و برخی روایات اهل سنت، نزول آیه اکمال (3/مائده) را در ارتباط با اعلان ولایت امام علیg دانسته اند.
 تمام نشانه‌های اکمال دین، اتمام نعمت، یأس کفار، رضایت خداوند از دین اسلام برای جامعه، تنها با اعلان ولایت به معنای جانشینی و امامت معنا می یابد، نه با اعلان یاری و محبوب بودن امام.
 همه قرائن و شواهد نشان می‌دادهد، مراد از اعلان ولایت امام علیg در غدیر خم، چیزی جز سرپرستی و پیشوایی نبوده است.
 عامه مردم طبق ضمانت و وعده خدا تکذیب نکردند، ولی در مقام عمل این دستور را نادیده گرفتند و بنای مخالفت با آن را گذاشتند.
 پیامبرصلی الله علیه و آله با احساس خطر بعد از اعلام رسمی سعی کرد با نوشتن وصیت‌نامه برای جلوگیری از بیراهه رفتن امت بود که عده‌ای از این کار جلوگیری کردند و پیامبر صلی الله علیه و آله را به هذیان گویی متهم نمودند و با شعار «حسبنا کتاب الله» ماجرایی غمبار برای اسلام رقم زدند.
 هرچند اهل سنت سعی کرده‌اند واکنش عمر بن خطاب را توجیه نمایند، ولی واقعیت‌ها عیان است.
 
 


موضوع :


«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ : 67/ مائده»

