سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ (6)

بیان قدرت کامل الهی با آفرینش آدم و فرزندانش:
خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ : آدم، زیرا همه افراد بشر از نسل او مى‏باشند.
ثُمَّ جَعَلَ مِنْهازَوْجَها: «حواء» باشد یعنى از زیادى گل آدم او را آفرید یا از دنده ای از دنده های آدم، حوا را آفرید.
ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها: شامل سه قول است:
آیا (ثم) براى فاصله و مهلت است و آیا خلق پدر و مادر باید پیش از خلق فرزند باشد؟ که بترتیب اشاره مى‏کنیم:
1- عطف به ثم در این آیه به معنى گفتن سخنى پس از سخن دیگر باشد چنان که گفته مى‏شود (از تو امروز چیزى را دیدم، سپس آنچه را از تو دیروز دیدم) اگر چه سخن دیروز جلوتر از امروز مى‏باشد. خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها
2- جمله‏ (ثُمَّ جَعَلَ مِنْها) عطف به معنى‏ (نَفْسٍ واحِدَةٍ) مى‏باشد، گویا که خداوند مى‏خواهد بگوید: (آفرید شما را از یک تن که آن را تنها ایجاد کرده سپس قرار داد از آن جفتش را) خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها
 3- خداوند ذریه آدم را در پشت آدم خلق کرده و سپس ذریه را از پشت آدم خارج کرده و سپس حواء را از دنده‌ای از دنده‌های آدم خلق کرده است. (قول ضعیف). خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها

 

وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ‏: در مقصود از آیه فوق نظرهاى مختلفى گفته شده که اکنون توجه میکنید:
1- انزال: ایجاد و پدید آوردن، مثل: (قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً: اعراف- 26)

منظور نزول خود لباس نیست، بلکه منظور سبب نزول آن است، زیرا باران از آسمان نازل شده و در اثر آن پنبه و پشم بوجود آمده و بصورت لباس در آمده است.

و چهار پایان  از گیاه تغذیه کرده  و  گیاه از آب بوجود آمده است.

2- خداوند پس از خلقت چهار پایان در بهشت،   آنها را به زمین فرو فرستاده است. (جبائى)
قیل: شتر و گوسفند از چهار پایان بهشت مى‏باشند.

3- مقصود از (نزول) در این آیه (نُزُل) و ارزاق مى‏باشد. و مراد از جفتهاى هشتگانه عبارت است از شتر و گاو و گوسفند و بز و جفتهاى آنها. و تفسیر این آیه در سوره (انعام) بیان گردید. 

•یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ‏:
1. اوّل نطفه، سپس علقه، سپس مضغه، سپس استخوانى که با گوشت پوشیده شده است و سپس خلق دیگرى را ایجاد کرد. از «قتاده و مجاهد و سدى».
2.  آفرید شما را در شکمهاى مادرانتان پس از آنکه در پشت آدم آفرید شده بودید. «ابن زید»
فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ:
1. تاریکى شکم و تاریکى رحم‏ و تاریکى مشیمه نظر «ابن عباس، مجاهد، قتاده، سدى، ابن زید» مى‏باشد. و روایت  امام باقر (ع)
2. تاریکى شب یا تاریکى صلب مرد و تاریکى رحم و تاریکى شکم.

 

