فصل سوم: بررسی تطبیقی تفسیر آیه اولی الامر
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ‏ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً (59)

ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیاى پیامبر] را! و هر گاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. (59)
تفسیر این آیه بین شیعه و اهل سنت تفاوت بسیاری دارد.
محور اصلی تفاوت: تعیین مصداق اولی الامر
آیه: یکی از دلایل شیعه درباره نص و نصب ولایت اهل بیت است.

 

ولی بین دانشمندان اهل سنت اختلاف است. (اولی الامر: افرادی معین یا گروه‌های متعدد)
مفردات:
اولی الامر:

اولی: صاحبان، ذو، (تنها برای همه مردم و مانند آن به کار می‌رود). دائم الاضافه.

امر:
.1فرمان، جمع آن اوامر.
.2شأن، جمع آن امور
اولوالامر در اقوال مفسران:
.1فرماندهان و حاکمان = امر: فرمان
.2اعم از این موارد= صاحبان شأن، کسانی که شأنی از شئون دینی یا حاکمیت سیاسی، قضایی و... جامعه مؤمنان را در دست دارند.
منکم: ظرف مستقر (اولی‌الامری که از خود شما می‌باشند).
دلالت بر وجوب اطاعت: هر چند ایشان از خود شمایند ولی دارای امتیازاتی هستند که دیگران فاقد آنند.
تأویل: أول = ارجاع، تأویل شیء: رد شیء به غایتی که از آن انتظار می‌رود.
تأویل حکم: مصلحتی واقعی که موجب صدور حکم شده و در واقع حکم به آن ارجاع می‌شود.
احسن تأویلا: نیکوترین عاقبت. عاقبت: تأویل، زیرا مآل و مرجع کار است.
احسن تأویلا:افعل تفضیل نیست بلکه افضل تعیینی است بنابر سیاق= زیرا ارجاع به غیر خدا و رسول هیچ خیر و صلاحی نخواهد داشت.
گفتار اول: بررسی دیدگاه شیعه

اولی الامر بر اساس قراین درون آیه و سایر آیات قرآن و تفسیر پیامبر و ائمهDتنها امامان معصومند.

تحلیل درون متنی آیه:

اطاعت از خدا و رسول واجب است.

اطاعت خدا= عمل به آموزه‌های قرآن: خدا بالذات صاحب فرمان و صاحب همه‌ی امور و شئون است.

اطاعت از رسول= اطاعت خدا: در جزئیات احکام و تفسیر آیات، در منصب رهبری و حاکمیت و داوری بین مردم.

اطاعت از رسول هنگام رحلت: عمل به سنتِ احراز شده.

أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ: با یک عبارت «اَطیعُوا» اطاعت رسول و اولی الامر به هم عطف شده، بنابراین

ابعاد و شرایط اطاعت رسول با اولی الامر یکسان است.

کیفیت اطاعت از رسول:

الف) اطاعت از رسول خدا، اطاعت از خداست. «مَنْ‏ یُطِعِ‏ الرَّسُولَ‏ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» نساء/80

ب) یکی از اهداف رسالت پیامبران اطاعت از آنان است. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ‏ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ» نساء/64

ج) اطاعت از رسول خدا در قرآن (بر خلاف سایر اطاعتها) مطلق و بدون شرط است. + اطاعت قلبی نیز باید با اطاعت ظاهری همراه باشد. (شرط ایمان): «فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیما» نساء/65

اطاعت از اولی الامر در ردیف اطاعت از رسول مطلق و بی قید و شرط است = اطاعت خدا
اطاعت مطلق از اولی الامر = نیازمند به عصمت
اطاعت آنان در زمان حضور و وفات= اطاعت از رسول خدا در زمان حضور و وفات
 منصوب شدن شخصی توسط معصوم: اطاعت از آن شخص مشروط به عدم معصیت (مثل: مالک اشتر)
دلالت انحصار اولی الامر در معصومان: مراجعه به مؤمنان در منازعات
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً (59) أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَ یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعِیداً (60)»
خطاب قرآن به مؤمنان «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ»: نزاع مؤمنان با یکدیگر نه با اولی الامر، زیرا اطاعت از اولی الامر واجب است و جایی برای نزاع با ایشان نیست.
بین خود اولی الامر نیز نزاع نیست، وگرنه باید حرف یکی از اولی الامر باطل باشد.
قرآن برای حل نزاع، مؤمنان را از ارجاع به غیر باز می‌دارد، (با ارجاع به کتاب خدا و رسول) که موجب پیروی از طاغوت می‌شود.
 بنابراین مصدر نزاع باید به کتاب خدا و سنت رسول آگاهترین باشد و فهم او معصوم بوده و از هر خطایی مصون باشد. «‏أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى‏ فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُون» یونس/35

