حدیث ثقلین:
.1دال بر مرجعیت دینى اهل‏بیت و حجّیت سنت آنان
.2مورد اتفاق همه مذاهب اسلامى- اعم از شیعى و سنى
.3متواتر از عصر صحابه و دارای مضمونی بالا
.4حاکی از وصیت پیامبر به امت تا روز قیامت برای مصون ماندن از گمراهی

 

متن حدیث

36 - (2408) وَعُمَرُ بْنُ مُسْلِمٍ، إِلَى زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ،... قَامَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَوْمًا فِینَا خَطِیبًا، بِمَاءٍ یُدْعَى خُمًّا بَیْنَ مَکَّةَ وَالْمَدِینَةِ فَحَمِدَ اللهَ وَأَثْنَى عَلَیْهِ، وَوَعَظَ وَذَکَّرَ، ثُمَّ قَالَ: " أَمَّا بَعْدُ، أَلَا أَیُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ یُوشِکُ أَنْ یَأْتِیَ رَسُولُ رَبِّی فَأُجِیبَ، وَأَنَا تَارِکٌ فِیکُمْ ثَقَلَیْنِ: أَوَّلُهُمَا کِتَابُ اللهِ فِیهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِکِتَابِ اللهِ، وَاسْتَمْسِکُوا بِهِ " فَحَثَّ عَلَى کِتَابِ اللهِ وَرَغَّبَ فِیهِ، ثُمَّ قَالَ: «وَأَهْلُ بَیْتِی أُذَکِّرُکُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی، أُذَکِّرُکُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی، أُذَکِّرُکُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی» صحیح مسلم، ج4، ص 1873.

مسلم به سند خود از زید بن ارقم نقل مى‏کند: «... روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله کنار برکه آبى به‏نام خمّ، بین مکه و مدینه، ایستاد و براى جمعیّت خطبه‏اى ایراد فرمود: در آن خطبه بعد از حمد و ثناى الهى و موعظه و تذکّر فرمود: اى مردم! همانا من بشرى هستم که نزدیک است پیک الهى جان مرا گرفته و اجابت دعوت حقّ نمایم. من در میان شما دو چیز گرانبها مى‏گذارم: اوّل آنها کتاب خدا که در آن هدایت و نور است، کتاب خدا را گرفته و به آن تمسّک کنید. پیامبر صلى الله علیه و آله سفارش زیادى براى کتاب خدا فرمود و مردم را بر عمل به آن تشویق نمود. سپس فرمود: اهل‏بیتم، شما را سفارش مى‏کنم در حقّ اهل‏بیتم و این جمله را سه‏بار تکرار نمود ....»«صحیح مسلم، ج 7، ص 122».

(21654) 21993- حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الزُّبَیْرِیُّ ، حَدَّثَنَا شَرِیکٌ ، عَنِ الرُّکَیْنِ ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ حَسَّانَ ، عَنْ زَیْدِ بْنِ ثَابِتٍ ، قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ خَلِیفَتَیْنِ : کِتَابُ اللهِ وَأَهْلُ بَیْتِی ، وَإِنَّهُمَا لَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ جَمِیعًا. (مسند احمد حنبل، ج5، ص189)
(11104) 11120- حَدَّثَنَا أَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ ، أَخْبَرَنَا أَبُو إِسْرَائِیلَ یَعْنِی إِسْمَاعِیلَ بْنَ أَبِی إِسْحَاقَ الْمُلاَئِیَّ ، عَنْ عَطِیَّةَ ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ ، قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ ، أَحَدُهُمَا أَکْبَرُ مِنَ الآخَرِ : کِتَابُ اللهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الأَرْضِ ، وَعِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی ، وَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ.(مسند احمد حنبل، ج3ُ ص 14)

2- احمد بن حنبل به سند خود از زید بن ثابت نقل مى‏کند که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

 

«همانا من در میان شما دو جانشین قرار مى‏دهم: کتاب خدا، ریسمان کشیده شده ما بین آسمان و زمین و عترتم (اهل‏بیتم) این دو از یکدیگر جدا نمى‏شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند ..» «مسند احمد، ج 5، ص 181»

