«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ : 67/ مائده»

 محور اول: مناقشه در اعتبار احادیث نزول آیه درباره امام علیg
 عده‌ای از اهل سنت در سند احادیث آیه تبلیغ تردید کرده و حکم به ضعف داده‌اند، ولی کسی جز ابن تیمیه و پیروانش آن را انکار نکرده‌اند.
 بیانات ابن تیمیه:
 وی ضمن آوردن  بیان علامه حلی در اینکه آیه تبلیغ در شأن امام علی نازل شده و به تفسیر ثعلبی استناد کرده را آورده و اتهاماتی علیه شیعه وارد کرده و آنها را با خوارج سنجیده و خوارج را راستگو و رافضه (شیعه) را دروغگو نامیده است.
 وی آنچه در کتابهای حلی?‌الاولیاء ابونعیم، فضائل خلفا، تفسیر نقاش، ثعلبی و واحدی آمده را احادیث دروغین و جعلی نامیده است.
 و مرجع تشخیص حدیث صحیح از ناصحیح را احمد بن حنبل، اسحاق بن راهویه، ابوزرعه، بخاری، مسلم، نسائی و دانسته است و آنان را در این فن خبره نامیده است.

 

 وی در نهایت احادیث شأن نزول آیه تبلیغ را جعلی دانسته است.
 نقد مناقشه و شبهات ابن تیمیه:
 اگر مراد علامه حلی از عبارت «اتفقوا علی نزولها فی علیّ»:
  اتفاق فی الجمله فریقین باشد، ادعای درستی است، اما اگر اتفاق همه افراد باشد، این ادعا قابل اثبات نیست.
 عدم صحت ادعاهای ابن تیمیه:
 1. طرق گوناگون و تعدد اسانید احادیثی که نزول آیه را درباره امام  علیg می‌داند، ضعف سندهای روایت را جبران می‌کند، و در مقابل این روایات، سایر روایت‌های مقابل ضعفهای متعدد دارند که اهل تسنن نتوانسته‌اند به دیدگاهی یکسان دست یابند.
 2. تنها ابونعیم و ثعلبی این احادیث را نیاورده‌اند، بلکه محدثان فراوانی از  اهل سنت این حدیث را نقل کرده‌اند. (ابن جریر طبری، ابن ابی حاتم رازی، ابن مردویه، حاکم حسکانی)
 3. اگر مرجع شناخت احادیث امثال ابن ابی حاتم هستند، فرزند ابی حاتم حدیث مورد نزول را با سند پدرش از ابوسعید خدری نقل کرده است، پس چگونه می‌گوید افرادی نظیر ابن ابی حاتم این گونه احادیث جعلی را هر گز نقل نمی‌کنند؟
 4. نظر ابن تیمیه درباری ابو نعیم و ثعلبی و دیگران که می‌گوید: «آنان به صحت تمام احادیث که در کتابشان آورده‌اند، باور نداشته، بلکه باور به ضعف آنها دارند»، ادعای بدون دلیل است. زیرا ابونعیم و دیگران چه انگیزه‌ای برای نقل احادیث ضعیف دارند؟
 ابن تیمیه پنداشته دست علامه حلی از روایات شیعه کوتاه بوده که به روایات اهل سنت روی آورده است، حال آنکه علامه حلی تنها برای اتمام حجت و الزام مخالف به روایات اهل سنت استناد کرده است.
 اشکال ابن تیمیه به زمان نزول آیه:
 وی نزول آیه را به اوائل هجرت پیامبر نسبت داده و آن را درباره حکم قصاص نسبت داده که از ناحیه یهودیان استفتا شده است. 
 جواب:
 1. این که آیه درباری بیان حکم رجم و قصاص باشد، ضعفهای جدی داشته و طرفداری ندارد جز  اندکی مثل فخر رازی و بدر الدین عینی با نسبتی که با تعبیر قیل  به برخی داده‌اند.
 2. از میان صحابه و تابعین کسی به این قول قائل نیست، برسد  به ادعای ابن تیمیه که می گویند: اهل علم بدون اختلاف بر این قول متفق‌اند.
 3. حتی یکنفر هم قائل نیست که این آیه در اوائل هجرت نازل شده، بلکه اجماع علمی بر این است که این آیه جزء آخرین آیات نازل شده بر پیامبرn است.
 4. یهود در زمان نزول این آیه در اواخر بعثت در موقعیتی نبودند که به حضرت زیانی برسانند، تا خداوند به پیامبر وعده حفظ دهد.
 
