فَکَیْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ (25)
•تفسیر الصافی، فیض کاشانى، محمد بن شاه مرتضى
•تاریخ وفات: 1091 ه. ق، موضوع: روایى شیعى، زبان: عربى؛ 5 جلد:
•« فَکَیْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ»: پس چگونه خواهند بود هنگامى که آنها را براى روزى که شکى در آن نیست جمع کنیم».
•در این عبارت بزرگ شمردن آن چیزی است که در قیامت بر ایشان فرود خواهد آمد و تکذیب این گفتار ایشان است که می گویند: « لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً» آتش جز چند روزی با ما تماس پیدا نمیکند.
قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (26)
•«قُلِ اللَّهُمَ»: میم در «اللَّهُمَ» بدل از یاء است و به همین دلیل یاء و میم با هم جمع نمیشوند (گفته نمیشود: یا اللهم).
•«مالِکَ الْمُلْکِ» یعنی جنس ملک را مالک میشود و در آن تصرف مالکان را میکند، در آنچه مالکیت آن را دارند.
•«تُؤْتِی الْمُلْکَ» میبخشی آن را به هر کس که بخواهی و «تَنْزِعُ الْمُلْکَ» می گیری: باز پس میگیری «مِمَّنْ تَشاءُ» از هر کس که بخواهی.
•پس ملک اول (مالک الملک) عام است و دو ملک دیگر (تؤتی الملک و تنزع الملک) خاص هستند که بعض از کل هستند. «وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ» هر کسی را که بخواهی عزیز میکنی در دنیا و ذلیل میکنی هر کس را که بخواهی. به دست توست خیر، میدهی آن را به دوستانت بر خلاف میل دشمنانت.
•«إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» تو بر هر چیز توانایی.
تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ (27)
•« تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ» شب را در روز داخل مىکنى و روز را در شب داخل میکنی: کم میکنی از شب و قرار میدهی آن نقصان را در روز و کم میکنی از روز و قرار میدهی آن نقصان را در شب
•«و تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ» مؤمن را از کافر و «تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِ» و کافر را از مؤمن.
•همچنین در مجمع البیان آمده از امام باقر و صادقC و در معانی الاخبار از امام صادقg : «ان المؤمن إذا مات لم یکن میتاً و ان المیت هو الکافر» همانا مؤمن زمانی که بمیرد، نمرده است و همانا میت همان کافر است، سپس آیه را تفسیر کرد آیه را به آنچه ذکر شد.
لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ (28)
•«لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ» مؤمنین کافران را دوست و سرپرست خود نگیرند، نهی شدند از دوستی با کفار به نزدیکی یا دوستی زمان جاهلی یا امثال آندو، تا نباشد دوستی و دشمنی ایشان مگر در راه خدا و تکرار کرد این را در قرآن «لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ» مائده/51 «لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ» مجادله/22، و حب در راه خدا و بغض در راه خدا اصل بزرگی از اصول دین است.
•«مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ» به جاى مؤمنان: یعنی همانا برای ایشان با مؤمنین دوستیای است که بینیاز میکند ایشان را از دوستی با کافران، پس ترجیح ندهند دوستی کافران را بر مؤمنان.
•«وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ»: و هر کس چنین کند، هیچ رابطهاى با خدا ندارد. یعنی بهرهای از ولایت خدا ندارد. یعنی از ولایت خدا مستقیم جدا شده و این امر معقولی است، برای اینکه دوستی با دوست و دوستی با دشمن مخالف یکدیگرند، همچنانکه گفته شده:
•دوستی میکنی با دشمن من، سپس گمان میکنی که من دوست تو هستم، تو از نظر (صحیح) به دوری
•شدید.
•«إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً» مگر اینکه از ایشان بپرهیزید بخاطر ترس از ایشان یا چیزی که باید از آن ترسید.
• و قرائت شده «تقیّة» به خاطر منع از دوستی ظاهری و باطنی با ایشان در تمامی اوقات مگر وقت ترس،
• اظهار دوستی در این زمان جایز است بنابر مفهوم مخالف: اگر مؤمنین از کافرین ترسیدند، آنها را اولیا بگیرند (مفهوم موافق: مؤمنین کافرین را اولیا نگیرند، مگر اینکه از ایشان بترسند). همچنانکه گفته میشود: وسط باش و از کناره برو.
