درس اول: سادگی عقیده و آسانی تکلیف در اسلام

•هدف پیامبر صلی الله علیه و آله: گسترش توحید و مبارزه با بت پرستی و اعتقاد به روز قیامت
•اجرای این امر از طریق انجام واجبات و ترک محرمات
•اسباب و علل گسترش دین اسلام: سادگی عقیده و آسانی تکلیف
•تجسم عقیده اسلامی در سوره توحید
•اکتفای اسلام در زمینه عقیده به همین مقدار (از نظر عقل و وحی) و عدم لزوم فرو رفتن در مسائل عقلی فلسفی
•«وَ ما جَعَلَ‏ عَلَیْکُمْ‏ فِی‏ الدِّینِ‏ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْل‏» حج: 78
• از آیین پدرتان ابراهیم پیروى کنید؛ خداوند شما را در کتابهاى پیشین و در این کتاب آسمانى «مسلمان» نامید.
•«ما یُریدُ اللَّهُ‏ لِیَجْعَلَ‏ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ» مائده: 6
•خداوند نمى‏خواهد مشکلى براى شما ایجاد کند.
•«یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْر» بقره: 185
• خداوند، راحتى شما را مى‏خواهد، نه زحمت شما را
•«وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِنا» بقره: 286
•پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر مدار!
•قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ««مِمَّا أَعْطَى‏ اللَّهُ‏ أُمَّتِی‏، وَ فَضَّلَهُمْ بِهِ عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ، أَعْطَاهُمْ ثَلَاثَ خِصَالٍ لَمْ یُعْطَهَا إِلَّا نَبِیٌّ: وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى کَانَ إِذَا بَعَثَ نَبِیّاً قَالَ لَهُ: اجْتَهِدْ فِی دِینِکَ وَ لَا حَرَجَ عَلَیْکَ، وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَعْطَى ذَلِکَ أُمَّتِی حَیْثُ یَقُولُ‏ وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ‏، یَقُولُ: مِنْ ضِیقٍ». (البرهان: 105/3).
•از مواردی که خدا به امت من عطا کرد و ایشان را بر سایر امتها برتری داد، این است که به ایشان سه ویژگی عنایت فرمود که به جز انبیا عنایت نکرده بود: و آن این است که خداوند تبارک و تعالی زمانیکه پیامبری را مبعوث می نمود، به او می فرمود: در دین خود تلاش کن و بر تو سختی و تنگنایی نیست و خداوند متعال این امر را بر امت من عنایت فرمود، هنگامی که می فرماید: برای شما در دین سختی نیست، منظور این است که تنگنایی نیست.
•ظاهر حدیث بیانگر برداشته شدن سختی از این امت = امری که مختص انبیاء امت‌های پیشین بوده است.
•از امام علی علیه السلام سؤال شد: «أَ یُتَوَضَّأُ مِنْ‏ فَضْلِ‏ وَضُوءِ جَمَاعَةِ الْمُسْلِمِینَ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَوْ یُتَوَضَّأُ مِنْ رَکْوٍ أَبْیَضَ مُخَمَّرٍ؟ فَقَالَ لَا بَلْ مِنْ فَضْلِ وَضُوءِ جَمَاعَةِ الْمُسْلِمِینَ فَإِنَّ أَحَبَّ دِینِکُمْ إِلَى اللَّهِ الْحَنِیفِیَّةُ السَّمْحَةُ السَّهْلَةُ». (وسائل الشیعه،‌ج1، ص 210)
•«آیا از باقیمانده ی وضوی گروه مسلمانان وضو بگیرید برای شما دوست داشتنی تر است یا اینکه از ظرف سفید سرپوشیده وضو بسازید؟ امام فرمودند: البته از باقیمانده‌ی وضوی گروه مسلمانان ، همان بهترین دین شما نزد خداوند دین راستگرای سهل و آسان است».
•قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «بُعِثْتُ بِالْحَنِیفِیَّةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَة». (کافی، ج1، ص164). من به دین راستگرای سهل و آسان برانگیخته شدم.
ارکان اسلام در آیات و روایات
•ارکان اسلام: نشانگر مسلمان بودن
•اکتفای رسول اللهn در قبول اسلام به ایمان به خدا و رسالت نبیn:

به 1. شهادتین 2. نمازخواندن 3. زکات دادن

•انجام این ارکان = محفوظ شدن خون و آبرو و مال
•«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنا» نساء: 94
•عن عبد الله بن عمر: «بنی الا سلام علی خمس، شهاد? أن لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله و إقام الصلا? و إیتاء الزکا? و الحج و صوم رمضان». (صحیح بخاری، ج1، کتاب الایمان).
•برای جنگ خیبر پیامبرn به حضرت علیg معیار جنگیدن را بر اساس شهادتین قرار داد.
•شافعی در کتاب «الاُم» از ابوهریره از رسول اللهn: معیار جنگیدن و کشتن مردم بر اساس گفتن لاإله إلا الله است.

گفتن لاإله إلا الله باعث حفظ خون و اموال می شود و قضاوت به راست و دروغ بودن آن به عهده‌ی خداست.

قال رسول الله: «من شهد أن لا إله إلا الله و استقبل قبلتنا و صلی صلاتنا و أکل ذبیحتنا فذلک المسلم، له ما للمسلم و علیه ما علی المسلم». (جامع الاصول: ج1: ص 158ـ 159).

انس از رسول الله صلی الله علیه و آله: روایت کرده که هر کس به لاإله إلا الله و محمد رسول الله شهادت داد و به قبله‌ی ما نماز خواند و گوشت قربانی ما را خورد و نماز ما را خواند، ریختن خون ایشان و گرفتن اموال ایشان بر ما حرام است.

نتیجه: تصریح احادیث به محفوظ بودن خون و آبروی مسلمانان با اعتقاد به توحید و رسالت رسولn

بنابراین: دین اسلام آسان و تکالیف آن راحت است.

نهی از تکفیر مسلمان در سنت

•قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

1. «اسلام بر چند ویژگی بنا شده است: شهادت به یگانگی خدا و این که محمدn رسول خداست و اقرار به آنچه از جانب خدا آورده است و جهادی که جریان دارد از زمان مبعوث شدن فرستادگانش تا آخرین گروهی که از مسلمانان باشند ... پس ایشان را به گناهی تکفیر نکنید و علیه ایشان به شرک شهادت ندهید».

2. «اهل آیین خود را تکفیر نکنید، هر چند گناه کبیره انجام دهند»‌.

3. «احدی از اهل قبله را به گناهی تکفیر نکنید، هر چند گناه کبیره انجام دهند»‌.

4. «اسلام بر سه چیز بنا شده است: ... اینکه اهل لا إله إلا الله را به گناهی تکفیر نکنید و به شرک ایشان شهادت ندهید».

5. از ابوذر وارد شده که از رسول خداn شنید که می‌فرماید: «مردی به مردی دیگر نسبت فسق یا کفر نمی‌دهد مگر اینکه به خودش باز می‌گردد، اگر فرد اول دارای چنین صفتی نباشد».

6. ابن عمر از رسول اللهn : «کسی که به برادرش بگوید: ای کافر، یکى از آن‏دو به عقوبت آن بدى دچار خواهد شد».

7. «کسی که مؤمنی را به کفر نسبت دهد، مثل کسی است که او را کشته است، و کسی که فردی را به چیزی بکشد، خدا او را به همان چیزی که او را کشته عذاب می کند».

8. «کسی که برادرش را تکفیر کند، قطعاً به عقوبت آن گرفتار خواهد شد».

9. «زمانیکه مردی به برادرش بگوید: ای کافر گویا که او را کشته است و لعنت کردن مؤمن مثل کشتن اوست».

10. «هر گاه مسلمانى، مسلمان دیگرى را تکفیر کند اگر او واقعاً کافر باشد که هیچ، وگرنه خود او کافر است‏».

11. «از اهل لا إله إلا الله دست نگه دارید و ایشان را به گناهی تکفیر نکنید، زیرا هر کس اهل لا إله إلا الله را تکفیر کند به کفر نزدیکتر است».

12. «اگر کسى به برادر دینى‏اش «کافر» خطاب کند، گناه این نسبت را یکى از آن دو به دوش مى‏کشد، اگر راستگو باشد که هیچ، و الّا به خود او برمى‏گردد».

13. «هر گاه فردی به برادرش بگوید: ای کافر، به عقوبت آن یکی از آن دو دچار می‌شود، اگر همانگونه باشد وگرنه به سوی خودش باز می‌گردد.».

14. «زمانیکه مردی به برادرش بگوید ای کافر! عقوبت آن به یکی از آن دو باز می‌گردد، اگر کسی که به او (کافر) گفته شده کافر باشد (کافر است) وگرنه به کسی که این حرف را زده باز می‌گردد».

15. «مردی به کفر مردی شهادت نمی‌دهد، مگر اینکه عقوبت آن به یکی از آن دو باز می‌گردد، اگر کافر باشد که همانطور است که او گفته و اگر کافر نباشد، به تکفیر کردن او کفار شده است».

16. از حضرت علیg آمده در مورد مردی به که به مرد دیگری می‌گوید: ای کافر! ای خبیث! ای فاسق! ای حمار! «بر او حدی معلوم نیست، والی هر گونه بخواهد او را تعزیر می‌کند».

 

اسلام و وحدت مسلمانان دلایل قرآنی 

1. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ‏ إِخْوَة». (حجرات: 10)

2. «وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ وَ الْمُؤْمِناتُ‏ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض‏». (توبه: 71)

3. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم‏». (فتح:29)

4. «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیم‏». (آل عمران: 105)

5. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا». (آل عمران: 103)

6. «إِنَ‏ الَّذینَ‏ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَفْعَلُون‏». (انعام: 159)

7. «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ‏ مِنْ‏ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا». (حجرات: 13)

 

اسلام و وحدت مسلمانان: دلایل روایی

•قال رسول اللهn:
•1.«داخل بهشت نمی‌شوید تا اینکه ایمان بیاورید، و ایمان نمی‌آورید تا محبت بورزید، آیا شما را راهنمایی نکنم به چیزی که زمانیکه آن را انجام بدهید، محبت می‌ورزید؟ سلام بین خود را آشکار و بلند بگویید» (کنز العمال:ج15، ص 892 و ج3، ص 413).
•2. «دین نصیحت است، گفتند: برای چه کسی یا رسول الله؟ فرمود: برای خدا و کتابش و رسولش و ائمه مسلمین و عموم مردم، و قسم به آن کس که جانم در دست اوست، بنده ایمان نمی‌آورد مگر اینکه برای برادرش دوست بدارد آنچه برای خود دوست می‌دارد» (کنز العمال:ج15، ص 892 و ج3، ص 413).
•3. «ذمه و عهده داری مسلمین یکی است، پست‌ترین ایشان برای آن سعی و تلاش می‌کند، در حالیکه ایشان کمک کار یکدیگرند، پس هر کس به مسلمانی خیانت و نقض عهد کند، لعنت خدا و ملائکه و همه‌ی مردم بر اوست و از او در روز قیامت هیچ بازدارنده‌ای و جایگزینی پذیرفته نمی‌شود» (مستدرک حاکم، ج2، ص 141. مسند احمد، ج1، ص 126و 151).
•4. «از ظن و گمان بپرهیزد، زیرا ظن دروغ‌ترین گفتار هاست و تجسس نکنید و سخن چینی و سخن پراکنی نکنید و به یکدیگر حسد نورزید و دنبال هم نکنید و نسبت به هم بغض نورزید و بندگان خدا و برادران هم باشد، حلال نیست بر مسلمانی که بیشتر از سه روز قهر کند» (کنز العمال،ج16، ص 86 و ج1، ص 150).

 

•5. «مسلمان برادر مسلمان است به او ظلم نمی کند و او را تسلیم نمی کند و هر کسی در پی حاجت برادرش باشد، خدا در پی حاجت او خواهد بود و هر کس از مسلمانی گرهی بگشاید خداوند گره از کار او در روز قیامت خواهد گشود». (همان)

دیدگاه علمای مسلمان در مورد تکفیر مسلمان
 •نهی علمای مسلمان از تکفیر مسلمانان
•ابن حزم: هیچ مسلمانی به واسطه‌ی گفتار یا اعتقاد یا فتوا تکفیر و تفسیق نمی شود. هر کس در مورد چیزی اجتهاد کند و به معتقد شد به نظری که داده حق است، پس او به هر صورت دارای اجر است، و اگر به حق برسد دارای دو اجر است، و اگر خطا کند دارای یک اجر است.
•تقی الدین سُبکی: تکفیر مؤمنین واقعا سخت است. هر کس در قلبش ایمان باشد، در حالیکه که شهادتین را گفته‌ باشد، تکفیر ایشان امری هولناک است.
•احمد بن زاهر سرخسی (اصحاب ابوالحسن اشعری): ابوالحسن اشعری اصحابش هنگام وفات جمع کرد و گفت: شاهد باشید بر اینکه من احدی از اهل قبله را به گناهی تکفیر نکردم، زیرا معتقدم که ایشان به یک معبود اشاره می‌کنند، و اسلام شامل ایشان می‌شود.
•قاضی عبد‌الرحمان ایجی: همه‌ی ‌متکلمین و فقها بر آنند که احدی از اهل قبله تکفیر نمی‌شود.
•رشید رضا: بزرگترین بلای فرقه‌های اسلامی نسبت کفر و فسق دادن به یکدیگر است.
نتایج این اصل
•چون حکم به مسلمان بودن شخص بر اساس کتاب و سنت است. (با ذکر شهادتین، نماز خواندن، زکات دادن، ‌روزه ماه رمضان، حج)  واجب است:

1. حکم به داخل بودن تمام فرقه‌های اسلامی تحت عنوان اسلام، مگر دلیل قطعی بر کفرشان باشد. پیامبرnصرف اعتراف به وحدانیت خدا و رسالت نبی، اسلام ایشان را قبول می‌کرد و چنانچه موارد دیگری شرط بود، می‌بایست آنها را ذکر می‌کرد.

2. اظهار تأسف بر اقدامات مذاهب اسلامی مختلف که یکدیگر را تکفیر می‌کنند.(اهل حدیث و حنابله  معتزله)

3. تأسف بر تسری این وضعیت به فروع دین در مذاهب چهارگانه که موجب اختلافات و درگیریهای خونین شد.

4. ناپسند بودن اعتقاد ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب در تکفیر تمام امت اسلامی اعم از شیعه و اهل سنت.

 



موضوع :