  شبهه نزول آیه درباره عیب جویی یهود:
 رسول‌خدا تا پیش از نزول این آیه از یهود عیب‌جویی نمی‌کرد، ولی پس از نزول این آیه سکوت خود را شکست، دلیل این قول سیاق آیات است.
 جواب:
 1. سیاق در صورتی قرینه است که پیوستگی آیات قبل و بعد ثابت شده باشد، که هیچ دلیلی وجود ندارد. + سیاق در صورتی اعتبار دارد که قرینه‌ای برخلاف آن نباشد که در اینجا روایات و قرائن برخلاف این سیاق وجود دارند.
 2. چگونه ممکن است هنگام نزول سوره مائده که پس از درهم شکستن شوکت یهود در جنگها، ترک وطن و .. است، باز هم پیامبر از  ایشان ترس داشته باشد؟
 3. هیچ روایتی از صحابه و تابعین این قول را تأیید نمی‌کند، تنها مقاتل بن سلیمان از تابعین این قول را گفته که استنباط خود اوست نه روایتی از پیامبر یا ...
 محور دوم: مناقشه در معنای پیشوا برای «مَولی»
 جمهور اهل سنت در این معنا تردید کرده و معنای «مَولی» را به معنای زعامت و پیشوایی امام علیg نگرفته، بلکه آن را به معنای محبوب، یاور، ... گرفته‌اند.
 جواب: ادله اثبات معنای پیشوا برای «مَولی»
 هر چند کلمه «مَولی» بر معانی گوناگونی دلالت دارد، ولی با توجه به شواهد و قرائن در اینجا جز معنای « پیشوا و امام» صحیح نیست.
 الف)  ارتباط نزول آیه با ابلاغ ولایت امام علی علیه السلام:
اگر روایات مربوط به نزول را به معنای پیشوا نگیرند، مجبورند، واژه «مَولی» در کلام پیامبر را به معنای پیشوا بگیرند، زیرا
 1) آیه پیامبر را تهدید می‌کند که «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»
 2) خدا تضمین می‌کند: «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»، در حالیکه اعلان دوستی نیاز به تضمین خداوند ندارد.
 ب) دل نگرانی پیامبر با مسأله اعلان دوستی تناسبی ندارد!
 ج) پیوند غدیر با جریان بریده اسلمی:
 بریده در سفر به یمن همراه امام علیg بود و به گمان خود از امام علیg جفایی دیده و به پیامبرn شکایت می‌کند، پیامبرn به وی می‌فرماید: «یا بریده! من کنت مولاه فعلی مولاه».
 1. گرچه پیوندی بین نزول آیه تبلیغ و این داستان نیست، ولی انگیزه برای نقل این پیوند بوده، زیرا در این روایت کلمه‌ی «ولی» آمده است.
 2. پیامبرn با این تعبیر به بریده گوشزد می‌کند که امام علی ولی و زعیم شماست و جای اعتراض ندارد، پس مسأله‌ی پیشوایی را گوشزد نموده نه تنها محبوب بودن ایشان، که با قرینه «بعدی (أو من بعدی)» فهمیده می‌شود. «.. فان علیا منی و انا منه و هذا ولیکم بعدی»، بنابر این پیامبرn به بریده و امثال او ابتدا به طور خاص و سپس در غدیر خم به طور رسمی اعلان زعامت و سرپرستی نموده است.
 د) واژه «ولی» به جای «مولی» در حدیث غدیر:
 در احادیث متعددی در متن به جای کلمه‌ی «مولی» کلمه‌ی «ولی» آمده است: « ان الله مولای و انا ولی کل مؤمن ثم أخذ بید علی فقال: من کنت ولیه فهذا ولیه...» ولی = سرپرست و امام  حاضران از کلمه‌ی «مولی» «ولی » را فهمیده‌اند یا خود حضرت «ولی» را به کار برده است.
 
