فصل دوم: بررسی تطبیقی آیات ولایت

 
إِنَّما وَلِیُّکُمُ‏ اللَّهُ‏ وَ رَسُولُهُ‏ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ: مائده/55

 

•مناقشه چهارم و نقد آن: پیوستگی و وحدت سیاق آیات 51 تا 58
•آیات 51 و 52: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (51) فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشى‏ أَنْ تُصِیبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلى‏ ما أَسَرُّوا فِی أَنْفُسِهِمْ نادِمِینَ (52)»
•آیات 57 و 58: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (57) وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ (58)»
•آیات 55 و 56 (ولایت) بین آیات مذکور قرار دارد. «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ (55) وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (56)»

شبهه: چون آیات ولایت بین این آیات است که نهی از ولایت اهل کتاب و کافران است، گفته‌اند که منظور از ولایت سرپرستی و امارت نیست.

 

•تبیین شبهه: آیات شامل:

1. نهی از دوستی با اهل کتاب و کافران و طلب یاری از آنان

2. دعوت مؤمنان به ولایت خدا و رسول و مؤمنانی که در حال رکوع زکات می‌دهند.

نتیجه: بنابر وحدت سیاق هدف آیات باید یکی بوده و ولایت در آیات 55 و 56 نیز به معنای یاری و دوستی است.

تأیید این نظر توسط فخر رازی:

«امت از این نظر شکی نداشتند که خدا و رسولش متصرف در امور آنانند، لازم بود به آنان گوشزد شود که نیازی به نصرت و محبت اهل کتاب و کافران ندارند و نصرت و محبت خدا و رسول و مؤمنان برای آنان کافی است».

آلوسی: وحدت سیاق را نیرومندترین دلیل برای معنای دوستی و یاری واژه ولایت می‌داند.

•ابن تیمیه: ضمن داستان عبادة بن صامت و شأن نزول آیات 51 و 52 بر وحدت سیاق تمام آیات اصرار دارد.

پاسخ 1 وحدت سیاق:

•رسول خدا و ائمه ولی را به معنای «اولی به تصرف» دانسته‌اند. این دلیل بر سیاق ترجیح دارد؛

بنابر نظر علما که: «هر گاه بین سیاق که دلیل لبی است و دلیل لفظی تعارض بود، دلیل بر سیاق مقدم است». 

 

پاسخ 2 وحدت سیاق:

ترتیب آیات دلیل بر ترتیب نزول آنها نمی‌باشد. + آیه 54 سیاق را بهم زده است.

آیه 54: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»

آیه54: هشدار مؤمنان به ارتداد از دین: آیات قبل و بعد از این آیات شامل دوستی و یاری طلبیدن از اهل کتاب و کافران است که با ارتداد تناسب ندارد.

به همین دلیل برخی اهل سنت آیه 54 را بر ابوبکر و اصحاب او همراه با آیات 55 و 56 تطبیق کرده‌اند.

فخر رازی نیز از وحدت سیاق درباره آیه 54  چشم‌پوشی نموده و آن را قوی ترین دلیل بر صحت خلافت ابوبکر می‌شناسد. (دلیلی بر ادعای او نیست، شواهد اهل سنت نیز آن را نفی می‌کند).

•پاسخ 3 وحدت سیاق:
•در آیات قبل و بعد از آیات ولایت، کلمه «اولیاء» به صورت جمع آمده، ولی در آیه 55 به صورت مفرد: قرینه‌ای بر عدم نزول آیات با یکدیگر.
•پاسخ 4 وحدت سیاق:
•مضمون دو دسته آیات 51 تا 53 با 57 و 58 متفاوت است: (بیانگر عدم وحدت سیاق در آیات 51تا 58)
•آیات 51 تا 53: منع مؤمنان از دوستی با اهل کتاب و یاری خواستن از آنها و سرزنش منافقان در گرایش به آنان
•آیات 57 و 58: بیان ویژگی‌های اهل کتاب و کافران و بیان معایب درونیشان از قبیل نفاق و فسق
•پاسخ 5 وحدت سیاق:
•در صورت وحدت سیاق، اگر ولایت دوستی و یاری باشد:

1. باید از احادیث متواتر شأن نزول چشم‌پوشی کنیم = (خدا تنها مؤمنانی را دوست و یارو هم می‌شناسد که در حال رکوع نماز صدقه می‌دهند.)  این اختصاص دلیلی ندارد و با خود قرآن که همه مؤمنان را یاور و دوستدار یکدیگر می‌داند، مخالف است.

2. فخر رازی: «لازم بود امت بفهمند که نیازی به نصرت و محبت اهل کتاب و کفار ندارند و نصرت و محبت خدا و رسول و مؤمنان برای آنان کافی است.»  غیر قابل قبول: 1. وحدت سیاقی در کار نیست. 2. فخر رازی باید تنها مؤمنانی را دوستدار و یاور امت بداند که در حال رکوع صدقه می‌دهند و این مخالف با خود قرآن است.

