وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ (4)
1. طهارت ظاهری: لباس خود را از نجاسات پاک کن، زیرا تطهیر در نماز واجب است و در غیر نماز نیکوست.
- کیفیت تطهیر: شستن، حفظ از نجاست با کوتاه کردن.
- قیل: اولین امر در ترک عادات ناپسند، کوتاه کردن لباسهای بلند بود.
2. طهارت باطنی: خود را از اخلاق ناپسند و افعال پست پاک کن.
- تکامل یافتن با عمل بعد از قوای نظری و دعوت بدان.
- تعلیم امام علی علیه السلام به اصحابش: تشمیر الثّیاب طهور لها، قال تعالى: وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ، یعنی: فشمّر (بالا ببر).
عن أبی عبد اللّه علیه السّلام فی قول اللّه تبارک و تعالى: وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ قال: فشمّر.
عن أبی عبد اللّه علیه السّلام: امام علی علیه السلام یک لباس را یک دینار خرید. یک لباس روی پا، ازاری تا وسط ساق پا، ردائی تا جلوی سینه که از پشت تا پایین کمر بود. سپس دستش را به آسمان بلند کرد و پیوسته حمد الهی را بجا آورد تا داخل منزل شد، سپس فرمود: سزاوار است مسلمانان چنین لباسی بپوشند. امام صادق علیه السلام فرمود: ولی امروز مسلمانان نمیتوانند چنین لباسی بپوشند و چنانچه ما چنین لباسی بپوشیم میگویند او دیوانه است و برای خود نمایی چنین لباسی پوشیده است. و خداوند می فرماید:«وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ». فرمود: لباست را بالا ببر و آن را نکش. وقتی قائم ما قیام کند، با این لباس خواهد بود.
- امام کاظم علیه السلام: خدا به نبیش فرمود: «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ» در حالی که لباس او طاهر بود، پس این امر به کوتاه کردن لباس بود.
- سلمه فروشنده ی کلاه گفت: نزد امام باقر علیه السلام بودم که امام صادق علیه السلام داخل شد. امام باقرعلیه السلام به او فرمود: فرزندم، چرا لباست را طاهر نمی کنی؟ ما پنداشتیم که نجاستی به لباس او وارد شده، امام صادق علیه السلام برگشت و فرمود: این طور شد. گفتیم: جانمان به فدایت، لباسش چه شده بود. امام باقرعلیه السلام فرمود: لباسش بلند بود، به او گفتم که لباسش را کوتاه کند. همانا خدا می فرماید: «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ»
مجمع البیان: امیرالمؤمنینعلیه السلام: شستن لباس حزن و اندوه را می برد و آن طاهر کردن لباس برای نماز است و کوتاه کردن آن برای طهارت. خدا می فرماید: «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ» یعنی آن را کوتاه کن.
قمی: تطهیر کوتاه کردن لباس است، و فرمود: شیعیان ما پاک هستند.
وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ (5)
و از پلیدى دورى کن
1. از عذاب دوری کن با ثبات بر دور کردن موجبات شرک و سایر پلیدی ها
رجز= عذاب
قرائت یعقوب و حفص: «وَ الرُّجْزَ » به ضمه مثل «ذکر»
علی بن ابراهیم قمی: «وَ الرُّجْزَ » = خبث، پلیدی
وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ (6)
و منّت مگذار و فزونى مطلب
1. عطا نکن در حالی که در پی کثرت باشی.
2. به عبادتت بر خدا منت نگذار، در حالی که در پی کثرت آن باشی.
3. بر مردم با تبلیغ منت مگذار، در حالی که در پی افزایش اجر از ایشان باشی.
4. بر مردم با تبلیغ منت مگذار، در حالی که در پی افزایش تبلیغ باشی.
- قرائت: «تَسْتَکْثِرْ» به سکون آخر برای وقف
بدل از «َتَمْنُنْ» : کسی که منت گذارد یا طلب زیاده کند یعنی آنرا زیاد شمارد.
قرائت: «تَسْتَکْثِرَ» به نصب: بنا به «أن» مقدر
قرائت: «تَسْتَکْثِرُ» به رفع: به حذف «أن» و باطل کردن عمل نصب آن، مثل روایت: ««أحضر الوغىُ: حاضر کرد صدا را» که مرفوع آمده.
روایات
تفسیر قمی: روایت ابی الجارود: لا تعط العطیّة تلتمس أکثر منها: چیزی را عطا نکن که بیش از آن را بخواهی.
کافی : قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: من أعطی لسانا ذاکرا فقد اعطی خیر الدّنیا و الآخرة: کسی که به او زبانی ذاکر داده شده،خیر دنیا و آخرت به او داده شده است.
و در قول: «وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ»، فرمود: لا تستکثر ما عملت من خیر للّه.
نهج البلاغة (نامه 53): و إیّاک و المنّ على رعیّتک بإحسانک أو التّزیّد فی ما کان من فعلک، فإنّ المنّ یبطل الإحسان، و التّزیّد یذهب بنور الحقّ.
و بپرهیز که با نیکى خود بر رعیت منت گذارى یا آنچه را کردهاى بزرگ شمارى یا آنان را وعدهاى دهى و در وعده خلاف آرى که منت نهادن ارج نیکى را ببرد و کار را بزرگ شمردن نور حق را خاموش گرداند.
وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ (7)
و بخاطر پروردگارت شکیبایى کن
1. صبر را بکار ببند.
2. در تکالیف دشوار صبر کن و بر آزار مشرکان شکیبایی ورز.
فَإِذا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ (8)
هنگامى که در «صور» دمیده شود.
ناقور بر وزن فاعول از ریشه «نقر» به معنای صدا دادن می باشد.
اصل نقر: قرع = کوبیدن
نوع فاء: سببیت بر آزار ایشان صبر کن، در پیش روی ایشان زمان دشواری است که تو عاقبت صبر خود را خواهی دید و دشمنانت عاقبت آزار خود را.
اذا: ظرفی است که دلالت آن در آیات بعد است:«فَذلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ (9) عَلَى الْکافِرِین»
زیرا امر بر کافرین دشوار می شود.
فَذلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ (9)
ذلِکَ (هو) : اشاره به زمان نقر
یَوْمَئِذٍ : بدل برای یوم ، یا ظرف برای خبر : فذلک [وقت] وقوع یوم عسیر.
یَوْمٌ عَسِیرٌ : خبر(هو) محذوف
عَلَى الْکافِرِینَ غَیْرُ یَسِیرٍ (10)
غَیْرُ یَسِیرٍ:
- تأکید بر اینکه این روز از تمام جهات بر کافران سخت است.
- اشاره به اینکه بر مؤمنین کار آسان است.
- تأویل و معنای باطنی: ظهور الهامی در قلب امام زمان و اذن ظهور
- مفضل بن عمر در مورد تفسیر حدیث جابر از امام صادق علیه السلام پرسید:
- امام علیه السّلام فرمود: «لا تحدّث به السفلة فیذیعوه، أما تقرأ کتاب اللّه: فَإِذا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ. إنّ منّا إماما مستترا، فإذا أراد [اللّه] إظهار أمره، نکت فی قلبه نکتة (اشاره) فیظهر، فقام بأمر اللّه.: با افراد نادان در این باره سخن نگو که آن را پخش کنند، آیا کتاب خدا را نخواندهای : زمانی که در صور دمیده شود، از ما امامی غایب است، زمانی کهخدا آشکار شدن امرش را اراده نماید، به قلب او الهامی کرده،پس آشکار میشود و به امر الهی قیام میکند.»
-عن أبی جعفر علیه السّلام قال: قوله: فَإِذا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ. قال: «النّاقور» هو النّداء من السّماء: ألا إنّ ولیّکم فلان بن فلان القائم بالحقّ. ینادی به جبرئیل فی ثلاث ساعات من ذلک الیوم. فَذلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ - عَلَى الْکافِرِینَ غَیْرُ یَسِیرٍ، یعنی بالکافرین: المرجئة الّذین کفروا بنعمة اللّه و بولایة علیّ بن أبی طالب علیه السّلام.
موضوع :