شفاعت
«وَ اتَّقُواْ یَوْمًا لَّا تجَزِى نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیْئا وَ لَا یُقْبَلُ مِنهْا شَفَاعَةٌ وَ لَا یُؤْخَذُ مِنهْا عَدْلٌ وَ لَا هُمْ یُنصَرُون» بقره،48
مفردات: «شفاعت» از ماده «شفع» به معنىجفت، در مقابل «وتر» به معنى فرد و تک
علت نامگذاری: زیرا مقام و موقعیّت شفاعت کننده و نیروى تأثیر او، با عوامل نجاتى که در وجود شفاعت شونده هست ضمیمه شده هر دو به کمک هم، موجب رهایی شخص گنهکار مىگردند.
در شفاعت موجودی مادون که استعداد پیشرفت دارد، به گونهای مشروع از موجود برتر کمک مىطلبد.
نکات: 1. مدد خواه از نظر کمال روحى به حدى سقوط نکند که نیروى جهش و تکامل را از دست بدهد و امکان تبدیل او به یک انسان پاک از میان برود.
2. اصول حاکم بر مجازاتها در قیامت به کلى از امور دنیوی جداست، و هیچ یک از امور دنیوی در آنجا به کار نمىآید، تنها راه نجات، پناه بردن به سایه ایمان و تقوا و استمداد از لطف پروردگار است.
•راههای نجات مجرمان در دنیا
1. یک نفر جریمه دیگرى را پذیرا مىشود و آن را اداء مىکند.
2. اشخاصى را بر مىانگیزد که از او شفاعت کنند.
3. در آخرین مرحله سعى مىکنند که با پرداختن غرامت خود را آزاد سازند.
علت مجازاتهاى الهى:
چه در این جهان و چه در قیامت جنبه انتقامى ندارد، بلکه ضامن اجرا براى اطاعت از قوانین و تکامل انسانهاست.
1. اجتناب از تضعیف ضامنهای اجرایی
2. نبستن راه بازگشت بر مجرمان، برای فراهم بودن امکان اصلاح
شفاعت از دیدگاه وهابیت
•در قرن هفتم و هشتم اسلامى «ابن تیمیه» با این مسأله مخالفت کرد، و سه قرن پس از وى «محمد بن عبد الوهاب نجدى» روش او را دنبال کرد.
•اختلاف «وهابیها» با دیگر فرقه هاى اسلامى: شفاعت را به عنوان یک اصل اسلامى در قیامت پذیرفتهاند، اما طلب شفاعت در دنیا را نفی میکنند.
پیامبر اسلامصلی الله علیه و آلهو دیگر پیامبران و فرشتگان و اولیاء در روز رستاخیز حق شفاعت دارند ولى باید شفاعت را از مالک شفاعت و اذن دهنده آن که خدا باشد، خواست و گفت: «اللّهمّ شفّع نبیّنا محمّدا فینا یوم القیامة او اللّهمّ شفّع فینا عبادک الصّالحین او ملائکتک او نحو ذلک ممّا یطلب من اللّه لا منهم فلا یقال یا رسول اللّه او یا ولىّ اللّه اسألک الشّفاعة او غیرها ممّا لا یقدر علیه الاّ اللّه فاذا طلبت ذلک فی ایّام البرزخ کان من اقسام الشّرک. «عبد الللطیف، نوادهی پسری محمد بن عبدالوهاب، الهدیة السنیة»- رساله دوم، ص 42.
هرگاه چنین چیزى را از پیامبر صلی الله علیه و آله که در برزخ بسر مىبرد بخواهى شرک و عبادت طرف خواهد بود.
دلیل شیعه بر جواز طلب شفاعت
1- درخواست شفاعت همان درخواست دعا است.
•مقام پیامبر و شافعان در نزد خدا موجب پذیرش دعای ایشان شده و خدا به واسطهی دعای ایشان گنهگاران را میبخشد.
•هیچ مسلمانی تاکنون در پذیرش دعای پیامبر شک نکرده است.
•هر چند شفاعت در محشر عین دعا نیست ولی یکی از مصادیق درخواست خیر است.
پیامبر صلی الله علیه و آله: هر کس پشت سر برادر مسلمان خود دعا کند مستجاب مىشود و فرشتهاى مىگوید براى تو نیز مانند آن خواهد بود.
شفاعت در نظر مفسرین اهل سنت
«نظام الدین نیشابورى» در تفسیر«مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً یَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْها:نساء،85» از مقاتل نقل مىکند که: «الشفاعة إلى اللّه انّما هی الدّعوة لمسلم» . تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج2،ص 459.
