بسم الله الرحمن الرحیم

سورة المؤمنون: مکی

تعداد آیات: 119 آیه نزد بصریّین، و 118 نزد کوفیّین.

فضیلت سوره

عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال‏: من قرأ سورة المؤمنین، ختم اللّه له بالسّعادة، إذا کان یدمن فی قراءتها فی کلّ جمعة. و کان فی الفردوس الأعلى مع النّبیّین و المرسلین.«ثواب الأعمال/ 135، ح 1.»

کسی که سوره مؤمنون را قرائت کند، خداوند امر او را به سعادت ختم می‌کند، زمانیکه قرائت آن را در هر جمعه  ادامه دهد ، در بهشت اعلی با انبیا و مرسلین خواهد بود.

أبیّ بن کعب، عن النّبیّ صلّى اللّه علیه و آله قال: من قرأ سورة المؤمنین، بشّرته الملائکة یوم القیامة بالرّوح و الرّیحان و ما تقرّبه عینه عند نزول ملک الموت.

کسی که سوره مؤمنون را قرائت کند، ملائکه او را در روز قیامت به روح و ریحان بشارت داده و آنچه چشم او را هنگام نزول ملک‌الموت روشن می‌کند.

قد افلح المؤمنون(1): به تحقیق مؤمنون رسیدند به آرزوی خودشان.

«قد» جایی به کار می‌رود که امر مورد انتظار (متوقع) تثبیت شده باشد. (یعنی مؤمنان به امر مورد انتظارشان رسیدند )  همچنانکه وقتی کلمه لما می‌آید، برای نفی است. و دلالت می‌کند بر ثبات آن کار اگر داخل بر ماضی شود. (قد: دلالت بر ثبات می‌کند) وقتی بر سر ماضی داخل شود. و به همین دلیل وقتی «قد» بر سر ماضی می‌آید، ماضی را نزدیک به حال می‌کند. چون که مؤمنین خودشان آرزو و توقع این را داشتند از فضل الهی (که بر اساس ایمان به خدا و رسول رستگار شوند، خدا هم هنگام بشارت تعبیر «قد افلح» را آورد) در ابتدای بشارت این مؤمنین به این آیات خدا کلمه «قد» را قرار داد.

قرائتها:

1.      ورش از نافع: «قدافلح» به انتقال حرکت همزه به دال و حذف همزه.

 2.       «افلحوا»

·        بر اساس لغت کسانی که فعل و فاعل را هردو جمع می‌اورند. مثل لغت «اکلونی البراغیث: کک‌ها مرا خوردند.

·        بنابر ابهام و تفسیر: رستگار شدند آنها (ابهام) چه کسانی؟ (تفسیر: مؤمنان)

3.     «افلح» اکتفا ضمه از واو: (افلحوا را افلح خوانده‌اند).

4.     «اُفلِحَ» به صورت مجهول

روایات:

1.     امام صادق علیه السلام: وقتی که خدا بهشت را خلق کرد، به بهشت گفت: صحبت کن. بهشت گفت: به تحقیق مؤمنان رستگار شدند. (کنایه از اینکه خلق بهشت، سعادتی است که به مؤمنین بشارت داده شده).

2.     امام باقر علیه السلام: خداوند متعال به مؤمن سه ویژگی عنایت کرده: عزت در دنیا (نفوذ ناپذیر)، رستگاری در آخرت،  هیبت و ترس از مؤمنین در قلوب ظالمین. سپس قرائت کردند: «ولله العزة و لرسوله و للمؤمنین» و قرائت کردند: «قد افلح المؤمنون ... تا هم فیها خالدون»

3.     امام باقر علیه السلام: خداوند عزوجل به مؤمن سه ویژگی را عنایت کرده است: عزت در دنیا(چیزی در دینش نفوذ نمی‌کند)، رستگاری در آخرت، و هیبت و ترس در سینه‌های عالمیان.

