لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصِیباً مَفْرُوضاً (7) المیزان

شروع آیات ارث

•آیات قبل مقدمه‌ی این آیات
•وجوب ارث: از طریق خویشاوندی  نسخ حکم جاهلیت: محرومیت ارث صغیر و زن
•حکم مستحبی: دادن سهمى از اموال میت به خویشاوندان و ایتام و مساکین را در صورتى که هنگام تقسیم ارث حاضر باشند، هر چند ارث‌بر نباشند.

 

مفردات:

•نصیب: بهره و سهم، اصل آن از «نصب»: بپا داشتن،

علت نامگذاری بهره و سهم به نصیب: هر سهمى هنگام تقسیم از سایر اموال جدا مى‏شود تا با آن مخلوط نگردد.

•ترکه: مالى که بعد از مرگ انسان از او باقى مى‏ماند، گویا میت آن را ترک مى‏کند و سپس از دنیا کوچ مى‏نماید.

 استعمال اصلى این کلمه استعاره‏اى بوده و به تدریج متداول و معمول شده.

•اقربون: خویشاوندانی که نسبت به انسان قریب و نزدیک هستند.

علت انتخاب اقربون در میان«اقربا» و «اولى القربى» و «اقربون» و ...: برای دلالت بر ملاک ارث و اینکه ارث بردن وارث به خاطر نزدیک بودن به میت است، در نتیجه هر کس که نزدیک‏تر است، در بردن ارث مقدم‏تر است‏.

•فرض: قطع هر چیز محکم و جدا کردن بعضى از آن از بعضى دیگر

 استعمال در معنای وجوب: زیرا انجام دادنش واجب و امتثال‏ امرش قطعى و معین است و نه مردد.

در اینجا سهم و نصیبى که فرض شده ادایش معین و قطعى است.

تشریع حکم کلی: سنتی جدید که برای مکلفین ناآشناست، زیرا حکم وراثت تشریع شده در اسلام جدید بوده و عادت بر آن بوده که بسیاری از ارث محروم باشند.

زمینه چینی برای ارث:

1. تحکیم حب فی الله و ایثار دینی بین مؤمنین 2. ایجاد عقد اخوت 3. ایجاد توارث بین دو برادر دینی 4. نسخ رسم قبلی ارث 5. توارث بین ارحام زمانى که عده‏اى کافى از مؤمنین دین را پذیرفتند.

 

•تأسیس یک قانون جدید
•مطلق بودن حکم و عدم تقیید آن به حال یا وصفی

«لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ»

•موضوع حکم = مردان (عام است و تخصیص نخورده) بنابراین مردان آینده یعنی پسران صغیر را نیز شامل می‌شود.

«وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ»

•تأسیس قاعده عام، بدون تخصیص: شامل همه زنان
•نکته: وقتی «مِمَّا تَرَکَ‏ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ‏» آورد، می‌توانست به ضمیر اکتفاء نماید: «و للنساء نصیب منه» ولی دوباره «مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ» آورد تا حق تصریح را ادا کرده باشد و جاى هیچ تردیدى باقى نگذارد.

 

•+ « مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ» را اضافه کرد، تا بفهماند: «به صرف اینکه ارث فلان مسلمان اندک است، نباید باعث شود که در تقسیم آن مسامحه کنند».
•« نَصِیباً مَفْرُوضاً»
•حال از «نصیب»: به معنای سهم و قسمت (همراه با معنای مصدری)
•در نتیجه: تاکیدى بر روى تاکید و زیادتى در تصریح و رفع ابهام   یعنی: سهام ارث مشخص شده و قطعى است، نه اشتباهى در آن وجود دارد و نه ابهامى.
•به دلیل:

1. عمومیت حکم آیه

2. نبودن ابهام در آن

  حکم ارث عمومیت دارد و حتى شامل ترکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هم مى‏شود.

•آیه دال بر اینکه در فرائض یعنى سهام معین شده، عول نیست.

عول: هر جا سهام وارثان از مال بیشتر شد، سهام را خردتر مى‏کنیم تا نقیصه به همه سهام وارد شود

مثال: اگر زنى از دنیا رفت و (پدر + مادر + یک دختر + شوهرش) را به جاى گذاشت

 سهم یک دختر نصف (و به عبارت دیگر شش دوازدهم)

سهم پدر و مادر ثلث (و یا چهار دوازدهم)

سهم شوهر یک چهارم (و یا سه دوازدهم)

نتیجه: جمع 6 و 4 و 3 به عدد 13 مى‏رسد، در حالى که مخرج 12 است.

قائلین به عول: از همان آغاز مخرج کسر را عدد سیزده مى‏گیریم و مال را به سیزده سهم تقسیم مى‏کنیم،

(امامیه عول را باطل مى‏دانند و نقیصه را تنها داخل در سهم پدر و خویشاوندان او و دختران انداخته و بقیه سهام را کامل مى‏گیرند) زیرا معتقدند هیچ شبهه و خلطى در سهام نیست.

نکات استخراجی
لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصِیباً مَفْرُوضاً (7) 

1. پیوند آیات

الف) آیه 1: شروع و مقدمه: توجه به مبدأ خلقت، لزوم وحدت و التیام.

ب) آیات 2 تا 6: پیاده کردن شکل عاطفی در سه طبقه (یتامی، نساء، سفهاء)

ج) آیات 7 تا 10؛ تکرار نساء:

فرق نساء بخش:     

ب) در معرض ظلم

 ج) فراتر از قسمت قبل، لازم نیست در حباله ی نکاح کسی باشد یا نباشد.

وجه پیوند بخش (ب) و (ج): 

 1. اصل رشد لزوم پیوند بین انسان

  2. موارد امکان تعرض از سوی اقویا

  3. مسأله گسترده: زمینه سازی ارث بین اقربا

1. «للرجال، للنساء»: عام؛ چه قوی باشند چه ضعیف

 

2. اقربون: (افعل تفضیل) : اشاره به ملاک اولویت در ارث، برخی طبقات حاجب برخی دیگر.

3. تصریح به جای اضمار: نفرمود «مما ترکا و مما ترکوه»

الف) اضمار: موجب ترک تمام جمله می‌شد.

ب) اظهار: ایجاز (تصریح و تنصیص) + تأکید

4. ابطال «تعصیب» جاهلیت: در آیه هم زنان و هم مردان: ما زاد هم باید برای مردان و هم برای زنان باشد.

5. علت جدا آمدن «نصیب رجال و نساء»: زیرا نصیب هر کدام مستقل است.

 

6. «مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ»: اگر «مما و منه» نبود، ضمیر «قل» به «مما ترک» بر می‌گشت، در حالیکه منظور «نصیب» است.

 



موضوع :