پاسخ 6 وحدت سیاق:

•داستان عبادة بن صامت ارتباطی با آیات ولایت ندارد و تنها آیات 51 و 52 می‌تواند درباره ماجرای وی نازل شده باشد؛ بنابراین ادعای ابن تیمیه بدون دلیل است.

پاسخ 7 وحدت سیاق:

•اگر معنای ولیّ در آیه 55، «محبوب و ناصر» باشد؛ طبق نظر ایشان: «خدا به مؤمنان گوشزد می‌کند که نیازی به یاری و محبت اهل کتاب و کفار نداند و نصرت و محبت خدا و رسول و مؤمنان برای آنان کافی است». این دو معنا خطا در می‌آید:

1. ولیّ = ناصر: شأن پیامبر از اصالت بیرون رفته و به مؤمنان سپرده می‌شود، به دلیل این معنا: «مؤمنان در امر دین خود به یاری رسول نیاز دارند»،  جواب: رسول خدا محور است و دین را برای مؤمنان آورده نه آنکه مؤمنان اصالت داشته و به یاری خدا برای دینشان نیازمند باشند.

2. ولیّ = محب: با آیه بعدی منافات خواهد داشت: «وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (56)» زیرا: «وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ ... » هر کس خدا و رسول و مؤمنان را به دوستی برگزیند = محبوب او خدا و رسول و مؤمنان باشند نه محب او. «ولیّ» = محبوب (اسم مفعول) است با «ناصر» (اسم فاعل) قابل جمع نیست و نمی‌توان هر دو معنا را اراده کرد. (یاور و محبوب شما خدا، رسول و مؤمنانند.)

زیرا محبوبیت مورد تکلیف نیست، مگر اینکه إخبار از محبوبیت به انگیزه انشا باشد.

مناقشه 5 و نقد آن: تحلیل واژه «ولیّ» و عدم تطبیق آن بر معنای سرپرست و امام

•هیچیک از علما (با تحلیل درونی واژه ولایت) آن را به معنای دوستی و یاری معنا نمی‌کند.
•اتفاق علما بر اینکه «ولیّ» حداقل دو معنای دوستی و سرپرستی را رد و با قرائن باید یکی از دو معنا را برگزید.
•ابن تیمیه: سعی در معنی «ولیّ» = دوستی و یاری (با تحلیل درون متنی)

ابن تیمیه: «بین «وِلایت» و «وَلایت» تفاوت است. ولایتی که در نصوص آمده، «ضد عداوت» است که به فتح واو است ـ نه کسر واو که به معنای امارت است ـ و این افراد نادان بین وَلایت و وِلایت تفاوتی نمی‌نهند! لفظ ولیّ  و وَلایت غیر از لفظ والی (امارت) است، چون آیه درباره وَلایت تمام مؤمنان است و همه مؤمنان وِلایت (امارت) را ندارند، پس ولایت به معنای امارت نیست».

فخر رازی: «آیه اقتضا دارد ولایت مؤمنان در حال نزول آیه تحقق یابد:

1. اگر ولایت= محبت و نصرت باشد، چنین ولایتی تحقق دارد،

2. اگر ولایت= متصرف در امور و امامت باشد، در حال نزول آیه این امر محقق نمی‌شود، زیرا علی در زمان حیات رسول خدا امام و متصرف در امور نبوده است. ... پس امامت علی پس از رسولخدا موقعی است که امامت ایشان بالفعل تحقق یافته و آن پس از سه خلیفه اول است.»

پاسخ 1 عدم تطبیق ولی بر امام:

•برخی علمای لغت و ادبیات بین وِلایت و وَلایت فرقی نگذاشته‌اند (مانند فیومی، سیبویه، زجاج، فراء و ...).
•به همین دلیل جمعی از قراء قرآن «وَلایتهم» را به کسر واو خوانده‌اند، با اینکه ولایت را در این دو آیه به معنای نصرت گرفته‌اند.

انفال/72: «... وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ حَتَّى یُهاجِرُوا...»

کهف/44: «هُنالِکَ الْوَلایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ ...»

 

پاسخ 2 عدم تطبیق ولی بر امام:

•اتفاق لغت شناسان: «وَلیّ» = فاعل از «و.ل.ی»: کسی که به کار دیگری قیام کرده و آن را بر عهده می‌گیرد. مثال: «وَلیّ الیتیم: الذی یلی امره و یقوم بکفایته»  اگر «وَلیّ» از «وَلایت» بود، این معنا قابل توجیه نبود. (زیرا فخر رازی وَلایت را ضد عداوت گرفت)، نه سرپرستی؛ پس طبق نظر فخر رازی باید «وِلایت» بیاید).

•اگر وَلیّ و والی کنار هم بیایند، وَلیّ = سرپرستی است، البته چون کنار والی آمده، گستره‌ی آن در حد خاص خواهد بود.

قرآن در مواردی «وَلیّ» = مدبر و عهده‌دار امور آمده.

