حب پیامبر و خاندان طاهرش: در کتاب و سنت و نمودهای آن در زندگی فرد و جامعه
حب و بغض دو ویژگی هستند که در قلب انسان وارد شده و دچار شدت و ضعف میشوند. شکلگیری و شدت و ضعف و منحل شدن آنها دارای عوامل و اسباب مختلفی است.
شکی نیست که حب انسان به خودش از بارزترین مصادق محبت است، و این امری بدیهی است که نیازمند بیان نیست، و امری فطری است که همهی انسانها دارای آن هستند. از این راستا این نقطهِی آغاز محبت انسان به اموری است که به او ارتباط دارد. انسان همانگونه که خود را دوست دارد، هرآنچه را که به او مربوط است، دوست دارد. چه این ارتباط جسمانی باشد یا مثل خانواده و فرزندان، یا معنوی باشد مثل عقاید و افکار و آراء و نظریاتی که پذیرفته است، چه بسا علاقهاش به عقیدهاش بیشتر از علاقهاش به پدر و مادرش باشد، پس از مسائل عقیدتی با جان و مالش دفاع میکند ، و عقیده نزد او از هر چیزی حتی از جان خودش برایش با ارزشتر است.
زمانیکه عقیده دارای چنین جایگاه بزرگی باشد، برای مؤسس آن و تغذیه کنندگان به آن منزلتی فراتر از آن عقیده است، زیرا اگر ایشان نبودند، آن عقیده نیز پایگاهی نداشت، و برای آن عقیده هیچ برگی سبز نمیشد و هیچ ستونی برپا نمیشد؛ و به همین دلیل انبیا و اولیا بلکه تمامی دعوت کنندگان به امور معنوی و روحی نزد تمامی نسلها محترم بوده و بین نسلها فرقی بین نبی و پیامبران دیگر نیست و مصلحی و دیگری نیست، پس انسان از اعماق وجود در مقابل ایشان تسلیم میشود و به ایشان روی میآورد.
بنابراین عجیب نیست که انسان به نفوس پاک انبیا و پیامبران احترام گذاشته و یا عشق بورزد، از زمانیکه خدا شریعت را بنا نهاده و رسولان را فرستاده است، پس میبینی اصحاب ایشان، انبیا را به میزان معرفت و کمال بر خود مقدم میداشتند.
محبت نبی صلی الله علیه و آله در قرآن
به دلیل این زمینه در نفس انسان و فطرت بشری آیات و احادیث بر لزوم محبت نبی صلی الله علیه و آله و امور مربوط به آن دست به دست هم دادهاند و آیات نشانگر راهنمایی به آن چیزی است که فطرت بیانگر آن است: «قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ: بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالى که به دست آوردهاید، و تجارتى که از کساد شدنش مىترسید، و خانه هایى که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند؛ و خداوند جمعیّت نافرمانبردار را هدایت نمىکند!».
و خداوند سبحان فرمود: «وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ: و کسانى که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند؛ (زیرا) حزب و جمعیّت خدا پیروز است».
آیاتی که محبت رسول را تشویق می کند، منحصر در اینها نیست و به زودی بر لزوم اکرام و بزرگداشت آنها در آینده آگاه خواهی شد.
عوامل مروج محبت نبی صلی الله علیه و آله
امر خداوند به محبت نبی صلی الله علیه و آله امری بیدلیل نیست، بلکه به دلیل وجود عواملی است که موجب محبت و تشویق به مودت گردیده که به برخی از آنها اشاره میشود.
