وَ جَاءُو أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ(16)

- مفردات:

عشاء:   آخر روز

  قیل: از نماز مغرب تا عشا

علت گریه: برای قانع کردن پدر و دروغگو نشمردن ایشان

 

قَالُواْ یَأَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکْنَا یُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ  وَ مَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا وَ لَوْ کُنَّا صَادِقِینَ(17)

مفردات: نستبق

راغب: اصل «سبق» پیشى گرفتن در راه و امثال آن‏

«فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً» تسابق و از یکدیگر جلو زدن

زمخشری:  «نستبق» به معناى« نتسابق» است و باب افتعال و تفاعل در معنا، شریکند. «نستبق» : در تیراندازى یا دو مسابقه بدهیم‏.

رشید رضا در «المنار»: «استباق» زحمت سبقت را تحمل کردن‏

غرض از مسابقه و تسابق (صیغه مشارکت) برای غلبه یافتن بر شریک

صحاح: «سابقت» با «استبقت» هر دو به معناى تسابق و مسابقه‏

 علامه: «نَسْتَبِقُ» مثل «فاستبقوا» بوده و در هردو معنای غلبه نهفته است.

«بِمُؤْمِنٍ لَّنَا» هر چند تصدیق کننده‌ی کار ما نیستی.

«آمن» متعدی به : «لام» یا به « باء»

 

 

معنای آیه: هنگامی که گریه کنان آمدند به پدرشان گفتند: ما برادران برای مسابقه به بیابان رفتیم و یوسف را نزد اثاثمان گذاشتیم، گرگ آمد و او را خورد و از درماندگی ماست که تو حرف ما را باور نمی‌کنی.

«وَ مَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا وَ لَوْ کُنَّا صَادِقِینَ»

 

این کلامی است که فرد وقتی که راههای حیله بر او بسته شده، از آن طریق عذر می‌آورد. این کلام دلالت می‌کند که عذر او موجه نبوده و از از روی اضطرار چنین حرفی را می‌زند. 



موضوع :