درس دوم: اهل بیت در آیه تطهیر

•إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً:«احزاب( 33) آیه 33».
•اقوال در مقصود از اهل‏بیت‏
•اختلاف در تعیین مصداق اهل‏بیت میان شیعه و اهل سنت

1- زنان پیامبر، منسوب به عکرمه و مقاتل؛ «جامع‏البیان، ج 22، ص 7، درالمنثور، ج 5، ص 198 و تهذیب تاریخ دمشق، ج 4، ص 206.»

•2- اصحاب کساء،شامل پیامبر، علىّ، فاطمه، حسن و حسین و همسران پیامبر صلى الله علیه و آله؛«سنن‏الکبرى، ج 2، ص 150؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج 4، ص 208.»
•3- پیامبر صلى الله علیه و آله؛ «الصواعق المحرقه، ص 141»
•4- زنان پیامبر صلى الله علیه و آله و تمامى بنى‏هاشم که صدقه بر آنان حرام است؛«تهذیب تاریخ دمشق، ج 4، ص 208، صواعق المحرقه، ص 141»

 

•5- پیامبر صلى الله علیه و آله و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام.«الصواعق المحرقه، ص 141، مشکل الآثار، ج 1، ص 332؛ تفسیر کشاف، ج 3، ص 538»

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مصداق آیه را بیان نموده، اما عده‌ای به جهات مختلف از بیان حقیقت خودداری نموده و اقوال مختلفی در این زمینه مطرح نموده‌اند.
بسیاری از اهل سنت روایات نزول آیه در شأن اصحاب کسا را نقل کرده‏اند:

1- مسلم (صحیح، ج 15 ص 194، کتاب فضائل الصحابه، با شرح نووى)؛

2-ترمذى (صحیح، ج 5 ص 30)؛

3- احمد (مسند، ج 1، ص 330)؛

4-حاکم (المستدرک على‏الصحیحین، ج 3، ص 133)؛

5-طبرانى (المعجم الصغیر، ج 1، ص 65)؛

 

6-حاکم حسکانى (شواهد التنزیل، ج 2، ص 11- 92)؛

7-نسائى (خصائص، ص 4)؛

8-ابن‏عساکر (تاریخ دمشق، ج 1، ص 185)؛

9-گنجى شافعى (کفایةالطالب، ص 54)؛

10-ابن‏اثیر (أسدالغابة، ج 2، ص 12)؛

11- طبرى شافعى (ذخائرالعقبى، ص 21)؛

12-واحدى (أسباب‏النزول، ص 203)؛

 

راویان حدیث از صحابه‏

تعدادى از صحابه، حدیث کسا را در تفسیر و بیان مصداق آیه شریفه نقل کرده‏اند، از قبیل: 

•امام حسن علیه السلام
• عایشه
•ام‏سلمه
•عبداللَّه بن عباس
•سعد بن ابى‏وقّاص
• ابوالدرداء
•انس بن مالک
•ابوسعید خدرى
•واثلة بن اسقع
•جابر بن عبداللَّه انصارى
•زید بن ارقم
•عمر بن ابى‏سلمه
•ثوبان مولى رسول‏اللَّه و ...

•تصریح به صحّت حدیث کسا
•تصریح گروهى از علماى اهل سنت به صحت نزول آیه در شأن اهل‏بیت پیامبر علیهم السلام
•1- احمد بن حنبل، بنابر التزام به نقل احادیث صحیح السند
•2- مسلم بن حجّاج، به دلیل نقل حدیث در صحیح خود
•3- حاکم نیشابورى در مستدرک
•4- ذهبى در تلخیص المستدرک
•5- فخر رازى: «این روایت گویا اتفاق بر صحت آن نزد مفسران و اهل حدیث است.» «تفسیر فخررازى، ج 8، ص 80»
•6- ابن‏حبان؛ در صحیح خود
•7- ابن تیمیه: «حدیث کسا از احادیث صحیح‏السندى است که احمد، ترمذى از ام‏سلمه نقل کرده و نیز مسلم در صحیح خود از عایشه نقل نموده است.» «منهاج‏السنه، ج 5، ص 13»
•8- ابن‏حجر مکّى: «به سند صحیح رسیده که پیامبر صلى الله علیه و آله کسائى را بر روى آن چهار نفر انداخت؛ آن‏گاه عرض کرد: بارخدایا! اینان اهل‏بیت من و خاصه من هستند، پلیدى را از آنان دورساز و آنان را پاک گردان ....» «صواعق المحرقه، ص 85»
•حدیث کسا

