روش بطن گیری از قرآن

آیت الله معرفت چهار مرحله زیر را براى بطن‏گیرى (دلالتهای التزامی غیر بیّن) از قرآن پیشنهاد مى‏کند:
اول: به دست آوردن هدف آیه.
دوم: الغاى خصوصیت از ویژگى‏هاى غیر دخیل در هدف.
سوم: به دست آوردن قاعده‏اى کلى (پیام آیه).
چهارم: تطبیق قاعده بر مصادیق جدید در هر زمان.
«أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَب‏»
1. هدف آیه: نابودی
2. الغای خصوصیت: برادران: دشمن، یوسف: نخبه، روش: بازی، وظیفه: دانا شدن
3. قاعده کلی: دشمن به بهانه های مختلف انسانهای نخبه را از بین می برند.
4. تطبیق قاعده: دشمن به بهانه المپیادها، نخبگان را از بین می برد.
uالبته این قاعده و هدف باید از مدلول معناى التزامى آیه باشد؛ به صورتى که مورد آیه، مصداق آن باشد وگرنه برداشت شخصى و تفسیر به رأى مى‏شود (التفسیر الاثرى الجامع، 1/ 31- 36).

 

3. تفسیر تربیتى، مبحث میان رشته‏اى است، بنابراین باید ضوابط مباحث میان‏رشته‏اى در آن رعایت شود. از جمله این که شخصى اقدام به این کار کند که با حوزه تفسیر و علوم تربیتى آشنایى لازم را داشته باشد (ر. ک. به: منطق تفسیر قرآن (3)، روش تحقیق در تفسیر و علوم قرآن).

4. قواعد تفسیرى لازم در تفسیر عمومى، در این جا هم ضرورى است (ر. ک. به: منطق تفسیر (1))، ولى در این جا از قاعده «بطن‏گیرى» به صورت گسترده استفاده مى‏شود.

5. اسلوب اجرایى تفسیر تربیتى مى‏تواند ترتیبى یا موضوعى باشد. «تفسیر موضوعى تربیتى» براى استنباط کل اهداف، مبانى و نظام تربیتى قرآن و «تفسیر تربیتى ترتیبى» براى به دست آوردن آموزه‏ها و پیام‏هاى آیات قرآن لازم است.(رضایی اصفهانی، تفسیر تربیتی سوره حمد. مقاله چاپ شده در مجله علمی تخصصی، جامع? المصطفی).
قواعد تفسیر
«قواعد تفسیر» به ضوابطی کلى اطلاق مى‏شود که مفسر در تلاش تفسیرى خویش باید آن را رعایت کند و در چارچوب آن به تفسیر بپردازد.
  • نکات:
1. قواعد تفسیرى گاهى با قواعد اصول الفقه و قواعد ادبیات عرب و علم منطق و ... تداخل دارد؛ یعنى برخى قواعد هم قاعده اصولى و هم قاعده تفسیرى به‏شمار مى‏آید.
2. قواعد تفسیرى، قوانینى کلى است که بر مصادیق و جزئیات در آیات قرآن تطبیق مى‏شود و به وسیله آنها تفسیر قرآن شناخته مى‏شود. رابطه آن با تفسیر، رابطه منطق با فکر است که مى‏تواند مانع لغزش فکرى شود.
3. قواعد تفسیرى، مخصوص یک آیه یا سوره خاص نیست؛ وگرنه قاعده کلى به‏شمار نمى‏آید .(رجبى، محمود ‏، روشها و گرایشهاى تفسیرى‏، ص4).
قاعده اول: راه دست‏یابى به قرائت صحیح‏
براى به دست آوردن قرائت پیامبر گرامى اسلام (ص) راه‏هاى گوناگونى وجود دارد:
1ـ سیره عملى مسلمانان‏:
قرآن مورد توجه مسلمانان بوده و اگر اختلافی در آن بود به ما می رسید، پس قرائت فعلی مطابق سیره مسلمانان است.
2ـ  شهرت یک قرائت‏:
شهرت یک قرائت موجب صحت آن است، زیرا امکان ندارد قرائت پیامبر ترک شده و قرائت دیگر مشهور شود.
3ـ نقل متواتر یک قرائت:
تواتر و کثرت یک قرائت به صورت متعدد (نشانگر محال بودن دروغ بودن آن)و نشانگر صحت آن قرائت است.
4ـ شهرت قرائت در صدر اسلام‏‏
وقتی تنها یک قرائت از صدر اسلام دارای شهرت بوده، بیانگر رواج قرائت پیامبرn است و قرائاتی که بعدها شهرت یافته فاقد اعتبار است.
5ـ سازگارى با مسلمات ادبى، نقلى و عقلى‏
uهنگام وجود چند قرائت، موردی پذیرفته می شود که بر اساس فصاحت و بلاغت، با روایات یا قواعد عرب یا عقل  مخالف نباشد. اگر چند قرائت مشهور با این خصوصیات باشد، باید آنها را به صورت احتمالی تفسیر کرد یا قدر مشترک آنها را گرفت.
تواتر قرائت کنونى: ‏روایت حفص از عاصم از امام علیg، قرائت واقعی یافت شده از پیامبرnمی‌باشد، هر چند برخی نقلهای تاریخی بیانگر قرائتهای متعدد با ادعای شهرت شده‌اند.
 قاعده دوم : توجه به مفاهیم کلمات در زمان نزول‏
1. آگاهى از مفاد واژگان قرآن‏
هر کلمه دارای معنای خاصی است که برای تفسیر آیات باید از مفاهیم واژگان به صورت دقیق آگاه شد.
2. به دست آوردن معانى واژه‏ها با توجه به فرهنگ زمان نزول‏
uمعیار مفاهیم واژگان در عصر نزول است، زیرا مفاهیم گاه تغییر یافته ولی قرآن به زبان مردم عصر نزول سخن گفته است.
مثال:«أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفاتاً «مرسلات/25»»

برخى واژه «کفات» = پرواز کننده   استفاده برای حرکت انتقالى زمین

ولى اگرثابت شود که این معنا جدید است، تفسیر آیه شریفه براساس آن و استفاده حرکت انتقالى زمین از این آیه نادرست است.

 (رجبی، محمود؛ روش تفسیر قرآن، ص 57ـ 75. )

3. اکتفا نکردن به معانى ارتکازى‏
uمعانی واژگان باید از منابع معتبر به دست آید نه از معانی نزدیک به ذهن، زیرا ممکن است این معنا در زمانهای متأخر به وجود آمده باشد یا در آن زمان معانی دیگری نیز برای آن کلمه وجود داشته باشد. مثال: «إِلى‏ رَبِّها ناظِرَةٌ: قیامت، 23»

برخى «ناظره = نگاه با دیده سر»    گفته اند: خدا با چشم ظاهر دیده مى‏شود (معنای ارتکازی)

ولی «ناظره= انتظار کشیدن و در انتظار چیزى بودن»   این آیه در روایات به «در انتظار رحمت یا ثواب خدا بودن» تفسیر شده است. (تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 464؛ شیخ صدوق، حسین، التوحید، ص 262)

4. در نظر گرفتن همه معانى‏
uزبان قرآن مانند دیگر زبان‌ها دارای معانی متعدد اعم از حقیقی و مجازی است، در این موارد برای فهم معنای واژه باید ضمن دانستن تمام معانی کلمه از قرائن کمک گرفت تا معنای مورد نظر به دست آید.

5. فرق نهادن میان معانى حقیقى و مجازى‏

اگر واژه‌ای دارای یک معنای حقیقی باشد  همان معنا مبنای تفسیر

   در صورتی که دارای چند معنا یا  معانی مجازی باشد  دریافت معنای حقیقی طبق روش عقلایی از قرائن

6. حقیقت قرآنى‏

واژه‌ای که در یک معنا به قدری تکرار شود که همگان همان معنا را بفهمند، آن معنا را «حقیقت» می‌نامند. («حقیقت شرعیه یا متشرعه» در علم اصول).
برخی الفاظ به صورت «حقیقت قرآنی» درآمده‌اند که بدون قرینه همان معنا در  ذهن افراد تداعی می‌شده‌ است.
اگر لفظی دارای «حقیقت قرآنی» باشد نمی‌توان آن را بر اساس «حقیقت لغوی» تفسیر نمود. مثل «صراط» یا «قلب» ‌که در معنای طریق غیر حسی بکار رفته است.

7. حمل لفظ بر معانى متعدد

uشمارى از واژگان قرآن کریم داراى معانى متعدد است و دلیلى بر تعیّن یکى از آنها وجود ندارد. جمعى از مفسّران در چنین مواردى یک لفظ را بر همه معانى آن حمل مى‏کنند و همه آنها را مراد خداوند مى‏دانند.


موضوع :