مقدمه
•آیات 15 تا 22 سوره مبارکه مؤمنون مراحل مهمی از زندگی انسان و نعمتهای بزرگی را توصیف می‌کند که خداوند برای او مسخر کرده است.
•توجه به مراحل گوناگون زندگی انسان که شامل تکون جسم و روح او و حیات مادی و اخروی اوست.
•توجه به اینکه خداوند انواع نعمتهای خویش را در خدمت انسان و حرکت و سیر او قرار داده.
• انسان دارای مقامی متعالی است که می‌تواند از حیات مادی به عنوان سکویی برای پرواز خویش به سوی کمال مطلق استفاده کند و به مقام والای عبودیت و مظهریت اسماء و صفات الهی نایل گردد.
•نعمتهای الهی که خداوند در آیات پیشین ذکر نموده است، عبارتند از: نعمت آب، گیاهان و میوه‌ها، چهارپایان، نعمت کشتی و فواید آنها.
•در آیات پیش رو خداوند متعال نمونه‌ی بارزی از افرادی را توصیف می‌کند که در برابر نعمتها به ناسپاسی و کفران دچار شدند و در نتیجه گرفتار عذاب الهی گشتند.
•در این آیات خداوند تاریخ پر از تلاش و سراسر عبرت حضرت نوح علیه‌ السلام و رفتار کفرآمیز قوم او را ذکر می‌کند.
•در آیات اولیه به هدف ارسال نوح اشاره می‌کند که دعوت به عبودیت و توحید است.
•در آیات بعدی عکس العمل شدید قوم او و اعتراضات و انتقادات ایشان را بیان می‌کند.
•در خاتمه دعای نوح و استمداد او از حق تعالی را ذکر کرده و دستور الهی مبنی بر ساخت کشتی را تبیین می‌کند.
• در ادامه چگونگی نزول عذاب الهی بر ایشان را توصیف کرده و از حضرت نوح علیه السلام می‌خواهد در برابر نجات از قوم ظالمین، خداوند را حمد و سپاس گوید.
•آیات پایانی به سنت ابتلاء الهی اشاره کرده و از پیدایش اقوام پس از نوح و مأموریت رسولان الهی در بین ایشان خبر می‌دهد. 

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ (23) و به یقین نوح را به سوى قومش فرستادیم. پس [به آنان‏] گفت: «اى قوم من، خدا را بپرستید. شما را جز او خدایى نیست. مگر پروا ندارید؟» 

23. وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ‏:

•و به تحقیق فرستادیم نوح را به سوی قومش، پس گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید:
•تا آخر داستان نوح که رانده شده برای بیان کفران مردم، آنچه قرار داده بود برای قوم نوح از نعمتهای فراوان و آنچه ملازم آنها شد از نابودی نعمتها.

ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ: شما را جز او خدایى نیست.

1. برای تعلیل: استینافیه و شروع است برای تعلیل امر به عبادت. «عبادت برای چه؟ چون غیر خدا الهی وجود ندارد».

•(صفت برای معنای إله)

2. غَیْرِهِ: صفت «إله» (مِنْ إِلهٍ غَیْرِهِ)

•أَ فَلا تَتَّقُونَ: آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟
•آیا نمی‌ترسید از اینکه بگیرد از شما نعمتهایش را، پس شما را هلاک و نابود سازد، به واسطه‌ی ترک کردن شما عبادتش را به اینکه دیگری را عبادت کردید؟ و ناسپاسی شما به نعمتهایی که آنها را نمی‌توانید
به شمارش درآورید؟

فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُرِیدُ أَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِکَةً ما سَمِعْنا بِهذا فِی آبائِنَا الْأَوَّلِینَ (24)
و اشراف قومش که کافر بودند گفتند: «این [مرد] جز بشرى چون شما نیست، مى‏خواهد بر شما برترى جوید، و اگر خدا مى‏خواست قطعاً فرشتگانى مى‏فرستاد. [ما] در میان پدران نخستین خود، چنین [چیزى‏] نشنیده‏ایم.» 

