قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ (15)

•بگو: «آیا شما را از چیزى آگاه کنم که از این (سرمایه‏هاى مادى)، بهتر است؟» براى کسانى که پرهیزگارى پیشه کرده‏اند، (و از این سرمایه‏ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده مى‏کنند،) در نزد پروردگارشان (در جهان دیگر)، باغهایى است که نهرها از پاىِ درختانش مى‏گذرد؛ همیشه در آن خواهند بود؛ و همسرانى پاکیزه، و خشنودى خداوند (نصیب آنهاست). و خدا به (امورِ) بندگان، بیناست. (15)
•التفسیر الکاشف؛ ‏مغنیه، محمدجواد، وفات: 1400 ق، کلامى شیعى- اجتهادى- اجتماعى‏، عربى‏، 7 جلدی
•خداوند سبحان ابتدا علاقه‌ی مردم از زنان و مال و فرزندان را ذکر کرد، سپس توصیف کرد این اشیا و غیر اینها را به عنوان متاع و کالای زندگی دنیا، در حالیکه دنیا و آنچه در آن است به سوی زوال و نابودی است. سپس بیان کرد که بازگشت نیکو نزد خداوند است. یعنی همانا انسان بعد از بازگشت نزد پروردگارش می‌یابد نزد او بهتر از زن و مال و فرزند و از تمامی دنیا، سپس تفصیل و توضیح داد در این آیه و آن عبارت « قل اؤنبئکم ...» است که اجمال آن را در آیه قبل بیان نمود و آن « وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ » است.

إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ (19)
•19- دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده شد، اختلافى (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهى و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود، و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او مى‏رسد، زیرا) خداوند، سریع الحساب است.
•و زمانیکه نگاه می‌کنیم به آیاتی که دربردارنده‌ی لفظ اسلام است، در پرتو این حقایق می‌یابیم که خداوند سبحان تمامی انبیا را به اسلام در تعدادی از آیات توصیف کرده‌است، و به واسطه‌ی این می‌دانیم که حصر به اسلام در قول خداوند متعال: « إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ » حصری برای تمامی ادیان حق است، و اسلام تنها حصر نمی‌شود به یک دین از ادیانی که انبیا از جانب خدا آورده‌اند. ... سرّ در این مطلب آن چیزی است که ما بدان اشاره کردیم مبتنی بر اینکه ادیان تمامی انبیا در حقیقت دربردارنده‌ی دعوت و جوهر اسلامی است، منظورم ایمان به خدا، وحی، بعثت و ... است؛ و تنوع و اختلاف تنها در فروع و احکام است، نه در اصول عقیده و ایمان.
•و الان بیا با من تا بخوانیم آیاتی را که خداوند به آنها انبیائش را از زمان نوحg تا زمان محمدs به اسلام توصیف کرده. خداوند متعال در حق نوحg فرمود:«وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ‏- إلى قوله- وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ: سرگذشت نوح را بر آنها بخوان در آن هنگام که به قوم خود گفت‏ ...و من مأمورم که از مسلمین [تسلیم شدگان در برابر فرمان خدا] باشم‏»یونس 72.
•و در حق ابراهیم و یعقوبC فرمود: «وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ. وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا. وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ. إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ .. وَ وَصَّى بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ‏» جز افراد سفیه و نادان، چه کسى از آیین ابراهیم، روى‏گردان خواهد شد؟! ما او را در این جهان برگزیدیم؛ و او در جهان دیگر، از صالحان است. *در آن هنگام که پروردگارش به او گفت: اسلام بیاور! گفت: «در برابر پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.» و ابراهیم و یعقوب  فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند؛ «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را براى شما برگزیده است؛ و شما، جز به آیین اسلام [تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید!» 130ـ 133 البقرة
•و از قول یوسفg فرمود: « أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ: تو ولىّ و سرپرست من در دنیا و آخرت هستى، مرا مسلمان بمیران؛ و به صالحان ملحق فرما » 101 یوسف
•از قول موسیg فرمود: « وَ قالَ مُوسى‏ یا قَوْمِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمِینَ‏: موسى گفت: «اى قوم من! اگر شما به خدا ایمان آورده‏اید، بر او توکّل کنید اگر تسلیم فرمان او هستید»84 یونس
•و آیه‌ای که از همه‌ی‌این موارد صریح تر است و عمومیت آن اولین و آخرین از انبیا و تابعین ایشان را و تابعین تابعین را در برمی‌گیرد این قول خداوند متعال در آیه 85 سوره آل عمران است: «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ: و هر کس جز اسلام آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد؛ و او در آخرت، از زیانکاران است.» و زمانیکه خداوند جز از مسلمانان قبول نکند، در حالیکه از آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و تمام انبیاD و تابعین ایشان به واسطه‌ی احسان قبول کرده، پس  نتیجه حتمی این می‌باشد که انبیا از زمان آدم تا محمد و مؤمنین به ایشان همه‌شان مسلمان هستند.
•امام علیg فرمود: اسلام همان تسلیم شدن است و تسلیم همان یقین است و یقین همان تصدیق است و تصدیق همان اقرار است و اقرار همان اداء است و اداء همان عمل است.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُدْعَوْنَ إِلى‏ کِتابِ اللَّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ (23) ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ وَ غَرَّهُمْ فِی دِینِهِمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ (24)
•نصیب: بهره از چیزی و آن قسمی است که قرار داده شده برای کسی که بدان اضافه شده است. (قسمتى است که براى شخص گزارند.)
•دعا: طلب فعل، گاه به صیغه امر و خبر و دلالت می‌آید.
•حکم: خبری است که بین حق و باطل جدایی می‌اندازد و از حکمت گرفته شده و به معنای منع است.
•غرور: طمع کردن در چیزی که صحیح نیست. غَرَّهُ یَغُرُّه غُروراً: کسی که مغرور است.
•غرور: شیطان است، زیرا انسانها را فریب می‌دهد. (دچار غرور می‌کند).
•غار: غافل، زیرا همچون فرد غافل فریب خورده است.
•غَرارة: دنیا فریب می‌دهد اهلش را .
•غِر: جاهلی که امور را تجربه نکرده است. مصدر آن غرارة است زیرا شأن آن چنین است که غرور را قبول می‌کند.
•غَرَر: خطر از آن گرفته شده.
•غَر: آثار پیچیده شدن پارچه در اثر پیچاندن در محل تا شدن آن
•غَر: غذا داد پرنده جوجه‌ی خود را.
•افترا: دروغ فَرى فلان کذبا یَفریِهِ فریَةً
•الفَرْی: شکاف، فَرِیَةٌ مَفریةٌ: شکافته شده، قد تَفَرَّى خَرْزَها: شکافت. فریت الأرض: سیر کردم و پیمودم زمین را.
•اعراب
•أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُدْعَوْنَ إِلى‏ کِتابِ اللَّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ (23)
• ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ
•یدعون: جمله در محل حال از أوتوا،
•«یَتَوَلَّى فَرِیقٌ»: جمله عطف بر یدعون‏؛
•«وَ هُمْ مُعْرِضُونَ»: در محل نصب بنابر حال بودن از یتولى،
•أیاما:منصوب بنابر ظرف بودن؛ زیرا تماس با آتش در این ایام است.؛
•معدودات: صفت ایام.
•وقتی که محاجه را مقدم کرد در حالیکه حجت هیچ راهی برای ایشان نگذاشت، به ضجه کردن روی آوردند و از احتجاج و استدلال رویگردان شدند.
•پس خدا فرمود: «أَ لَمْ تَرَ» آیا علم تو بدان منتهی نشد. (نرسید)
•«إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً»: به ایشان نصیبی = بهره‌ای «مِنَ الْکِتابِ» از کتاب داده شد
•«یُدْعَوْنَ إِلى‏ کِتابِ اللَّهِ»: در حالیکه به سوی کتاب خدا خوانده شدند. در معنای کتاب اختلاف شده است:

1. تورات: یهود را به تورات دعوت ‌کردند، ولی خودداری کردند به خاطر اینکه به لزوم حجت بر ایشان علم داشتند به خاطر دلالتهایی که بر نبوت محمد و صدق او (در تورات است).

•ابن‌عباس: به ایشان بهره‌ای از کتاب داده شده بود، زیرا بعضی از کتاب را می‌دانستند.

2. قرآن: به قرآن دعوت شدند به خاطر اینکه موافق بود با آنچه در تورات است از اصول دینداری و ارکان شریعت و آن صفتی است که بشارت در آن قبلا آمده بود.