4157 - حَدَّثَنَا عَلِىُّ بْنُ الْمُنْذِرِ - کُوفِىٌّ - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَیْلٍ قَالَ حَدَّثَنَا الأَعْمَشُ عَنْ عَطِیَّةَ عَنْ أَبِى سَعِیدٍ وَالأَعْمَشُ عَنْ حَبِیبِ بْنِ أَبِى ثَابِتٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالاَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- « إِنِّى تَارِکٌ فِیکُمْ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِى أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الآخَرِ کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الأَرْضِ وَعِتْرَتِى أَهْلُ بَیْتِى وَلَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِى فِیهِمَا ». قَالَ هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ غَرِیبٌ.«صحیح ترمذی، ج13، ص 409»

3-ترمذى به سند خود از جابر بن عبداللَّه نقل مى‏کند: در حجة الوداع، روز عرفه رسول خدا صلى الله علیه و آله را دیدم که بر شترى سوار بود و خطبه مى‏خواند. شنیدم که حضرت مى‏فرمود: اى مردم! در میان شما چیزى مى‏گذارم که اگر به آن تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم.«صحیح ترمذى، ج 5، ص 621»

4555 - عن أبی الطفیل ، عن ابن واثلة ، أنه سمع زید بن أرقم رضی الله عنه یقول : نزل رسول الله صلى الله علیه وسلم بین مکة والمدینة عند شجرات خمس دوحات عظام ، فکنس الناس ما تحت الشجرات ، ثم راح رسول الله صلى الله علیه وسلم عشیة فصلى ، ثم قام خطیبا ، فحمد الله وأثنى علیه ، وذکر ووعظ ، فقال : ما شاء الله أن یقول : ثم قال : « أیها الناس ، إنی تارک فیکم أمرین لن تضلوا إن اتبعتموهما ، وهما : کتاب الله ، وأهل بیتی عترتی»«مستدرک علی الصحیحین، ج10، ص 379»

 

4- حاکم نیشابورى به سند خود از ابى الطفیل از زید بن ارقم نقل مى‏کند: رسول خدا صلى الله علیه و آله بین مکه و مدینه کنار پنج درخت فرود آمد. مردم زیر درختان را جاروب نمودند، پیامبر صلى الله علیه و آله ایستاده به ایراد خطبه پرداخت، بعد از حمد و ثناى الهى و تذکّر و وعظ و بیان خواسته الهى، فرمود: «اى مردم! همانا من در میان شما دو چیز مى‏گذارم که اگر از آن‏دو پیروى کنید هرگز گمراه نمى‏شوید: کتاب خدا و عترتم. سپس فرمود: آیا مى‏دانید که من به مؤمنین از خود آنان سزاوارترم؟ این جمله را تکرار کرد. همگى گفتند: آرى. آن‏گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: هر که من مولاى اویم این على مولاى اوست.»«مستدرک حاکم، ج 3، ص 110»

تکرار حدیث

ابن حجر: «حدیث ثقلین طرق زیادى دارد که آن را بیش از بیست نفر از صحابه نقل کرده‏اند. در بعضى از آن طرق آمده است: پیامبر صلى الله علیه و آله در حجة الوداع، سرزمین عرفه به کتاب و عترت سفارش نمود. در برخى به غدیر خم اشاره شده است. در دسته‏اى دیگر بعد از بازگشت از طائف آمده است. و هیچ گونه تناقى بین اینها نیست، زیرا مانعى نیست که رسول خدا صلى الله علیه و آله در مکان‏هاى متعددى به ثقلین سفارش کرده باشد. «صواعق المحرقه، ص 89- 90»

 

حتى بنابر بعضى از نقل‏ها پیامبر صلى الله علیه و آله هنگام وفاتش نیز به ثقلین: کتاب خدا و عترتش سفارش نمود «صواعق المحرقه، ص 124»
تصحیح حدیث‏

1- وجود حدیث در صحاح‏

الف) صحیح مسلم که اهل‏سنت به صحّت تمام احادیث آن قائلند؛ «تذکرة الحفاظ، ج 3، ص 902؛ طبقات سبکى، ج 3، ص 276»

ب) صحیح ترمذى؛

ج) صحیح ابن خزیمه؛

د) صحیح ابى‏عوانه.

2- وجود حدیث در کتاب هایى که درباره صحاح سته نوشته شده است‏.

الف) حاکم، المستدرک على الصحیحین؛

ب) حمیدى، الجمع بین الصحیحین؛

ج) رزین عبدرى، تجرید الصحاح.