 این آیه یکی از دلائل نصب امامت، مبتنی بر ابلاغ عمومی ولایت و رهبری امام علی است.
 قرآن پژوهان شیعی در مدارک و شواهد هم‌داستان‌اند. اهل تسنن روایات ولایت امام علی را انکار نکرده و جزء یکی از موارد شأن نزول می‌دانند.
 واژگان:
 1. بلّغ: وصول و رسیدن به چیزی، رسیدن به آخرین نقطه (راغب)، تفاوت آن با «وصول» این است که وصول رسیدن به نقطه پایان کار نیست. «بلّغ» در این آیه به معنای «فسّر» یعنی: ای پیامبر، مقصود خداوند را که انتهای معنای «ما انزل الیک» است را برسان.
 2. عصمت: حفظ و بازداشتن، از عصام القربه: ریسمان یا چیزی که دهانه‌ی مشک را با آن می‌بندند. (راغب: العصم: الامساک،... عصمت انبیاء: حفظ و نگه داشتن ایشان از سوی خداوند متعال است).  (طبری: وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ: خداوند پیامبرش را از نیرنگ و کشته شدن به دست مردم باز می‌دارد، یا آنکه از شرور و زشتی کار مردم جلوگیری می‌کند، تا به حضرت آسیب نرسد.
 3. کفر: غطا و پوشاندن. کفر در دو معنای کلی است: 1ـ انکار مانند انکار توحید، نبوت و شریعت = کفر اعتقادی. 2ـ کفر: انکار نعمت و عدم شکر گزاری= کفران نعمت، مانند: «وَ لِلَّهِ‏ عَلَى‏ النَّاسِ‏ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ» کفر در عمل است. 
 نکات کلیدی در مبنای تفسیر این آیه، در آثار شیعی و اهل سنت:
 1. سوره مائده در زمره آخرین سوره های نازل شده است.
 2. ارتباط نداشتن آیه تبلیغ با آیات قبل و بعد آن.
 3. اتفاق اهل بیت و صحابه در تعیین مورد نزول آیه.
 4. دل نگرانی و بیم رسول خدا از تبلیغ پیام آیه، که خدا با پیام «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» وعده حفاظت را ذکر فرمود.
 از نظر شیعه ابلاغ ولایت امام علی با تردید و انکار برخی روبرو می شد.
 تفسیر آیه عصمت (تبلیغ):
 شیعه: آیه را درباره ابلاغ ولایت امام علیg می دانند.
 1. تحلیل درون متنی آیه:
 الف) آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله مأمور به ابلاغ آن بود، از شئون رسالت بود، زیرا خدا با خطاب «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ ...» ایشان را مخاطب ساخته است.
 ب) اهمیت حکم به حدی بود، که در صورت عدم ابلاغ، گویا اصل دین ابلاغ نشده بود و موجب بی‌نتیجه ماندن سایر آموزه‌های دین می‌گردید.
 ج) مأموریت پیامبر صلی الله علیه و آله برای پیامی بوده که نوعی دل‌نگرانی در ابلاغ آن داشته است.
 د) مخالفان این پیام، کافر قلمداد شده و خدا آنان را هدایت نمی‌کند.
 نکات مهم:
 1. ارتباط نداشتن مفاد آیه با اهل کتاب: آیه با آیات قبل و بعد خود ارتباطی ندارد، زیرا عبارت «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» نشان می‌دهد، موضوع حکم چیزی بوده که جان پیامبر یا دین او در خطر بوده است. ولی اوضاع اهل کتاب در حج? الوداع به گونه‌ای نبوده که خطری متوجه پیامبر شود تا خدا تضمین جانی دهد، زیرا مسأله یهود و نصارا در سال دهم هجری تمام شده بود و ایشان یا تسلیم شده، یا جزیه داده و یا ترک وطن کرده بودند؛ بنابر این آیه تبلیغ در بین آیات قبل و بعد خود، در یک سیاق نیست و پیامی مستقل القا می‌کند.
 2. نبودن تهدید از ناحیه کفار و قریش: آیه از خطری که به تمام دین وابسته است سخن می‌گوید، نگرانی پیامبر در ابلاغ آن و تأخیر آن در فرصتی مناسب بیانگر این امر است، که از «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» فهمیده می‌شود. لحن تهدید آیه می‌فهماند، حکم به گونه‌ای بوده که انتظار شورش یا انکار اصل دین می‌رفته است. این انتظار از سوی مشرکان و کفار نیست، زیرا قرآن انواع کارشکنی‌ها، تبلیغ‌های سوء و ... کفار را از ابتدای بعثت نقل کرده، بنابر این خطر باید مربوط به پس  از هجرت و پای گرفتن دین در جامعه اسلامی باشد.
