درس هشتم
راه تحصیل محبت

•محبت به موجودی، بر اساس کمال آن موجود است تا توجه‌ متمرکز به آن کمال شود.
•صرف درک کمال، بدون توجه به آن محبت پدید نمی‌آید.
•برای کسب محبت الهی باید متوجه خدا شد.
•درک کمال نامتناهی الهی برای همگان ممکن نیست، زیرا ظرفیت بالایی می‌خواهد. (از طریق برهان عقلی و فلسفی و آیات و روایات)
•راه نزدیکتر و آسانتر توجه به نعمتهای الهی است که عواطف را متوجه الطاف الهی می‌نماید.

 


موانع محبت الهی

1. هر نوع محبّت استقلالی به غیر خدا مانع محبّت خداست.

•مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ؛(احزاب/4) خداوند برای هیچ کس بیش از یک دل در درون او قرار نداده است.
•اگر کسی دلش فقط جای محبّت خدا باشد و غیر خدا در دل او نباشد، باید این را درک کند که هیچ موجودی جز خدا استقلالی از خود ندارد؛ هر کمال و جمالی تنها از آنِ اوست.

2. محبّت شدید به غیر خدا می‌تواند مانع محبّت الهی و عامل خودداری از عمل به وظایف الهی شود.

•حدّ نصاب محبّت خدا تعیین شده و لازم است محبّت انسان به خدا بر هر چیزی غالب باشد.
•وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِلِّه؛(بقره/165) و کسانی که ایمان آورده‌اند محبتشان به خدا شدیدتر است.
•محبت مخلوق نباید مؤمن را از عمل به مقتضای محبّت خالق باز دارد:
•لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق؛(مجلسی/بحار، ج10، ص224، روایت 1).
•محبت به غیر خدا آثاری دارد که با محبت خدا غیر قابل جمع است.
•اگر محبت به غیر خدا شدیدتر باشد، محبت خدا را ضعیف و آثار آن را از بین می‌برد.
•وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ؛(زمر/45) و هنگامی که خدای یگانه یادآوری شود، دل‌های کسانی که به آخرت ایمان ندارند در هم شود و هرگاه کسانی جز او یادآوری شوند، در این هنگام آنان دل‌خوشی یابند.
•نباید آن چنان به مخلوقات دل‌بسته شد که محبت خدا را ضعیف و ایمان انسان را بگیرد.
•انسان باید دوستانی باتقوا انتخاب کند که او را دچار تعارض نکنند. زیرا متقین کار خلاف خواست خدا را نمی‌خواهند.
•محبت به کسانی که ایمان کافی ندارند ممکن است انسان را گرفتار کنند.
•انسان باید تعلق هر چیزی غیر خدا را کم کند تا تعلقی غیر خدا در دل نماند.

1. حالت سپاس‌گزاری
•افعال الهی جلوه‌هایی از صفات الهی هستند. اگر این افعال و صفات شناخته شوند، در رفتار آدمی تأثیر می‌گذارند.  
•چون افعال الهی ابعاد مختلفی دارند، (مفاهیم مختلفی از آنها انتزاع می‌شود و با زمینه‌های گوناگون روحی ارتباط دارند) به تناسب افعال، صفات مختلفی مطرح می‌شود.