ذلِکُمُ اللَّهُ‏: که این چیزها را آفریده است.
رَبُّکُمْ‏: که مالک تصرف شما مى‏باشد.
لَهُ الْمُلْکُ‏: براى اوست پادشاهىبر همه مخلوقات.
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ‏ (نیست الهى مگر او پس کجا برگردانده میشوید) از راه حق پس از این بیاناتى که گفته شد.
إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْکُمْ وَ لا یَرْضى‏ لِعِبادِهِ الْکُفْرَ وَ إِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (7)
إِنْ تَکْفُرُوا:  نعمتهاى خداوند را منکر گردید و سپاس او را نگذارید.
فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْکُمْ‏: و از شکر- گزارى شما و زیان نرساند به خدا ناسپاسى شما.
وَ لا یَرْضى‏ لِعِبادِهِ الْکُفْرَ:
  • نکته: از آیه به روشنى استفاده مى‏شود که خداوند نسبت به کسى اراده کفر نمى‏کند،      
زیرا اگر درباره کسى کفر را اراده کند، مسلما راضى هم مى‏شود زیرا که رضایت خداوند جدا از اراده او نیست، چنان که گاهى که ما درباره شخصى چیزى را اراده مى‏کنیم محال است که راضى بر آن چیز نباشیم یا چیزى را راضى شده ولى اراده نکنیم.
وَ إِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ‏: (و اگر شکر کنید راضى مى‏شود بر شما) یعنى اگر خداوند را بر نعمتهایش سپاس کنید  و به آنها اعتراف کنید از شما راضى شده و بر شما برگردانده و براى آن به شما ثواب مى‏دهد.
  • نکته:  (ها) در کلمه (یرضه) کنایه از مصدرى است که در تقدیر بوده و بر آن دلالت میکند این‏ جمله: (وَ إِنْ تَشْکُرُوا) که تقدیر چنین است (یرضى الشکر لکم: راضى مى‏شود شکر کردن را از شما).
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى: یعنى گناه هیچ کسى را دیگرى به عهده نمى‏گیرد و مجازات گناه با آن خواهد بود که مرتکب شده است.
ثُمَّ إِلى‏ رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ‏:  و مصیر شما.
فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‏ (پس خبر مى‏دهد شما را به آنچه که عمل مى‏کردید) یعنى از اعمال شما خبر داده و به حسب آن مجازات مى‏کند.
إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ: پس سرّ و علنى بر او پوشیده نمى‏ماند.
 
 وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ (8) 
مفردات: خول- تخویل: عطیه و بخشش بزرگ، مُنِیباً : راجعاً
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ :  از سختى و مرض و قحطى و غیر از اینها.
دَعا رَبَّهُ مُنِیباً إِلَیْهِ‏ : که بازگشت او تنها بسوى خدا مى‏باشد و به دیگرى امیدوار نمى‏شود.
ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ‏:  أعطاه: ببخشد براى او.
نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ‏ :
1. فراموش مى‏کند ضررى را که براى برطرف کردن آن خدا را مى‏خواند پیش از اینکه به این نعمت برسد.
2. فراموش کند دعائى را که به آن دعا خدا را خوانده و تضرع مى‏کرد از قبل. «زجاج»
3. جایز است که مقصود چنین باشد: فراموش کند خدایى را که بسوى او از پیش تضرع مى‏کرد: مانند (وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ: کافرون- 4 و 5» در اینجا نیز لفظ (ما) دلالت‏ بر خداوند مى‏کند. پس (من) بر هر تمیز دهنده و (ما) بر هر چیزى گویند. «نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ »
وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً: یعنى براى او همتایانى را قرار داد در توجه دادن عبادت به سوى آنها از اصنام و بتها.
لِیُضِلَ‏: تا گمراه کند مردم را.
عَنْ سَبِیلِهِ‏: 1. یعنى از دین او.
یا: 2. تا گمراه شد خودش از راه خدا.      که در اینصورت لفظ لام به معنى (لام عاقبت) خواهد بود.
یعنى ایشان نمى‏خواستند که چنین شود ولى عاقبت کارشان جبراً چنین مى‏بایست بگردد.
قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلًا: این کلام در ظاهر بصورت امر بوده ولى داراى معنى خبرى مى‏باشد.
مانند اینکه گفته مى‏شود: (اگر حیا نمى‏کنى پس هر چه مى‏خواهى بکن)، و مقصود این است که مدت بهرمندى او با کفر خود در دنیا اندک و نابود شدنى خواهد بود.
إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ: که همواره در آن عذاب خواهى شد.
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ (9)
مفردات:
قانت: دعا کننده یا نماز خواننده. آناء: لحظه‏ها، که مفرد آن (انِىْ) وَ (انى) مى‏باشد.
تفسیر:
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ‏ : آیا آن که یاد کردیم بهتر است یا 1. آنکه همواره در فرمانبرى خداوند است. «ابن عباس و سدى»
2. آنکه بر قرائت قرآن و نماز شب قیام میکند بهتر است؟ «ابن عمر»
امام باقر علیه السلام : منظور کسى است که نماز شب مى‏خواند.
آناءَ اللَّیْلِ‏: یعنى ساعات شب.
ساجِداً وَ قائِماً: که گاهى در نماز سجده کرده و گاهى قیام مى‏کند.
یَحْذَرُ الْآخِرَةَ: یعنى از عذاب آخرت.
وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ‏: یعنى مردد میان خوف و رجاء، و ترس و امید است و بر یک حال نیست و دو فرد که عبادت کننده و کافر باشد مساوى نیستند.
قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ‏ : یعنى یکسان نیستند آنان که مى‏دانند آن چه را از وعده که خدا داده و با آنان که این را نمى‏دانند.
إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ‏:
روی عن أبی عبد الله (ع): أنه قال‏ نحن الذین یعلمون و عدونا الذین لا یعلمون و شیعتنا أولو الألباب.‏
«امام صادق» (ع) فرمود: آنان که مى‏دانند ما هستیم و آنان که نمیدانند دشمنان ما هستند و صاحبان خرد شیعیان ما هستند.
 قُلْ یا عِبادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ (10)
قُلْ‏: اى محمّد (ص) بر ایشان.
یا عِبادِ الَّذِینَ آمَنُوا: و توحید خداوند را تصدیق کردید.
اتَّقُوا رَبَّکُمْ‏: یعنى از شکنجه پروردگارتان به اینکه از نافرمانى او اجتناب کنید، در اینجا خداوند سخن را تمام کرده و میگوید:
قلِلَّذِینَ أَحْسَنُوا: یعنى اعمال نیکو را انجام داده و به دیگران نیکى کردند.
فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ: یعنى بر ایشان در این دنیا ستایش نیکو و ذکر جمیل و صحت و سلامت مى‏باشد. «سدى» و یا مقصود این چنین است: براى آنان که در این دنیا عمل خود را نیکو گردانیدند در آخرت حسنه خواهد بود که آن، جاوید ماندن در بهشت باشد.
وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ
1. این سخن تشویق و تحریک به هجرت کردن از مکه مى‏باشد. یعنى بر ایشان هیچ بهانه‏اى در ترک طاعت خداوند نیست که اگر در یک زمینى نتوانستند میتوانند به سرزمین دیگرى بروند تا در آن جا خداوند را اطاعت کنند، چنان که خداوند مى‏گوید: (أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِیها: نساء- 97». «ابن عباس»
2. زمین بهشت وسیع است پس آن را با کردار شایسته خود طلب کنید. «مقاتل» و «ابو مسلم»
إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ‏: یعنى ثواب داده شود به اطاعت کردنشان و شکیبایى که بر سختى- هاى دنیا نمودند.
بِغَیْرِ حِسابٍ: چه اینکه زیاد بوده و شمارش آن مشکل است.
روى العیاشی بالإسناد عن عبد الله بن سنان عن أبی عبد الله (ع) قال قال رسول الله ص:

‏ «إذا نشرت الدواوین و نصبت الموازین لم ینصب لأهل البلاء میزان و لم ینشر لهم دیوان ثم تلا هذه الآیة «إِنَّما یُوَفَّى‏ الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ».

چون در روز قیامت دفترها گشوده شود و ترازوها گذارده گردد براى اهل بلاء و گرفتارى ترازویى نصب نمى‏گردد و دفترى بر ایشان گشوده نمى‏شود، سپس این آیه را خواند: (إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ ...)


موضوع :



نام دیگر سوره: غرف
محل نزول: مکه 
1. «مجاهد و قتاده و حسن» : تمام آیات مکی
2. برخی: سه آیه این سوره در مدینه نازل شده (آیات 53 تا 57) که درباره «وحشى» قاتل «حمزه» است: از اول آیه‏ (قُلْ یا عِبادِیَ) تا آخر آیه سوم مى‏باشد.
3. فقط آیه 53: «قُلْ یا عِبادِیَ»
تعداد آیات
«شامیان» این سوره را هفتاد و پنج،
«کوفیان» هفتاد و سه و

دیگران هفتاد و دو آیه شماره کرده‏ اند.