 3. تهدید و خطر منافقان: تأثیر القائات منافقین در جمعیت کثیر تازه مسلمانان که تعالیم اسلامی در آنان رسوخ نکرده بود، خطری جدی بود که با انکار و تکذیب پیام رسول‌خدا در امر جانشینی اسلام را تهدید می‌کرد، مبتنی بر این دسیسه که پیامبر حکمی را از خود صادر کرده و به اسم دین منتشر می‌سازد.
 علت این دل نگرانی در تاریخ روشن است، که با مطالعه روحیات قریش، توطئه منافقان در قتل رسو‌ل‌خدا و مخالفت‌های صحابه با پیامبر، مخالفت با نگاشتن وصیت نامه، همراهی نکردن با سپاه اسامه و ... روشن می‌شود. گویا امید منافقان به بعد از وفات رسول‌خدا بود که با جانشینی پیامبر نقش بر آب می‌شد، طبیعی بود که منافقان در جانشینی پیامبر شایعه کنند که پیامبر از طرف خود اقدام کرده و داماد و پسر عموی خود را خلیفه کرده است. به ویژه کینه منافقین از شمشیر علی این عوامل را تشدید می‌کرد.
 تأیید این مطالب در مطالعه نصوص جریان نزول آیه مورد بحث روشن می‌شود.
 1. شیعه از امام باقرg: خدا به محمد صلی الله علیه و آله فرمان داد، ولایت را برای آنان تفسیر کند، همان گونه که احکام نماز و زکات و روزه و حج را تفسیر کرده بود. چون فرمان رسید، حضرت دلتنگ شد که مبادا مردم از دینشان برگردند و ایشان را تکذیب کنند، ... آیه شریفه نازل شد.
 2. فریقین از ابن عباس: این آیه درباری علی نازل شد، در آن هنگام که خدای سبحان به پیامبرn دستور داد به مردم ولایت را اعلان کند، رسول خداn نگران شده که آنان بگویند وی این مقام را از ناحیه خود به پسر عمویش بخشید و در این باره طعنه زنند، پس خدا این آیه را بر پیامبرn وحی کرد، و حضرت روز غدیر خم برخاست و دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست.
 3. امام علیg، مثل روایت امام باقر علیه السلام را فرموده و در احتجاج با معاویه نیز آن را مطرح نموده است.
 نکته:
 دل‌نگرانی پیامبر صلی الله علیه و آله به دلیل خوف به جان خود نبود، و عبارت «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» ضمان جان حضرت نیست، بلکه تضمینی است برای برداشتن هراس پیامبر صلی الله علیه و آله  از تکذیب مردم و دسیسه‌های فتنه‌گران که ممکن بود به انکار رسالت بیانجامد. به فرض که پیامبرn از کشته شدن هراسان باشد به خاطر خودش نیست، بلکه به دلیل پیامدهای این قتل است که دامنگیر امت می‌شود، و اصل رسالت ناکام می‌ماند؛ همانطور که این مطلب در جنگ احد رخ داد.
 تحلیل برون متنی (استناد به روایات)
 تمامی روایات شیعه پیرامون ولایت امام علی علیه السلام بوده که آن را مربوط به روز غدیر می‌دانند. این روایات با آیات ولایت(55 ـ56/مائده)، اولوالامر (59/ نساء)، اکمال (3/مائده) و حدیث ثقلین پیوند خورده است. کلینی در کافی، ابن طاووس در الرسال? الواضح?، عیاشی در کتاب تفسیر خود، علی بن ابراهیم در تفسیر خود، شیخ صدوق، شیخ طوسی، طبرسی در احتجاج روایات آن را ذکر کرده اند. (روایت امام باقر در تفسیر ولایت مثل حج و ..)
 دانشمندان اهل سنت به نقل از صحابه و تابعین آن را درباره امام علی علیه السلام در روز غدیر ذکر کرده‌اند.
 از صحابه: زید بن ارقم، ابوسعید خدری، عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود، جابر بن عبدالله انصاری، ابوهریره، عبدالله بن اوفی اسلمی، براء بن عازب.
 از تابعین: ابوجعفر امام باقرg، ابوعبدالله امام صادق علیه السلام، عطی? بن سعد العوفی، زید بن علی، ابوحمزه ثمالی، آن را ذکر کرده اند. به جز ابن تیمیه و پیروانش کسی از اهل سنت این روایات را تکذیب نکرده است. 