3- وجود حدیث در کتبى که مؤلفان آن التزام به نقل احادیث صحیح داده‏اند.

الف) علامه سراج الدین فرغانى، نصاب الأخبار.

ب) حافظ ضیاء الدین مقدسى، المختارة؛ سیوطى از حافظ عراقى نقل مى‏کند: مقدسى کتابى را به نام المختارة تألیف کرد و در آن التزام داد که تنها احادیث‏ صحیح السند را نقل کند.«التقیید و الایضاح، ص 24، تدریب الراوى، ج 1، ص 144»

4- تصریح به صحّت حدیث ثقلین‏

 

تعداد زیادى از علماى اهل سنت به صحّت حدیث ثقلین تصریح نموده‏اند.

 

حدیث ثقلین وصیت پیامبر صلى الله علیه و آله

پیامبر سفارش زیادی در مورد قرآن و عترت نمود. (قرینه بر وصیت پیامبر نسبت به امت تا روز قیامت)
شاهد: برخی از اهل سنت حدیث ثقلین را با لفظ وصیت بکار برده‌اند.
ابن منظور افریقى: «در حدیث پیامبر است که فرمود: شما را به کتاب خدا و عترتم وصیّت مى‏کنم.» «لسان العرب، ماده ثقل»

 

ابن حجر مکّى مى‏گوید: «در تعداد زیادى از احادیث، وصیّت صریح به اهل‏بیت شده است که از جمله آنها، حدیث: «انّى تارک فیکم الثقلین ... است ....» «صواعق المحرقه، ص 90»
فهم نکات حدیث
«ثقلین» (تثنیه)

1. ثَقَل: متاعو توشه سفر و هرچیز نفیسى که احتیاج به محافظت داشته باشد.

2. ثِقل: سنگینى. «قاموس المحیط، ماده ثقل»

ثعلب: کتاب و عترت را ثقلین نامیدند، زیرا عمل به آن‏دو سنگین است و آنها را به دلیل بزرگ جلوه دادن قدر و منزلتشان ثقلین نامیدند. «لسان العرب، ماده ثقل»
ابن حجر مکّى: رسول خدا صلى الله علیه و آله قرآن و عترت را ثقلین نامید. «ثَقَل» به هر چیز نفیسى گفته مى‏شود و کتاب و عترت از این قبیل است، زیرا هر کدام از آن‏دو معدن علوم لدّنى و اسرار و حکمت‏هاى الهى‏اند، از همین‏رو، پیامبر صلى الله علیه و آله مردم را به پیروى از آن‏دو تأکید و سفارش نموده است.«الصواعق المحرقه، ص 90»

ثَقْل، عیارى براى تثبیت ترازو است.

تشبیه قرآن و عترت به عیار: کتاب و عترت مایه حیات است؛ با کنار گذاشتن آن‌دو آرامش از حیات برچیده خواهد شد.

«ثَقَلَ الشئُ الشئَ فى الوزن یَثْقُلُهُ ثَقْلًا» «صحاح، ج4، ص 1647»

عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع:أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِیَتِ الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ‏. «اگر حجت روى زمین نباشد، زمین مضطرب خواهد شد».

 

 

2- جامعیت کتاب و عترت‏

«ما إن تمسّکتم بهما» مطلق + بدون تقیید: دلالت بر جامعیت و کمال على الاطلاق بر کتاب و عترت

3- هدایت مطلق در کتاب و عترت‏

«لن تضلّوا أبداً»: اطلاق«لن تضلوا» با «ابداً» تأکید شده و دلالت بر نفى ضلالت به طور مطلق دارد؛ هیچ نوع ضلالت بر شما عارض نخواهد شد.

ضلالت در مقابل هدایت: اگر به قرآن و عترت اقتدا کنید، هدایت می‌شوید. (ارائه راه، ایصال الی المطلوب )

4- مصاحبت ابدى‏

«حتّى یردا علىّ الحوض» دلالت بر مصاحبت و معیّت ابدى بین‏ قرآن و عترت

 

شامل تمام نشئه‏ها و عالم‏ها، اعمّ از عالم دنیا، برزخ و قیامت.