فَقالَ الْمَلَأُ: گفتند: ثروتمندان و صاحب منزلتها. الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ‏: کسانی که کافر شدند از قومش به عامه و توده‌ی مردم.

ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُرِیدُ أَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ‏: «نیست این مگر بشری مثل شما که می‌خواهد بر شما برتری جوید». به دنبال برتری و سیادت بر شماست.

وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ: و اگر خدا می‌خواست که رسولی را بفرستد.  لَأَنْزَلَ مَلائِکَةً : هر آینه ملائکه را به عنوان رسول می‌فرستاد.

ما سَمِعْنا بِهذا فِی آبائِنَا الْأَوَّلِینَ: ما در میان پدران پیشینیانمان چنین چیزی را نشنیده‌ایم.

•مرادشان به «هذا» نوح بود. یعنی:

1. ما نشنیدیم که نوح نبی است.

2. یا ما نشنیدیم سخن گفتن نوح را با قومش از تشویق به عبادت خدا و نفی الهی غیر از خدا را  

3. یا از ادعای نبوت

و گفتار: «ما سَمِعْنا بِهذا فِی آبائِنَا الْأَوَّلِینَ» 1. یا بخاطر نهایت دشمنیشان بود 2. یا به این دلیل که فاصله‌ی طولانی بین ادریس و نوح افتاده بود. 

 

إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِینٍ (25)
او نیست جز مردى که در وى [حال‏] جنون است، پس تا چندى در باره‏اش دست نگاه دارید.

•إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ:

او نیست مگر مردی که در او جنون و دیوانگی است، و به خاطر همین جنون این حرفها را می‌زند.

•فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِینٍ: انتظار او را بکشید:

تحملش کنید و تا یک زمانی انتظار بکشید. شاید از جنونش بهبود یابد (عقلش سر جا بیاید).

 

قالَ رَبِّ انْصُرْنِی بِما کَذَّبُونِ (26) (نوح) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تکذیبهاى آنان یارى کن!»

•گفت: بعد از اینکه ناامید شد از ایمان آوردن ایشان
•« رَبِّ انْصُرْنِی»: پروردگارا! مرا یاری کن. به هلاک کردن ایشان، یعنی: به اجرا کردن آنچه از عذاب ایشان وعده دادی.
بِما کَذَّبُونِ: به آنچه مرا تکذیب کردند.

1. «باء» به معنای «بدل»: بجای تکذیب ایشان مرا

 2.  «باء» سببیت: به سبب تکذیب من


 فَأَوْحَیْنا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لا تُخاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (27)

•ما به نوح وحى کردیم که: «کشتى را در حضور ما، و مطابق وحى ما بساز. و هنگامى که فرمان ما (براى غرق آنان) فرا رسد، و آب از تنور بجوشد (که نشانه فرا رسیدن طوفان است)، از هر یک از انواع حیوانات یک جفت در کشتى سوار کن؛ و همچنین خانواده‏ات را، مگر آنانى که قبلًا وعده هلاکشان داده شده [همسر و فرزند کافرت‏]؛ و دیگر درباره ستمگران با من سخن مگو، که آنان همگى هلاک خواهند شد.
•فَأَوْحَیْنا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا: پس وحی کردیم که کشتی را در مقابل چشمان ما بساز،

1. به حفظ ما که حفظ می‌کنیم کشتی را به اینکه در آن خطا کنی.

2. یا امر مفسدی آن را فاسد کند.