•«لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ»: تا حکم کند بین ایشان در:
.1نبوت محمد (ابی مسلم و گروهی )
.2امر ابراهیم و اینکه دین او اسلام است.
.3امر سنگسار.
•از ابن عباس روایت شده که مرد و زنی از اهل خیبر زنا کردند که از اشراف ایشان بودند و در کتاب ایشان (تورات) (حکم) سنگسار بود ولی به دلیل اشراف‌زادگی از سنگسار ایشان کراهت داشتند. نعمان بن اوف و بحری بن عمرو به پیامبر گفتند: ای محمد بر آن دو رجم نیست.
•پیامبر به ایشان فرمود: بین من و شما تورات است. گفتند: انصاف را رعایت کردی. فرمود: چه کسی داناترین شما به تورات است. گفتند: مردی نابینا که در فدک ساکن است. به ابن صوریا گفته می‌شود. به سوی او فرستادند و او به مدینه آمد و جبرئیل او را برای رسول خدا توصیف کرده بود. رسول خدا به او فرمود: تو ابن صوریا هستی؟ گفت: آری. فرمود: تو داناترین یهود هستی؟ گفت: این چنین می‌پندارند. (ابن‌عباس) گفت: رسول خدا چیزی از تورات را خواند که در آن حکم سنگسار نوشته شده بود. به او فرمود: بخوان. پس وقتی به آیه سنگسار رسید دستش را بر آن نهاد و بعد آن راخواند.
•ابن سلام گفت: ای رسول خدا: از آن گذشت و به سوی ابن صوریا برخاست و دستش را از روی آن برداشت. سپس قرائت کرد بر رسول خدا و بر یهود به اینکه زن شوهردار و مرد زن‌دار زمانیکه زنا کردند و بر ایشان بینه اقامه شده، سنگسار می‌شوند و اگر زن حامله باشد، منتظر او می‌مانند تا آنچه را در شکم دارد، به دنیا بیاورد. پس رسول خدا به یهود امر کرد که سنگسار شوند. یهودیان عصبانی شدند و خداوند متعال این آیه را نازل کرد.
•ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِنْهُمْ: عده‏اى از ایشان روى گردانند از دعوت کننده.
•وَ هُمْ مُعْرِضُونَ‏: در حالیکه از حق رویگردان می‌شوند.
•ذلِکَ‏: یعنى حال ایشان این چنین است، «شأنهم ذلِکَ‏»: خبر برای مبتدای محذوف «شأنهم» است. خداوند علت اعراض ایشان را بیان داشته با اینکه بدان معرفت داشتند و سبب جرأت ایشان را بر انکار (به این است که):
•بِأَنَّهُمْ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ: به اینکه گفتند آتش با ما تماس پیدا نمی‌کند. ( به ما نمی‌رسد).
•إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ‏: در این باره دو قول است:
.1روزهایی که در آن گوساله پرستیدند که چهل روز بود. (ربیع و قتادة و حسن؛ ولی حسن گفته: هفت روز)
.2روزهایی جداگانه و محدود
•وَ غَرَّهُمْ فِی دِینِهِمْ‏: به طمع انداخت ایشان را در جایی که جای طمع نبود.
•ما کانُوا یَفْتَرُونَ‏: آنچه را که افترا می‌بستند: یعنی افترا و دروغ ایشان.

در مورد دروغی که ایشان را مغرور کرده بود دو قول است:

.1«نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُه‏» مائده/18: ما پسران و دوستان خداییم. (قتاده و دیگران)
.2«لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ»: جز چند روز آتش به ما نمی رسد. (مجاهد)
•سؤال: آیا این بیان که جز چند روزی آتش به ما نمی‌رسد، شبیه بیان ما مسلمانان نیست؟ خیر
•این بر خلاف مذهب ما دلالت بر جواز عفو و بیرون آمدن عقاب شوندگان (از نمازگزارن) از آتش نمی‌کند، زیرا ما قائل هستیم که کسیکه دوام ثوابش ثابت شده  به واسطه‌ی ایمانش، عقاب او دائمی نیست؛ هر چند میزان عقابش مشخص نباشد، و مثل یهودیان نمی‌گوییم تعداد روزهای عقابش به تعداد روزهای گناهش می‌باشد؛ و بین این دو قول فرقی آشکار است.
 


موضوع :