المیزان

وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا (3)المیزان

رسم جاهلیت: در جاهلیت به دلیل قتل و غارت، یتیمان زیادی بودند. بزرگان عرب دختران یتیم را گرفته، پس از مصرف کردن اموال یتیمان آنها را رها می‌کردند و دختران یتیم بدون مال و سرپرست می ماندند.
قرآن این روش را به شدت نهی فرمود:

إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً. (نساء: 10)

 

وَ آتُوا الْیَتامى‏ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ، وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى‏ أَمْوالِکُمْ إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً. (نساء: 2)

مسلمانان پس از نزول این آیات به شدت ترسیده:

1. گروهی یتیمان را از خانه‌های خود بیرون کردند تا به عذاب الهی گرفتار نشوند.

2. گروهی آب و خوراک یتیم را جدا کرده و از ترس به زیادی آن نزدیک نمی‌شدند تا فاسد می‌شد.

در نتیجه: به زحمت افتاده و شکایت به رسول‌خدا صلی الله علیه و آله بردند. این آیه نازل شد:

«وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامى‏ قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»: بقره/ 220.

 

با این دستور گشایشى در کار مردم پدید آورده، رفع دلواپسى از ایشان نمود.

ترقی نهی در آیه 3 نسبت به آیه 2:

آیه 3: وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى‏ فَانْکِحُوا...

آیه 2: وَ آتُوا الْیَتامى‏ أَمْوالَهُمْ

مجموع دو آیه:

در باره ایتام تقوا پیشه کنید، و خبیث را با طیب عوض ننمائید و اموال آنان را مخلوط با اموال خود مخورید، حتى اگر ترسیدید که در مورد دختران یتیم نتوانید رعایت عدالت بکنید و ترسیدید که به اموالشان تجاوز کنید و از ازدواج با آنها به همین جهت هراسان بودید، مى‏توانید آنان را به حال خود واگذار نموده و با زنانى دیگر ازدواج کنید با یک نفر، دو نفر، سه نفر و چهار نفر.

 

بنا بر این جمله شرطیه که: «اگر ترسیدید که در مورد یتیمان عدالت را رعایت نکنید پس زنان دیگرى را به ازدواج خود در آورید ...» به منزله این است:
«اگر از ازدواج با دختران بى پدر کراهت دارید، چون مى‏ترسید در باره آنان نتوانید عدالت را رعایت کنید، با آنها ازدواج نکنید و زنانى و دختران دیگرى را به عقد خود در آورید».
پس جمله «فانکحوا» در حقیقت در جاى جزاى حقیقى «فلا تنکحوهن: پس با دختران بى پدر ازدواج نکنید» واقع شده و جمله‏ «ما طابَ لَکُمْ ...» جمله‏اى است که با بودن آن، دیگر احتیاجى باقى نمى‏ماند که بفرماید: «پس با چگونه زنانى ازدواج کنید».
نکات:
س: چرا نفرمود: «فانکحوا من طاب لکم ...»، بلکه فرمود:«ماطابَ لَکُمْ»
برای فراهم شدن زمینه برای بیان تعداد همسران

اگر فرموده بود: «پس با هر کس دلتان مى‏خواهد ازدواج کنید»، دیگر جا براى گفتن: «یکى، دو تا، سه تا، چهار تا»باقى نمى‏ماند، لذا فرمود: «هر چه دلتان مى‏خواهد ازدواج کنید، یکى، دو تا، سه تا، چهار تا».

س: چرا نفرمود: «ان لم تطب لکم الازدواج بالیتامى: مسبب»، فرمود:«إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى: سبب»
از باب به کار بردن «سبب در جاى مسبب: عدم رعایت قسط در مورد یتیمان سبب می‌شود که شما ازدواج با ایشان را نپسندید» و با «یک تیر دو هدف زدن» است.
.1علت بى رغبت بودن شما به ازدواج با دختران یتیم
.2علت جزا، اینکه در جمله‏ جزا گفتیم:" فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ ..." براى این است که در سایر زنان ترس از عدم قسط را ندارید.
تفاسیر دیگر

1. عرب 4 زن و بیش از آن می‌گرفت و بعد از تمام شدن مال به سراغ اموال دختران یتیم (که با مادرانشان ازدواج کرده‌بود) می‌رفت.

دستور الهی: حق گرفتن بیش از 4 زن ندارید تا محتاج اموال یتیمان و ظلم به آنان نشوید.

2. عرب در مورد یتیمان مراقب بود ولی در مورد غیر یتیمان (زنان پدر دار) سختگیری نمی‌کرد و گاه عدالت را رعایت نمی‌کرد.