«ابن تیمیه» از جمله افرادى است که درخواست دعاء از شخص زنده را صحیح مىداند.
«فخر رازى» در تفسیر شفاعت به دعا و نیایش:
«الَّذینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحیم: غافر،7»:
طلب آمرزش حاملان عرش برای افراد با ایمان طلب شفاعت حاملان عرش تنها درباره گنهکاران است، به دلیل «وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحیمِ»
شفاعت پیامبر نیز درباره گنهگاران است، زیرا خدا می فرماید: «وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ». سوره محمد،19
«فخر رازی»: طلب آمرزش نوح برای خود و والدین و کسانی که با او ایمان آوردهاند = انجام رسالت نوح در شفاعت بنابر این او شفاعت را دعاى شفیع در حق گنهکار ودرخواست دعا دانسته است.
شفاعت همان درخواست دعاست
«ابن عباس» از پیامبر صلی الله علیه و آلهنقل مىکند: «ما من رجل مسلم یموت فیقوم على جنازته اربعون رجلا لایشرکون باللّه شیئا الاّ شفّعهم اللّه فیه». صحیح مسلم، ج 3، ص 54. درخواست دعا از 40 دوست = شفاعت
صحیح بخارى بابى تحت عنوان دارد «اذا استشفعوا إلى الامام لیستسقى لهم لم یردّهم» و « اذا استشفع المشرکون بالمسلمین عند القحط»: هنگامى که مشرکین در مورد قحطى طلب شفاعت نمایند. درخواست شفاعت = درخواست دعا
قرآن و درخواست دعاء از افراد شایسته
•تأثیر دعای پیامبر در طلب آمرزش برای افراد:
«وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنینَ» محمد،19
«وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ انَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ» توبه، 103
«وَ لَوْ انَّهُمْ اذْ ظَلَمُوا انْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفِرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحیماً نساء، 64»
«جاؤوک»:به سوى تو مىآمدند یعنی مىآمدند و درخواست دعاء و طلب آمرزش مىکردند
اگر هدف این نبود آمدن آنان لغو بود.
•طلب آمرزش فرزندان یعقوب از پدر: «قالُوا یا ابانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا انَّا کُنَّا خاطِئینَ قالَ سَوْفَ اسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبّى» یوسف،96
نتیجه: طلب دعا از پیامبر و دیگر صالحان که همان طلب شفاعت است از نظر موازین اسلامى ایرادى ندارد.
3- احادیث اسلامى و سیره صحابه
•«ترمذى» از انس: «سالت النّبىّ ان یشفع لی یوم القیامة، فقال:انا فاعل، قلت: فاین اطلبک؟ فقال: على الصّراط ...». سنن ترمذى، ج 4 ص 42 باب ما جاء فی شأن صراط.
•«سواد قارب» از یاران پیامبرصلی الله علیه وآلهاست در ضمن اشعارى از پیامبرصلی الله علیه وآلهدرخواست شفاعت مىکند و مىفرماید: فکن لی شفیعا یوم لا ذو شفاعة بمغن فتیلا عن سواد بن قارب
«اى پیامبر گرامىصلی الله علیه وآلهروز رستاخیز شفیع من باش روزى که شفاعت دیگران به حال سواد قارب مفید و سودمند نخواهد بود».قاموس الرجال ذیل ماده «سواد».
•مردى به نام «تبع» از قبیله «حمیر» پیش از تولّد پیامبرصلی الله علیه وآلهشنیده بود که به زودى پیامبرى از عربستان از جانب خدا برانگیخته خواهد شد،وى پیش از مرگ نامهاى تنظیم کرد و از نزدیکان خود درخواست نمود که اگر روزى چنین پیامبر مبعوث به رسالت شد، نامه مرا به او برسانید. و در آن نامه چنین نوشته بود: «و ان لم ادرکک فاشفع لی یوم القیامة و لا تنسنى» وقتى نامه به دست پیامبرصلی الله علیه وآلهرسید سه مرتبه فرمود: «مرحبا بتبع الاخ الصّالح. مناقب ابن شهرآشوب، ج 1، ص 12- بحار الانوار، ج 15، ص 314.
•اگر درخواست شفاعت شرک بود، هرگز پیامبرصلی الله علیه وآلهاو را برادر خود نمىخواند و سه مرتبه بر او آفرین نمىگفت.
طلب شفاعت در حال ممات
•«ابن عباس» مىگوید: هنگامى که امیر مؤمنانعلیه السلاماز غسل و کفن پیامبرصلی الله علیه و آلهفارغ گردید روى او را باز کرد و گفت: «بابى أنت و امّى طبت حیّا و طبت میّتا ... و اذکرنا عند ربّک ...: . نهج البلاغه، خطبه 230.