•وَ وَحْیِنا: به وحی ما و امر ما و آموزش ما که چگونه آن را بسازی.
•فَإِذا جاءَ أَمْرُنا: پس زمانیکه دستور ما آمد 1.  برای سوار شدن 2. برای فرود آمدن عذاب.
•وَ فارَ التَّنُّورُ: تنور فوران کرد. و در جوامع الجامع آمده « فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ» ظاهرا عبارت جوامع تفاوت داشته.
•روایت شده که به نوح گفته شد: زمانیکه دیدی آب از تنور فوران می‌کند، پس تو و کسانی که با تو هستند، سوار کشتی شوید. پس زمانیکه آب جوشید از تنور، همسرش او را به این امر خبر داد و او سوار کشتی شد.
•فَاسْلُکْ فِیها: وارد شو در کشتی؛ داخل کن در آن. گفته می‌شود: خودش وارد شد و دیگران را وارد کرد. خداوند متعال فرمود: «ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ» چه چیزی شما را در سقر وارد کرد؟
•دو قرائت:
.1مِنْ کُلِّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ(بدون تنوین): از هر یک از حیوانات یک جفت، از هر یک نوعی که مذکر و مؤنث دارد، یک جفت.
.2حفص قرائت کرده: «مِنْ کُلٍّ» (با تنوین). یعنی: از هر نوعی یک جفت را. و « اثْنَیْنِ» برای تأکید آمده است.
•وَ أَهْلَکَ: و اهل بیت و خانواده‌ات را 2. کسانی که با تو ایمان آورده‌اند. (اهل بیت معنوی)
•إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ‏: مگر کسانی که قول هلاکت بر ایشان پیشی گرفته است.
•مراد از قول: یعنی گفتاری از جانب خدا به هلاکت ایشان به دلیل کفرشان.
•روایت شده که به نوح گفته شد: زمانیکه دیدی آب از تنور فوران می‌کند، پس تو و کسانی که با تو هستند، سوار کشتی شوید. پس زمانیکه آب جوشید از تنور، همسرش او را به این امر خبر داد و او سوار کشتی شد.
•فَاسْلُکْ فِیها: وارد شو در کشتی؛ داخل کن در آن. گفته می‌شود: خودش وارد شد و دیگران را وارد کرد. خداوند متعال فرمود: «ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ» چه چیزی شما را در سقر وارد کرد؟
•دو قرائت:
.1مِنْ کُلِّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ(بدون تنوین): از هر یک از حیوانات یک جفت، از هر یک نوعی که مذکر و مؤنث دارد، یک جفت.
.2حفص قرائت کرده: «مِنْ کُلٍّ» (با تنوین). یعنی: از هر نوعی یک جفت را. و « اثْنَیْنِ» برای تأکید آمده است.
•وَ أَهْلَکَ: و اهل بیت و خانواده‌ات را 2. کسانی که با تو ایمان آورده‌اند. (اهل بیت معنوی)
•إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ‏: مگر کسانی که قول هلاکت بر ایشان پیشی گرفته است.
•مراد از قول: یعنی گفتاری از جانب خدا به هلاکت ایشان به دلیل کفرشان.

فَإِذَا اسْتَوَیْتَ أَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ عَلَى الْفُلْکِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَجَّانا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (28) و هنگامى که تو و همه کسانى که با تو هستند بر کشتى سوار شدید، بگو: «ستایش براى خدایى است که ما را از 
قوم ستمگر نجات بخشید!»
•این همچون این قول خداوند است: پس ریشه آن گروهى که ستم کردند برکنده شد، و ستایش براى خداوند، پروردگار جهانیان است.

وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلاً مُبارَکاً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ (29) و بگو: «پروردگارا! ما را در منزلگاهى پربرکت فرود آر، و تو بهترین فرودآورندگانى!» 
•وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی: و بگو پروردگارا! مرا فرود آور 1. در کشتی 2. در زمین.
•مُنْزَلًا مُبارَکاً: فرود آمدنی مبارک؛ که سبب افزایش خیر در دو سرا می‌شود.
•و قرائت شده «مَنزِلاً» : 1. به معنای إنزالا: مفعول مطلق نوعی: «مرا فرود آور، فرود آوردنی» 2. یا جایگاه فرود آمدن «اسم مکان» : مرا فرود آور در جایگاه مبارکی.
•وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ: در حالیکه تو بهترین فرود آورندگانی.
•ثنایی که با دعای نوح مطابقت داشت. خدا به نوح امر کرد که «وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ» را کنار دعایش قرار دهد و به ثنای « وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ» توسل جوید برای اجابت دعا.
•در اینجا تنها نوح را برای امر کردن آورده و آنچه به آن (دستور ِإذَا اسْتَوَیْتَ) معلق شده این است که او و همراهانش بر کشتی قرار گرفتند» این بخاطر فضیلت نوح است و آگاهی به اینکه او در دعایش بی‌نیاز از دعای قوم خویش می باشد، زیرا نوح به آنها احاطه داشته و زمامدار ایشان بود. 