حدیث ثقلین: هم ردیف بودن کتاب خدا و عترت رسول اللهs

امیرمؤمنان در برخورد با خوارج که حکمیت را منکر شدند: «مردان را حاکم قرار ندادیم، بلکه قرآن را حاکم گردانیدیم... خدا می‌فرماید:فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ...: اگر در چیزی نزاع کردید، به خدا و رسولش ارجاع دهید. رجوع به خدا این است که طبق کتاب او حکم کنیم و رجوع به رسول آن است که سنت او را گرفته، پیروی کنیم». «اگر از روی راستی طبق کتاب خدا داوری شود، ما از دیگر مردمان بدان سزاوراتریم و اگر به سنت رسول خدا گردن نهند، ما بدان اولی‌تریم».

نتیجه:

مرجعیت دینی در شیعه: 1. تفسیر آموزه‌های دین 2. حاکمیت سیاسی 3. قضایی و رفع اختلافات: اولی الامر  باید معصوم باشند تا روش ایشان مطابق کتاب خدا و سنت پیامبر باشد.
اگر قرآن به اطاعت مطلق اولی الامر فرمان دهد، ولی چنانچه اولی الامر حلال خدا و رسول را حرام و بالعکس کنند، جامعه مؤمنان سر از شرک در می‌آورد. (مثل اهل کتاب)
«اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ‏ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّه‏» توبه/31
اهل کتاب در برابر دانشمندان خود سجده نمی‌کنند، ولی چون که احکام ایشان را بدون قید و شرط می‌پذیرند، هر چند خلاف حکم خدا باشد، قرآن این پیروی نامشروع را عبادت تعبیر کرده است.
امام باقر و امام صادقg: «به خدا سوگند آنان (یهود و نصاری) برای پیشوایان خود روزه و نماز به جا نیاوردند، ولی پیشوایان حرامی را برای آنان حلال و حلالی را برای آنان حرام می‌نمودند و آنان نیز پیروی می‌کردند، از این رو (قرآن می‌‌فرماید:) آنان را بدون آنکه بدانند، پرستش می‌کردند».
بنابر این اولی الامر باید معصوم باشد تا جامعه از این آسیب‌ها مصون بماند.

تحلیل برون متنی (استناد به روایات):

اولی الامر: تفسیر از جانب پیامبر خداs= مبین و معلم وحی نه صحابه (ایشان به دلیل عرب بودن یا شاهد نزول قرآن بودن، از تفسیر رسول خدا بی‌نیاز نبودند.
روایت امام باقرg:«أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ بِوَلَایَةِ عَلِیٍّ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ- إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ فَرَضَ‏ وَلَایَةَ أُولِی الْأَمْرِ فَلَمْ یَدْرُوا مَا هِیَ فَأَمَرَ اللَّهُ مُحَمَّداً ص أَنْ یُفَسِّرَ لَهُمُ الْوَلَایَةَ کَمَا فَسَّرَ لَهُمُ الصَّلَاةَ وَ الزَّکَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَجَّ فَلَمَّا أَتَاهُ ذَلِکَ مِنَ اللَّهِ ضَاقَ بِذَلِکَ صَدْرُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ تَخَوَّفَ أَنْ یَرْتَدُّوا عَنْ دِینِهِمْ وَ أَنْ یُکَذِّبُوهُ فَضَاقَ صَدْرُهُ وَ رَاجَعَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ- یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ‏ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ‏ فَصَدَعَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ فَقَامَ بِوَلَایَةِ عَلِیٍّ ع یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ فَنَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ یُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ...»

خدا به محمد فرمان داد، ولایت را برای آنان تفسیر کند، همان گونه که احکام نماز و زکات و روزه و حج را تفسیر می‌کند. خدا امر ولایت را آشکار ساخت و به معرفی ولایت علی در روز غدیر خم پرداخت ... و به مردم فرمان داد تا حاضران به غایبان اطلاع دهند.

 

احادیث شیعه درباره اولی الامر:

متواتر (به تواتر اجمالی)
احادیث همسو با حکم عقل: قبیح بودن اطاعت از غیر خدا به نحو اطلاق (مگر عصمت فرد ثابت شود)
موافق با ظاهر آیه قرآن: اطاعت مطلق از اولی‌الامر
در عین تنوع احادیث شیعه، تعارضی بین آنها نیست.
نکات احادیث شیعه:

1. اولی الامر در روایات تنها بر ائمه معصوم تطبیق شده است.

 

امام باقر و صادقC: «إِیَّانَا عَنَى‏ خَاصَّة أَمَرَ جَمِیعَ‏ الْمُؤْمِنِینَ‏ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ بِطَاعَتِنَا»: خداوند تنها ما را ارداه کرده و به تمام مؤمنان تا روز قیامت به اطاعت ما دستور داده است. کافی، ج1، ص276.

اولی الامر گاه با نام و گاه با اوصاف معرفی شده‌اند و تنها بر امامان معصوم تطبیق شده‌اند. (12 امام معصوم)

 

لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى نَبِیِّهِ ص‏ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»‏ قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ عَرَفْنَا اللَّهَ‏ وَ رَسُولَهُ‏فَمَنْ أُولُو الْأَمْرِ مِنْکُمْ الَّذِینَ قَرَنَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِکَ؟ فَقَالَ ع: «هم خُلَفَائِی یا جابر وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِینَ بَعْدِی أَوَّلُهُمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْمَعْرُوفُ بالتوراة [فِی التَّوْرَاةِ] بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِکُهُ یَا جَابِرُ، فَإِذَا لَقِیتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ، ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ سَمِیِّی وَ کَنِیِّی حَجَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ نفسه [بَقِیَّتُهُ‏] فِی عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ذَلِکَ الَّذِی یَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِکْرُهُ عَلَى یَدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا.
نگاشته امام رضاg برای مأمون در تفسیر اولی الامر به اوصاف:

«الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ، إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ: اولی الامر پیشوایان از فرزندان علی و فاطمه تا روز قیامت‌اند.»تفسیر العیاشی، ج1، ص 410

امام باقرg: تفسیر اولی الامر به اهل بیت پیامبر:

«وَ هُمُ‏ الْمَعْصُومُونَ‏ الْمُطَهَّرُونَ‏ الَّذِینَ لَا یُذْنِبُونَ وَ لَا یَعْصُون‏... وَ لَا یُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَا یُفَارِقُهُم: آنان معصومان پاکندَ مرتکب گناه نمی‌شوند و معصیت نمی‌کنند...؛ از قرآن جدا نمی‌شوند و قرآن از آنان جدا  نمی‌شود. ‏» صدوق، عیون اخبار الرضا، ج1، ص 230

 

2. اولی الامر و اوصاف ویژه

الف) اولی الامر مقرون به کتاب خدا و حکمتند.

آنان همان «آل ابراهیم» هستند.

قال عزّوجلّ فی موضع آخر: «أَمْ‏ یَحْسُدُونَ‏ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً» ثمّ‏ ردّ الخاطبة فی أثره إلى سائر المؤمنین فقال: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»‏، یعنی: الّذین قرنهم بالکتاب و الحکمة و حسدوا علیهما.

ب) خدا ولایت ایشان را در آیه 55/مائده معرفی کرده است.

 

راوی: به امام صادق گفتم:آیا اطاعت از اوصیا واجب است؟ فرمود: آری خداوند درباره ایشان فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ‏ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ...» و خدا در مورد ایشان فرمود: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون‏» ولیّ شما تنها خدا و پیامبر و مؤمنانی هستند که نماز به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.

 

ج) اولی الامر در ردیف خدا و پیامبر

وجود ردّ فیء و بخشی از غنایم
وجوب اطاعت پسندیده

امام رضا: «فَمَا رَضِیَهُ‏ لِنَفْسِهِ‏ وَ لِرَسُولِهِ رَضِیَهُ لَهُمْ وَ کَذَلِکَ الْفَیْ‏ءُ مَا رَضِیَهُ مِنْهُ لِنَفْسِهِ وَ لِنَبِیِّهِ رَضِیَهُ لِذِی الْقُرْبَى کَمَا أَجْرَاهُمْ فِی الْغَنِیمَةِ فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ جَلَّ جَلَالُهُ ثُمَّ بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِهِمْ وَ قَرَنَ سَهْمَهُمْ بِسَهْمِ اللَّهِ وَ سَهْمِ رَسُولِهِ وَ کَذَلِکَ فِی الطَّاعَةِ قَالَ- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ‏ فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ ثُمَّ بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِأَهْلِ بَیْتِه‏»

 

4. پیوند اولی الامر با اوصاف عترت

اولی الامر در روایات با اوصاف دیگر عترت به وسیله احادیث ثقلین، غدیر خم، حدیث کسا و نجوم پیوند خورده و تفسیر شده است.