1- مسلم به سند خود از عایشه: پیامبر صلى الله علیه و آله صبحگاهى از حجره خارج شد، درحالى‏که بر روى دوش او پارچه‏اى از پشم خیاطى‏نشده بود. حسن بن على بر او وارد شد، او را داخل کسا کرد؛ آن‏گاه حسین وارد شد، او نیز در آن داخل شد. سپس فاطمه وارد شد، او را نیز داخل آن کرد، بعد على وارد شد او را نیز در آن داخل نمود؛ آن‏گاه این آیه را تلاوت کرد: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً. «صحیح مسلم، ج 7، ص 130»

2- ترمذى به سند خود از ام‏سلمه: پیامبر صلى الله علیه و آله روى حسن، حسین، على و فاطمه پارچه‏اى کشید؛ آن‏گاه عرض کرد: بارخدایا! اینان اهل‏بیت من و از خواصّ من هستند، رجس و پلیدى را از آنان دور کن و پاکشان گردان. «صحیح ترمذى، ج 5، ص 656، کتاب المناقب»

3- ترمذى از عمر بن ابى‏سلمه، ربیب پیامبر صلى الله علیه و آله: هنگامى که آیه تطهیر در خانه ام‏سلمه بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شد، فاطمه و حسن و حسین را دعوت نمود و روى آنان کسائى کشید. على نیز پشت سرش بود؛ آن‏گاه کسا را بر روى همه کشید. سپس عرض کرد: بارخدایا! اینان اهل‏بیت من هستند. رجس و پلیدى را از آنان دورکن و پاکشان گردان. امّ‏سلمه عرض کرد: اى رسول خدا! آیا من هم با آنانم؟ حضرت علیه السلام فرمود: تو در جایگاه خود هستى، تو برخیرى.«صحیح ترمذى، ص 327، کتاب تفسیرالقرآن».

4- ترمذى به سند خود از انس بن مالک: رسول خدا صلى الله علیه و آله تا شش ماه هنگام رفتن به نماز صبح مرتب بر درب خانه فاطمه گذر مى‏کرد و مى‏فرمود: الصلاة یا أهل‏البیت‏ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً.

5- احمد در مسند به سندش از امّ‏سلمه: پیامبر صلى الله علیه و آله در حجره او بود، فاطمه با ظرفى از آب‏گوشت بر پیامبر صلى الله علیه و آله وارد شد. پیامبر صلى الله علیه و آله، درحالى‏که بر رختخواب خود نشسته و بر چیزى تکیه داده بود، فرمود: همسر و دو فرزندت را نیز دعوت کن.

أُمّ‏سلمه: من در حجره نماز مى‏خواندم، در آن‏هنگام این آیه بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شد: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً.

أُمّ‏سلمه: پیامبر صلى الله علیه و آله گوشه کسا را گرفت و بر روى همه کشاند؛ آن‏گاه دستانش را به آسمان بلند کرد و عرض کرد: بارخدایا! اینان اهل‏بیت من و از خواص من هستند، رجس و پلیدى را از آنان دورساز و پاکشان گردان.

امّ‏سلمه: به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم: آیا من با شما هستم؟ فرمود: تو بر خیرى، تو بر خیرى. «مسند احمد، ج 6، ص 292.»

•مقصود از حجیت‏

1. حجیت موضوعى: حجیّت چیزى است که ذاتاً و فى‏نفسه حجّت بوده و موضوع براى وجوب تعبّد و متابعت باشد، نه از آن‏جهت که راهى به حجّت و کاشفِ از آن است.

•مثل: حجیت کتاب خدا و سنت رسول‏اکرم صلى الله علیه و آله، طبق نصّ قرآنبنابر اطلاق آیه: «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ» آل‌عمران: 23

2. حجیت طریقى: اعتبار از آن‏جهت است که شى‏ء طریق و راه به حجت واقعى و موضوعى و نفسى است.

•مثل: خبر واحد که راهى ظنّى به سنت واقعى است.
•مثل: خبر متواتر که راهى قطعى به سوى سنت واقعى است.

 

ما با اثبات عصمت اهل‏بیت علیهم السلام درصدد اثبات حجیت موضوعى براى سنت اهل‏بیت هستیم.

 

کسانى که به آیه تطهیر استدلال کرده اند

1- حسن بن على علیه السلام‏

•حاکم نیشابورى در باب فضائل حسن بن على: حسن بن على بعد از شهادت على علیه السلام در خطبه‏اى فرمود: «اى مردم! هرکس مرا مى‏شناسد که مى‏شناسد، و هرکس نمى‏شناسد، من حسن بن على فرزند پیامبر صلى الله علیه و آله، فرزند وصىّ، فرزند بشیر، فرزند نذیر، فرزند دعوت‏کننده به‏سوى خدا به اذن او، فرزند چراغ نوردهنده و هدایتم. من از اهل‏بیتى هستم که جبرئیل بر ما نازل مى‏شد و از خانه ما به آسمان‏ها بازمى‏گشت. من از اهل‏بیتى هستم که خداوند رجس و پلیدى را از آنان دور کرده و پاکشان گردانیده است ....»«مستدرک حاکم، ج 3، ص 172».

2- سعد بن ابى‏وقاص‏

•نسائى در خصائص از عامر بن سعد بن ابى‏وقّاص نقل مى‏کند: «معاویهبه پدرم سعد گفت: چرا ابوتراب را سبّ نمى‏کنى؟ پدرم در جواب گفت: سه فضیلت در حقّ على شنیده‏ام که به خاطر آنها هرگز علىّ را سبّ نمى‏کنم. اگر یکى از آنها براى من بود، نزد من بهتر از شتران قرمزموى بود .... هنگامى که آیه‏ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً نازل شد، رسول خدا على و فاطمه و حسن و حسین را دعوت نمود؛ آن‏گاه عرض کرد: بارخدایا! اینان اهل‏بیت من هستند.«خصائص نسائى، ص 4».

 

3- ابن‏ عباس‏

•عمرو بن میمون: من در کنار ابن‏عباس نشسته بودم که عده‏اى نزد ابن‏عباس آمده و به او گفتند: یا با ما مى‏آیى و یا ما را در این‏جا مى‏گذارى.
•ابن‏عباس گفت: بلکه با شما مى‏آیم. آن گروه با ابن‏عباس سخن گفتند.
•بعد از مدّتى ابن‏عباس، درحالى‏که آنان را نفرین مى‏نمود، بازگشت و فرمود: اینان کسى را ناسزا مى‏گویند که خداوند به او ده‏ خصلت عطافرموده ... پیامبر صلى الله علیه و آله پارچه خود را برگرفته و روى على و فاطمه و حسن و حسین انداخت؛ آن‏گاه این آیه را تلاوت نمود: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً.«مسند احمد، ج 1، ص 331؛ خصائص نسائى، ص 11، مجمع الزوائد، ج 9، ص 119».

4- واثلة بن اصقع‏

•شدّاد بن عبداللَّه قرشى دمشقى: «نزد واثله نشسته بودم که عده‏اى شروع به دشنام‏دادنِ على کردند. آن‏گاه که از نزد او خارج شدند، واثله گفت: بنشین تا تو را از این کسى که دشنام دادند، با خبر سازم. نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله بودم که على و فاطمه و حسن و حسین وارد شدند، پیامبر صلى الله علیه و آله بر آنان کسائى انداخت و عرض کرد: بارخدایا! اینان اهل‏بیت من هستند. بارخدایا! رجس و پلیدى را از آنان دور فرما و پاکشان گردان».«مسند احمد، ج 4، ص 107؛ مستدرک حاکم، ج 2، ص 416؛ مشکل‏الآثار، ج 1، ص 346 و جامع‏البیان، ج 22، ص 6».