•هنگامى که پیامبر گرامىصلی الله علیه و آلهدرگذشت، ابو بکر در منزل چهره او را باز کرد و بوسید و گفت: پدرم و مادرم فداى تو باد، در حال حیات و ممات پاک و پاکیزه هستى از ما پیش پروردگار خود یاد کن و به خاطر داشته باش. کشف الارتیاب، ص 265، به نقل از خلاصة الکلام.
•نتیجه: در طلب شفاعت میان حال حیات و ممات شفیع تفاوتى نیست.
از آیات و روایات، و سنت جارى در میان مسلمانان در تمام اعصار بر میاید که طلب شفاعت یک مسألهی بدیهی بوده است.
تبرک و استشفاء به آثار اولیاء و استشفاء به تربت امام حسین
•وهابیتتبرک به آثار اولیاء و بوسیدن محراب و منبر پیامبر را شرک میداند، هر چند در آن به هیچ نوع الوهیت معتقد نباشد.
•دلیل قرآنی بر صحت تبرک و استشفا: «اذْهَبُوا بِقَمیصى هذا فَالْقُوهُ عَلى وَجْهِ ابى یَأْتِ بَصِیراً»:یوسف، 92
•«فَلَمّا انْ جاءَ الْبَشیرُ الْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً» :یوسف، 96
•تبرک جستن اصحاب پیامبرصلی الله علیه و آلهبه آب وضوی نبی:
در سرگذشت «صلح حدیبیّه» : هرگاه پیامبر وضوء مىگرفت، یاران او براى ربودن قطرات آب وضوء آن حضرت بر یکدیگر سبقت مىگرفتند». بخاری، صحیح بخارى ج 3 ص 255.
•سائب بن یزید : خالهام مرا خدمت پیامبرصلی الله علیه و آلهبرد و گفت فرزند خواهرم بیمار است، پیامبرصلی الله علیه و آلهوضو گرفت و از خدا براى من برکت خواست، و وضو گرفت من از آب وضوى پیامبرصلی الله علیه و آلهنوشیدم. بخاری، صحیح بخارى ج 4 ص 227. و صحیح مسلم باب خاتم النبوة.
•مسلم در صحیح خود از انس: پیامبرصلی الله علیه و آلهسر خود را مىتراشید و یاران او در اطراف او بودند و هر تارى از موى او در دست یکى از آنان بود.بخاری، صحیح بخارى ج 4 ص 231.
قبر امام حسینعلیه السلامهمانند قبر رسولاللَّهصلی الله علیه و آله
•«حسین منّى أنا من حسین». نیسابوری، مستدرک حاکم، ج 4، ص 19.
•قبر امام حسینعلیه السلام همانند قبر رسولصلی الله علیه و آله است زیرا امام حسینعلیه السلام پاره تن رسول خداصلی الله علیه و آله است.
امّ الفضل در رؤیا دید که قطعهاى از پیکر مطهّر پیامبرصلی الله علیه و آله جدا شد و در دامانش قرار گرفت. هنگامى که در مورد این خواب از پیامبرصلی الله علیه و آلهسؤال نمود، حضرت آن را به ولادت امام حسین علیه السلامو تربیتش در دامان ام الفضل تعبیر نمودارشاد السارى،ج2، ص 393.
•فضیلت تربت امام حسینعلیه السلام :
احمد بن حنبل از عامر شاطبى نقل مىکند: درسفرى همراه على بن ابى طالبعلیه السلام بودم. حضرت هنگامى که در مسیر خود به صفین به نینوا رسید، صدا داد: اى ابا عبداللَّه! در کنار شطّ فرات صبر کن. عرض کردم: براى چه؟ فرمود: روزى بر پیامبرصلی الله علیه و آله وارد شدم، در حالى که گریان بود؛ عرض کردم: اى نبى خدا! آیا کسى شما را غضبناک کرده، چه شده که گریانید؟ پیامبرصلی الله علیه و آلهفرمود: خیر بلکه الآن جبرئیل از نزد من خارج شد و خبر داد که حسین علیه السلامدر کنار شطّ فرات به شهادت مىرسد. جبرئیل گفت: آیا مىخواهى که تربت او را استشمام نمایى؟ عرض کردم: آرى. آن گاه قبضهاى از خاک تربت امامعلیه السلامرا به من داد که در این هنگام طاقت نیاوردم و گریستم.احمد بن حنبل، مسند احمد، ج 2، ص 60.
موضوع :