عنوان درس سوم: قرآن و مراحل خلقت انسان «آیات 12 تا 14 »
12. وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ: «و ما انسان را از عصارهاى از گِل آفریدیم»
از خلاصهای از چیزی که از بین گل کدر کشیده شده.
«من طین»: متعلق به محذوف:
1) زیرا «من طین» صفت برای «سلالة» است. (گلچین شدهای که چنین صفتی دارد که از گِل است).
2) من بیانیه: (آن گلچین شده از گِل بود).
3) «من» ابتداییه. «سلالة» معنای «مسلولة» میدهد. هر چند سلالة اسم است، ولی به معنای اسم مفعول است. (خلاصهای که گلچینش از گِل آغاز شده).
«الانسان» :
1) آدم علیه السلام است که از برگزیدهای از گل خلق شده که از گل کشیده شده.
2) «الـ» جنس است، یعنی جنس بنی آدمَ پس بنی آدم خلق شدند از عصارهای که قرار داده شدند نطفه بعد از دورههایی.
3) گفته شده: مراد از طین آدم است که از گِل خلق شده، و سلاله نطفهی حضرت آدم است (ذریه از نطفهی آدم به وجود آمدند).
13. ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَکِین: سپس او را نطفهاى در قرارگاه مطمئن [رحم] قرار دادیم.
1) خلق کردیم از انسان، نطفه را.
2) قرار دادیم سلاله را نطفه. (سلاله: عصارهای از طین) را تبدیل به نطفه کردیم.
مذکر آمدن ضمیر «ه» در «جعلناه» به این دلیل است که یا ضمیر را تأویل به:
i. جوهر اصلی «شیء» میبریم،
ii. یا به «المسلول»
iii. یا «الماء»
فِی قَرارٍ مَکِینٍ (13): در قرارگاهی مستحکم. یعنی: رحم. و «مکین» در اصل صفت است برای چیزی که در آنجا مستقر میشود (جنین)، و محل به «مکین» توصیف شده برای مبالغه، همچنانکه تعبیر شده از محل «رحم» به «قرار».
14. «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ». آن گاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم. پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانیدیم، و آن گاه مضغه را استخوانهایى ساختیم، بعد استخوانها را با گوشتى پوشانیدیم، آن گاه [جنین را در] آفرینشى دیگر پدید آوردیم. آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است.
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً: سپس خلق کردیم نطفه را به صورت علقه، به اینکه متحول کردیم نطفهی سفید رنگ را به علقهی سرخ رنگ.
فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً: تبدیل کردیم علقه را به پاره گوشتی.
فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً: پس خلق کردیم در پارهی گوشت، استخوان را به اینکه گوشت نرم را سفت کردیم.
فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً: پس به استخوان گوشت پوشاندیم.
1) از آنچه از مضغه باقی مانده
2) از آنچه بر استخوانها رویاندیم، از آن چیزهایی (غذاهایی) که به استخوانها میرسد.
اختلاف حروف عطف به دلیل تفاوت دگرگونیها و تبدیلهاست. (ثم ـ فاء: عواطف باید بین معطوف و معطوف علیه چیزی فاصله باشد. حروف عطف متفاوت به این دلیل است که تحولات آنها متفاوت است).
1. جمع آمدن «عظام» به دلیل اختلاف استخوانهاست در شکل و سختی. (زیرا شکل و استحکام استخوانها متفاوت است). فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ
2. ابن عامر و ابوبکر هر دو را مفرد خواندهاند به دلیل اکتفا به اسم جنس بجای جمع آوردن: فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظماً فَکَسَوْنَا الْعِظمَ
3. قرائت شده به مفرد آمدن یکی از آن دو و جمع دیگری. (یکی عظم خوانده شده و دیگری عظام). فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ
روایات
1. در کتاب علل الشرایع: پدرم (بابویه) که خدا او را رحمت کند گفت: حدیث کرد مرا ... از امام صادق علیه السلام: سهام مواریث از شش سهم بیشتر نمیشود. گفته شد: یابن رسول الله! چرا شش سهم شده است؟ فرمود: برای اینکه انسان از شش چیز خلق شده است. و آن گفتار خداوند عزوجل است: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَکِینٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً.
2. و به اسناد او به حسین بن خالد که گفت: به امام رضا علیه السلام گفتم: ما سیراب شدیم از نبی صلی الله علیه و آله: اینکه کسی که شراب بنوشد، نماز او تا چهل صبح محاسبه نمیشود؟ امام فرمودند: راویان حدیث درست گفتهاند. گفتم: و چگونه حساب نمیشود نمازش تا چهل صبح، نه کمتر از این و نه بیشتر؟ فرمود: برای اینکه خداوند تبارک و تعالی مقدر کرده برای انسان، پس گردانید نطفه را چهل روز، سپس انتقال داد نطفه را ، پس آن را علقه گردانید چهل روز، سپس منتقل کرد علقه را، پس آن را مضغه گردانید چهل روز، و همچنین زمانیکه شراب مینوشد، باقی میماند در مثانهی او به اندازهای که خلق شده از آن و همچنین جمع میشود غذای او و خوردنی و نوشیدنیاش در مثانهاش چهل روز.
3. در کتاب خصال از امام صادق علیه السلام آمده که امیر المؤمنین فرمود: در مواردی که لقمان پسرش را موعظه میکردَ آمده که او به پسرش فرمود: ای پسرم! بایستی عبرت بگیرد کسی که یقین او قاصر است و نیت او در طلب رزق ضعیف است ـ تا این قول امام علیه السلام ـ اما اولین مرحلهی رزق الهی این است که او (جنین) در شکم مادرش بود که خدا او را در آنجا در جایگاه امن رزق میداد، در جایی که نه گرما او را اذیت میکرد و نه سرما. سپس او را خارج کرد از آن (جایگاه امن). (تا آخر حدیث).
4. در کتاب مصباح الشریعه از ابن طاووس ـ خدا او را رحمت کند ـ در دعای حسین بن علی علیهما السلام در روز عرفه آمده است: شروع کردی نعمتت را بر من قبل از اینکه چیز قابل ذکری باشم. مرا از خاک آفریدی، سپس درصلبها مرا جا دادی، در حالیکه ایمن بودم از مرگ و تحولات زمانه، همواره سیر کردم از صلبی به رحمی در پیشامدهای روزگاران گذشته و امتهای پیشین. خارج نکردی مرا به خاطر دلسوزیت و لطفت بر من و احسان تو که بر من، در حکومت کافرانی که عهد تو را شکستند و رسولان تو را تکذیب کردند، ولی تو مرا بیرون آوردی، به خاطر رأفت و مهربانیت بر من، برای آنچه پیشی گرفته بود برای من از هدایتی که آن را بر من آسان گردانیدی، و در آن هدایت مرا نشو و نما دادی، و قبل از آن با من مهربان بودی با رفتار زیبایت و نعمتهای کاملت. و شروع کردی آفرینش مرا از منی ریخته شده، سپس مرا جا دادی در ظلمتهای سهگانه، (بین) گوشت و پوست و خون. مرا با آفرینشم رسوا نکردی (تشوهنی: زشت نگردانیدی)، واگذار نکردی چیزی از کارم را به خودم، سپس مرا به دنیا آوردی به صورت کامل و سالم.
5. در صحیفه سجادیه در دعای امام سجاد علیه السلام بعد از فارغ شدن از نماز شب آمده است: خدایا نازل کردی مرا از آبی بیمقدار از صلبی که استخوانهایش درهم فشرده بود، از راههای تنگ، به رحمی تنگ، پوشاندی آن را با پردهها. مرا از حالی به حالی گرداندی تا آنکه صورت مرا کامل گرداندی. ثابت کردی در من اعضا را، همچنانکه توصیف کردی در کتابت: نطفه، سپس علقه، سپس مضغه، سپس استخوان، سپس پوشاندیم به استخوان گوشتی را. سپس مرا آفریدی در مرحلهی دیگر آن چنان که خواستی. تا نیازمند به رزق تو شدم، و بینیاز از فریادرسی فضل تو نبودم. برای من از قرار دادی روزی از زیادی غذا و نوشیدنی که جاری ساختی برای کنیزت (مادرم) که مرا درون او جا دادی، ودیعه قرار دادی مرا در استقرارگاه رحم، پروردگارا! و اگر مرا واگذاری در این حالات به حال خودُ و مرا ناچارم میکردی به (استفاده از ) نیروی خودم، هر آینه حال من از آن برکنار بود، و هر آینه توان من از آن دور بود، پس به من بهواسطهی فضلت غذای نیک لطیف دادی؛ این را نسبت به من انجام دادی، به واسطهی مهرورزی طولانی تا این زمان که هستم.
6. در کافی: .. امام صادق علیه السلام: همانا نطفه زمانی که در رحم قرار میگیرد، علقه میشود، سپس مضغه، سپس به آنچه خدا بخواهد. همانا نطفه زمانیکه در غیر رحم واقع شود، از آن چیزی خلق نمیشود. و حدیث طولانی است. به میزان نیاز آوردم.
7. عدهای از اصحاب ما از ... امام صادق علیه السلام: آن گاه که نطفه در رحم واقع می شود، خداوند عزوجل ملکی را میفرستد که این ملک از تربتی که آن شخص آینده در آن دفن خواهد شد، مقداری بر میدارد و در نطفهی او ذوب (مخلوط) میکند، پس همچنان قلب او متمایل به محل دفن خودش است تا وقتی که در آنجا دفن شود.
8. محمد بن یحیی از امام رضا علیه السلام فرمود: امام باقر علیه السلام فرمودند: به درستی که نطفه چهل روز در رحم میماند، سپس چهل روز به علقه تبدیل میگردد، در طی چهل روز دیگر علقه مضغه میشود، پس آنگاه که چهار ماه کامل گردید، خداوند دو ملک خلاق (خلق کننده) را میفرستد، پس سؤال میکنند: پروردگارا! خلق چه چیزی را اراده کردی؟ پسر یا دختر؟ پس مأموریت خود را تحویل گرفته و سؤال میکنند: پروردگارا! شقی باشد یا سعید؟ پس پاسخ داده میشوند، سپس میپرسند: پرودگارا! اجل و رزق او چگونه است؟ و هر یک از امور دیگر از احوالات آن مخلوق را میپرسند، و امام تعدادی از آنها را نام بردند. سپس فرمودند: میثاق را در بین دو چشم او مینویسند، پس آنگاه که مدت او در رحم به پایان رسد، خداوند ملکی را به سوی او میفرستد، پس فشاری به او وارد میسازد تا خارج میشود، در حالی که میثاق خود را فراموش کرده است. پس حسن بن جهم میگوید: از امام پرسیدم: آیا جایز است انسان دعا کند که دختر پسر شود و برعکس؟ امام فرمود: «ان الله یفعل ما یشاء»
9. محمد بن یحیی از ... امام باقر علیه السلام: بدرستیکه خداوند عزوجل آن گاه که اراده کند که نطفهای را خلق کند که در صلب آدم از او اخذ میثاق شده، یا در خلقت او بدایی حاصل کند و بخواهد او را در رحم قرار دهد، انگیزهی آمیزش را در مرد ایجاد میکند و به رحم وحی میکند که درب خود را باز کند که مخلوق من در تو داخل شود. و قضای نافذ و قدر من بر تو قرار گیرد. پس رحم درب خود را باز میکند، نطفه به رحم میرسد، چهل صبح در آن رفت و آمد میکند تا اینکه پس از چهل روز تبدیل به علقه میشود، سپس در طی چهل روز دیگر به مضغه تبدیل میشود، سپس تبدیل به گوشتی میشود که رگهای منظم و شبکهوار در آن جاری میشود. سپس خداوند دو ملک خلاق (خلق کننده) را میفرستد که آنچه را که مشیت الهی است در رحمها خلق کنند. پس در شکم زن وارد میشوند از طریق دهان آن زن، پس به رحم میرسند، در حالیکه روح قدیمی که از اصلاب مردان و رحمهای زنان منتقل شده، در آن وجود دارد. (روح اولیه)، سپس روح حیات و بقاء را در آن میدمند. و برای او مکان گوش و چشم و بقیهی جوارح را باز میکنند (شکاف میدهند) و تمام آنچه که در درون نوزاد ضروری است، به اذن الهی قرار میدهند. سپس خداوند به دو ملک وحی میکند، قضا و قدر و نفوذ امر مرا بر او بنویسید. و شرط بدا را در تمام آنچه مینویسید، قرار دهید. پس میگویند: پروردگارا! چه بنویسیم؟ پس خداوند به آنها وحی میکند، سرتان را به سمت سر مادرش بالا ببرید. پس آنگاه سر خود را بالا میبرند، لوحی را میبینند که در پیشانی مادر نوشته (ثبت) شده، پس به آن نظر میکنند، صورت و رؤیت او را میبینند و نیز اجل، میثاق، شقاوت، سعادت و جمیع شئونات او را در آن مییابند.
پس یکى از دو ملک بر یار خود املا کند هر آنچه در آن لوح است و بداء را شرط کنند، در آنچه نویسند و نامه را مهر کنند و میان دو چشم کودک قرار میدهند، سپس او را در شکم مادرش بر سر پا دارند،امام فرمود: چه بسا آن جنین سرکشى کند و وارونه شود، و این اتفاق نمیافتد مگر در افراد سرکش و متمرد.
و چون وقت ولادت نوزاد رسد کامل باشد یا غیر کامل خداوند به رحم وحی میکند: درب خود را باز کن تا آفریدهام به زمین وارد شود و فرمانم در او نافذ گردد که پس همانا وقتش رسیده، فرمود: رحم دهان گشاید و خدا فرشتهاى بنام «زاجر» فرستد و او را نهیب زند و نوزاد بترسد و بر گردد و دو پایش به سمت بالا بچرخند و سرش در انتهای شکم قرار گیرد، تا خداوند ولادت را بر مادر و نوزاد آسان شود، امام فرمود: اگرجنین حبس شود، فرشته نهیب دیگری زند که پس جنین از آن نهیب ترسیده و پس به سمت زمین بیافتد در حالیکه و از آن صدا گریان و ترسان است.
10. آنگاه که خداوند خلق خود را از گل بیافریند آن را مثل به جریان تیر جاری کرد.
(توضیح: قداح: تیر قبل از تراش دادن. قداح تیرهای نتراشیده بدون پر بوده که برای قمار هم استفاده میکردند، خدا هنگامی که انسان را از گِل خلق کرد، مانند آن تیرها که پرت میکردند و از آن چیزهایی که میخواستند به دست میآوردند، انسانهای مختلط را جدا کرد. مسلمان و کافر در صفهای جدا.
پاورقی: فیض: در این تشبیه اشارهی لطیفی است که خوبان با بدان مخلوط هستند تا اینکه خداوند خبیث را از پاکیزه جدا میکند).
پس خدا مسلمان را خارج کرد و او را سعید قرار داد و کافر را خارج کرد و او را شقی قرار داد. وقتی که نطفه شکل گرفت، ملائکه نطفه را دریافت میکنند، پس به او شکل میدهند. ملائکه میگویند: پروردگارا! آیا پسر است (باشد) یا دختر، (امام فرمود:) خدا جل جلاله میفرماید هر چه خدا بخواهد.
پس آن دو ملک میگویند: «آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است.» سپس قرار داده میشود در شکم (مادرش)، پس رفت و آمد میکند طی نه روز، در همهی رگها و مفاصل شکم. برای رحم سه محدوده وجود دارد: محدودهای در بالای آن که در سمت راست بالای ناف است و محدوده دیگر وسط رحم و محدوده دیگر در پایین رحم. پس بعد از نه روز در محدوده اول قرار داده میشود. پس سه ماه در آن میماند، پس در این سه ماه است که مادر احساس ناراحتی میکند (بدحالی و تهوع: ویار). پس فرود میآید به محدودهی میانی، پس سه ماه در آن میماند، و ناف بچه که در آن (ناف بچه) جمع رگهاست. همهی ناف بچه از رگهای مادر است که غذای بچه و نوشیدنهای او از آن رگهای مادر داخل میشود. سپس فرود میآید به محدودهی پایینتر. پس سه ماه در آن درنگ میکند، پس مجموعهی این مدت نُه ماه میشود.
سپس آن زن آزاد و رها میشود (از حمل) پس هر زمان که رها شد، یکی از رگهای ناف کودک قطع میشود، پس بدین صورت به مادر این درد میرسد، و دست آن کودک بر روی نافش است تا روی زمین قرار بگیرد و دستش باز میشود، پس (زمانیکه به زمین وارد میشود) رزق او از دهانش (آغاز) میشود.
11. محمد بن یحیی ... راوی گوید: به امام باقر علیه السلام گفتم: فدایت شوم! مردی دعا میکند برای فرزندی که (در شکم همسر دارد) که خدا او را فرزند پسر سالم قرار دهد، امام فرمود: دعا کند بین آغاز حمل تا چهار ماهگی، زیرا تا چهل شب نطفه است، تا چهل شب علقه، و چهل شب مضغه، که این چهار ماه میشود، سپس خداوند دو ملک خلاق (خلق کننده) میفرستد. آن دو میگویند: پروردگارا! چه می آفرینی؟ دختر یا پسر؟ خوشبخت یا بدبخت؟ پس گفت میشود: این چنین. دو ملک میگویند: پروردگارا! رزق او چیست؟ و اجل او و مدت زمان او؟ خدا میفرماید: این چنین. و میثاق او بین دو چشمش میباشد که بدان مینگرد. پس پیوسته در شکم مادرش میباشد، تا زمانیکه هنگام خروجش نزدیک شود، خداوند ملکی را به سوی او میفرستد که بر سر او فریادی میزنند، که بچه بیرون میآید و میثاق را فراموش میکند.
12. محمد بن یحیی ... از زراره میگوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که میفرماید: زمانیکه نطفه در رحم قرار میگیرد، به مدت چهل روز در آن مستقر میشود و چهل روز علقه میشود و چهل روز مضغه میشود. سپس خداوند دو ملک خلق کننده را میفرستد و به آن دو میگوید: بیافرینید آن را همچنانکه خداوند متعال اراده کرده است مذکر باشد یا مؤنث. او را تصویرسازی کنید و اجل و رزق و نیت او را بنویسید و خوشبخت یا بدبخت بودن او را. و بین دو چشمش بنویسید آن میثاقی را که خدا از او در عالم ذر گرفته، پس زمانیکه نزدیک میشود خروجش از شکم مادرش، خداوند ملکی را به سوی او می فرستد که او «زاجر: راننده» نام دارد، ملک او را میراند و او را میترساند، جنین میثاق را فراموش میکند و بر زمین میافتد و از راندن ملک گریه میکند.
موضوع :