1. حالت سپاس‌گزاری

•خداوند نعمت‌های بسیاری به انسان عطا کرده و قادر است که برتر از اینها را در آخرت عطا نماید.
•در مقابل معرفت به اینکه خدا می‌تواند نعمتهای دنیوی و اخروی را از او بگیرد.
•چنین شناختی می‌تواند در انسان حالات خاص روانی و رفتاری پدید آورد.
•سپاس‌گزاری با توجه به منعم بودن خدا اولین حالتی است که در انسان بیدار می‌شود. زیرا نعمت‌های او بی‌شمار است:
•وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا؛(ابراهیم/34)
2. عبادت و بندگی
•خضوع نیرومندترین انگیزه‌ی انسان برای عبادت خداست، زیرا از درک عظمت الهی و سپاس‌گزاری پدید می‌آید.
•مؤید این مطلب: روایاتی که عبادات را بر سه دسته تقسیم کرده‌اند:
.1عبادت‌هایی که انگیزه از انجام دادن آنها ترس از عذاب و کیفر است؛
.2عبادت‌هایی که به امید تحصیل ثواب و پاداش صورت می‌پذیرد.
.3عبادتی متفاوت با دو نوع بالا: (تعابیر روایات شامل: حب خدا، شکر خدا، شایستگی خدا برای معبود انسان بودن
•«ان قوماً عبدوا الله رغبةً فتلک عبادة التجار وان قوماً عبدوا الله رهبةً فتلک عبادة العبید و ان قوماً عبدوه شکراً فتلک عبادة الاحرار». محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 78، ص 69.
•امام صادق: «انّ العباد[ة] ثلاثة قوم عبدوا الله عزّ وجلّ خوفاً فتلک عبادة العبید وقوم عبدوا الله تبارک وتعالی طلب الثواب فتلک عبادة الاجراء و قوم عبدوا الله عز وجلّ حبّاً له فتلک عبادة الاحرار وهی افضل العبادة». همان، ج 70، ص 255.
•امام علی بن الحسین: «إِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ لِأَغْرَاضٍ لِی وَ لِثَوَابِهِ فَأَکُونَ کَالْعَبْدِ الطَّمِعِ الْمُطِیعِ إِنْ طُمِّعَ عَمِلَ وَ إِلَّا لَمْ یَعْمَلْ وَ أَکْرَهُ أَنْ أَعْبُدَهُ لِخَوْفِ عِقَابِهِ فَأَکُونَ کَالْعَبْدِ السَّوْءِ إِنْ لَمْ یَخَفْ لَمْ یَعْمَلْ قِیلَ فَلِمَ تَعْبُدُهُ قَالَ لِمَا هُوَ أَهْلُهُ‏ بِأَیَادِیهِ‏ عَلَیَ‏ وَ إِنْعَامِهِ‏». همان، ص 210.
•این نوع سوم برای همگان شناخته شده نیست و دارای مراتب است. بالاترین مرتبه «وجدتک اهلاً للعبادة فعبدتک»
3. خوف و رجا
•«خوف» و «رجا» مربوط به آینده انسان  برخلاف «شکر» مربوط به نعمتهای پیشین
•تفاوت این دو حالت:
•خوف: ناشی از شناخت خدا که قادر بر سلب نعمت دنیایی و اخروی است.
•رجا: ناشی از شناخت خدا که قادر بر عطای نعمتهای دنیوی و اخروی است.
•دو عامل نیرومند: ترس از محرومیت و امید به آینده که ریشه در فطرت دارد.
•این دو عامل موجب خودسازی و اصلاح امور مادّی و معنوی (تأکید قرآن از لحاظ تربیتی)
3ـ1. نقش تربیتی خوف در قرآن

1. خشیت الهی موجب سعادت ابدی

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ * جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَّضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ؛(بینه/7-8)

2. خشیت الهی شرط پذیرش دعوت انبیا و هدایت الهی و تأثر از انذارهای آسمانی

وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِیَاء وَذِکْرًا لِّلْمُتَّقِینَ*الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَیْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ؛(انبیا/48-49)

3. خشیت عامل اجرای کار خیر و شتاب در آن

إِنَّ الَّذِینَ هُم مِّنْ خَشْیَةِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ * وَالَّذِینَ هُم بِآیَاتِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ * وَالَّذِینَ هُم بِرَبِّهِمْ لاَ یُشْرِکُونَ * وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ * أُوْلَئِکَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ؛(مؤمنون/57-61)

تعابیر خشیت، اشفاق و وَجَل تأکید می‌کند که صفات خوف و خشیت انسان را به کارهای خیر وامی‌دارد.

1. خشیت الهی موجب سعادت ابدی

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ * جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَّضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ؛(بینه/7-8)

2. خشیت الهی شرط پذیرش دعوت انبیا و هدایت الهی و تأثر از انذارهای آسمانی

وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِیَاء وَذِکْرًا لِّلْمُتَّقِینَ*الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَیْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ؛(انبیا/48-49)

3. خشیت عامل اجرای کار خیر و شتاب در آن

إِنَّ الَّذِینَ هُم مِّنْ خَشْیَةِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ * وَالَّذِینَ هُم بِآیَاتِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ * وَالَّذِینَ هُم بِرَبِّهِمْ لاَ یُشْرِکُونَ * وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ * أُوْلَئِکَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ؛(مؤمنون/57-61)

 

تعابیر خشیت، اشفاق و وَجَل تأکید می‌کند که صفات خوف و خشیت انسان را به کارهای خیر وامی‌دارد.

4. خشیت تنها از خدا

وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ؛(احزاب/37)

الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلاَ یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللَّهَ؛(احزاب/39)

مدح انبیا بر اینکه آنها تنها از خدا می‌ترسند.