 


موضوع :


 1. مناقشه در سبب نزول آیه و انکار تصدق انگشتر در رکوع از سوی امام علیg  برای تعمیم آن به همه‌ی مؤمنان و معناکردن ولایت به دوستی و یاری
 2. مناقشه در نحوه استدلال به آیه برای اثبات امر ولایت امام علی و سایر اهل بیتD
 دسته اول: مناقشه‌ها در سبب نزول
 1. شروع انکار از قرن هشتم توسط ابن تیمیه (احمد بن عبد الحلیم، م758ق ) با نقد آرای علامه حلی (حسن بن یوسف، م762ق)
 وی حادثه صدقه دادن انگشتر توسط امام علی را افسانه‌ای ساختگی دانسته که در کتاب‌های مورد اعتماد وجود ندارد.
 2. ذهبی: ضمن بیان احادیث طبرسی در مجمع البیان از فریقین، بدون خرده‌گیری نظر ابن تیمیه را ذکر کرده و حدیث تصدق انگشتر از سوی امام علی را منکر شده و رد و ابطال آن را به عهده‌ی ابن تیمیه دانسته است.
 نقد ابن تیمیه بر علامه حلی:
 اینکه رافضی (علامه حلی) می‌گوید: دانشمندان اجماع دارند این آیه درباره علیg است، از بزرگترین ادعاهای دروغین است، بلکه اجماع اهل علم از ناقلان بر این است که این آیه در خصوص علی نازل نشده و او انگشتر خود را در نماز صدقه نداده است.
 اجماع اهل هلم از محدثان نیز بر این است که این داستان پیش گفته، دوغین و ساختگی است، اما آنچه رافضی (علامه حلی) از تفسیر ثعلبی نقل کرده است.
 اهل علم از محدثان بر این قول‌اند که ثعلبی احادیث ساختگی را در تفسیرش می‌آورد... و از این روی است که ثعلبی را (حاطب لیل) هیزم کش در شب می‌دانند
 بغوی  که حدیث شناس و آگاه‌تر از ثعلبی و واحدی نیشابوری است، هرگز در تفسیرش که مختصر تفسیر ثعلبی است، این احادیث دروغین را نیاورده است. ... ثعلبی با آنکه دیندار است، به صحیح و سقیم احادیث آگاه نیست و در بیشتر موارد بین سنت و بدعت تفاوتی نمی‌گذارد.
 دانشمندان بزرگ و اهل تفسیر مانند محمد بن جریر طبری، بقی بن مخلد و ابن ابی حاتم و . .. این نوع احادیث ساختگی را نیاورده‌اند و باز ابن حمید و عبدالرزاق این حدیث را نقل نکرده‌اند، با آنکه عبد الرزاق به تشیع گرایش دارد  و از فضائل علی زیاد نقل کرده، ولی شأن او برتر از ان است که این دروغ‌های آشکار را روایت کند.
  نقد مناقشه‌ها در سبب نزول آیه:
 1. ادعای اجماع علامه حلی بی مبنا نیست، بلکه از سوی نیشابوری و ایجی نیز ادعای اجماع شده + روایات صحابه و تابعین = اجماع معنوی
 2. ادعای اجماع اهل علم و محدثان بر عدم نزول در شأن امام علی بی اساس است. حداقل محققان و محدثان تا قرن هشتم چنین ادعایی نداشته‌اند.
 3. رویداد تصدق انگشتر را تنها ثعلبی نقل نکرده، بلکه دیگران همچون حاکم حسکانی (ق5)، ابراهیم جوینی (ق8)، فخر رازی آن را نقل کرده‌اند.
 4. هیچیک از اهل علم (محدثان) احادیث ثعلبی را ساختگی ندانسته و او را (حاطب لیل: هیزم کش در شب) نگفته و این فقط ادعای ابن تیمیه است، برخلاف آن همه‌ی دانشمندان ایشان را ستوده‌اند. از جمله ابن خلکان و ... که ثعلبی را یگانه در تفسیر در دوران خود دانسته است.
 5. برخلاف ادعای ابن تیمیه (بغوی این احادیث را نیاورده)، بغوی با صراحت شأن نزول آیه آورده و به امام علی نسبت داده است.
 نقد مناقشه‌ها در سبب نزول آیه:
 6. تفسیر جامع البیان از محمد بن جریر طبری (ق4) که نزد ابن تیمیه اجر تفسیرهاست، با 5 طریق شأن نزول را نقل می‌کند. سیوطی (در‌المنثور) نیز از طبری(جامع البیان) شأن نزول را درباره‌ی امام علی آورده است. (هم اکنون در تفسیر طبری این حدیث نیست). ابن ابی حاتم با دو سند این حدیث را نقل کرده و سلسله سند را مورد وثوق اهل سنت دانسته است. ( ابن تیمیه: دانشمندان بزرگ از اهل تفسیر مانند ابن جریر و ابن ابی حاتم، این احادیث ساختگی را ذکر نکرده‌اند).
 7. سیوطی در در‌المنثور این احادیث را به نقل از ابن حمید و عبدالرزاق می‌آورد، بنابر این کلام ابن تیمیه که می‌گوید: افرادی مانند ابن حمید و عبدالرزاق از اینگونه احادیث نیاورده اند بی اساس است.
 8. ابن تیمیه مفسری را که از ثعلبی آگاه‌تر است (بغوی صاحب معالم التنزیل فی تفسیر القرآن) را ذکر می‌کند، که اجماع مفسران بر نزول آیه درباره امام علی را نقض می‌کند و به نام ابن ابی حاتم اشاره می‌کند، حال آنکه وی روایت صحیح در این شأن نزول ذکر می‌کند.
 نتیجه: برخی پیروان ابن تیمیه قائلند ابن تیمیه در نقل احادیث دچار اشتباه فراوان شده است .
 ابن حجر: وی در ارزیابی احادیث به بیراهه رفته و بی دلیل آنها را رد می‌کند.
  دسته دوم: مناقشه‌ها در دلالت آیات بر امر ولایت
 اشکالات اهل سنت:
اشکال 1. زکات در آیه به معنای اصطلاح رایج فقهی است و بر صدقه مستحبی اطلاق نمی‌شود.
 الف) امام علیg به دلیل فقر مشمول زکات واجب نبوده. ب) زکات واجب را تا وقت نماز به تأخیر نمی‌انداخته. ج) حمل زکات بر صدقه مستحبی دلیلی ندارد.
 جواب:
1. زکات در لغت = نمو و طهارت، زکات مایه‌ی نمو مال و پالایش نفس است.  این معنا کنار نماز مطلق انفاق مال برای خداست. و معنای اصطلاحی برای زکات پس از عصر نزول رایج شده و درباره انبیای پیشین نیز زکات به معنای اصطلاحی شرعی اسلام نبوده است.
شکال 2. اگر دلیلی بر حمل بر صدقه مستحبی نداشته باشیم، نمی‌توان از شأن نزول آیه در تصدق انگشتر چشم پوشید، پس آیه خود قویترین دلیل است.
 2. رکوع به معنای هیئت خاص خم شدن در نماز نیست.
 جواب:
 1. چرا زکات را به معنای اصطلاح فقهی گرفتید، ولی رکوع را به معنای لغوی گرفتید، در حالیکه معنای لغوی و اصطلاحی آن یکسان است و رکوع در ابتدای شرع، بدون قرینه می توانست در معنای اصطلاحی خم شدن به کار رود.
 2. رکوع در لغت به معنای خم شدن است، و کاربرد آن در معنای تواضع مجازی و نیازمند قرینه است، که اینجا قرینه‌ای وجود ندارد.
 3. اگر رکوع به معنای خشوع باشد، نیازمند دو لازمه است: الف) تنها مؤمنانی که با خشوع زکات می‌دهند، دوستدار مؤمنان دیگرند . ب) یا خضوع هنگام نماز پیامی ندارد و لغو است.   این لوازم را هیچ کس از اهل سنت  ملتزم نخواهد شد، بنابر این، رکوع به معنای خضوع نیست.
 
 اشکال 3. توجه ویژه امام علی در نماز با توجه به سائل منافات دارد و وقوع چنین امری برای امام علی غیر ممکن است.
 جواب:
 1. انجام عبادتی (صدقه دادن) حین عبادتی دیگر منافات ندارد، جز آنکه صدقه را عمل کثیر بدانیم.
 2. قرآن: صدقات را تنها خدا می‌گیرد. روایات: مسکین، پیک خداست. پس صدقه دادن به پیک خدا، برای خداست و با نماز منافاتی ندارد.
 
اشکال 4. واژگان به صورت جمع بیان شده‌اند و تطبییق آن بر امام علی به تنهایی خلاف ظاهر است.
 جواب:
 1. جواب برخی اهل سنت: لفظ جمع در اینجا برای تشویق دیگران به انجام کاری است که امام علی انجام داد.
 2. قرآن در مواردی لفظ جمع را برای تشویق یا تنبیه آن را به کار برده است. مانند این آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی‏ وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فی‏ سَبیلی‏ وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتی‏ تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّة» که الفاظ آن جمع است، ولی مصداق آن «حاطب بن ابی تلعبه» است.و یا آیات، منافقون: 8، مائده: 52.
  اشکال 5. عدم استناد امام علی به آیات ولایت
 جواب: این شبهه را تنها فخر رازی مطرح کرده، غافل از اینکه:
 1. امام علیg در احتجاج‌های خویش بر این آیه استناد کرده، از جمله: ابن بابویه در کمال الدین، علی بن طاووس در التحصین، ابراهیم بن محمد جوینی در فرائد المسطین.
 2. این رویداد در منابع شیعه و سنی از خود امام علی نقل شده که به منزله‌ی استدلال حضرت به این آیات است، علاوه بر آن رسول‌الله و ائمه نیز به این آیه بر ولایت امام علی و خودشان استناد کرده‌اند.
 اشکال 6. ناسازگاری حصر حقیقی (به دلیل کلمه انما) با امامت دیگر ائمه
 جواب: 1.  آیه ولایت تنها ولایت امام علی را اثبات می‌کند و ولایت سایر ائمه با دلائل دیگر قرآنی و روایی ثابت می‌شود، بنابر این آیه ناظر به امامت ائمه در زمان‌های بعد نیست تا منافاتی پیش بیاید، پس مفاد آیه به نحو قضیه خارجیه است.
 2. یا ولایت سایر ائمه در امتداد و طول ولایت امام علی است، چون همگی یک حقیقت‌اند، و با اثبات ولایت امام علی، ولایت سایر ائمه اثبات شده و با آن تنافی نخواهد داشت.
 3. یا جمع بودن کلمات این آیه، ولایت دیگر افراد اهل بیت را می‌رساند، و روایات رسیده از اهل بیت مؤیدی بر این مطلب است.
 
 


موضوع :


 آیه ولایت: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ (55) وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (56)»
مائده» دال بر ولایت امام علیg به طور خاص و سایر ائمه به طور عام
 تحلیل واژگان:
 أنما: ادات حصر برای تخصیص،  اثبات بعد از آن و نفی غیر آن. «أنما لک عندی درهم» مفهوم: جز یک درهم چیز دیگری بر عهده‌ی من نداری.
 ولیّ: (ولی)، حصول دو چیز (یا بیشتر) در کنار هم بدون آنکه بین آنها چیزی دیگر فاصله شود. قرب و نزدیکی، ولی به معنای فاعل از وَلیه، به کسی گویند که به کار دیگری قیام کند و هر کس کار دیگری را به عهده گرفت، ولی اوست. مانند ولی یتیم که امر سرپرستی یتیم را به عهده دارد و مانند ولی زن که سرپرستی او را با عقد نکاح عهده‌دار می‌شود.  ولی: مالک تدبیر است؛ یعنی برای تدبیر و اداره جامعه، یتیم یا زن، به آنان نزدیک شده و به انجام امور آنان می‌پردازد.
 یکی از اسمای حسنای خداوند سبحان «ولی» است. «... فَاللَّهُ‏ هُوَ الْوَلِیُ‏ : شوری/9» خدا ولایت دارد و تنها ولی اوست. «وَ هُوَ الْوَلِیُ‏ الْحَمید» خدا مدبر امور است= تدبیر کننده هستی.
 در تمام موارد استعمال «و.ل.ی» قرب و نزدیکی با نوعی ارتباط همراه است که با قرائن فهمیده می شود، به همین دلیل برخی «ولی را به معانی ناصر، دوست و .. دانسته‌اند.

 