فضیلت سوره‏
1- عن النبی صلی الله علیه و آله قال‏: من قرأ سورة الزمر لم یقطع الله رجاه و أعطاه ثواب الخائفین الذین خافوا الله تعالى‏
هر که بخواند سوره «زمر» را خداوند امید او را قطع نکرده و ثواب ترسندگان را که از خداوند مى‏ترسند به او مى‏بخشد.
عن أبی عبد الله علیه السلام: من قرأ سورة الزمر أعطاه الله شرف الدنیا و الآخرة و أعزه بلا مال و لا عشیرة حتى یهابه من یراه و حرم جسده على النار و یبنی له فی الجنة ألف مدینة فی کل مدینة ألف قصر فی کل قصر مائة حوراء و له مع ذلک عینان تجریان و عینان نضاختان و جنتان مدهامتان و حور مقصورات فی الخیام.
هر که سوره زمر را بخواند، خدا شرافت دنیا و آخرت را به او مى‏بخشد و او را بدون مال و فامیل عزیز مى‏گرداند تا هر که او را ببیند شکوهش به وى نموده شده و جسدش بر آتش حرام گردد و براى او هزار شهر در بهشت ساخته شود که در هر شهرى هزار کاخ بوده و در هر کاخى صد حوریه مى‏باشد و علاوه براى او دو چشمه جارى و دو چشمه جوشان و دو بوستان خرّم و حوریان پرده نشین در خیمه‏ ها مى‏باشد.

اعراب و نقش آیات 1 و 2
1. تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (1): یعنی: تنزیل کتاب از خداوند است نه غیر او، چنان که گفته مى‏شود استقامت مردم از پیامبران است،
   مبتدا  خبر
2. (هذا) تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
    مبتدای محذوف      خبر
من الله: 1. خبر بعد از خبر 2. و جایز : محلا منصوب بوده ، متعلق به تنزیل
بالحق: 1. خبر بعد از خبر2. و جایز : محلا منصوب بوده ، متعلق به تنزیل
ذوالحال: 1. (نا) در انزلنا 2.  یا الکتاب 

آیه 2. إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ (2)
این کتابى است که از سوى خداوند عزیز و حکیم نازل شده است. (1)
بزرگ شمردن شأن قرآن توسط خدا
تشویق مردم به بر پا داشتن معارف آن و پیروى از دستورات آن
تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ (فرو فرستادن این کتاب است از خداوند عزیز)
عزیز: متعالى و برتر از شبیه و مثال است.
الْحَکِیمِ‏: در کردار و گفتار حکیم است.
علت توصیف به عزیز: خدا نسبت به مخالفت کتابش هشدار داده
علت توصیف به حکمت: اعلام اینکه کتابش را حفظ کرده تا بدون تغییر به دست مکلفان برسد.

إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِ‏:
1. یعنى آن را بدون غرض و باطل فرو نفرستاده‏ایم.
2. یا آن را به امر حق یعنى به دین درست نازل کرده‏ایم.
فَاعْبُدِ اللَّهَ‏ : یعنى با عبادت خود تنها متوجه خدا شو.
مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ‏ (خالص کننده براى او دین را): از شریک گرداندن وثنیت (دوگانه پرستی) و بتها.
 اخلاص: بنده با نیت و عمل، خدا را قصد کند و این اعمال را براى دنیا انجام ندهد.

(3) أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‏ إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی ما هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ (3)

وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‏ ‏ (3)
وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا: مبتدا
زُلْفى: 
1. مصدر در موضع نصب تقدیر :
(لیقربونا قربى)      (ما نعبدهم الا لیقربونا قربى)، یقولون: خبر  برای (الذین اتخذوا) ما نعبدهم الا لیقربونا
2. حال از ضمیر (اتخذوا)
مبتدا: والذین اتخذوا، خبر: (ان الله یحکم بینهم)