4.     اصول کافی با اسنادش به کامل تمار که گفت: امام باقر علیه‌ السلام فرمود: «قد افلح المؤمنون» آیا می‌دانی که ایشان چه کسانی هستند؟ گفتم: شما داناتری. امام فرمود: به تحقیق رستگار شدند مؤمنانی که تسلیم (قضا و قدر) هستند، همانا مسلمین شریف‌ها و برگزیدگان و انتخاب شدگان هستند. پس مؤمن غریب است، پس خوشا بر غرباء. (تعداد مؤمنان کم است).

5.     محاسن برقی: از... کامل تمار گفت: امام باقر علیه السلام فرمودند: ای کامل، مؤمن غریب است (قدر او دانسته نمی شود).، سپس فرمود: آیا می‌دانی چیست قول خدا: قد افلح المؤمنون؟ گفتم: به تحقیق که رستگار شدند و به سعادت رسیدند و وارد بهشت شدند. پس امام علیه السلام فرمود: (مرتبه‌ی بالاتری دارند) به تحقیق رستگار شدند مؤمنانی که تسلیم شدند، و تسلیم شدگان همان برگزیدگان هستند.

2. الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ‏ (2):

مؤمنان کسانی هستند که در نمازشان خاشعند، یعنی از خدا خوف دارند، برای او فروتن هستند(خشوع قلبی)، ایشان در موقع نماز به محل سجده نگاه می‌کنند(خشوع ظاهری).

1.     در کافی از ... امام صادق علیه السلام فرمود: زمانیکه در نمازت هستی، بر تو باد به خشوع و توجه کردن به نمازت، همانا خداوند می‌فرماید: « الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ‏».

2.     در اصول کافی عده‌ای از اصحاب ما نقل کرده‌اند از ... امام صادق علیه‌السلام: رسول خدا صلی الله علیه و آله‌ فرمود: آن مقداری که خشوع بدن بر خشوع قلبی افزون باشد، نزد ما نفاق محسوب می‌شود.

3.     در تفسیر قمی: ذیل آیه « الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ‏» (امام صادق علیه‌السلام) فرمود: پایین انداختن نگاه در نمازهایت می‌باشد و روی آوردن تو به نماز.

4.     در مجمع البیان: « الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ‏» روایت شده که نبی صلی‌الله علیه و آله مردی را دید که با ریشش در نماز بازی می‌کند، پس فرمود: آگاه باش، اگر قلبش خاشع بود، هر آینه اعضای او (نیز) خاشع بود.

5.     و روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله در نماز سرش را به سوی آسمان بالا می‌برد، وقتی این آیه نازل شد، سرش را پایین انداخت و دیده‌اش را به زمین انداخت.

6.     در کتاب خصال از امیرالمؤمنین علیه السلام: باید مرد در نمازش خاشع باشد، همانا کسی که قلبش برای خداوند عزوجل خاشع باشد، اعضایش خاشع می‌شود، پس با چیزی بازی نمی‌کند.

وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ(3)و آنها که از لغو و بیهودگى روى‏گردانند

•        به خاطر جدیتی که دارند، ایشان را از یاد خدا باز نمی‌دارد.

•        عبارت «لغو» از وجوهی بلیغ تر از «الذین لا یلهون» است:

1.     قرار دادن جمله اسمیه.

2.     بنای حکم بر ضمیر. «(هم) عن اللغو معرضون».

3.     تعبیر از «معرضون» با اسم. (می‌توانست بفرماید: «لا یلهون» فعل نیاورد).

4.     تقدیم صله‌‌ی (اصطلاحی نیست) متعلق بر جار و مجرور. «الذین هم» بر «عن الغو».

5.     قرار دادن «معرضون» به جای «تارکون» تا دلالت کند بر دوری مؤمنان به طور کلی مستقیم و با واسطه، چه از جهت گرایش، چه از جهت حضور جسمی و روحی. زیرا اصل کلمه‌ی «اعراض» این است که در جایگاه دیگر، غیر از این جایگاه «لغو» است. همین موارد در آیات بعد نیز از لحاظ بلیغ  بودن هست.

(اعراض یعنی سراغ آن نرفته ولی تارک یعنی آن را ترک کرده.)

اصل در اعراض این است که در ساحتی غیر از آن ساحت باشد. «کذلک: تمام نکات ادبی ابلغ و ...» در آیه 3 در آیه‌ی بعد «4» نیز هست.

در اصول کافی : علی بن ابراهیم ... از امام صادق علیه‌السلام حدیثی طولانی نقل می‌کند که در آن امام علیه السلام می‌فرماید: همانا خداوند تبارک و تعالی ایمان را واجب کرد بر اعضای ابن آدم و ایمان را بر اعضا تقسیم نمود و جدا کرد ایمان را در اعضا: و واجب نمود بر شنوایی اینکه مبرا باشد از گوش دادن به چیزی که خدا حرام کرده است . اینکه رویگردان باشد از چیزی که خدا بر او حلال نکرده از جمله آن چیزهایی که خداوند عزوجل او را نهی کرده است. و گوش دادن به آنچه موجب خشم خداوند عزوجل می‌گردد.

پس فرمود در این مورد: «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ‏: و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هر گاه شنیدید افرادى آیات خدا را انکار و استهزا مى‏کنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگرى بپردازند»نساء/140.

•        سپس خداوند عزوجل جایگاه نسیان را استثنا کرد، پس فرمود: «وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ: و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیّت ستمگر منشین! » انعام/68. و فرمود: « فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ‏: همان کسانى که سخنان را مى‏شنوند و از نیکوترین آنها پیروى مى‏کنند؛ آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند».

•        و خداوند عزوجل فرمود: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ‏». و فرمود:‌ « وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ‏: و هر گاه سخن لغو و بیهوده بشنوند، از آن روى مى‏گردانند». قصص/55.

•        و فرمود: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً: و هنگامى که با لغو و بیهودگى برخورد کنند، بزرگوارانه از آن مى‏گذرند.» فرقان/72.

•        پس این چنین خداوند عزوجل از ایمان بر شنوایی واجب کرد که گوش ندهد به آنچه برای او حلال نیست و این عمل گوش است و این (گوش ندادن به حرام) از ایمان است.

2. در ارشاد مفید رحمة الله کلامی طولانی از امیرالمؤمنین علیه السلام که در آن کلام فرمود: هر گفتاری که در آن یادی از خدا نباشد، لغو است. و در مجمع البیان « وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ».

3. و روایت شده از امام صادق علیه‌السلام که فرمود: (اعراض از لغو) این است که مردی باطلی به تو بگوید، یا اینکه چیزی که در تو نیست به تو نسبت دهد، ولی تو به خاطر خدا از او اعراض کنی.

4. در روایت دیگر آمده که لغو غنا و امور لهو است.

5. در اعتقادات امامیه‌ی صدوق آمده است: از امام علیه السلام از قصه‌های بی‌معنی سؤال شد‌که آیا گوش دادن به آنها حلال است؟ امام فرمود: نه!

6. در عیون الاخبار به اسنادش به محمد بن ابی عباد ـ که مشهور به سماع و خوردن شراب (انگور یا خرما) بود ـ  آمده که از امام رضا علیه السلام از سماع پرسیدم. امام فرمود: برای اهل حجاز (مکتب اهل بیت علیهم السلام)  در آن نظری است‌ و آن نظر این است که سماع از مصادیق باطل و لهو است. ( آیا نشنیدی این قول خداوند عزوجل را که می‌فرماید: « وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً: و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مى‏گذرند. » فرقان/72.

 

7. در تفسیر علی بن ابراهیم: «وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ‏» یعنی از لغو و امور لهو.

 

 

 



موضوع :