 آیه ولایت: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ (55) وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (56)»
 زکات: نمو و زیادت، «اصل الزکا?: النمو الحاصل من برک? الله تعالی»  و گر به آنچه انسان از مال خود به نیازمندان می‌دهد، زکات گفته می‌شود، به این خاطر است که مایه برکت و نمو مال و پالایش نفس است، با مازه نمو و پالایش نفس هر دو می‌باشد». راغب
 رکوع:
 لغت: انحنا و خم شدن. «ر.ک.ع. اصل واحد یدل علی انحناء فی الانسان و غیره، یقال رکع الرجل اذا انحنی و کل منحن راکع» مجمل اللغ?، ابن فارس.
 اصطلاح شرع: خم شدن مخصوص نماز
 1. اصل رکوع = انحنا 2. تواضع = استعمال سبب (رکوع ) و اراده مسبب (خم شدنی که موجب تواضع می‌شود).
 حزب: جماعتی که بر یک عقیده و هدف باشند. «کل طائف? تکون اهواؤهم واحد? فهم حزب». فراهیدی، ترتیب العین. «الحزب: طائف? امن الناس» فیومی، المصباح المنیر.
 تفسیر آیات ولایت:
 این دو آیه از آیات قبل و بعد خود جدا بوده و در یک سیاق نیستند. نمی‌توان این دو آیه را الغای خصوصیت نموده و با خصوصیت شأن نزول بر امام علیg به طور خاص و (با تنقیح مناط بر سایر ائمه) دلالت دارند.
 مورد سبب نزول: بنابر احادیث متواتر فریقین درباره تصدق انگشتر توسط حضرت علیg در حال نماز دلالت دارد. شیعه با قطع و برخی آیه را نص و قوی‌ترین دلیل شیعه بر امامت می‌شمرند.
 دلالت آیه بر ولایت امیر‌المؤمنینg :
 الف) إنما: ادات حصر
 ب) «ولی» به معنی اولی به تصرف، والی مترادف با امام و خلیفه (نه یاور و دوست: آیه «وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ وَ الْمُؤْمِناتُ‏ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض‏» بیان می دارد همه مردان و زنان مؤمن یاور یکدیگرند، شامل اینجا نمی شود، زیرا نمی تواند مولی و مولی علیه یکی باشند).
  ب) ولی: نتیجه: اینجا مراد ولایت تصرف و تدبیر است. این ولایت به صورت مفرد به خدا، رسولn و امام علیg نسبت داده شده است.
 ولایت رسول در آیات قرآن شامل: ولایت در هدایت، قیام به تشریع، دعوت به دین، تربیت امت، تبیین وحی قضاوت و حاکمیت، اولویت بر مؤمنین بر انفس ایشان، هدایت به راه راست، تعلیم کتاب و حکمت، ...
 تعمیم این ولایت بر «الَّذِینَ آمَنُوا» که جز بر امام علی و سایر ائمه منطبق نیست.   به دلیل عطف به ولایت خدا و رسول
 تفاوت این دو ولایت:        ولایت خدا = بالاصاله، ولایت رسول و امام علی و سایر اهل بیتD = به تبع و اذن پروردگار
 ج) تفسیر آیات ولایت توسط پیامبر خداn، از جمله در غدیر خم:
 «خدا به پیامبرش در مودر ولایت علی فرمان داد و بر او چنین نازل کرد: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا ... و نیز خداوند ولایت اولوالامر را واجب کرد، آنان از حقیقت ولایت آگاه نبودند، پس خداوند به محمد فرمان داد ولایت را برای آنان تفسیر کند، همانگونه کاه نماز، زکات، و ... را تفسیر کرده بود، چون این فرمان رسید، حضرت دلتنگ شد و دل نگران بود که نکند مردم از دینشان برگردند و ایشان را تگذی کنند، حضرت با چنین دلتنگی به پروردگارش رجوع کرد: آنگاه خداوند چنین وحی فرستاد: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس... ، پس حضرت به فرمان خدا امر ولایت را آشکار ساخت و به معرفی ولایت علی در روز غدیر خم پرداخت و .. به مردم فرمان داد تا حاضران آن را به اطلاع غایبان برسانند.»
 
  شواهدی بر ابلاغ ولایت توسط رسول:
 1. اهل سنت: طبرانی (ق4): حضرت رسول پس از نزول آیه (ولایت) آن را قرائت کرد و سپس فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».
 2. تفسیر واژه ولایت توسط ائمهD :
 امام صادقg: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا .. یعنی أولی بکم أی احق بکم و بأمورکم و انفسکم و اموالکم.»
 3. تأکید شیعه بر نزول این آیه در شأن ولایت امیر المؤمنین
 4. اهل سنت از طرق متعدد (26 طریق) از صحابه و تابعین آن را به حضرت علی نسبت داده اند.
 صحابه: امام علی، عبد الله بن عباس، ابورافع مدنی، عمار بن یاسر، ابوذر غفاری، انس بن مالک، جابر بن عبدالله، مقداد بن الاسود، عبدالله بن سلام.
 تابعین: سلم? بن کهیل، عتب? بن ابی حکسم، سد، مجاهد.
 سایر علمای اهل سنت: محمد بن عبدالله اسکافی (ق3)، نیشابوری در تفسیر غرائب القرآن، ایجیر در شرح مواقف، آلوسی، سیوطی،ابن حجر عسقلانی
 نکته مهم:
 هرگز نمی توان در خصوص این آیه از شأن نزول الغای خصوصیت کرد و ولایت را به همه مؤمنان عمومیت داد.
 در خصوص آیه ولایت:
 1. یا باید از به طور کامل از روایت شأن نزول چشم پوشید که به دلیل کثرت طرق امکان ندارد.
 2. یا اگر به آنها ملتزم شویم، نمی توانیم از شأن نزول آیه الغای خصوصیت کرده و آن را به همه مؤمنان تعمیم دهیم. زیرا:
 الف) با التزام به روایات شأن نزول، مؤمنان در افرادی خاص منحصر می شوند.
 ب) رکوع در معنای هیئت خاص در نماز.
 زکات به صدقه (در یک احتمال) معنا میشوند.
 ولایت به معنای اولویت در تصرف در همه‌ی شئون خواهد بود
در نتیجه: این معنا با تعمیم آیه ناسازگار خواهد بود.