(3) أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‏ إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی ما هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ (3)
أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ‏: آگاه باش دین خالص براى خداوند است.
خالص: چیزى باشد که آمیخته به ریا و شهرت و وجهى از وجوه دنیا نباشد.
دین خالص:
1. اسلام: قول «حسن»
2. شهادت (ان لا اله الا اللَّه): قول «قتاده»
3. اطاعت در عبادت  براى خداوند است که به واسطه آن انسان مستحق جزاء مى‏شود، پس این چنین طاعتى مخصوص خدا بوده و بر غیر او جایز نیست.: قول برخی
4.قیل: اعتقاد واجب در توحید و عدل و نبوت و شرایع و اقرار به آنها و عمل به موجبشان و برائت از هر دینى که غیر از آن باشد و این تفصیل قول‏ «حسنْ» است که گفته مراد از دین خالص، اسلام است.
وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ: گمان کردند که غیر از خداوند مالک دیگرى است که مالک ایشان مى‏باشد.
 حذف در کلام: (یقولون)
ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى: یعنى شفاعت کنند از ما نزد خداوند.
مفردات: (زلفى) = (قربى) ، اسم جانشین مصدر
إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ‏ : روز قیامت.
فِی ما هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ: در امور دین که هر یک از آنان به قدر استحقاق خود معاقب خواهند بود.
إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی‏: خدا هدایت نمی کند: 1. به راه بهشت 2. یا حکم نمیکند به هدایت او به حق.
مَنْ هُوَ کاذِبٌ‏: بر خدا و رسول او،  کَفَّارٌ (ناسپاس) است به آن چه خداوند نعمت داده و منکر اخلاص عبادت خداوند است و نمى‏خواهد که خداوند او را هدایت کند مانند قوم «ثمود» که گمراهى را بر هدایت برگزیدند.


 (4)لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لاصْطَفى‏ مِمَّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ
لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً : طبق آن چه این کافران مى‏گویند که فرشتگان دختران خدا هستند و آن چه نصارى مى‏گویند که «مسیح» پسر خداست و آنچه یهود مى‏گویند «عزیر» پسر خداست‏.
لَاصْطَفى: و اختیار مى‏کرد.
مِمَّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ : یعنى فرزند گرفتن خداوند به اختیار ایشان نیست تا هر که را بخواهند براى خدا انتخاب کنند بلکه خدا اختصاص میدهد به این مقام از بندگان خود آن را که بخواهد مانند قول خداوند که مى‏فرماید: (لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا: انبیاء/18
سپس خبر مى‏دهد که منزه است خداوند از فرزند گرفتن به این که مى‏گوید:
سُبْحانَهُ‏:  از این نسبت.
هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ : که براى او شریکى و صاحبى و فرزندى نیست.
الْقَهَّارُ: به مخلوقات خود، به آوردن مرگ، در حالى که خود زنده‏ایست که نمى‏میرد.

(5) خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهارِ وَ یُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّیْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ (5)
مفردات:
تکویر: افکندن چیزى به روى چیزى
کور المتاع: یعنى قسمتى از کالا را به قسمت دیگرى انداخت و از این باب است که مى‏گویند (کور العمامة) یعنى عمامه را پیچیده و بعضى را روى بعضى چرخاند و قرار داد.

سپس خداوند از کمال قدرت خود خبر داده و میگوید:
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِ‏:  که آن دو را بدون غرض و باطل خلق نکرده بلکه از روى حکمت آفریده است.‏
یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهارِ وَ یُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّیْلِ‏ : (یکور: می پیچد)
1. یعنى داخل مى‏شود هر یکى از آن دو بر دیگرى با زیادت و نقصان، آن چه از یکى کم شود در دیگرى زیاد گردد و آن چه در یکى زیاد گردد در دیگرى کم گردد. («حسن» و جماعتى از مفسران).
2. برخى : مى‏پوشاند شب را به روز و روز را به شب، «قتاده»
وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ: که هر کدام بر یک روش حرکت مى‏کنند.
کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى‏:
1. ‏ تا مدت معلومى که خدا مقدر کرده است.
2.جارى هستند تا قیام ساعت.
3. اجل مسمى = وقت معلومى در زمستان و تابستان که آن مطلع و مغرب است براى هر کدام از آن دو.
أَلا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ
فایده آیه: آن که توانایى بر خلق آسمانها و زمین، رام کردن خورشید و ماه، داخل کردن شب در روز را دارد پس او منزه است که فرزند و شریک براى خود بگیرد که این از صفت نیازمندان است‏. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 


موضوع :


<      1   2      
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز