5. قَالَ یَابُنىََّ لَا تَقْصُصْ رُءْیَاکَ عَلىَ إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَنَ لِلْانسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ(5)
مفردات:
کید: نوعی حیله، گاه مذموم، گاه ممدوح؛ بیشتر در مذموم به کار می رود.
استدراج و مکر نیز این چنینند.
متعدی شدن کید: بنفسه و به لام
استدراج: فی القاموس استدرجه: خدعه و استدراج الله العبد: أنه کلما جدد خطیئة جدد له نعمة و أنساه الاستغفار فیأخذه قلیلا قلیلا و لا یباغته یعنی یفاجئه، من" البغتة" و هی الفجأة. «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ» [7/ 182] أی سنأخذهم قلیلا قلیلا (مجمع البحرین، ج2، ص 299).
مکر: صرف الغیر عمّا یقصده بحیلة (به وسیلهی حیله بازداشتن دیگری، از چیزی که قصد انجام آن را دارد )، مفردات راغب،ص 772.
دلالت آیه: یقین یعقوب از خواب یوسف بر سلطنت او و ترس از برادرانش, زیرا خواب یوسف روشن بود و برادرانش به دلیل قوت و نیرو برای او مکر و حیله به کار می بستند.
خطاب دلسوزانه یعقوب:
1. «یَابُنىَ»: لفظ تصغیر
2. نهی از بیان خواب برای برادرانش، قبل از تعبیر آن
3. مقدم داشتن نهی بر بشارت به دلیل شدت توجه او بدان و آگاهی به کینهی برادرانش
دلیل بر آگاهی از حسد برادران: «لَا تَقْصُصْ رُءْیَاکَ عَلىَ إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیْدًا » و
الف) نفرمود:
1. میترسم که برای تو حیلهای بکار بندند.
2. از مکرایشان بر تو ایمن نیستم، (با فاء تفریع بیان نمود).
3. از جهت ایشان ایمن نیستم. (با فاء تفریع «کید» را متفرع بر «اقتصاص» کرد).
ب) تأکید این مطلب با مفعول مطلق
ج) تأکید با «إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْانسَانِ عَدُوٌّ مُّبِین» برای علت آوردن.
6. وَ کَذَالِکَ یجَتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِن تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلىَ ءَالِ یَعْقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلىَ أَبَوَیْکَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسحْاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ(6)
مفردات:
- اجتباء: (جبی)، جبایه : جمع کردن.
اجتباء: جمع کردن اجزای یک چیز و حفظ کردن آن از پراکندگی، که در آن حرکتی از سوی جمع کننده به سوی جمع شونده است.
اجتبای الهی: وقتی خدا به بندهاش نظر رحمت کند و او را گرامی دارد، او را از افتادن در راههای شیطانی حفظ کرده و از پراکندگی محفوظ میدارد، او را در صراط مستقیم قرار داده و امورش را عهدهدار شده و به خود اختصاص میدهد. هم چنانکه در مورد حضرت یوسف (ع) فرمود: «إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِینَ». آیه 24.
- تأویل: امری که در پی رؤیا از حقایق میآید. حقیقتی که برای خواب بیننده با صورتهای مناسب با درک مجسم میشود.
(مثل خواب یوسف که سجده پدر و مادر و برادرانش به صورت سجدهی خورشید و ماه و ستاره مجسم شد).
- احادیث: جمع حدیث، ممکن است مراد رؤیا باشد، زیرا رؤیا حدیث نفس است که انسان آن را در خواب تصور میکند، همانطور که گوینده برای شنونده مطالب را مجسم میکند.
- منظور از احادیث رؤیاست، زیرا رؤیا حدیث نفس است که نفس انسان امور را در خواب به تصویر میکشد، همان طور که گوینده امور را برای شنونده به تصویر میکشد.
تأویل احادیث برای یوسف (ع) اعم از رؤیا:
- از ظاهر سوره بر میآید، خداوند تأویل احادیثی که به یوسف آموخت، اعم از تعبیر خواب باشد، زیرا بین حوادث و اصولی که از آنها نشأت گرفته بود و غایات آنها ارتباطی انکار ناپذیر وجود داشت که یوسف این روابط را کشف مینمود.
مفردات:
- نِعمة: حالت نیکو
بناء النِعمة: بنای حالتی که انسان به خود میگیرد.
نَعمة: تنعّم، بهرهمندی از نعمت
بناء نَعمة: مرة (ضربة: یکبار ضربه زدن، شتمة: یکبار دشنام دادن)
جنس: شامل کم و زیاد
انعام: ایصال الاحسان الی الغیر: (رساندن احسان به دیگری)
انعام زمانی گفته میشود که به جنس ناطقین (جن، انس، ملک) برسد. بنابر این گفته نمیشود: فلانی به اسبش انعام کرد.
نکته: در نعمت معنای نرمی و خوبی و سازگاری نهفته است.
نعمت به انسان اختصاص دارد زیرا آن را با عقل خود درک میکند و امر سودمند را از امر مضر تشخیص میدهد، مثلا مال و اولاد و ... گاه نعمت بوده و گاه مایهی بدبختی میشوند.
نکتهی تربیتی: نعمت، استفاده از عطایای الهی در راه خداست.