1. در اصول کافی از .... از ابی بصیر گفت: به امام صادق گفتم: آیا برای شکر حدی است که هنگامیکه آن را بنده انجام دهد، شاکر باشد؟ امام فرمود: بله. گفتم: آن چیست؟ امام فرمود: خدا را بر هر نعمتی که برای اوست از خانواده و مال، سپاس گوید. و اگر برای او در آنچه خدا نعمت داده در مالش حقی است، آن حق را ادا کند. و از این باب است قول خداوند متعال که: رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلاً مُبارَکاً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ. و حدیث طولانی است و مقدار مورد نیاز آن را گرفتم.

2. در من لا یحضره الفقیه آمده که پیامبر به امام علی علیه السلام فرمود: ای علی! زمانیکه در منزلی فرود آمدی، بگو: خدایا! مرا در منزلگاهى پربرکت فرود آر، و تو بهترین فرودآورندگانى!» تا بهترین روزیش را به تو بدهد و از تو شرش را دفع کند.

3. در کتاب خصال در آنچه امیرالمؤمنین علیه السلام به اصحابش آموزش داده از اصول چهارصدگانه،  در باب «آن چیزهایی که برای مسلمان در دین و دنیایش صلاح است» آمده است: و زمانیکه در منزلی فرود آمدید، بگویید: خدایا ما را در منزلگاهى پربرکت فرود آر و تو بهترین فرود آورندگانی.


 إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ وَ إِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ (30) در این ماجرا (براى صاحبان عقل و اندیشه) آیات و نشانه‏هایى است؛ و ما مسلّماً همگان را آزمایش مى‏کنیم!
•إِنَّ فِی ذلِکَ‏: همانا در آنچه انجام شد در مورد نوح و قومش،
•«لَآیاتٍ‏» نشانه‌هایی است که به آنها استدلال می‌شود و عبرت می‌گیرند از آن صاحبان بصیرت و عبرت.
•وَ إِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ‏: قطعا ما آزمایش کننده بودیم.
.1به قوم نوح بلایی عظیم را رساندیم.
.2بندگانمان را به این آیات و نشانه‌ها امتحان کردیم.
•«إن» در اینجا مخففه از مثقله است. و «لام» فارقه و مزحلقه است که «إن» مخففه را از باقی «إن» ها جدا می‌کند.
•و در نهج البلاغه آمده است: ای مردم! همانا خدا شما را پناه داد از اینکه بر شما ستم کند، و شما را پناه نداده (معاف نکرده) از اینکه شما را آزمایش کند. و به تحقیق فرموده است ـ بزرگوارتر از هر گوینده‌ای ـ «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ وَ إِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ‏»: همانا در این نشانه‌هایی است و قطعا ما آزمایش کننده هستیم.

31. ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ (31) سپس جمعیّت دیگرى را بعد از آنها به وجود آوردیم.

•که ایشان قوم عاد یا ثمود بودند.

 فَأَرْسَلْنا فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ (32) و در میان آنان رسولى از خودشان فرستادیم که: «خدا را بپرستید؛ جز او معبودى براى شما نیست؛ آیا (با این همه، از شرک و بت پرستى) پرهیز نمى‏کنید؟!»

32. فَأَرْسَلْنا فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ‏: در میان ایشان رسولی از خودشان فرستادیم که او هود یا صالح بود.

•و تنها علتی که کلمه «قرن: امت» را به جای «ارسال» قرار داد، برای این بود که دلالت کند بر اینکه خدا ایشان را از جای دیگر نیاورد و این وحی را کرد، در حالیکه پیامبر بین ایشان بود.
•«أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ‏: اینکه خدا را بپرستید، جز او الهی برای شما نیست»

این جمله تفسیری برای «أرسلنا» است. یعنی: گفتیم به ایشان با زبان رسول که: اعْبُدُوا اللَّهَ‏.

•أَ فَلا تَتَّقُونَ‏: خدا را بپرستید، آیا از عذاب الهی نمی‌ترسید؟

 



موضوع :