1. ایمان زمانیکه در اعماق وجود انسان رشد پیدا میکند و به نبوت رسول اعتقاد ایجاد شود، و درک کند که سعادت او در چیزی نهفته است که نبی صلی الله علیه و آله آورده است، محبت او به نبی صلی الله علیه و آله در قلبش بیش از محبت او به فرزندان و پدرانش علاوه بر محبت برادران و خانوادهمیگردد، زیرا او با نیروی ایمان و نور ایمان مییابد که به واسطهی نبی اکرم صلی الله علیه و آله سعادتمند میشود، و از بدبختی به برکت و فضل نبی صلی الله علیه و آله نجات مییابد، پس در این هنگام در محبت نبی صلی الله علیه و آله غرق میشود و در عشقش محو میشود. پس تشویق بر محبت نبی، استجابت کردن این میل درونی انسان سالم و منطقی انسان و تأکید آن است.
2. ارتباط محکم پیامبر با خدای سبحان و ارتباطش با خالق هستی، پس تشویق بر محبت پیامبر صلی الله علیه و آله و مودت او به خاطر ارزشگذاری این رابطه و این ارتباط مقدس با خالق است.
3. فضایل و مناقبی که پیامبر صلی الله علیه و آله در آنها از همهی مردم برتری پیدا کرده و آن اخلاق خوب و ویژگیهای مثبتی که در دلش و درونش وجود دارد.
4. تلاش بیوقفه پیامبر صلی الله علیه و آله در هدایت امت به گونهای که تلاش فراوانی در هدایت امت به کار میبست، تا حدی که آسایش خود و حتی جان خود را فدای هدایت امت میکرد و در این راه وقتی که میدید ایشان از هدایت او رویگردان شده، به اندوهی شدید گرفتار میشد، و به همین دلیل خداوند برای ایجاد آرامش به ایشان این آیه را نازل کرد: «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً: گویى مىخواهى بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنى اگر به این گفتار ایمان نیاورند! ».
و خداوند متعال فرمود: «فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما یَصْنَعُونَ: پس جانت به خاطر شدّت تأسف بر آنان از دست نرود؛ خداوند به آنچه انجام مىدهند داناست! ».
پیامبر صلی الله علیه و آله نزدیک بود خود را به نابود سازد از شدت تأسف بر کسانی که گمراهی را بر هدایت ترجیح میدادند و از هدایت رویگردان میشدند، آیا چنین کسی مستحق این نیست که قلبها و دلها او را دوست بدارند؟
آیا این تأسف دلیلی بر رحمت این نبی صلی الله علیه و آله و محبت عمیق او به بشریت و بر مردم نیست، و آیا دل اگر سالم باشد، جز این حس را دارد که نسبت به پیامبر مهربانی و عطوفت خالص را مبادله کند؟
حب پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به امت و فنا شدن او در هدایت و ارشاد امت منعکس شده و در چندین آیه بیان شده است که به برخی از آنها اشاره میشود.
«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ: به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مىشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامى که تصمیم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد».
حسن خلق و کرامت نفس پیامبر9 به حدی رسید که قرآن با عظمت آن را توصیف میکند: «وَ إِنَّ لَکَ لَأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍ* وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ: و براى تو پاداشى عظیم و همیشگى است!و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى!».
بوصیری مضمون آیه را در قصیدهی معروف خود منعکس کرده و میگوید:
فاق النبیّین فی خَلقٍ و فی خُلُقٍ |
و لم یُدانُوه فی علمٍ و لا کَرَمِ |
|
أکْرِم بِخَلق نبی زانه خُلُقٌ |
بِالحُسن مُشتَمِلٌ بالبِشرِ مُتَّسِم |
برتری پیدا کرد بر همهی پیامبران در خَلق و خُلق و به او نزدیک نشدند نه در علم و نه در کرم
چقدر کریم است خلق پیامبری که زینت داده او را خُلقش مشتمل است به چهرهی نشاندار به بشارت
آیا میتواند نفس انسان عاشق پیامبر با عشق کامل و تام نباشد، در حالیکه پیامبر بزرگترین شفیع روز قیامت است و خداوند متعال به او جایگاه رفیعی عنایت کرده است، آنجا که فرموده: «وَ لَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولى* وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى: و مسلّماً آخرت براى تو از دنیا بهتر است! و بزودى پروردگارت آن قدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوى! ». بسیاری از احادیث این آیه را به مقام شفاعت تفسیر نمودهاند.
آیا پیامبر صلی الله علیه و آله که نبی رحمت است راضی میشود که کسی که به او مؤمن است در آتش بماند؟ حتی وارد آتش شود، مگر زمانیکه ارتباطش با خدای تعالی و رسولش به خاطر گناهان هلاک کنندهاش قطع شود.
یا اینکه آیا ممکن است برای نفس که دوست نداشته باشد این پیامبر کریم و رئوف و مهربانی که حریص به هدایت امتش دارد که قرآن کریم دربارهی او فرموده: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ: به یقین، رسولى از خود شما بسویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است ».
احادیث مشوق بر محبت نبی صلی الله علیه و آله
قال رسولالله صلی الله علیه و آله:
1- «لا یؤمِنُ أحدکم حتى أکون أحبَّ إلیه من وُلده و الناس أجمعین».
هیچکدام از شما ایمان نمیآورد مگر زمانیکه من نزد او از فرزندانش و تمام مردم محبوبتر باشم.
2- «و الذی نفسی بیده لا یؤمن أحدکم حتى أکونَ أحبَّ الناس إلیه من والده وَ وَلده».
قسم به کسی که جانم در دست اوست، هیچکدام از شما ایمان نمیآورد تا اینکه من نزد او از پدرش و فرزندانش محبوبتر باشم.
3- «ثلاثٌ من کُنَّ فیه ذاقَ طعم الإیمان: من کان لا شیء أحب إلیه من اللَّه و رسوله، و من کان لئن یُحرَق بالنار أحب إلیه من أن یرتدَّ عن دینه، و من کان یحبّ للَّه و یبغض للَّه».
سه ویژگی هست که اگر در کسی باشد طعم ایمان را میچشد: کسی که هیچ چیز نزد او محبوبتر از خدا و رسول نباشد، و کسی که برایش دوست داشتنی تر است که به آتش سوزانده شود تا اینکه از دینش برگردد و کسی که به خاطر خدا کسی را دوست داشت باشد یا از کسی نفرت داشته باشد.
4- «و اللَّه لا یکون أحدکم مؤمناً حتّى أکون أحبَّ إلیه من ولده و والده».
به خدا هیچکدام از شما مؤمن نخواهد بود مگر اینکه من نزد او از پدرش و فرزندانش دوست داشتنیبر باشم.
5- «لا یؤمن أحدکم حتى أکون أحبَّ إلیه من نفسه».
هیچکدام از شما ایمان نمیآورد مگر اینکه من نزد او از خودش محبوبتر باشم.
6- «من أحبَّ اللَّه و رسوله صادقاً غیر کاذِبٍ و لقی المؤمنین فأحبَّهم و کان أمرُ الجاهلیة عنده کمنزلة نار أُلقی فیها فقد طُعِمَ طعم الإیمان أو قال فقد بلغ ذروة الإیمان».
هر کسی خدا و رسولش را صادقانه و بدون دروغ دوست داشته باشد و با مؤمنین دیدار بکند و امر جاهلیت نزد او مثل جایگاهی باشد که این فرد در آن افتاده شده باشد، پس طعم ایمان را به او چشانده شده یا در روایت دیگر به اوج یا قله ایمان رسیده است.
کسی که سعادتش را در آن چیزهایی که پیامبر صلی الله علیه و آله آورده میبیند یعنی شریعت و دین، آن کسی است که طعم ایمان را میچشد و چشیدن طعم ایمان محقق نمیشود، مگر زمانیکه انسان به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و به شریعتش عمل بکند تا به سعادت برسد.
7- عن أبی رزین قال: قلت یا رسول اللَّه ما الإیمان قال: «أن تعبد اللَّه و لا تُشرک به شیئاً، و یکون اللَّه و رسوله أحبَّ إلیک مما سواهما، و تکون أن تُحرَق بالنار أحبّ إلیک من أن تُشرک باللَّه شیئاً، و تحبّ غیر ذی نسب لا تحبه إلّا للَّه فإذا فعلت ذلک فقد دخل حبّ الإیمان فی قلبک کما دخل قلبَ الظمآن حب الماء فی الیوم القائظ».
ابی رزین میگوید: به پیامبر صلی الله علیه و آله گفتم: ایمان چیست؟ فرمود: اینکه خدا رابپرستی و برایش شریک قائل نشوی، و خدا و رسولش برای تو از غیر آن دو محبوبتر باشند و اینکه سوخته شدن تو به آتش برایت محبوبتر باشد از اینکه چیزی را شریک خدا قرار دهی، و غیر اقوامت را دوست داشته باشی و دوست نداشته باشی مگر به خاطر خدا و زمانیکه این کارها را کردی، حب ایمان در دلت وارد شده همان طور که حب آب وارد دل تشنه در یک روز بسیار گرم میشود.
8- «ثلاثٌ من کنَّ فیه وَجَدَ حلاوة الإیمان: أن یکون اللَّه و رسوله أحبَّ إلیه ممّا سواهما».
سه خصلت است که در هر کس باشد، شیرینی ایمان را میچشد: این که خدا و رسولش نزد او از دیگران محبوبتر باشند.
9- عن أنس انَّ رجلًا سأل النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم عن الساعة فقال: متى الساعة؟ قال: و ما أعددت لها؟ قال: لا شیء، إلّا أنّی أُحِبُّ اللَّه و رسوله، فقال: أنت مَعَ من أحببت. قال أنس: فما فرِحنا بشیء فَرَحَنَا بقول النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم: أنتَ مع من أحببت.
از انس آمده که مردی از پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد روز قیامت پرسید: که روز قیامت چه زمانی است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: چه چیزی برای آن روز آماده کردهای؟ مرد گفت: هیچ چیز، مگر اینکه خدا و پیامبرش را دوست دارم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: تو با همان کسی محشور میشوی که آنان را دوست داری. انس گفت: به هیچ چیزی خوشحال نشدیم، مگر به اندازهی شادی از این قول که فرمود: تو با کسی محشور میشوی که او را دوست داشته باشی.
10- أبو ذر قال: یا رسول اللَّه الرجلُ یحبُّ القوم و لا یستطیع أن یعمل بِعَمَلِهِمْ؟ قال: أنتَ یا أبا ذر مع من أحببتَ. قال: فإنّی أُحب اللَّه و رسوله، قال: فإنَّک مع من أحببتَ، قال: فأعاد (ها) أبو ذر، فأعادها رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم.
ابوذر گفت: ای رسولخدا صلی الله علیه و آله مردی قومی را دوست دارد ولی نمیتواند مثل آنها عمل کند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای ابوذر تو با کسانی هستی که آنها را دوست داری. ابوذر گفت: من خدا و رسولش را دوست دارم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: تو با کسانی هستی که آنها را دوست داری. ابوذر دوباره حرف خود را تکرار کرد و رسول الله صلی الله علیه و آله نیز همان حرف خود را تکرار کرد.
11- «مَنْ أحیا سُنّتی فقد أحبَّنی و من أحبَّنی کان معی فی الجنّة».
کسی که سنت من را زنده کند، مرا دوست دارد و کسی که مرا دوست دارد با من در بهشت است.
12- «و الذی نفْس محمّد بیده لیأتینّ على أحدکم یوم و لا یرانی، ثمّ لئن یرانی أحبّ إلیه من أهله و ماله معهم».
قسم به کسی که جان محمد در دست اوست، روزی بر شما میآید که کسی من را نمیبیند و اگر یکی از شما من را ببیند از اهل و مالش برایش دوست داشتنیتر است.
13- «إنَّ أحدکم سیوشک أن ینظرَ إلیَّ نظرةً بما له من أهل و عیال».
یکی از شما نزدیک است دوست داشته باشد که به من نگاهی داشته باشد که همان نگاه را به اهل و عیالش داشته باشد.
14- «مِن أشدّ أُمّتی لی حُبّاً أُناسٌ یکونونَ بَعدِی یودّ أحدُهم لو رآنی بأهله و ماله».
شدیدترین امت من از نظر عشق به من مردمی هستند که بعد از من دوست دارند که ای کاش من را با اهل و مالشان ببیند.
15- «أشدُّ أُمتی لی حُبّاً قومٌ یکونون بعدی یودّ أحدهم أنّه فقد أهله و ماله و أنّه رآنی».
عاشق ترین امت من نسبت به من قومی هستند که دوست داشته باشند که خانواده و مالش را از دست بدهد و من را ببیند.
16- «إنَّ أُناساً من أُمّتی یأتُونَ بَعدی یودّ أحدهم لو اشترى رؤیتی بأهله و ماله».
مردمی از امت بعد از من میآیند که دوست دارند ای کاش دیدن من را در قبال فروختن خانواده و مالشان به دست میآوردند.
17- «من دعا بهؤلاء الدعوات فی دبر کلّ صلاة مکتوبة حَلَّت له الشفاعةُ منی یوم القیامة: اللّهمّ اعطِ محمّداً الوسیلةَ و اجْعلَ فی المصطفین محبّته، و فی العالمین درجته و فی المقربین ذکر داره».
کسی که این دعاها را بعد از هر نمازی به صورت مکتوب بخواند، شفاعت من برای او در روز قیامت حلال میشود: «خدایا به محمد وسیله بده و در برگزیدگان محبتش را قرار بده و در جهانیان درجهاش را و در مقربین ذکر دارش را».
18- من قال فی دبر کل صلاة مکتوبة: «اللّهمّ اعطِ محمّداً الدرجة و الوسیلة، اللّهمّ اجعل فی المصطفین محبَّته و فی العالمین درجته، و فی المقرّبین ذکره» من قال تلک فی دُبُر کلّ صلاة فقد استوجب علیّ الشفاعة وَ وَجَبَتْ له الشفاعة.
و قد رُوی عن أبی بکر قال: الصلاة على النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم أمحقُ للخطایا من الماءِ للنارِ، و السَّلام على النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم أفضلُ مِن عتق الرِّقاب، و حبُّ رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم أفضلُ من عِتق الأنفس أو قالَ: من ضرب السیف فی سبیل اللَّه عزّ و جلّ.
کسی که بعد از هر نماز به صورت مکتوب بگوید: «خداوندا به محمد صلی الله علیه و آله درجه و وسیله را بده و در برگزیدگان محبتش را و در جهانیان درجهاش را، و در مقربین ذکرش را» بر من شفاعت او واجب است و شفاعت بر او واجب میشود.
از ابوبکر نقل شده که نماز (صلوات) بر پیامبر صلی الله علیه و آله نابود کنندهترین چیز نسبت به گناهان و اشتباهات است نسبت به اینکه آب آتش را خاموش میکند، و سلام بر پیامبر صلی الله علیه و آله از آزاد کردن بنده با فضیلتتر است و حب رسول خدا9 با فضیلتتر است از آزاد کردن جانها یا گفت: کسی که در راه خدا شمشیر بزند.
. التوبة: 24.
المائدة: 56.
. الکهف: 6.
. فاطر: 8.
. آل عمران: 159.
القلم: 3- 4.
الضحى: 4- 5.
التوبة: 128.
ر.ک: جامع الأُصول ج 1 به نقل از صحیح البخاری و مسلم و الترمذی و النسائی، و کنز العمال ج 2، و 6 و 12.
موضوع :