خدا هر چیزی را که در راه سعادت بوده و رنگ الهی داشته و موجب تقرب به خدا شود نعمت نامیده و هر آنچه تحت ولایت شیطان باشد، نقمت نامیده است.
نکته: زمانی که انسان در :
- ولایت الهی باشد تمامی اسباب برای او نعمت محسوب میشود.
- ولایت شیطان باشد تمامی اسباب برای او تبدیل به نقمت و بدبختی میشوند.
- کامل شدن نعمت:
اگر وسایل زندگی برای کامل شدن سعادت ناقص باشد، بطوری که انسان نتواند با آن کاملا بهرهمند شود نعمت ناقص است، ولی اگر تمامی وسایل فراهم باشد، آن را کامل شدن (تمامالنعمة) گویند.
معنای آیه: خدا به شما نعمت داد تا در زندگی دنیا سعادتمند شوید و او نعمت را در حق تو (یوسف) و خاندان یعقوب (یعقوب و همسر و سایر فرزندانش) کامل نمود.
- کامل نمودن نعمت برای یوسف علیه السلام:
1. خداوند به او حکمت و نبوت و سلطنت و عزت در مصر عطا نمود.
2. او را از مخلَصین قرار داد و تأویل احادیث را به او آموخت.
- کامل نمودن نعمت بر خاندان یعقوب علیه السلام:
1. چشم یعقوب را به واسطهی فرزندش یوسف روشن ساخت.
2. ایشان را از صحرا نشینی به شهرنشینی در مصر نعمت داد.
1. کامل کردن نعمت بر ایشان، هم چنانکه بر ابراهیم و اسحاق نعمت را کامل کرد، به آن دو خیر دنیا و آخرت را عطا نمود.
2. «من قبل» یا متعلق به «اتمها» یا ظرف مستقری که وصف برای «ابویک» است.
3. «ابراهیم و اسحاق» یا بدل یاعطف بیان برای «ابویک»
4. فایدهی سیاق: اطلاع به این که این نعمت در خاندان ابراهیم علیه السلاماز طریق اسحاق علیه السلام موروثی است و به خاندان یعقوب و یوسف علیهمالسلام میرسد.
نکات مفهومی آیه:
1. یعقوب نیز همچون یوسف از مخلَصین بود و خبر او از روی حدس و گمان نبود، بلکه خدا به او آموزش داده بود. دلایل :
الف) آیه 68: «وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون».
ب) آیه 37: «لا یَأْتِیکُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُما بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَنْ یَأْتِیَکُما ذلِکُما مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی» و تعلیل آن به 38:«وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائی إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ ما کانَ لَنا أَنْ نُشْرِکَ بِاللَّهِ مِنْ شَیْءٍ »
چون یوسف علیه السلام مثل پدرانش مخلَص بود، خدا به او تأویل احادیث آموخت.
ج) «وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدی وَ الْأَبْصارِ إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّار» آیات ص: 37ـ38 ، تأؤیل احادیث از فروع اخلاص خداوند متعال است.
2. اخبار یعقوب علیه السلام منطبق بر خواب یوسف علیه السلام بود.
- سجدهی خورشید و ماه و ستارگان برای یوسف (ع) در حالی که یعقوب (ع) از سجده کنندگان و از مخلَصین بود، نشان می دهد که سجدهی او تنها برای خدا بوده و یوسف(ع) تنها قبلهای همچون کعبه بوده که با آن خدا قصد شده بود.
- بنابر این یعقوب در تعبیر رؤیا فرمود: «وَ کَذَالِکَ یجَتَبِیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِن تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ » خدا تو را برمیگزیند و تأویل احادیث میآموزد.
- رؤیت خاندان یعقوب به صورت خورشید و ماه و یازده ستاره که اجرام آسمانی هستند، بر جایگاه بالای ایشان دلالت میکند که زندگی انسانی و دینی ایشان آبادگر دنیا و آخرت ایشان و دیگران خواهد بود.
uبنابر این یعقوب فرمود: «وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلىَ ءَالِ یَعْقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلىَ أَبَوَیْکَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسحْاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیم» یعنی تو (یوسف)را از دیگران و از خاندان یعقوب متمایز میکند.
3. مراد از اتمام نعمت، تداوم ولایت است به:
رفع نواقص حیات طیبه
پیوند دادن دنیا به آخرت
- عدم تنافی بین اتمام نعمت همگان
اختصاص اجتباء و تعلیم تأویل احادیث به یوسف و یعقوب
- زیرا نعمت (ولایت) مراتب دارد و هر کس به نسبت خودش بهرهمند میشود.
- زیرامیتوان امری را به اعتبار اجزاء پابرجای آن به تمامی مجموعه نسبت داد.
4.یوسف (ع) وسیلهاتمام نعمت بر خاندان یعقوب (ع) بود.
الف) یعقوب (ع) در سخن یوسف (ع) را اصل قرار داد.
ب) عنایت و رحمت را به (رب) اختصاص داد نه (الله)
(یجَتَبِیکَ رَبُّک)نه (یجَتَبِیک الله) و فرمود: (إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیم)نه (إِنَّ الله عَلِیمٌ حَکِیم)
ج) اجداد یوسف ع (ابراهیم و اسحاق) نیز ازقبل اصالت داشتند، به دلیل: (کَمَا أَتَمَّهَا عَلىَ أَبَوَیْکَ مِن قَبْلُ )
موضوع :