5- لزوم تمسک به هردو

«ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا أبداً» + «فانظروا کیف تخلّفونى فیهما» = دلالت بر لزوم تمسک به کتاب و عترت

قرآن احتیاج به مفسر دارد (عترت) و به تنهایى هدایت‏گر نیست.
علامه مناوى: «در این حدیث- ثقلین- اشاره بلکه تصریح به این است که کتاب خدا و عترت همانند دوقلویى‏اند که رسول خدا صلى الله علیه و آله به عنوان بعد از خود معرفى کرده است و امّت خود را وصیت نموده که با آن‏دو به خوبى معاشرت کنند، آنان را بر خود مقدم بدارند و در دین به آن‏دو تمسک کنند.» «فیض القدیر، ج 2، ص 174»

 

تفتازانى: «آیا نمى‏بینى که چگونه رسول خدا صلى الله علیه و آله اهل‏بیت را به کتاب خدا مقرون ساخته است؟ این نیست مگر به دلیل تمسک به کتاب و عترت هر دو انسان را از ضلالت رهایى مى‏بخشد. و معناى تمسک به کتاب، فراگیرى علم و دانش و معرفت آن است و هم‏چنین است عترت.»«شرح مقاصد، ج 2، ص 221»
شیخ محمّد امین: «با تأمل در حدیث به این نتیجه رسیدیم که پیامبر صلى الله علیه و آله سفارش اکید به تمسک به اهل‏بیت نموده و این‏که متابعت از آنان، همانند متابعت و پیروى از قرآن است ....» «دراسات اللبیب، ص 232»
ابن الملک: «تمسک به کتاب به معناى عمل به دستورات قرآن است؛ به این معنا که به اوامر آن عمل کرده و از چیزهایى که نهى کرده چشم پوشى کنیم. و تمسک‏ به عترت؛ یعنى آنان را دوست بداریم و به هدایت هایشان توجه کنیم تا هدایت یابیم.» «المرقاة فى شرح المشکاة، ج 5، ص 600»
همین مضمون از حسن بن على سقاف شافعى: «صحیح شرح العقیدة الطحاویه، ص 654».

6- بقاى عترت تا روز قیامت‏

«لن یفترقا حتّى یردا علىّ الحوض»

دلالت بر بقاى عترت تا روز قیامت.

اگر زمانی عترت نباشد، یعنی بین قرآن و عترت جدایی حاصل شده:   منافات با صریح حدیث در عدم جدایی بین قرآن و عترت

ابن حجر: «در این حدیث اشاره جدانشدن کسانى از اهل بیت با قرآن است که اهلیّت براى تمسّک به او تا روز قیامت داشته باشد؛ همان‏گونه که کتاب عزیز این چنین است. در روایات آمده است که اهل‏بیت امان براى اهل زمین‏اند ....»«الصواعق المحرقه، ص 149»

همین معنا از سمهودى شافعى نیز رسیده است. «جواهر العقدین، ص 244»

7- أعلمیّت اهل‏بیت علیهم السلام‏

«لا تعلّموهم فإنّهم أعلم منکم» در برخی روایات دلالت بر اعلمیّت اهل بیت علیهم السلام: رسول خدا صلى الله علیه و آله اهل‌بیت را به کتاب خدا مقرون ساخته و آنان را عِدل کتاب خدا و مفسّر آن معرفى کرده است.
ابن حجر: «... هر کدام از کتاب و عترت معدن علوم لدّنى و حکمت‏هاى بزرگ و عالى و احکام شرعى‏اند.» «صواعق المحرقه، ص 149»

 

تفتازانى بعد از نقل حدیث ثقلین مى‏گوید: «آیا نمى‏بینى که چگونه پیامبر صلى الله علیه و آله اهل‏بیت خود را به کتاب خود مقرون ساخته است؟ این نیست مگر به جهت تمسک به کتاب و عترت انسان را از ضلالت و گمراهى نجات خواهد داد. و معناى تمسک به کتاب و عترت آن است که به علم و هدایتى که نزد آن دو است اخذ کرده و عمل نماییم.» «شرح مقاصد، ج 2، ص 222»

8- عصمت اهل‏بیت علیهم السلام‏

حجیت سنّتِ اهل‏بیت علیهم السلام در چند موضع حدیث:

الف) اقتران اهل‏بیت به کتاب خدا؛ به نص آیات، هرگز در قرآن باطل راه نخواهد یافت. صدور هر مخالفتی با قرآن موجب جدایی از آن خواهد شد. (اعم از عمد یا سهو یا غفلت)