یوسف/101: «رَبِّ قَدْ آتَیْتَنی‏ مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنی‏ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ‏ وَلِیِّی فِی‏ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنی‏ مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنی‏ بِالصَّالِحین».

مراد حضرت یوسف: خداوند کار او را به عهده گرفت و زندگیش را تدبیر کرد و او را به سلامت از سختی‌های عجیب عبور داد و به مقصد رساند. یوسف از این تدبیر الهی قدرشناسی می‌کند.

 

پاسخ 3 عدم تطبیق ولی بر امام:

ابن تیمیه: ولایت در آیات 55 و 56 درباره تمام مؤمنان است و ولایت= امارت درباره‌ی همه ممؤمنان نخواهد بود، بنابراین ولایت در این آیه = امارت نیست.

جواب:

1. این صرف ادعا و مخالف با حصر آیه با «إنما» است.

2. مخالف با اوصاف «وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ» می‌باشد.

 

پاسخ4 عدم تطبیق ولی بر امام:

•تحلیل فخر رازی و ...از تعبیر ولایت صرف استبعاد است.
•با دلیل اثبات شد که موضوع آیه «إِنَّما وَلِیُّکُمُ‏ اللَّهُ‏ وَ رَسُولُهُ» بیان ولایت = متصرف در امور و اعمال حکومت است.
•این ولایت انحصاری است و دیگران (خلفای سه‌گانه) در آن شریک نیستند.
•اگر ولایت= نصرت یا محبت باشد، محذورات متعددی به وجود می‌آید.
•اگر ولایت امام علی در حال حیات رسول‌خدا بالفعل نیست، به خاطر وجود ولایت رسول‌خداست، ولی پس از وفات رسول‌خدا دلیل دیگری نیست تا ولایت ایشان را تا پس از خلافت عثمان به تأخیر اندازد.

 

•پاسخ 5 عدم تطبیق ولی بر امام:
•در آیه «إِنَّما وَلِیُّکُمُ‏ اللَّهُ‏ وَ رَسُولُهُ‏ وَ الَّذینَ آمَنُوا ...» سه جمله مستقل است که با واو به هم عطف شده‌اند، جهت اختصار «ولیّ» در جمله دوم و سوم حذف شده.
•پس «ولیّ» بار اول و دوم «ولیّ» بالفعل و بار سوم «ولیّ» بالقوه است.

مثل این مورد آیه‌ی: «فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا (5) یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوب‏ ...» است، که «ولیّ» بالقوه است.

زیرا زکریا فرزندی خواست که پس از خودش «ولیّ» باشد، همانطور که رسول خدا این ولایت انحصاری امام علی را اعلام فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»

 

•نتیجه:

1. دیدگاه فریقین درباره آیات ولایت، مباحث متعدد تاریخی، حدیثی، تفسیر و کلامی را در پی داشته است.

محور اصلی این تنوع ناشی از نص بر امامت در اندیشه شیعی و انکار (یا تردید) در اهل سنت است.

2. شیعه: آیات 55 و 56 را درباره تصدق انگشتر از سوی امام علی در رکوع نماز می‌داند.

در منابع اهل سنت (از صحابه و تابعین با طرق متعدد) نیز شأن نزول آیات را درباره امام علی دانسته‌اند، لذا برخی در مورد آن ادعای اجماع نموده‌اند.

3. شیعه بدون الغای خصوصیت از شأن نزول، آنها را دلیلی روشن بر امامت امام علی می‌داند، ولی اهل سنت در این تلقی اظهار تردید می‌کنند.

4. در عرف قرآن پژوهان شیعی، تلقی امامت از دو راه امکان‌پذیر است:

الف) تحلیل درونی از واژگان و تعابیر آیات مذکور با توجه ویژه به مورد نزول آنها

ب) تبیین و تفسیر این آیات به وسیله رسول‌خدا و اهل بیت.

5. تلقی سه گانه اهل سنت از آیات پس از اتفاق نظرشان بر معنای «ولیّ» = ناصر یا محبت

الف) پذیرش روایات شأن نزول: ایشان آیات ولایت را تنها بر همان مورد نزول خود حمل می‌کند.

ب) عدم پذیرش روایات شأن نزول: با نفی خصوصیت در مورد نزول این آیات، به عمومیت مفاد آن قائل می‌شوند.

* این دو گروه نمی‌توانند به پیامدهای غیر قابل توجیه تلقی خود از این آیات گردن نهند.

ج) چگونگی الغای خصوصیت از روایات شأن نزول: مفاد آیات ولایت را عام دانسته و روایات شأن نزول تصدق انگشتر امام علی را انکار می‌کنند.

* ایشان از روایات فراوان چشم پوشیده و آنها را بدون دلیل انکار می‌کنند.

6. اهل سنت بر تلقی شیعه از این آیات مناقشه‌های متعددی مطرح کرده‌اند که در دو دسته می‌توان آنها را بررسی کرد.

 

 

 



موضوع :