نام دیگر سوره: غرف
محل نزول: مکه
1. «مجاهد و قتاده و حسن» : تمام آیات مکی
2. برخی: سه آیه این سوره در مدینه نازل شده (آیات 53 تا 57) که درباره «وحشى» قاتل «حمزه» است: از اول آیه (قُلْ یا عِبادِیَ) تا آخر آیه سوم مىباشد.
3. فقط آیه 53: «قُلْ یا عِبادِیَ»
تعداد آیات
«شامیان» این سوره را هفتاد و پنج،
«کوفیان» هفتاد و سه و
دیگران هفتاد و دو آیه شماره کرده اند.
فضیلت سوره
1- عن النبی صلی الله علیه و آله قال: من قرأ سورة الزمر لم یقطع الله رجاه و أعطاه ثواب الخائفین الذین خافوا الله تعالى
هر که بخواند سوره «زمر» را خداوند امید او را قطع نکرده و ثواب ترسندگان را که از خداوند مىترسند به او مىبخشد.
عن أبی عبد الله علیه السلام: من قرأ سورة الزمر أعطاه الله شرف الدنیا و الآخرة و أعزه بلا مال و لا عشیرة حتى یهابه من یراه و حرم جسده على النار و یبنی له فی الجنة ألف مدینة فی کل مدینة ألف قصر فی کل قصر مائة حوراء و له مع ذلک عینان تجریان و عینان نضاختان و جنتان مدهامتان و حور مقصورات فی الخیام.
هر که سوره زمر را بخواند، خدا شرافت دنیا و آخرت را به او مىبخشد و او را بدون مال و فامیل عزیز مىگرداند تا هر که او را ببیند شکوهش به وى نموده شده و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود که در هر شهرى هزار کاخ بوده و در هر کاخى صد حوریه مىباشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرّم و حوریان پرده نشین در خیمه ها مىباشد.
اعراب و نقش آیات 1 و 2
1. تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (1): یعنی: تنزیل کتاب از خداوند است نه غیر او، چنان که گفته مىشود استقامت مردم از پیامبران است،
مبتدا خبر
2. (هذا) تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
مبتدای محذوف خبر
من الله: 1. خبر بعد از خبر 2. و جایز : محلا منصوب بوده ، متعلق به تنزیل
بالحق: 1. خبر بعد از خبر2. و جایز : محلا منصوب بوده ، متعلق به تنزیل
ذوالحال: 1. (نا) در انزلنا 2. یا الکتاب
آیه 2. إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ (2)
این کتابى است که از سوى خداوند عزیز و حکیم نازل شده است. (1)
بزرگ شمردن شأن قرآن توسط خدا
تشویق مردم به بر پا داشتن معارف آن و پیروى از دستورات آن
تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ (فرو فرستادن این کتاب است از خداوند عزیز)
عزیز: متعالى و برتر از شبیه و مثال است.
الْحَکِیمِ: در کردار و گفتار حکیم است.
علت توصیف به عزیز: خدا نسبت به مخالفت کتابش هشدار داده
علت توصیف به حکمت: اعلام اینکه کتابش را حفظ کرده تا بدون تغییر به دست مکلفان برسد.
إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِ:
1. یعنى آن را بدون غرض و باطل فرو نفرستادهایم.
2. یا آن را به امر حق یعنى به دین درست نازل کردهایم.
فَاعْبُدِ اللَّهَ : یعنى با عبادت خود تنها متوجه خدا شو.
مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ (خالص کننده براى او دین را): از شریک گرداندن وثنیت (دوگانه پرستی) و بتها.
اخلاص: بنده با نیت و عمل، خدا را قصد کند و این اعمال را براى دنیا انجام ندهد.
(3) أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی ما هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ (3)
وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى (3)
وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا: مبتدا
زُلْفى:
1. مصدر در موضع نصب تقدیر :
(لیقربونا قربى) (ما نعبدهم الا لیقربونا قربى)، یقولون: خبر برای (الذین اتخذوا) ما نعبدهم الا لیقربونا
2. حال از ضمیر (اتخذوا)
مبتدا: والذین اتخذوا، خبر: (ان الله یحکم بینهم)
(3) أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی ما هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ (3)
أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ: آگاه باش دین خالص براى خداوند است.