موضوع :


 دو دسته مناقشه در روایات شیعی
 1. معصوم دانستن اولو‌الامر
 2. نحوه استدلال به آیه در اثبات حق اطاعت از اهل بیت
 دسته‌ی اول: مناقشه در روایات شیعی و نقد آن
 نکات: اهل سنت خود در تفسیر آیه دچار اختلاف هستند، ایشان اولو‌الامر را شامل این افراد دانسته‌اند:
 1. حاکمان بر حق
 2. حاکمان و عالمان
 3. اهل حل و عقد

 

 4. همه صاحبان ولایت شرعیه
 اختلاف نظر اهل سنت در معنا شناسی اولوالامر
 1. عالمان و فقیهان
 2. اصحاب پیامبر خداn
 3. ابوبکر و عمر و افرادی دیگر
 4. امانتداران
 5. سلاطین
 6. افراد خاص که نخستین آنان حضرت علیg است.
Øنکته: در احادیث اهل سنت تنها این روایت از شخص رسول خداn نقل شده است و دیگر روایات از صحابه یا تابعین هستند.
نساء/59: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ‏ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلا» 
 حاکم حسکانی (ق5) از امام علیg از پیامبرn:
 شریکان من کسانی‌اند که خداوند (اطاعت) آنان را با اطاعت خویش و من کنار هم آورد و درباره آنان چنین نازل کرد: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ‏ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم‏... » من (علیg ) گفتم: ای پیامبر خداn، آنان چه کسانی‌اند؟ فرمود: تو نخستین آنان هستی.
 جوینی (م730) در حدیثی از محاجه امام علیg با برخی از صحابه درزمان خلافت عثمان:
 «... فأنشدکم الله! أتعلمون حیث نزلت: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ‏ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم‏... » و حیث نزلت: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ‏ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون: مائده /55‏» و حیث نزلت: «وَ لَمْ‏ یَتَّخِذُوا مِنْ‏ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنینَ وَلیجَة: توبه/16» قال الناس: یا رسول الله، خاص? فی بعض المؤمنین عام? لجمیعهم؟ فأمر الله عزوجل نبیهn أن یعلمهم ولا? أمرهم و أن یفسر لهم من الولای? ما فسر لهم من صلاتهم و زکاتهم و حجهم فینصبنی للناس لغدیر خم ... ثم خطب، فقال: أیها الناس تعلمون أن الله عزوجل مولای و أنا أولی بهم من أنفسهم؟ قالوا: بلی یا رسول الله، قال: قم یا علی، فقال: من کنت مولاه فعلی هذا مولاه...»

