3- صاحب جواهر: «بنا بر قول اشهر نزد ما از حیث فتوا- ولو شهرت روایى عظیم نباشد تا ادعاى اجماع با آن ممکن باشد- حىّ على خیر العمل جزء اذان است، بلکه در «مدارک» آورده است: جزئیّت مذهب اصحاب امامیه است که در آن خلافى نیست. در تذکره و نهایة الاحکام به علماى امامیه نسبت داده شده. در ذکرى به عموم اصحاب، نسبت داده شده است. در مسالک آمده که طائفه امامیه و اصحاب در آن اختلاف ندارند. در ظاهر غنیه اینچنین است: اصحاب اجماع دارند در این که فصول اذان هجده فصل است نه بیشتر و نه کمتر: چهار مرتبه تکبیر، شهادت به توحید، شهادت به رسالت، سپس گفتن «حىّ على الصلاة» و «حىّ على الفلاح»، آن گاه «حىّ على خیر العمل» و سپس «تکبیر» و بعد از آن «لا إله إلّا اللَّه» و هر کدام از این فصول دو مرتبه ذکر مىشود ...» «جواهر الکلام، ج 9، ص 81 و 82»
به دلیل روایات روایات شیعه امامیّه و زیدیّه و اسماعیلیّه و اهلسنت و جماعت زیادى ازصحابه
بررسى ادله اهل سنّت بر عدم جزئیّت
1- مصادر حدیثى معتبر تأکید بر ثبوت «حىّ على خیر العمل» ندارد، و «سنن الکبرى» بیهقى، و «المصنف» ابن ابىشیبه از مصادر دست دوم است.
2-راویان احادیثى که اشاره به جزئیّت کردهاند از ضعفا هستند، لذا روایاتشان از درجه اعتبار ساقط است.
3- از روایات استفاده مىشود که برخى از صحابه در اذان خود «حىّ على خیر العمل» را ذکر مىکردهاند، ولى نزد ما تنها عمل و قول پیامبر صلى الله علیه و آله حجّت است.
•نقد ادلّه:دلیل1ـمصادر حدیثى معتبر تأکید بر ثبوت «حىّ على خیر العمل» ندارد.
•جواب:
.1عدم ذکر در صحیحین دلیل بر عدم صحت نیست. بسیاری از احادیث صحیح السند در صحیحین نیامده است.
.2اگر این فقره از اذان نسخ شده بود، قطعا على بن ابىطالب و اولاد او نقل میکردند. زیرا بر اساس حدیث ثقلین و سفینه ایشان نجات امت از گمراهی هستند.
.3مجموع روایات نشان میدهد«حىّ على خیر العمل» تا هنگام وفات رسولخدا جزء اذان بوده. در صورت شک بنابر استصحاب جزئیت، حکم به بقاء میشود؛ زیرا نسخ قطعی دلیل میخواهد.
•نقد ادله: 2ـ راویان احادیثى که اشاره به جزئیّت کردهاند از ضعفا هستند.
•جواب:
.1میزان در جرح و تعدیل راویان چیست؟ آیا مخالفت در مذهب است یا دلیل دیگری؟
.2به فرض ضعف راویان احادیث، کثرت و تعدد طرق آنها را به حد اعتبار میرساند. زیرا روایات میتوانند یکدیگر را تقویت نمایند.
.3جماعت بسیارى از علماى شیعه امامیّه و اسماعیلیه و زیدیه به طریق صحیح و حسن، جزئیّت «حىّ على خیر العمل» را در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله نقل کردهاند. لذا روایات ضعیف اهل سنت با طرق صحیح و معتبر شیعه تقویت میشود. (این امر سیاسی بودن حذف این فقره از اذان را به اثبات میرساند).
•نقد ادله: 3-از روایات استفاده مىشود که برخى از صحابه در اذان خود «حىّ على خیر العمل» را ذکر مىکردهاند، ولى نزد ما تنها عمل و قول پیامبر صلى الله علیه و آله حجّت است.
•جواب:
.1اهل سنت عمل صحابه را حجت میدانند و آن را مرجع حکم معرفی میکنند. هر چند نزد شیعه چنین حجیتی ندارد.
.2«حىّ على خیر العمل» در عصر رسول خدا صلى الله علیه و آله جزء اذان بوده و بلال در اذان قرائت مىکرده است، و تا هنگام وفات حضرت نیز نسخ نشده است، و لذا مىتوان با استصحاب جزئیّت آن را به رسول خدا صلى الله علیه و آله نسبت داد.
•ادله جزئیّت «حىّ على خیر العمل»
1- اتفاق مسلمین بر اصل مشروعیّت: قبلا ذکر شد.
2- اذان صحابه و اهل بیت علیهم السلام
با مطالعه در سیره و تاریخ و حدیث میتوان دریافت که عدهاى از صحابه و تابعین و تابعین تابعین و اهل بیت رسول خدا صلى الله علیه و آله در اذان خود: «حىّ على خیر العمل» را قرائت مىکردهاند. (برخی روایات نماز صبح و برخی تمام نمازها را بیان کردهاند).
3- اجماع عترت
اجماع اهلبیت بر جزئیّت «حىّ على خیر العمل» در اذان و اقامه بوده است.
•حاشیه دسوقى: «علىّ علیه السلام در اذان و اقامه «حىّ على خیر العمل» مىگفت، و جزئیّت این جمله مذهب شیعه است.» «حاشیه دسوقى، ج 1، ص 193».
•علّامه صلاح بن أحمد بن مهدى: «اهل بیت اجماع نمودهاند بر جزئیّت «حىّ على خیر العمل» در اذان.» «شرح الهدایه، ص 294»
چرا بلال بعد از پیامبر صلى الله علیه و آله اذان نگفت؟
•بلال بعد از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله براى احدى غیر از اهلبیت علیهم السلام اذان نگفت. و براى آنکه دستگاه خلافت او را مجبور به اذان تحریف شده نکند، به شام رفت و تا آخر عمر خود در آن دیار ماند. «بحارالانوار، ج 98، ص 5»
•اوزاعى: بلالبه نزد عمر بن خطاب آمد و به او گفت: نماز نماز، چند بار تکرار کرد. عمر به او گفت: ما از تو به وقت نماز داناتریم. بلال به عمر گفت: هر آینه من داناترم به وقت از تو، زیرا تو از الاغ اهلت گمراهترى.
•نزاع سیاسى بین بلال با ابوبکر و عمر و پیروان
از بلال تقاضا کردند که: «حىّ على خیر العمل» را از اذان حذف کرده و به جاى آن «الصلاة خیر من النوم» را قرار دهد او قبول نکرد، لذا او را رها کرده و متّهم به ضعف دید چشم و گیر داشتن زبان کردند و به جاى او سعد قرظ و ابىمحذوره را براى اذان انتخاب نمودند.
از طرفى احادیثى را جعل کرده به بلال نسبت دادند که او در اذان «الصلاة خیر من النوم» مىگفته است.
اجتهاد و نهی عمر
•قوشجى حنفى در شرح تجرید: «عمر بن خطاب در خطبهاى خطاب به مردم گفت: اى مردم! سه چیز در عهد رسول خدا بوده ولى من از آنها نهى کرده و حرام مىکنم و هر کس انجام دهد او را عقاب مىنمایم: متعه زنان، حجّ تمتّع و حىّ على خیر العمل». «صحیح مسلم، ج 2، ص 366، ح 107، کتابالجنائز و صحیح ترمذى، ج 3، ص 370»
•اتفاق علماى زیدیه: مانع از «حىّ على خیر العمل» کسى جز عمر بن خطاب نبوده است. «ر.ک: کتاب الإحکام، ج 1، ص 84، الأذان، ص 79 و ...»
•حلبى: «به سند صحیح رسیده که «حىّ على خیر العمل» در عهد رسولخدا صلى الله علیه و آله جزء اذان بوده است تا آنکه در زمان عمر از آن منع شد.» «السیرة الحلبیة، ج 2، ص 98»
•تفتازانى در حاشیه خود بر شرح عضد بر «مختصر الاصول» ابن حاجب: «حىّ على خیر العمل» در عهد رسول خدا صلى الله علیه و آله جزء اذان بود، و این عمر بود که مردم را از قرائت آن منع کرد تا اینکه با اشتغال به نماز از جهاد باز نایستند.»«مبادئ الفقه الإسلامى، ص 38»
•شوکانى: «به طریق صحیح به اثبات رسیده که «حىّ على خیر العمل» در عهد رسول خدا صلى الله علیه و آله جزء اذان بوده و در مأذنهها قرائت مىشده است تا زمان عمر که از آن منع شد.» «نیل الأوطار، ج 2، ص 32»
•اجتهاد عمر!
•دلیل اجتهاد عمر را در نهی از گفتن «حىّ على خیر العمل» این بیان کردهاند که:
مردم با اشتغال فراوان به نماز از جهاد باز نمانند.
نقض این اجتهاد:
.1در زمان رسول خداصلى الله علیه و آله ضرورت جهاد و دفاع، نسبت به زمان عمر بن خطاب بیشتر احساس مىشده، در حالى که رسول خدا صلى الله علیه و آله نهتنها از آن نهى نکرده، بلکه به آن امر نموده است.
.2بر فرض که عمر به این جهت نهى از «حىّ على خیر العمل» کرده باشد؛ لکن مقطعى بوده و دائمى نیست. زیرا این حکمی ولایی است نه اصلی و دائمی. جهاد دائمی نیست و نیازی به حذف دائمی «حىّ على خیر العمل» نیست.