بسم الله الرحمن الرحیم
مباحثی که در فهم و تفسیر قرآن کمک و از خطای فهم مفسر جلوگیری می کنند، و ضوابط تفسیر معتبر را روشن می سازند. این مباحث چند محور عمده دارد: مبانی تفسیر، قواعد تفسیر، روشهای تفسیر و گرایشهای تفسیری.
این جزوه در سطح مقدمات تفسیر دو واحدی در رشته تعلیم و تربیت تدوین و جمع آوری شده است. برای تکمیل مباحث و اطلاعات بیشتر به اصول التفسیر و قواعده از عبدالرحمن العک، قواعد التفسیر لدی الشیع? و السن? از فاکر میبدی، منطق تفسیر 1 و 2 از دکتر محمد علی رضایی اصفهانی، روشهای تفسیر قرآن از محمود رجبی، قواعد تفسیر از علی اکبر بابایی، مبانی و روش های تفسیری از عمید زنجانی ... مراجعه شود.
مبانی تفسیر یعنی مبادی تصوری و تصدیقی تفسیر که آگاهی از آنها و تعریف و انتخاب مبنا در مورد آنها قبل از تفسیر، برای مفسر لازم است که شامل مباحثی همچون مفهوم شناسی تفسیر، تأویل، بطن، منابع، شرایط مفسر، ضوابط تفسیر معتبر و ... می شود.
تفسیر: واژه تفسیر یک بار در قرآن به کار رفته است أَحْسَنَ تَفْسِیراً؛ (فرقان/ 33) که به معناى لغوى است و اشاره مىکند که آیات قرآن در برابر مثالهاى مخالفان، مثالهاى حق و تفسیرى زیباتر ارائه مىکنند. در احادیث نیز واژه «تفسیر» به کار رفته است؛ از جمله پیامبر در حدیثى واژه ظلم در آیه 82 انعام را به شرک «تفسیر» فرمود. راوى مىگوید: «فقالوا ایّنا لم یظلم نفسه؟ «ففسره» النبى بالشرک» (صحیح بخارى؛ ابن کثیر، تفسیر قرآن، 4/ 444؛ بصائر الدرجات، 195).
واژه تفسیر در لغت به معناى «بیان»، «توضیح»، «پردهبردارى» و «اظهار معناى معقول» به کار رفته است. (ر. ک. به: مقاییس اللغه؛ مصباح المنیر؛ التهذیب؛ صحاح؛ تاج العروس؛ مفردات راغب، ماده «فسر»)
برخى معتقدند واژه «فسر» در اشتقاق کبیر، مقلوب «سفر» است (الاتقان فى علوم القرآن، 2/ 192؛ البرهان فى علوم القرآن، 2/ 284؛ مجمع البحرین، ماده فسر) و مسافرت را از آن جهت سفر مىگویند که اخلاق مردم در آن آشکار مىشود و مسافر هنگام سفر از صحنههاى جدید پرده برمىگیرد و آگاه مىشود.
با استفاده از معناى لغوى و تعاریف صاحبنظران، مىتوان تفسیر را این گونه تعریف کرد:
«مقصود از تفسیر، تبیین معناى استعمالى آیات قرآن و آشکار کردن مراد جدى آن، بر اساس قواعد ادبیات عرب و اصول عقلایى محاوره و با یارى از منابع و قراین معتبر است».
تأویل از «اول» به معناى رجوع گرفته شده[1] و با توجه به ریشه اصلى آن به معناى «ارجاع برگرداندن»[2] است. در کتابهاى لغت براى تأویل معانى فراوانى ذکر شده که مىتوان آنها را در سه دسته قرار داد و به سه معناى جامع بازگرداند:
یک، معناى حقیقى و منظور واقعى برخى آیات متشابه؛
دو، معنا و معارف باطنى آیات کریمه، اعم از آیات محکم و متشابه؛
سه، مصادیق برخى آیات کریمه که از دید عرف و افراد عادى پنهان است.
واژه «قواعد» جمع «قاعده» و به معناى اصل و اساسى است که بر آن تکیه مىشود و مسائل دیگر بر آن بنیان گذاشته مىشود. «قواعدتفسیر دستورالعملهایی کلی برای تفسیر قرآن، مبتنی بر مبانی متقن عقلی، نقلی و عقلایی است که با وجود آنها تفسیر ضابطهمندمیشود و با رعایت آنها خطا در فهم معنا و مراد آیات کاهش مییابد».[3]
تفاسیر کهن قرآن کم و بیش به مطالب تربیتى قرآن توجه داشتهاند، ولى تفاسیر جدید مثل فى ظلال القرآن، نمونه، من هدى القرآن، من وحى القرآن، نور و تفسیر قرآن مهر بیشتر به این مطالب توجه کردهاند.
در عصر ما برخى تفاسیر با عنوان «تفسیر تربیتى» منتشر شده است، مثل نخستین تفسیر تربیتى قرآن، حسین میرزا خانى 1369 ش و التفسیر التربوى للقرآن الکریم، انواز البار، 1428 ق.
مورد اول رویکرد تربیتى به معناى خاص ندارد و بیشتر تفسیرى اخلاقى، عرفانى، فقهى، فلسفى و ... است، تفسیر دوم هم که رویکرد تربیتى دارد، نکات تربیتى قرآن را به صورت مختصر مطرح کرده است.
چهارم: تطبیق قاعده بر مصادیق جدید در هر زمان.
البته این قاعده و هدف باید از مدلول معناى التزامى آیه باشد؛ به صورتى که مورد آیه، مصداق آن باشد وگرنه برداشت شخصى و تفسیر به رأى مىشود (التفسیر الاثرى الجامع، 1/ 31- 36).
روششناسى
تفسیر تربیتى قرآن داراى مبانى، روشها، قواعد، اسلوب و شیوه است.
1. مبانى تفسیر تربیتى قرآن همان مبانى تفسیر عمومى قرآن است، مثل امکان فهم و تفسیر قرآن و جواز آن، تحریف ناپذیرى قرآن و ... (ر. ک. به: منطق تفسیر قرآن (1)، مبانى و قواعد تفسیرى)
2. در تفسیر تربیتى از همه روشهاى صحیح تفسیر قرآن، مثل تفسیر قرآن به قرآن، روایى، عقلى، اشارى (باطنى)، علمى و اجتهادى بهره گرفته مىشود و باید از تفسیر به رأى پرهیز شود. (ر. ک. به: منطق تفسیر قرآن (2)، روشها و گرایشهاى تفسیرى)، البته در این نوع تفسیر، روشباطنى (دلالتهای التزامی غیر بیّن[4]) به صورتى که علامه معرفت بیان کرده است، کاربرد بیشترى دارد. ایشان چهار مرحله زیر را براى بطنگیرى از قرآن پیشنهاد مىکند:
روش بطن گیری از آیات
اول: به دست آوردن هدف آیه.
دوم: الغاى خصوصیت از ویژگىهاى غیر دخیل در هدف.
سوم: به دست آوردن قاعدهاى کلى (پیام آیه).
چهارم: تطبیق قاعده بر مصادیق جدید در هر زمان.
البته این قاعده و هدف باید از مدلول معناى التزامى آیه باشد؛ به صورتى که مورد آیه، مصداق آن باشد وگرنه برداشت شخصى و تفسیر به رأى مىشود (التفسیر الاثرى الجامع، 1/48 ـ52).
3. تفسیر تربیتى، مبحث میان رشتهاى است، بنابراین باید ضوابط مباحث میانرشتهاى در آن رعایت شود. از جمله این که شخصى اقدام به این کار کند که با حوزه تفسیر و علوم تربیتى آشنایى لازم را داشته باشد (ر. ک. به: منطق تفسیر قرآن (3)، روش تحقیق در تفسیر و علوم قرآن).
4. قواعد تفسیرى لازم در تفسیر عمومى، در این جا هم ضرورى است (ر. ک. به: منطق تفسیر (1))، ولى در این جا از قاعده «بطنگیرى» به صورت گسترده استفاده مىشود.
5. اسلوب اجرایى تفسیر تربیتى مىتواند ترتیبى یا موضوعى باشد. «تفسیر موضوعى تربیتى» براى استنباط کل اهداف، مبانى و نظام تربیتى قرآن و «تفسیر تربیتى ترتیبى» براى به دست آوردن آموزهها و پیامهاى آیات قرآن لازم است.[5]
در تفسیر تربیتى قرآن این عناصر مورد عنایت است:
1) توضیح معانى و مقاصد آیات قرآن با عنایت به فرآیند تربیت،
2) استخدام علوم تربیتى براى توضیح آیات قرآن،
3) توجه به بُعد تربیتى قرآن در بیان نکات تفسیرى،
4) تبین آموزهها و پیامهاى تربیتى قرآن،
5) بهرهجویى از آیات قرآن براى جهتدهى به مبانى علوم انسانى،
6) نظریهپردازىهاى تربیتى بر اساس آیات قرآن،
7) استنباط اهداف، مبانى و روشها و در نهایت نظام تربیتى از قرآن،
8) توجه به نکات تربیتى قرآن براى پرورش ابعاد و ساحتهاى تربیتى انسان؛ همچون: بعد عقلى، عاطفى، و ...).
تذکر: برخى عناصر بالا در تفسیر ترتیبى تربیتى و برخى در تفسیر موضوعى تربیتى تحقق مىیابد. براى مثال استنباط نظام تربیتى قرآنى بدون توجه به همه آیات قرآن و طبقهبندى آنها در یک تفسیر موضوعى، در عمل امکان ندارد، اما به هر حال تفسیر ترتیبى تربیتى قرآن بر تفسیر موضوعى تربیتى مقدم است، زیرا تا وقتى نکات تربیتى را از تک تک آیات به دست نیاوریم، نمىتوانیم آنها را در یک تفسیر موضوعى به صورت نظاممند کنار هم قرار دهیم.
[1]. ابن اثیر، مبارک، النهایة فى غریب الحدیث و الاثر، ج 1، ص 80 و 81؛ لسان العرب؛ الصحاح؛ مقاییس اللغة؛
[2]. على بن محمد جرجانى در التعریفات (ص 65) تأویل را به معناى ترجیع مىداند که با معناى ارجاع یکى است.
[3]. بابایی، قواعد تفسیر قرآن، ص16.
[4]. ر.ک: معرفت، محمد هادی؛ تفسیر الاثر الجامع و رجبی، محمود ؛ روشهای تفسیر.
[5]. رضایی اصفهانی، تفسیر تربیتی سوره حمد. مقاله چاپ شده در مجله علمی تخصصی، جامع? المصطفی.
موضوع :