ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ عِنْدَ رَبِّکُمْ تَخْتَصِمُونَ (31)
ترجمه:سپس شما روز قیامت نزد پروردگارتان مخاصمه مىکنید.
مفردات:
اختصام: رد کردن دلیل و سخن دیگرى از هر یک از دو طرف بر اساس انکار، که گاهى یکى حق و یکى باطل و گاهى هر دو باطل مىباشند. مانند مخاصمه نصارى و یهود، و گاهى هر دو طرف حق مىباشد.
1. اهل حق و باطل، ظالم و مظلوم با هم مخاصمه میکنند. (ابن عباس)
2. اختصام و دشمنى در میان اهل قبله مىباشد.(ابو العالیه)
3. «ابن عمر»: ما گمان مىکردیم که این آیه میان ما و اهل کتاب یعنى یهود و نصارى نازل شده است و درباره ما نیست، زیرا که خداى ما یکى و کتاب ما یکى است تا آن که دیدم بعضى از ما بر بعض دیگر شمشیر کشیدهاند، پس دانستیم که این آیه درباره ما نازل شده است.
4. «ابو سعید خدرى»: ما مىگفتیم خداى ما یکى و کتاب ما یکى و دین و پیغمبر ما یکى است پس این خصومتى که در آیه یاد شده، بیان گردیده چیست؟ تا آن که در جنگ «صفین» مشاهده کردیم که بعضى از ما بر بعض دیگر به سختى شمشیر کشیدهاند، گفتم آرى این همان خبر آیه است.
5. «ابن عباس»: اختصام میان هدایت شدگان و گمراهان و راستان و دروغگویان باشد.
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ کَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْکافِرِینَ (32)
بیان حال دو فرقه حق و باطل:
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَى اللَّهِ (پس کیست ظالمتر از آن که به خدا دروغ بست) به این که گفت براى خدا فرزند و شریک مىباشد.
وَ کَذَّبَ بِالصِّدْقِ (و سخن راست را تکذیب کند) که توحید و قرآن باشد.
إِذْ جاءَهُ (هنگامى که به سراغ او آمده)،
تهدید الهی از طریق استفهام تقریری.
أ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْکافِرِینَ (آیا در جهنم جایگاهى براى کافران نیست) یعنى منزل و مقامى براى منکران حق در جهنم نیست؟! یعنى محققا جایگاهى بر ایشان در بهشت خواهد بود.
وَ الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (33)
وَ الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ (و آن که آورد صدق را و تصدیق کرد آن را).
مراد از: (وَ الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ) و (صَدَّقَ بِهِ)
1. حضرت محمد صلی الله علیه و آله است که قرآن را آورده و مؤمنان او را تصدیق کردند و او حجت ایشان در دنیا و آخرت است. «ابن زید، قتاده، و مقاتل» استدلال ایشان به این که خدا مى فرماید: أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (ایشان آنانند پرهیزکاران).
2. «جبرئیل» است که قرآن را آورده و محمدnآن را تصدیق و قبول کرده است.«سدى»
3. حضرت محمد صلی الله علیه و آله بوده که بر وى کلمه (لا اله الا اللَّه) آمده که آن را تصدیق کرده و آن را تبلیغ نموده است. «ابن عباس» وی گوید: اگر تصدیق کننده غیر از محمد صلی الله علیه و آله باشد لازم است چنین گفته شود: (و الذى صدق به). قویترین اقوال است.
4. انبیاء و (صَدَّقَ بِهِ) ابوبکر است. (ابوعالیه و کلبی)
5. پیامبران و از (صَدَّقَ بِهِ) پیروان ایشان مىباشد، بنا بر این (الذى) به معنى جنس مىباشد. «عطا» و «ربیع»
6. حضرت محمدصلی الله علیه و آله بوده و مراد از (صَدَّقَ بِهِ) حضرت علىg مىباشد. «مجاهد» و «ضحاک» به نقل از ابن عباس» + مروى از امامان معصومD.
لَهُمْ ما یَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنِینَ (34)
•لَهُمْ ما یَشاؤُنَ: از ثواب و نعمتهاى بهشت.
•عِنْدَ رَبِّهِمْ: که از جانب خداوند به آنها مىرسد.
•ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنِینَ: بر احسانى که در دنیا انجام داده و اعمال صالح را بجاى آوردند.
لِیُکَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی عَمِلُوا وَ یَجْزِیَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِی کانُوا یَعْمَلُونَ (35)
•ترجمه: تا خداوند بدترین اعمالى را که انجام دادهاند (در سایه ایمان و صداقت آنها) بیامرزد، و آنها را به بهترین اعمالى که انجام مىدادند پاداش دهد.
•«لِیُکَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی عَمِلُوا» : خداوند از ایشان عقاب شرک و معاصى را ساقط مىکند که قبلا انجام داده بودند به خاطر ایمان و احسانى که کرده و بازگشت به خدا کردهاند.
•«وَ یَجْزِیَهُمْ أَجْرَهُمْ»: ثوابشان را
•«بِأَحْسَنِ الَّذِی کانُوا یَعْمَلُونَ»: به واجبات و مستحبات، که آنها بهترین اعمال ایشان است، زیرا مباح اگر چه نیکوست ولى استحقاق ثواب و مدح بر آن مترتب نمىگردد.
أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (36)
•خداوند بعد از وعدهی خود، یاری کردن ایشان را بیان می کند.
•أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ:
1. استفهام تقریری، عبد = حضرت محمد صلی الله علیه و آله : یعنى خداوند او را در مقابل خطر دشمن محافظت مىکند،
«وَ یُخَوِّفُونَکَ» اى محمد! «بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ» کفار آن حضرت را از بتها و اوثانى که عبادت مىکردند مىترساندند، زیرا که مىگفتند: اى محمد ما مىترسیم که خدایان تو را هلاک کنند. «قتاده، سدى، و ابن زید»
2. «خالد» از طرف پیغمبر صلی الله علیه و آله مأمور شد که برود و بتها را بشکند، چون آمد، و بت پرستان به وى گفتند: اى خالد بپرهیز از خشم بتها که خشم ایشان سخت است، ولى خالد ترتیب اثر نداده و با تبر آنها را خرد کرده و به زمین ریخت و گفت: کفران باد بر شما نه سبحان، سبحان بر آن که شما را اهانت کند چه این که خدا را مىبینم که شما را اهانت کرده است.
•وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ:
1. کسی را خداوند به واسطهی کفر و گناهانش از طریق بهشت گمراه کند، کسى نخواهد بود که او را بسوى بهشت رهنمون باشد.
2. آن را که خداوند وصف کرده که گمراه است زمانى که گمراه شود از راه حق پس براى او کسى نخواهد بود که به عنوان هادى نامیده شود.
3. هر که را خداوند از بهرههاى هدایت محروم کند براى او کسى بهرهاى نخواهد رساند.
وَ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَ لَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انْتِقامٍ (37)
•و هر کس را خدا هدایت کند، هیچ گمراهکنندهاى نخواهد داشت، آیا خداوند توانا و داراى مجازات نیست؟! (37)
•وَ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍ:
1. هر که را خداوند به راه بهشت هدایت کند، هیچ کس نمىتواند او را از آن باز دارد.
2. قیل: کسی که خدا او را هدایت کند و هدایت شود، احدی قادر به بازداشتن او از هدایت نیست.
3. قیل: کسی که شایستهی هدایتهای افزون شود، تأثیر وسواس از او برداشته میشود.
•أَ لَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ: تواناى قاهرى که کسى بر او غلبه نکند.
•ذِی انْتِقامٍ: از دشمنانش که نعمتهاى او را منکر میشوند.
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ (38)
•و اگر از آنها بپرسى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده؟» حتماً مىگویند: «خدا!» بگو: «آیا هیچ درباره معبودانى که غیر از خدا مىخوانید، اندیشه مىکنید که اگر خدا زیانى براى من بخواهد، آیا آنها مىتوانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتى براى من بخواهد، آیا آنها مىتوانند جلو رحمت او را بگیرند؟!» بگو: «خدا مرا کافى است؛ و همه متوکّلان تنها بر او توکّل مىکنند!»
•«وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ»: اى محمد «مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» و آنها را ایجاد کرد پس از آن که معدوم بودند
•«لَیَقُولُنَّ اللَّهُ» آفریدگار آنهاست، زیرا که بت پرستان با اینکه بتها را عبادت مىکنند ولى به خالقیت خداوند اقرار دارند.
•استدلال خدا بر کافران: معبودان غیر خداوند، نمىتوانند مالک برطرف کردن ضرر و بدى از ایشان باشند!
•«قُلْ» به ایشان اى محمد «أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ» یعنى از مرض و فقر و بلاء و شدت.
•هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ ضُرِّهِ: که از من برطرف کنند.
•أَوْ أَرادَنِی بِرَحْمَةٍ: از خیر و سلامت.
•هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ: آیا مىتوانند جلوگیرى کنند از رحمتى که خداوند به من بکند.
•خلاصه : آن که ناتوان از کشف ضرر و زیان و عاجز از رساندن خیر و رحمت است از کسى که به او تقرب مىجوید چگونه سزاوار عبادت است، آرى عبادت تنها سزاوار کسى است که بر همه اینها توانا باشد و ناتوانى و عجز او را فرا نگیرد که این تنها خداوند متعال است.
•قُلْ:اى محمد «حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ» متقین تقوای او را پیشه کرده و کسى که بر غیر او توکل کند، بر کسی توکل کرده است که کاری از او بر نمیآید.
قُلْ یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَکانَتِکُمْ إِنِّی عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (39)
•بگو: «اى قوم من! شما هر چه در توان دارید انجام دهید، من نیز به وظیفه خود عمل مىکنم؛ امّا بزودى خواهید دانست ... (39)
•قُلْ: اى محمد بر ایشان
•یا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَکانَتِکُمْ: به اندازه قدرت و کوشش خود تلاش کنید در هلاکت من و ناتوان کردن امر من
•إِنِّی عامِلٌ: به قدر قدرت و توانایى خود
مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزِیهِ وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقِیمٌ (40)
چه کسى عذاب خوارکنندهاى (در دنیا) به سراغش مىآید، و (سپس) عذابى جاویدان (در آخرت) بر او وارد مىگردد!» (40)
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (39) مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزِیهِ وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقِیمٌ: منظور تهدید و وعید است.
•نظم:
•خداوند این جمله را «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ : 38» به جمله «وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ: 36» پیوسته تا معلوم گردد که سزاوار نیست اى پیامبر تو را به بتها بترسانند با این که اعتراف مىکنند خالق جهانها خداوند یکتاست.
موضوع :