 هـ) تعبیر « ألست أولی بکم من انفسکم» در صدر اعلان ولایت
 پیامبرn درباره اولویت داشتن خود بر جان و مال مردم به خودشان از مردم اقرار می‌گیرد، «أیها الناس! من ولیکم؟ قالوا: الله و رسوله ثلاثا، ثم أخذ بید علی فاقامه، ثم قال: من کان الله و رسوله ولیه فهذا ولیه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»
 این تعابیر زمینه‌سازی برای اعلان ولایت امام علیg است و شواهدی بر اینکه مراد از ولایت امام علیg همگون با آیه « انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلو? و یؤتون الزکو? و هم راکعون: مائده/55» همسان با ولایت خدا و رسولn به معنای متصرف در امور و پیشوایی می‌باشد.
 و) پیوند جریان غدیر با حدیث ثقلین
 برخی نصوص جریان غدیر گزارش‌گر سفارش پیامبرn به تمسک به ثقلین دیده می‌شود. که بلافاصله ولایت علی‌بن ابیطالبg مطرح شده: « إن الله مولای و أنا ولی کل مؤمن؛ ثم أخذ بید علی، فقال: من کنت ولیه فهذا ولیه ( من کنت مولاه فهذا علی مولاه)». بنابر این مراد از ولایت امام علیg در حدیث غدیر سرپرستی و پیشوایی است.
 ز) ارتباط آیه عصمت با آیات ولایت و اولی الامر
 آیه اولی الامر: 59/ نساء: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ... » دال بر وجوب اطاعت
 ایه تبلیغ: 67/ مائده: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ... » وجوب ابلاغ
 نتیجه: هنگام دل نگرانی پیامبرn، خدا از یکسو تهدید و از سوی دیگر تضمین کرد تا پیامبnر آن امر را ابلاغ نماید، پس غدیر ابلاغ همان اطاعت بود که همسان با ولایت خدا و رسول بود.
 بنابر این «مولی» جز معنای پیشوایی و رهبری نیست، و اگر طبق نظر اهل سنت در غدیر اعلان دوستی و یاری امام علیg باشد، قبلا این اعلان در آیه «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ‏ راکِعُونَ‏: 55/ مائده» صورت گرفته بود و نیازی به تکرار ان در غدیر نبود.
 ح) پیوند آیه عصمت با آیه اکمال
 شیعه بدون استثنا و برخی روایات اهل سنت، نزول آیه اکمال (3/مائده) را در ارتباط با اعلان ولایت امام علیg دانسته اند.
 تمام نشانه‌های اکمال دین، اتمام نعمت، یأس کفار، رضایت خداوند از دین اسلام برای جامعه، تنها با اعلان ولایت به معنای جانشینی و امامت معنا می یابد، نه با اعلان یاری و محبوب بودن امام.
 همه قرائن و شواهد نشان می‌دادهد، مراد از اعلان ولایت امام علیg در غدیر خم، چیزی جز سرپرستی و پیشوایی نبوده است.
 عامه مردم طبق ضمانت و وعده خدا تکذیب نکردند، ولی در مقام عمل این دستور را نادیده گرفتند و بنای مخالفت با آن را گذاشتند.
 پیامبرصلی الله علیه و آله با احساس خطر بعد از اعلام رسمی سعی کرد با نوشتن وصیت‌نامه برای جلوگیری از بیراهه رفتن امت بود که عده‌ای از این کار جلوگیری کردند و پیامبر صلی الله علیه و آله را به هذیان گویی متهم نمودند و با شعار «حسبنا کتاب الله» ماجرایی غمبار برای اسلام رقم زدند.
 هرچند اهل سنت سعی کرده‌اند واکنش عمر بن خطاب را توجیه نمایند، ولی واقعیت‌ها عیان است.
 
 


موضوع :