•در احتجاج از امیرالمؤمنینg در حدیثی آمده: «خدا دستور داده به تو که تقیه را در دینت به کار ببری، پس همانا خدا میگوید: «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ ...» فرمود: بپرهیز و بپرهیز از اینکه خود را در معرض هلاکت قرار دهی و اینکه ترک کنی تقیهای را که تو را بدان دستور دادم، پس همانا تو خون خود و خون برادرانت را به جوش میآوری (به هدر میدهی) و نعمت خود و برادرانت را در معرض نابودی قرار میدهی، خوارکنندهی ایشان میشوی در دست دشمنان دین، در حالیکه خداوند متعال به تو دستور داده که ایشان را عزیز و سربلند گردانی.
•عیاشی از امام صادقg نقل کرده که رسولخداs فرمود: کسی که تقیه ندارد، ایمان ندارد و خداوند میفرماید: «إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً»
•و در کافی از امام صادقg آمده است: «التقیّة ترس اللَّه بینه و بین خلقه» تقیه سپر الهی بین او و بین آفریدهاش میباشد.
•و از امام باقرg است که فرمود: « التقیّة فی کل شیء یضطر إلیه ابن آدم و قد أحل اللَّه له» تقیه در هر چیزی است که فرزند آدم نسبت بدان مضطر میشود و خدا برای او آن را حلال کرده است.
•و روایات در این رابطه بیش از آن است که شمارش شود.
•«وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ» خداوند شما را از (نافرمانى) خود بر حذر مىدارد، و بازگشت به سوى خداست. پس متعرض خشم الهی نشوید به مخالفت با احکامش و دوستی با دشمنانش و این تهدید بزرگی و ترساندن سختی است.
قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (29) یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (30)
تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، قمى مشهدى، محمد بن محمدرضا
تاریخ وفات پدیدآور: 1125 ه. ق، موضوع: روایى شیعى- اجتهادى، عربى، 14جلدی، 1368 ه. ش.
29- بگو:" اگر آنچه را در سینههاى شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را مىداند، و (نیز) از آنچه در آسمانها و زمین است، آگاه مىباشد، و خداوند بر هر چیزى تواناست".
•30- روزى که هر کسى آنچه کار نیک به جاى آورده و آنچه بدى مرتکب شده، حاضر شده مىیابد؛ و آرزو مىکند: کاش میان او و آن [کارهاى بد] فاصلهاى دور بود. و خداوند، شما را از [کیفر] خود مىترساند، و [در عین حال] خدا به بندگان [خود] مهربان است. (30)
«بگو: اگر آنچه را در سینههاى شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را مىداند» میداند اسرار شما و آشکار شما را. و «خداوند آن را مىداند از آنچه در آسمانها و زمین است» پس میداند آنچه را در نهان دارید و آنچه را مخفی میکنید. «و خداوند بر هر چیزى تواناست» پس قادر است بر عذاب کردن و خوار کردن شما، اگر دست برندارید از آنچه از آن نهی شدهاید.
•« یَوْمَ» منصوب است به «تودّ» یا «اذکر»، (یوم) اضافه شده به «تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً»: حاضر مییابد صحیفههای اعمالش را یا جزای اعمالش را از خیر.
•«وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ: آنچه از اعمال بد انجام داده» یعنی: حاضر،
•«تَوَدّ» حال است، بنابر این تقدیر که یوم متعلق باشد به «اذکر» از ضمیر در «عملت» یا خبر باشد برای «ما عملت من سوء» و «تجد» اکتفا کرده بر «ما عملت من خیر» و (در این صورت) «ما» شرطیه نمیباشد، به دلیل مرفوع شدن «تودّ»
•و قرائت شده «ودّت» و بنابر این احتمال میرود که «ما» شرطیه باشد.
•توضیح:
1. (تود) حال: با تقدیر (یوم) متعلق به (اذکر) از ضمیر «ما عملت»: به یاد آور روزی را که ... در حالیکه انسان دوست دارد بین او و عملش فاصلهی زیادی باشد.
2. ما: مبتدا، (تود....) خبر: آنچه را از بدی انجام داده، دوست دارد که بین او بین بدی فاصلهی زیادی باشد.
موضوع :