دستور الهی: «اگر مى‏ترسید که بر یتیمان ظلم روا بدارید، در امر غیر ایتام (زنان پدردار) هم بترسید و بیش از چهار زن نگیرید، تا بتوانید عدالت را رعایت کنید».

3. عرب از سرپرستى ایتام کراهت داشت و از خوردن اموال آنان پرهیز مى‏کرد.

دستور الهی: «اگر از این کار پرهیز دارید، از زنا هم پرهیز کنید و به جاى زنا کردن با هر زنى که دوست دارید ازدواج کنید».

4. اگر از هم غذا شدن با یتیمان کراهت دارید، از چند همسری هم بپرهیزید، زیرا ممکن است نتوانید به عدالت بین ایشان رفتار کنید. (با زنانی ازدواج کنید که از ظلم به ایشان ایمن باشید).

5. اگر ترس آن دارید که نسبت به دختر یتیمى که با مادرش ازدواج کرده‏اید عدالت را رعایت نکنید، پس با دو تا، سه تا و چهار تا از خود دختران یتیم که در میان اقوام و خویشاوندانتان سراغ دارید ازدواج کنید.

نظر مرحوم علامه نسبت به این تفاسیر:
هیچیک از آنها با لفظ آیه آن طور که باید انطباق ندارد.

 

«مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ»:
«مثنى» بر وزن مفعلو کلمه «ثلاث» و «رباع» بر وزن فعالاست.
دو وزن (مفعل و فعال) در باب اعداد، دلالت بر تکرار ماده مى‏کند.
مثنى: دو تا دو تا، ثلاث: سه تا سه تا، رباع: چهار تا چهار تا
چون خطاب در آیه به تمامى مردم است نه یک نفر،
.1هر یک از این سه کلمه را با حرف" واو" از دیگرى جدا کرد تا تخییر را برساند   هر یک از مؤمنین اختیار دارند در اینکه دو یا سه و یا چهار نفر همسر براى خود انتخاب کنند.
.2چون کل مردم مخاطب مى‏باشند، عددهاى «دو» «سه» «چهار» باید در قالبی ادا شوند که بیانگر تکرار باشند از قبیل : «مثنى» «ثلاث» «رباع»
در عبارت «مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ» نمی‌تواند «واو» جمع یا تفصیل باشد، به این معنا: (جمع بین نُه همسر- که حاصل جمع میان عدد دو و سه و چهار مى‏باشد- جایز است)
تأیید این مطلب در مجمع البیان:

وقتی مى‏گویند: مردم دو به دو و سه به سه و چهار به چهار وارد شهر شدند، هیچ شنونده‏اى از کلام او استفاده نمى‏کند که مردم نه نفر نه نفر داخل شده‏اند، وگرنه کلمه نه را به کار مى‏برد،

اگر کسى چنین کارى را بکند به او مى‏گویند: عجب مرد ابلهى است، و خداوند بزرگتر از آن است که مرتکب چنین انحرافى بشود.

 

«فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»

حکم مساله معلق به«خوف»است نه «علم»: فرمود: اگر «مى‏ترسید» نفرمود: اگر «مى‏دانید».

علت: در این امور غالبا علم حاصل نمى‏شود و اگر خداى تعالى قید علم را آورده بود مصلحت حکم، فوت مى‏شد.

«أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ» کنیزان

آن کس که مى‏ترسد بین همسران خود به عدالت رفتار ننماید با یک زن ازدواج کند و اگر خواست که بیش از یک زن داشته باشد باید کنیز بگیرد، چرا که خداوند تعالى تقسیم (عدالت) را بر مردان در رابطه با کنیزان واجب نفرموده است.

نکته: از قرینه آیات دیگر «لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ» می‌فهمیم که خداوند ظلم به کنیزان را تجویز نمی‌کند، بلکه منظور این است که چون تقسیم همخوابگى در میان کنیزان تشریع نشده، رعایت عدالت در بینشان آسان‏تر است.

 

«ذلِکَ أَدْنى‏ أَلَّا تَعُولُوا ...»

«عول» مصدر فعل «تعولوا»: میل و انحراف

عمل به این طریقه شما را از انحراف بازداشته و به راه میانه نزدیک می‌کند، بدین طریق از انحراف دور شده به حقوق زنان تجاوز نمی‌کنید.

بعضى: «عول» = سنگینى(علامه: این معنا نه با لفظ آیه سازگار است و نه با معنایش).
جمله تعلیل: بیان حکمت تشریع قبلی + اساس تشریع در احکام نکاح بر اساس قسط و عدالت و از بین بردن انحراف در حقوق
«ملک یمین»: مسلمانان کنیز را به عنوان ملک یمین نه نکاح بگیرند.
 


موضوع :