دسته‌ی اول: مناقشه در روایات شیعی و نقد آن
  شأن نزول آیه «اولی الامر...» را درباره جانشینی امام علیg در مدینه به جای رسول الله هنگام عزیمت برای جنگ تبوک می داند:
 «اولی الامر منکم» قال: نزلت فی امیر المؤمنین حیث خلفه رسول الله بالمدین?، فقال: أتخلفنی علی النساء و الصبیان؟ فقال: أما ترضی أن تکون منی بمنزل? هارون من موسی...»
 دلایل مبتنی بر صحت روایت تابعین:
 1. مطابقت با ظاهر آیه در اطاعت مطلق
 2. مطابقت با تبیین پیامبر درباره اولوالامر
 3. تأیید احادیث دیگر (رسیده از اهل بیت)
 4. سازگار با شرایط جانشینی امام علیg در مدینه: (در ماجرای جنگ تبوک منافقان شایع کردند که پیامبرn از علیg به ستوه آمده و همراهی با او را نمی پسندد، و  از طرفی از جنگ سرباز زده در مدینه مانند تا توطئه کنند. خدا با نزول آیه اطاعت مطلق از  اولوالامر (امام علیg) جلوی هر گونه بهانه‌ی منافقین در سرپیچی از امام علیg را بست).
 5. سازگاری همه جانبه این شأن نزول با روایات اهل سنت در اطاعت مطلق از افراد منصوب شده از طرف پیامبرn (که تنها به امام علیg فرمان داده است).
 نمونه: افرادی از سپاه امام علیg به فرماندهی وی خرده گرفته و نزد پیامبرn شکایت کردند: پیامبرn با عصبانیت فرمود: «ماذا تریدون من علی؟ أن علیا منی و أنا منه، و هو ولی کل مؤمن من بعدی». سنن ترمذی، ج5، ص 633، ح 3712.
 6.  اصل جانشینی امام علیg به جای پیامبرn با شواهد فراوان جای شک ندارد. زیرا در روایت « تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی: 1ـ اطاعت امام علیg = اطاعت هارون        اطاعت هارون نبی = اطاعت حضرت موسی مطلق و بدون قید است.
 2ـ تمسک به ظاهر آیه=  تأکید بر این شأن نزول
 7.  تأیید این شأن نزول در اطاعت بی قید و شرط با احادیث ثقلین و سفینه
 نکته: اگر طبق روایات اهل سنت،آیه را تنها در مورد منصوبان از سوی پیامبرn بدانیم (مثل فرماندهان منصوب در عصر رسول خداn)
?   تأکید بر نظر شیعه درباره «نص بر اولوالامر» که منحصر به افرادی می‌شود که از جانب رسول خداn منصوص و منصوب‌اند. 
دسته‌ی دوم: مناقشه در دلالت آیه و نقد آنها
 بیشترین اشکالات وارد شده بر دیدگاه شیعه از سوی فخر رازی وارد شده که یک مورد آن را قرطبی(ق7) نیز مطرح نموده است، شامل:
 اشکال اول: اگر مراد از اولوالامر امامان معصوم باشند، اطاعت آنان مشروط به معرفت و امکان دسترسی به ایشان است، ولی ظاهر آیه مطلق است و مشروط به معرفت و امکان دسترسی به آنها نیست.
 جواب:
 1. در همه‌ی احکام معرفت جزء شروط تکلیف است و تکلیف مطلق بدون شرط معرفت وجود ندارد، وگرنه تکلیفی پدید نمی‌آمد؛ بنابر این نمی‌توان گفت: اطاعت از اولوالامر مشروط به معرفت نیست و به اطلاق آیه تمسک جست. ضمن آن که دسترسی نداشتن به امام در این زمان نیز به دلیل عملکرد نادرست امت است، مانند اینکه امتی پیامبر خود را به قتل رسانده و بگویند ما قدرت اطاعت از این پیامبر را نداریم.
 2. اگر مراد از نشناختن امام، این است که چون خدا و پیامبر بطور صریح آنها را معرفی نکرده‌اند،این مدعایی بدون دلیل است، زیرا ایشان در آیات متعدد «ولایت، تطهیر، ...» معرفی شده‌اند و روایات رسیده از پیامبر «ثقلین، غدیر، سفینه، اولوالامر» از طرق شیعه و اهل سنت آنها را معرفی کرده‌اند.
 اشکال دوم: عدم تطبیق صیغه‌ی جمع «اولوالامر» بر یک نفر
 جواب:
 1. در قران موارد متعددی لفظ جمع تنها بر یک نفر تطبیق شده است.
 2. از نظر مفهوم، ‌مجموع پیامبر و امامان مد نظر است.
 3. اهل سنت نیز اولوالامر را حاکمان گرفته‌اند، این اشکال بر خودشان نیز وارد است.
 اشکال سوم: عدم ذکر کلمه‌ی امام به جای «اولوالامر»
 جواب: 1. امام شئون مختلفی دارد، الف) مرجعیت دینی ب) مرجعیت سیاسی و حاکمیت جامعه
 الف) ایشان در مرجعیت دینی، تفسیر آموزه‌های دین را به عهده داشته و در حل نزاع‌ها حکم می‌کنند، که تبیین احکام تشریعی است و اطاعت ایشان همان اطاعت خدا و پیامبر است.
 ب) مرجعیت سیاسی و حاکمیت جامعه: شکل تصمیم‌گیری سیاسی بر اساس خطوط کلی دین در کتاب و سنت است که بر اساس مقتضیات زمان تغییریافته و بر اساس قرآن و سنت نبی سعی در حل نزاع می‌نمایند، بنابر این اطاعت ایشان همان اطاعت از خدا و رسول است.
 شاهد: تحلیل امام علی از مسأله حکمیت، (پذیرش حکمیت برای رد نزاع به خدای سبحان):« چون اهل شام ما را خواندند تا قرآن را بین خود حاکم قراردهیم، از کتاب خدا رویگردان نشدیم، و پذیرفتیم. خداوند سبحان می‌فرماید: «فإن تنازعتم فی شیء فردوه الی الله و رسوله ... » امام در ادامه می‌ فرماید: « فاذا حُکِم بالصدق فی کتاب الله، فنحن احق الناس به و أن حکم بسن? رسول الله فنحن اولاهم به».
 بنابر این از نظر شیعه، امام معصوم در دو بعد مرجعیتی دینی و حاکمیت سیاسی، از خطا مصون است و تنها در حیطه‌ی دین تصمیم می گیرد.
 حاصل: اولوالامر از ناحیه خود هیچ تشریعی در دین ندارند و تمام تصمیم گیری‌ها در دایره دین و بر مبنای احکامی است که از ناحیه خدا و رسول او تشریع شده، از این رو، خداوند سبحان نامی از آنان در رد نزاع ها به میان نیاورد.
 
 


موضوع :


<      1   2   3      
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز