اصرار پیامبر صلی الله علیه و آله بر سجده بر زمین:«وجعلت لى الأرضُ مسجداً وطهوراً» زمین طبیعی، نه زمین مفروش با فرش و سجاده
دو ویژگى زمین: 1. سجده گاه است (مسجداً). 2. طهور است (مطهر و مایه پاکیزگى).
•اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله به دلیل اصرار نبی صلی الله علیه و آله سنگریزههای گرم را در دست خود نگه میداشتند تا خنک شود.
جابر بن عبد اللّه انصارى مى گوید: «کُنْتُ أُصَلّى مَعَ النَّبِىّ الظّهْرَ فَآخُذُ قَبْضَةً مِنَ الْحِصى، فَأَجْعَلُها فى کَفّى ثُمَّ أَحوّلُها إِلى الکفِّ الأُخْرى حَتّى تبردَ، ثُمَّ أَضَعُها لجبینى حَتّى أَسْجُدَ عَلیها مِنْ شِدّةِ الحَرّ» . مسند احمد: 3/ 327، حدیث جابر؛ سنن بیهقى: 1/ 439.
•خبّاب بن ارت : از شدت گرماى زمین بر پیشانى و کف دستهایمان نزد رسول خداصلى الله علیه و آله شکایت کردیم، آن حضرت توجه نفرمود. سنن بیهقى: ج 2، ص 105
3. فرمان خاک آلود کردن پیشانى (تتریب)
•اصحاب پیامبرصلی الله علیه و آله از خاک آلود شدن پیشانی پرهیز داشتند،اما پیامبر خواستار خاک آلود شدن پیشانی آنان بودند.
§پیامبرصلی الله علیه و آله صهیب را مشاهده کرد که سجده مى کند و از خاک آلود شدن پیشانى مى پرهیزد، به او فرمود: «تَرّبَ وَجهَکَ یا صُهیبُ: متقی هندی، کنز العمال: 7/ 465، شماره 19810.
§امّ سلمه مى گوید: پیامبرصلی الله علیه و آله نوجوانى به نام «افلح» را دید که به هنگام سجده، سجده گاه را «فوت» مى کند، فرمود: «یا أَفْلحُ تَرّبْ: متقی هندی، کنز العمال: 7/ 459، شماره 19776.
4. کشیدن دستار از زیر پیشانى
•رسول اللهصلی الله علیه و آله از سجده بر گوشهی دستار منع میکردند و دستار را از زیر پیشانی اصحاب بیرون میکشیدند.
روى انّ النبىصلی الله علیه و آله کانَ إِذا سَجَدَ رَفَعَ العَمامَةَ عَنْ جَبْهَتهِ . ابن سعد، طبقات الکبری: 1/ 151.
نتیجه: در نخستین سالهای تشریع، سجده بر چیزی جز زمین در سرما و گرما جایز نبود.
مرحله دوم: جواز سجده بر حصیر و بوریا
مصلحت اولیه: سجده فقط بر زمین
مرحله دوم: اجازهی سجده بر روئیدنیهای زمین
§ابن عباس: «کانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یُصَلّى عَلى الخَمْرة . احمد بن حنبل،مسند احمد: 1/ 269 و 303 و 309 و 358. خمره به حصیر کوچکى مى گویند که حائلى میان صورت و زمین مى گردد. لسان العرب، والمنجد، ماده «خمر».
§امّ سلمه نیز مى گوید: «کان رسول اللّه یُصلّى عَلَى الْخُمْرة . احمد بن حنبل،مسند احمد: 6/ 302.
مضمون این احادیث از عایشه، میمونه، امّ سُلیم و عبد اللّه بن عمر نیز نقل شده است . ر.ک: احمد بن حنبل،مسند احمد 6/ 6؛ 179/ 331، 335، 337 و 2/ 92 و 98
نتیجه: ایجاد گشایش ورخصت بر مسلمانان در سجده بر حائلی حصیری میان پیشانی و زمین
مرحله سوم: جواز سجده بر لباس به هنگام اضطرار
سختگیری اولیه برای جا افتادن حکم، اذن ثانویه در هنگام اضطرار
•بخارى از انس بن مالک : «کُنّا نُصَلّى مَعَ النّبىّ فَیَضَعُ أَحَدُنا طَرَفَ الثَّوبِ مِنْ شِدّةِ الحَرِّ فَإِذا لَمْ یَسْتَطِعْ أَحَدُنا أَنْ یُمَکِّنَ جبهَتَهُ بَسَطَ ثَوبَهُ». بخاری،صحیح بخارى: 2/ 101؛ مسلم،صحیح مسلم: 2/ 105؛ احمد بن حنبل، مسند احمد: 1/ 100.
استثناء: بیان روایات سجده بر لباس تنها در هنگام ضرورت (اشاره به اضطرار در بسیاری از روایات)
نسائى از یاران پیامبرصلی الله علیه و آله نقل مى کند که مى گویند: «کُنّا إِذا صَلَّیْنا خَلفَ النّبىّ بِالظَهائِرِ سَجَدْنا عَلى ثِیابِنا اتّقاءَ الحَرّ . ابن اثیر: جامع الأُصول: 5/ 468 شماره 3660.
ابن ابى شیبه، شیخ بخارى مى گوید: نماز بر «طنفسة» (که نوعى فرش کرک دار است) امرى است جدید؛ و از رسول خدا به سند صحیح روایت شده است که بدترین امور، امر بى سابقه است و هر امر بى سابقه بدعت است. المصنف: 2
حکم سجده در شیعه و اهل سنت و حکمت سجده بر خاک
•از نظر فقه شیعى فقط مى توان بر دو چیز سجده کرد: 1. زمین، مانند خاک و سنگ و مانند آن دو. 2. چیزى که از زمین مى روید، مشروط بر این که پوشیدنى و خوردنى نباشد.
•از نظر فقه سنى، دایره حکم وسیع تر است، آنها سجده بر منسوجاتى از پشم و پنبه و مو را جایز مى دانند، تنها شافعى است که مى گوید: بر گوشه دستار و اطراف جامه و آستین پیراهن سجده جایز نیست.خلاف شیخ طوسى 1/ 357- 358، مسأله 112، 113 و مدارک دیگر.
•عن هشام ابن الحکم قال قلت لأبى عبداللَّه علیه السلام: اخبرنى عمّا یجوز السّجود علیه و عمّا لایجوز؟ قال: السّجود لایجوز الاعلى الْأرْضِ أو ما أنْبتت الْأرض إلا ما أکل أو لبسَ. فقلت له جعلت فداک ما العلّة فى ذلک؟ قال لأنّ السجود هو الخضوع للّه عزّوجلّ فلاینبغى أن یکون على ما یؤکل و یُلبس، لأنّ ابناء الدُّنیا عبید ما یأکلون و یلبسونَ، و الساجد فى سجوده فى عبادة اللَّه عزّوجلّ فلاینبغى أن یضع جبهته فى سجوده على معبود ابناء الدّنیا الَّذین اغتروا بغرورها. و السجود على الأرض افضل لأنّه أبلغ فى التَّواضع و الخضوع للّه عزّوجلّ:مجلسی، بحارالانوار، ج 85، ص 147، به نقل از صدوق، «علل الشرایع»، ج2،ص 341.