وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِیها وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً (5) المیزان 

سفه: سبکی عقل

در اصل به معناى مطلق سبکى و سستى چیزى است که نباید سست باشد.

زمام سفیه: افسار سست، ثوب سست: جامه سست بافت. این اصطلاح بعدها در سستی عقل بکار رفته است.

1. به کسى که در اداره امور دنیائی خود قاصر و عاجز است سفیه مى‏گویند.

2. به کسی که در امور دنیایی هوشیار است، اما در امور اخروی کوتاهی می نماید، نیز سفیه می گویند.

مراد از «سفهاء»

.1تنها سفیهان ایتام : آیه از زیاده روی در خرج کردن بر یتیمان نهی نموده: «بیش از احتیاج آنان، مال در اختیارشان نگذارید»؛ دستور به اولیای یتیمان در اداره امور ایشان و رشد اموال ایشان.

«اموالکم» اموالى است که به نوعى عنایت، ارتباطى با اولیاى ایتام دارد، به دلیل «وَ ارْزُقُوهُمْ فِیها وَ اکْسُوهُمْ ...»

 

2. «سفها» عموم سفیهان: (چه یتیم و چه غیر یتیم) ولی احتمال (تنها یتیمان) راجح است.

اگر «سفها» فقط یتیمان باشند، «اموالکم» نیز اموال یتیمان است.
نسبت اموال یتیمان به اولیای آنان: یعنی اموال زمین متعلق به تمام ساکنان آن است، اختصاص بعضی اموال به بعضی ساکنان برای اصلاح وضع عمومی بشر است، که بر افراد بشر لازم است مال را حفظ نموده و اجازه ندهند افراد سفیه مال را هدر دهند و افراد عاقل باید امور صغیر و دیوانه را به عهده گیرند.
مثل: «وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ مِنْ فَتَیاتِکُمُ»: نساء/25
نسبت دادن کنیزان مسلمانان را به همه مسلمانان.   منظور ازدواج فرد با کنیز خود نیست.
هر یک از شما توانایى ازدواج با دختران آزاد جامعه اسلامى را ندارد، با کنیزان شما ازدواج کند.
حکم عمومی جامعه اسلامی: جامعه شخصیتی واحد دارد. این شخصیت مالک تمام اموال زمین است. و این اموال متعلق به همگان است.
«وَ ارْزُقُوهُمْ فِیها وَ اکْسُوهُمْ»: سرپرستان سفیهان، باید سرپرستی اموال را به عنوان سرمایه، عهده‌دار شده و از منافع اموال به سفیهان بدهند که اصل مال محفوظ بماند.

 

زمخشری: چرا نفرمود: «منها» و فرمود: «فیها»    ارتزاق سفیه باید از در آمد مال باشد، نه از اصل آن، تا اصل مال محفوظ بماند.
نکته: ولایت ولى، نسبت به کلیه امور محجورین. خدا راضی نیست که امور مهجورین با سایر افراد متفاوت باشد.
ولایت افراد محجور:

1. طبقات اولیا از قبیل پدر و یا جد

2. اگر کسى از آنان نبود حکومت شرعیه اسلامى

3. اگر حکومت مسلمین شرعى نبود و طاغوت بر آنان حکومت کرد، باید مؤمنین ولایت ایشان را عهده‌دار شوند.

اموال دنیا به همه مردم تعلق دارد.
بر اساس قرآن، خدا مالک حقیقی است. خدا اموال را وسیله‌ی بقای معاش انسانها قرار داده است.
خدا طبق مصالحی بخشی از این نعمت را به کل بشر عطا کرده تحت عناوین: «وراثت»، «حیازت»، «تجارت»، ... البته با شرایطی همچون عقل و بلوغ و شرایطى دیگر.
تأیید این اصل: «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» بقره/29
«وَ ارْزُقُوهُمْ فِیها وَ اکْسُوهُمْ ...»
رزق: غذایى که انسان مى‏خورد و جامه‏اى که مى‏پوشد تا خود را بوسیله آن از سرما و گرما حفظ نماید.

 

کنایه‏اى از مجموع هزینه زندگى و بودجه‏اى که در بر آوردن حوائج مادى زندگى خرج مى‏شود، شامل سایر ما یحتاج آدمى از قبیل مسکن و دارو و امثال آن.
وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً:
عبارت اخلاقی: هر چند فرد سفیه محجور است، ولی چون خوب را از بد تشخیص می‌دهند باید با آنان معامله انسان شود.
قولوا: تنها منظور سخن گفتن نیست، بلکه معاشرت پسندیده است.
معنا:  اولیا باید با افراد سفیه، معامله یک انسان را بکنند، چه در سخن گفتن و چه در نشست و برخاست کردن، «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»: بقره/ 83

وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِیها وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً (5) نکات استخراجی

«سُّفَهاءَ»:

1. به قرینه سیاق: سفیهان یتیمان

2. به طور مطلق: تمامی سفیهان

چرا فرمود: «أَمْوالَکُمُ» نفرمود: «أَمْوالَهمُ»: چون مجموع ثروت دنیا برای مجموع اهل آن است.

چه تفاوتی بین اموال «یتیم» و «سفیه» است؟

اموال «یتیم» امانتی در دست شماست که بعد از بلوغ باید به دست «یتیم» سپرده شود، ولی اموال «سفیه»‌ همیشه باید توسط شما نگهداری شود و تا آخر عمر مالش در اختیار شماست.

 

فرق «اموالکم» با« التی جعل الله لکم قیاما»:
«اموالکم» یعنی «اموالهم»: این اموال با اموال شخصی شما فرق دارد. «التی جعل الله لکم قیاما» : لکم: در معرض تلف قرار ندهید، اگر آنرا در اختیار سفهاء قرار دهید، آن را تلف می‌کنند.
«وَ ارْزُقُوهُمْ فِیها»: رشد در اموال باشد نه این که از اموال مصرف شود.
چرا در «فِیها» «وَ ارْزُقُوهُمْ فِیها» آمد، ولی در «وَ اکْسُوهُمْ» نیامد؟

1.  «فِیها» برای دومی هم هست، ولی به قرینه حذف شده است.

2. اگر تنها «وَ ارْزُقُوهُمْ» می‌آمد، ولی «وَ اکْسُوهُمْ» نمی‌آمد، تصور می‌شد که پر کردن شکم، بدون پرداختن به سایر امور ایشان کفایت می‌کند.

3. «فِیها» متعلق به «وَ ارْزُقُوهُمْ»، «وَ اکْسُوهُمْ» برای دفع توهم.

«وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً»: علامه حکم ایشان را اخلاقی قرار داد، هر چند می‌توان آن را فقهی نیز قرار داد.

سفیه:

1. عبادت: چون می‌فهمد باید عبادت کند.

2. نکاح: می‌تواند بلوغ جنسی داشته باشد.

3. بلوغ اقتصادی: نمی‌تواند داشته باشد. 

 



موضوع :