5- على بن الحسین علیه السلام‏

•خوارزمى: بعد از آن‏که امام سجاد علیه السلام را با اسیران اهل‏بیت علیهم السلام به شام حرکت دادند، پیرمردى نزد امام سجاد علیه السلام آمد و عرض کرد: سپاس خداوندى را که شما را کشت و به هلاکت رساند و بندگان خدا را از مردان شما راحت نمود و امیرالمؤمنین یزید را بر شما مسلط ساخت.
على بن الحسین به او فرمود: اى پیرمرد! آیا قرآن خوانده‏اى؟ عرض کرد: آرى. فرمود: آیا این آیه را خوانده‏اى: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏»؟ عرض کرد: آرى. باز فرمود: آیا این آیه را خوانده‏اى: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ‏»؟ این آیه را: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى»‏عرض کرد: آرى. حضرت فرمود: به خدا سوگند! ما ذوى‏القربى در این آیاتیم. آیا این آیه را تلاوت نموده‏اى: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ‏ تَطْهِیراً»؟ عرض کرد: آرى. فرمود: ما اهل‏بیتى هستیم که به این آیه اختصاص داده شده‏ایم. «مقتل خوارزمى، ج 2، ص 61؛ جامع البیان، ج 22، ص 7؛ تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 486؛ در المنثور، ج 5، ص 199».

6- ام‏سلمه‏

•شهر بن حوشب: هنگامى که خبر شهادت حسین بن على به مدینه رسید، از ام‏سلمه، همسر رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمود: او را کشتند، خداوند آنان را بکشد ... خدا آنان را لعنت کند. رسول خدا را دیدم که پارچه خیبرى را روىِ على و فاطمه و حسن و حسین کشید؛ آن‏گاه عرض کرد: بارخدایا! اینان اهل‏بیت من هستند، رجس و پلیدى را از آنان دورساز و پاکشان گردان.«مسند احمد، ج 6، ص 298؛ تفسیر طبرى، ج 22، ص 6 و مشکل الآثار، ج 1، ص 335».
1- عصمت از طریق اراده تکوینى

1- عصمت از طریق اراده تکوینى‏

الف)انّما از قوى‏ترین ادوات حصر: دلالت بر حصر حکم در موضوع دارد.

ب) اراده بر دو قسم است: تکوینى و تشریعى.

اراده تکوینى: بلافاصله اراده به ایجاد آن در خارج تعلّق مى‏گیرد. «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ «یس:82»،

اراده تشریعى: اراده به فعل بندگان تعلّق‏ مى‏گیرد تا با اختیارشان در خارج ایجاد شود (مستقیماً به ایجاد فعل در خارج تعلّق نمى‏گیرد).

•در اراده تکوینى بین اراده مرید و تحقق مراد در خارج چیزى واسطه نیست، برخلاف اراده تشریعى که اراده و خواست مکلّف واسطه است.
•نوع اراده در آیه: تکوینى
•اراده تشریعى اختصاصبه افرادى خاص ندارد و شامل همه مردم است؛«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ‏: ذاریات: 56»

ج) اراده تکوینى خداوند از تحقق مراد تخلّف‏بردار نیست؛ «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ‏»؛ «یس:82».

د) پیامبر صلى الله علیه و آله آیه تطهیر را تنها بر اهل‏بیت خود على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام منطبق ساخت.

•هـ ) رجسدر لغت = قذارت، شکل و هیئتى در شى‏ء که موجب اجتناب و تنفر از آن مى‏شود. «المیزان، ج 16، ص 312».
•رجس مادى و ظاهری: أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ«انعام:145»
•رجس معنوی: وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ «توبه:  125»
•در مقابل: طهارت نیز در امور مادى و معنوى در قرآن به کار رفته است.
•علامه طباطبایى: «رجس: درک نفسانى یا اثر شعورى است که ناشى از تعلق قلب به اعتقاد باطل یا عمل پست است».

الـ «الرجس»: جنس است، دلالت بر ازاله هر هیئت خبث در نفس دارد که سبب خطا در اعتقاد یا عمل است.

این حالت تنها منطبق بر عصمت الهى، همان صورت نفسانى است که انسان را از اعتقاد باطل و عمل بد باز مى‏دارد.»

•رجسشامل هر امر پلیدى مى‏شود که نفس انسان از آن اجتناب مى‏کند، این شامل گناه و اشتباه و سهو و نسیان نیز مى‏شود، زیرا تغییر حکم خدا، هرچند از روى اشتباه و سهو و نسیان، داراى نوعى قذارت و تنفّر است. «المیزان، ج 16، ص 312»
•آلوسى: «رجس به معناى قذر است و آن بر گناه، عذاب، نجاست و نقایص اطلاق مى‏گردد.» «روح‏المعانى، ج 22، ص 12»

 

•نتیجه: اهل‏بیت علیهم السلام معصومند، لذا سنت آنان حجت است.
•2- عصمت از طریق اولویّت قطعى‏
•در صورتى که اراده در آیه تشریعى باشد:
•الف) اراده، با لام تعلیل و بدون لام تعلیل

1. بعد از اراده لام تعلیل ذکر شود، متعلّق اراده چیزى ماقبلِ اراده است.

2. اگر بعد از اراده لام تعلیل نباشد، مقصود از اراده و متعلّق آن، همان چیزى است که بعد از اراده آمده است؛

•مثال: اراده خاموش‏کردن نور خداوند در قرآن دو گونه آمده است:
•اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ یُرِیدُونَأَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ؛ «توبه: 31_ 32»

لام تعلیل بعد از اراده به کار گرفته نشده، بلکه فعل با «ان ناصبه مصدریه» آمده که با تأویل به مصدر متعلق اراده «اطفاء نوراللَّه» مى‏شود.

•وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُوَ یُدْعى‏ إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ یُرِیدُونَلِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ‏؛ صف:
•لام تعلیل بعد از اراده آمده است و این دلالت دارد که متعلق اراده چیزى است که قبلًا ذکر شده و با لام درصدد بیان علت تعلق اراده به آن است.«ر. ک: مفردات راغب».
•آیه تطهیر از قبیل قسم دوّم است.
•پس متعلق اراده خداوند اوامرى است که به همسران پیامبر صلى الله علیه و آله تعلق گرفته، از قبیل: وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ‏؛«احزاب( 33) آیه 33».
•ب) یکى از اقسام قیاس، قیاس به اولویّت قطعى است که به آن مفهوم موافقت نیز مى‏گویند؛ مثل آن‏که خداوند متعال درباره پدر و مادر مى‏فرماید: فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ ...؛ «اسراء: 23» که به طریق اولى دلالت دارد بر این‏که آنان را نزنید و به قتل نرسانید.
•ج) براى تأکید برخى از اوامر و نواهى گاهى جهت خاصى در نظر گرفته مى‏شود که مقصود از آن، خود مکلف نیست، بلکه منظور افراد دیگرى هستند؛ براى نمونه، گاهى فرزندِ شخصیتى، مورد توجه خاص قرار مى‏گیرد و به او امر و نهى خاصّى مى‏شود، زیرا از خاندان بزرگى است که داراى شأن و منزلت است و اگر فرزند و منسوب به آن خانواده، در ملأعام کار زشتى انجام دهد، مردم به آنان بدبین مى‏شوند.
•نتیجه‏
•خطاب خاص خود را متوجه همسران پیامبر نموده است.
•به علت شرافت خاندان نبوی، تکلیف به طور خاص متوجه همسران نبی شده است، و خدا می فرماید: اراده ما به این تکالیف به دلیل آن است که پلیدى از اهل‏بیت علیهم السلام دور گردد، اگرچه این پلیدى از جانب دیگران است که همان همسران پیامبرند.

 



موضوع :