فرمایش امام صادقg به یکی از یارانش: «إنکم‏ أخذتم‏ هذا الأمر من جذوه‏ یعنی من أصله عن قول الله «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی‏ الْأَمْرِ مِنْکُمْ» و من قول رسول اللهs: ما إن تمسکتم به لن تضلوا، لا من قول فلان و لا من قول فلان‏»

ابوبصیر: از امام صادقg درباره آیه «أَطیعُوا اللَّهَ‏ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» پرسیدم: فرمود: (اولی الامر) درباره علی بن ابی‌طالب و حسن و حسین است، گفتم: مردم می‌گویند چرا نام علی و اهل بیت ایشان در کتاب خدا نیست؟ فرمود: به آنان بگو: نماز بر رسول خدا نازل شد، ولی خداوند رکعات آن را در کتابش نیاورد، ...این آیه نیز درباره علی و حسن و حسین نازل شد و رسول خدا آن را تفسیر کرد و درباره علی فرمود: هر کس من مولای اویم، علی هم مولای اوست. و فرمود: شما را به کتاب خدا و اهل بیتم سفارش می‌کنم....

 

راوی: از امام صادق درباره پایه‌های اسلام پرسیدم:

فرمودند: «گواهی به وحدانیت خدا و ایمان به رسالت محمد و اقرار به آنچه از جانب خداود آورده و حق زکات در اموال و ولایت آل‌محمد که خداوند به آن دستورداده است».

عرض کردم: آیا در میان سایر امور در امر ولایت، برتری شناخته شده‌ای هست برای کسی که آن را بگیرد.

فرمود: «قَالَ نَعَمْ قَالَ‏ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ‏ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة .... وَ هَکَذَا یَکُونُ‏ الْأَمْرُ- وَ الْأَرْضُ لَا تَکُونُ إِلَّا بِإِمَامٍ وَ مَنْ مَاتَ لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة....»

بنابر این هر کس امام زمانش را نشناسد، با مرگ جاهلی از دنیا رفته است.

5. اولی الامر مرجع حل اختلافها

امام باقرg: «فَإِنْ‏ خِفْتُمْ‏ تَنَازُعاً فِی أَمْرٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ کَذَا نَزَلَتْ وَ کَیْفَ‏ یَأْمُرُهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ وُلَاةِ الْأَمْرِ وَ یُرَخِّصُ فِی مُنَازَعَتِهِمْ إِنَّمَا قِیلَ ذَلِکَ لِلْمَأْمُورِینَ الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ- أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ‏» چگونه ممکن است خداوند به اطاعت اولی الامر فرمان دهد ولی منازعه‌ی ایشان را جایز شمرد؟

نتیجه: در نزاع با اهل سنت در تشخیص اولی الامر  مراجعه به قرآن وسنت

 قرآن و سنت، اولی الامر را معصوم معرفی می‌کنند.

 

مجموع آیات و روایات:‌خدا نسلی از آل براهیم را گزینش کرده (به دعای حضرت ابراهیم) = بر اساس توحید باوری

«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمینَ: آل‌عمران/33»

انتخاب: آدم و نوح ـ آل ابراهیم و آل عمران

آل عمران: (مریم و عیسی): عیسی ذریه ابراهیم است:«وَ تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهِیمَ عَلى‏ قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ (83) وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنا وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسى‏ وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (84) وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیى‏ وَ عِیسى‏ وَ إِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ (85)/ انعام»
آل ابراهیم این سلسله‌اند که خدا درباره آنان فرموده: «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیما»54/نساء
پیامبر نیز جزء آل ابراهیم است. پیامبر و عترتش دارای حقوق ویژه‌اند: 1. خمس 2. انفال 3. وجوب مودت

 علت وجوب اطاعت مطلق از این خاندان: زیرا خداوند به آنان کتاب و حکمت و ملک عظیم داد.

  

 


موضوع :