5. خشیت به منزله‌ی شرط عبرت‌آموزی از حوادث

 

فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکَالَ الآخِرَةِ وَالأُولَى * إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَةً لِّمَن یَخْشَى؛(نازعات/25-26)

3-2. مفهوم رجا

•رجا: اینکه انسان پندارد در آینده نعمتی نصیب او خواهد شد که از آن لذّت می‌برد و بهره‌مند می‌شود.
•دو ویژگی رجا:
.1توجه به آینده (امید ربطی به گذشته ندارد جز به ‌لحاظ نتایج بعدی)
.2منشأ اصلی امید لذّت و راحتی است که برای انسان حاصل می‌شود.

 

رجا در قرآن کریم
•رجا در قرآن:
1. گاه به خدا نسبت داده شده 2. گاه به رحمت خدا 3. گاه به روز قیامت

1. استناد رجا به خدا

 لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا؛(احزاب/21)

لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَمَن یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ؛(ممتحنه/6)

2. متعلّق رجا لقاء‌الله

•یک دسته کسانی که به لقای خدا امید دارند: فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً؛(کهف/110)
•دستة دوم، کسانی که به لقای پروردگار امید ندارند: إَنَّ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ آیَاتِنَا غَافِلُونَ * أُوْلَـئِکَ مَأْوَاهُمُ النُّارُ بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ؛(یونس/7-8)
•منشأ این ناامیدی، غفلت از خداست، (به دلیل نشناختن خدا).
•شناخت و معرفت مقدّمه و شرط لازم در پیدایش رجاست.
•رجا نوعی معرفت است که در نفس انسان حاصل شده و منشأ آثار عملی می‌شود.

3. متعلّق رجا جهان آخرت

فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْیَوْمَ الآخِرَ وَلاَ تَعْثَوْا فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ؛(عنکبوت/36)

4. متعلق رجا عناوین دیگر

وَلاَ تَهِنُواْ فِی ابْتِغَاء الْقَوْمِ إِن تَکُونُواْ تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللّهِ مَا لاَ یَرْجُونَ؛(نساء/104)

5. متعلّق رجا حساب

إِنَّهُمْ کَانُوا لاَ یَرْجُونَ حِسَابًا؛(نبأ/27)

•رجا حالتی روانی است که از علم و معرفت به مبدأ و معاد حاصل می‌شود.
•رجا اساس همه‌ی تلاش‌های انسانی و منشأ اصلاح امور و رسیدن به سعادت ابدی است.
•ناامیدی از خدا و روز قیامت منشأ همه‌ی فسادها و تبهکاری‌ها و شقاوت ابدی است.
4. خشوع
•خشوع ملازم با خوف و خشیت است.
•خشوع: دل‌شکستگی و انعطاف‌پذیری دل؛ در برابر قساوت که حالت سنگ‌دلی و اثرناپذیری دل را گویند.
•أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلاَ یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ؛(حدید/16)
•تشویق مؤمنان به خشوع و دل‌شکستگی، فروتنی در برابر کلمات خدا و حق و حقیقت برای تصحیح زندگی خود.
•خشوع جزء صفات بارز انسان شایسته:
•إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَیَدْعُونَنَا رَغَباً وَرَهَباً وَکَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ؛(انبیا/90)
5. تضرّع و استکانت
•تضرّع و استکانت در پی خوف و خشیت به وجود می‌آید.
•تضرّع در لغت به معنای کوچکی کردن و تذلّل، و اثرش گریه و زاری کردن است.
•تضرّع حالتی قلبی(جوانحی) است، نه یک عمل عضوی(جوارحی)؛ احساس کوچکی که منشأ گریه و زاری کردن می‌شود.
•منشأ پیدایش این حالت در قلب انسان چیست؟

عاملی که انسان را متوجه ضعف خویش در برابر حوادث می‌کند، سبب پیدایش چنین حالتی خواهد شد.

گرفتاری و محرومیت، فقر و بیماری، زلزله و ... انسان را به خود می‌آورند و از غفلت خارج می‌سازند.

•خدا هرگاه پیامبران را می‌فرستاد، مردم را به گرفتاری مبتلا می‌کرد؛ شاید که تضرّع یافته و به دین الهی  هدایت یابند:
•وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّبِیٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ؛(اعراف/94)
•دلبستگی به دنیا انسان را در مسائل معنوی سخت‌دل و انعطاف‌نا‌پذیر می‌سازد. دل‌دادن به امری = بی‌توجه شدن به تضاد آن
•دو عامل درمان قساوت قلب: 1. عدم بهره‌مندی زیاد از لذایذ دنیوی 2. دل نبستن به دنیا و مادیات 

 

 



موضوع :