خالص: چیزى باشد که آمیخته به ریا و شهرت و وجهى از وجوه دنیا نباشد.
دین خالص:
1. اسلام: قول «حسن»
2. شهادت (ان لا اله الا اللَّه): قول «قتاده»
3. اطاعت در عبادت براى خداوند است که به واسطه آن انسان مستحق جزاء مىشود، پس این چنین طاعتى مخصوص خدا بوده و بر غیر او جایز نیست.: قول برخی
4.قیل: اعتقاد واجب در توحید و عدل و نبوت و شرایع و اقرار به آنها و عمل به موجبشان و برائت از هر دینى که غیر از آن باشد و این تفصیل قول «حسنْ» است که گفته مراد از دین خالص، اسلام است.
وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ: گمان کردند که غیر از خداوند مالک دیگرى است که مالک ایشان مىباشد.
حذف در کلام: (یقولون)
ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى: یعنى شفاعت کنند از ما نزد خداوند.
مفردات: (زلفى) = (قربى) ، اسم جانشین مصدر
إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ : روز قیامت.
فِی ما هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ: در امور دین که هر یک از آنان به قدر استحقاق خود معاقب خواهند بود.
إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی: خدا هدایت نمی کند: 1. به راه بهشت 2. یا حکم نمیکند به هدایت او به حق.
مَنْ هُوَ کاذِبٌ: بر خدا و رسول او، کَفَّارٌ (ناسپاس) است به آن چه خداوند نعمت داده و منکر اخلاص عبادت خداوند است و نمىخواهد که خداوند او را هدایت کند مانند قوم «ثمود» که گمراهى را بر هدایت برگزیدند.
(4)لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لاصْطَفى مِمَّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ
لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً : طبق آن چه این کافران مىگویند که فرشتگان دختران خدا هستند و آن چه نصارى مىگویند که «مسیح» پسر خداست و آنچه یهود مىگویند «عزیر» پسر خداست.
لَاصْطَفى: و اختیار مىکرد.
مِمَّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ : یعنى فرزند گرفتن خداوند به اختیار ایشان نیست تا هر که را بخواهند براى خدا انتخاب کنند بلکه خدا اختصاص میدهد به این مقام از بندگان خود آن را که بخواهد مانند قول خداوند که مىفرماید: (لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا: انبیاء/18
سپس خبر مىدهد که منزه است خداوند از فرزند گرفتن به این که مىگوید:
سُبْحانَهُ: از این نسبت.
هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ : که براى او شریکى و صاحبى و فرزندى نیست.
الْقَهَّارُ: به مخلوقات خود، به آوردن مرگ، در حالى که خود زندهایست که نمىمیرد.
(5) خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهارِ وَ یُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّیْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ (5)
مفردات:
تکویر: افکندن چیزى به روى چیزى
کور المتاع: یعنى قسمتى از کالا را به قسمت دیگرى انداخت و از این باب است که مىگویند (کور العمامة) یعنى عمامه را پیچیده و بعضى را روى بعضى چرخاند و قرار داد.
سپس خداوند از کمال قدرت خود خبر داده و میگوید:
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِ: که آن دو را بدون غرض و باطل خلق نکرده بلکه از روى حکمت آفریده است.
یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهارِ وَ یُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّیْلِ : (یکور: می پیچد)
1. یعنى داخل مىشود هر یکى از آن دو بر دیگرى با زیادت و نقصان، آن چه از یکى کم شود در دیگرى زیاد گردد و آن چه در یکى زیاد گردد در دیگرى کم گردد. («حسن» و جماعتى از مفسران).
2. برخى : مىپوشاند شب را به روز و روز را به شب، «قتاده»
وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ: که هر کدام بر یک روش حرکت مىکنند.
کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى:
1. تا مدت معلومى که خدا مقدر کرده است.
2.جارى هستند تا قیام ساعت.
3. اجل مسمى = وقت معلومى در زمستان و تابستان که آن مطلع و مغرب است براى هر کدام از آن دو.
أَلا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ
فایده آیه: آن که توانایى بر خلق آسمانها و زمین، رام کردن خورشید و ماه، داخل کردن شب در روز را دارد پس او منزه است که فرزند و شریک براى خود بگیرد که این از صفت نیازمندان است.
موضوع :