استاد توفیق ابو علم، نویسنده مصرى: «پیامبر صلى الله علیه و آله اهل بیت خود را به کتاب عزیز خداوند مقرون ساخته است، کتابى که هرگز در او باطل نفوذ نخواهد کرد و هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد. واضح است که صدور هر نوع مخالفت با احکام دین افتراق و جدایى از قرآن محسوب مى‏گردد، در حالى که پیامبر صلى الله علیه و آله خبر از عدم جدایى این دو داده است. از همین رو، حدیث دلالتى ظاهر و آشکار بر عصمت اهل‏بیت دارد. و پیامبر صلى الله علیه و آله که این حدیث را در مواقف بسیارى ذکر کرده در پى این هدف است که امّت خود را صیانت کرده و آنان را سفارش به استقامت بر تمسک به این دو نموده، تا در امور مختلف- اعم از اعتقادات و فروع- به ضلالت و گمراهى گرفتار نشوند....»«اهل‏البیت- فاطمة الزهراء، ص 75».

ب) در روایت مسلم بن حجاج و دیگران آمده است که پیامبر قبل از سفارش به کتاب و عترت فرمود: «إنّما أنا بشر یوشک أن یأتى رسول ربّى فأجیب».

دلالت این مقدمه‏: تعیین جانشین از سوی پیامبر تا عهده‌دار وظایف تا روز قیامت گردد. (جانشینی که دارای صفت عصمت باشد).

ج) پیامبر صلى الله علیه و آله طبق حدیث مسلم، قرآن را این‏گونه توصیف مى‏کند: در آن هدایت و نور است و آن به مثابه ریسمانى است که هر کس به آن چنگ زند بر هدایت واقعى است و هر کس که آن را رها سازد بر ضلالت است. همین حکم براى عترتى است که مقرون به کتاب خدا و عِدل آن شده است.

د) طبق روایت احمد بن حنبل، حضرت فرمود: «لن یفترقا حتّى یردا علىّ الحوض»

تعبیر «لن» تصریح به جدا نشدن قرآن و عترت از یکدیگر تا روز قیامت است.

عدم افتراق کنایه از عدم مخالفت (ولو سهوی با تعلیمات قرآن است) = عصمت اهل بیت

اگر در مواردى اهل بیت خطاکار باشند، از قرآن جدا شده‏اند، زیرا در قرآن هیچ‏گونه خطا و سهوى وجود ندارد.

 

ه) در برخى از روایات ثقلین درباره قرآن آمده: «حبل ممدود من السماء الى الارض؛ قرآن ریسمانى کشیده شده از آسمان به سوى زمین است.»

آسمان محلّ نزول رحمت است. قرآن مانند حلقه اتصال بین خدا و بندگان است، هرکس به آن تمسک کند از سرچشمه معارف الهى بهره‏مند شده است.
عترت پیامبر صلى الله علیه و آله نیز این طور است. هر کس از آنان اطاعت کند به منبع کمال مطلقو سعادت دنیا و آخرترسیده است و این مستلزم عصمت اهل‏بیت، همانند قرآن است.

و) در روایت ترمذى از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل شده: «فانظروا بم تخلّفونى فیهما؛ نظر و تأمل کنید که چگونه حقّ مرا در مورد این دو جانشین مراعات خواهید کرد.»

این تعبیر دلالت بر لزومِ اطاعت آن دو به طور مطلق دارد و لذا با عصمت سازگار است.

ز) در غالب روایات: «ما إن أخذتم بهما لن تضلّوا» که با «لن» به کار رفته است؛

با تمسک به کتاب و عترت هرگز گمراه نخواهید شد = عصمت
مخالفت با واقع نوعى گمراهى است و هر که معصوم نباشد، احتمال خطا در او می‌رود و چنانچه اهل بیت علیهم السلام از ضلالت ایمن نباشند موجب گمراهی امت خواهد شد، در حالیکه این امر مخالف با نص صریح حدیث ثقلین است.
مقصود به تمسک به کتاب و عترت صرف دوست داشتن آن دو و احترام به آنها و اداى حقوق واجب و مستحب آن دو نیست؛ (همانند ابن حجر مکى)، زیرا این معنا خلاف ظاهر بلکه نصّ روایات است.
ح) در برخى از روایات ثقلین مى‏خوانیم که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «فلا تقدّموهما فتهلکوا؛ بر این دو پیشى نگیرید که هلاک خواهید شد.» این تعبیر دلالت بر عصمت کتاب و عترت دارد.

 

 



موضوع :